eitaa logo
🍎امیدواران🍏
313 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
9 فایل
ایستگاه امید و نشاط و آرامش
مشاهده در ایتا
دانلود
👌 مال از بهر آسایش عمرست نه عمر از بهر گرد کردن مال عاقلی را پرسیدند: نیک بخت کیست و بدبختی چست؟ گفت: نیک بخت آن که خورد و کِشت و بدبخت آنکه مُرد و هِشت... •✾•🌿🌺🌿•✾• 🍎 امیدواران🍏 امید، نشاط، آرامش ایتا https://eitaa.com/omidvaran واتساپ https://chat.whatsapp.com/KPeMQQcSj7fGhgkJgvE9Jm
۲۵ خرداد ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه حس خوب ببینیم باهم ❤️❤️🌸🌸 🍎 کانال امیدواران🍏 روانشناسی، تربیتی، مثبت نگری https://eitaa.com/omidvaran
۶ اسفند ۱۴۰۱
🔻حکایت سعدی دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زور بازو نان خوردی باری این توانگر گفت درویش را که چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی؟ گفت تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت رهایی یابی؟ که خردمندان گفته‌اند: نان خود خوردن و نشستن به که کمر شمشیر زرّین به خدمت بستن. حکایتهای   🐠🐟🦋🦋🦋🐠🐟 🍎 امیدواران🍏 کانالی نشاط آور، امیدبخش و آرامش زا با مطالب روانشناسی، تربیتی، مثبت نگری https://eitaa.com/omidvaran
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
🔻فقیر و غنی کاروانی از کوفه به قصد مکّه برای موسم حج حرکت کردند. یک نفر پیاده و سر برهنه همراه ما (سعدی) از کوفه بیرون آمد. او پولی نداشت و آسوده‌خاطر همچنان ره می‌پیمود. توانگری شترسوار به او گفت: ای تهی‌دست کجا می‌روی؟ برگرد که در راه بر اثر ناداری به‌سختی می‌میری. او سخن شترسوار پولدار را نشنید و همچنان به راه خود ادامه داد تا اینکه به نخله‌ی محمود، یکی از منزلگاه‌های نزدیک حجاز رسیدیم. در آنجا توانگر شترسوار درگذشت. فقیر پابرهنه در کنار جنازه‌ی او آمد و گفت: ما به‌سختی نمردیم و تو بر شتر نیرومند، سواره بمُردی! حکایتهای  🍎🍏امیدواران👇 https://eitaa.com/omidvaran
۴ شهریور ۱۴۰۲
🍎🍏 🔻اندرز پدر یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز، شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته، پدر را گفتم از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه ای بگزارد چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند ،گفت :جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی. نبیند مدعی جز خویشتن را که دارد پرده پندار در پیش گرت چشم خدا بینی ببخشند نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش 💠💠💠 حکایتهای  🍎امیدواران🍏 روانشناسی، تربیتی، مثبت نگری https://eitaa.com/omidvaran
۶ دی ۱۴۰۲
🔻مرد پارسا یکی از پادشاهان پارسایی را دید، گفت: هیچت از ما یاد می‌آید؟ گفت: بلی، هروقت که خدای را فراموش می‌کنم. هر سو دَوَد آن کَش ز بر خویش براند وان را که بخواند به درِ کس ندواند حکایتهای  🍎امیدواران🍏 پنجره ای به امید، نشاط، آرامش با نکته های زیبای روانشناسی، تربیتی، مثبت نگری https://eitaa.com/omidvaran
۸ دی ۱۴۰۲
🔻دزد و مرد پارسا دزدی به خانه پارسایی در آمد چندانکه جست چیزی نیافت، دل تنگ شد، پارسا را از این خبر شد، گلیمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود شنیدم که مردان راه خدای دل دشمنان را نکردند تنگ ترا کی میسر شود این مقام که با دوستانت خلافست و جنگ حکایتهای  🍎🍏امیدواران👇 https://eitaa.com/omidvaran
۲۴ دی ۱۴۰۲