eitaa logo
ٱنس با شهداء 🕊🌷
95 دنبال‌کننده
525 عکس
73 ویدیو
1 فایل
با هم نزدیک تر میشیم به خدا 🤲🏻 مهدی جان به اذنت به یادت شروع می کنم کپی حلال تر از شیر مادر ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی یک حدیث 🕊🕊 🌸  رسول اکرم (ﷺ) میفرمایند: 🍁 اُفٍّ لِکُلِّ مُسْلِمٍ لایَجْعَلُ فِی کُلِّ جُمْعَۀٍ یَوماً یَتَّفَقَهُ اَمْرَ دِینِه وَ یَسأَلَ عن دِینِه . افّ بر هر مسلمانی که یک روز را در هفته به تفقّه در دین اختصاص ندهد که در آن روز از امر دین خود سؤال کند. 📚 بحارالأنوار ج 1 ص 176
عهد با‌ شهدا ✍امروز سه شنبه مورخ 25 مهر ماه 1402 بــــــه یـــــــاد بـــــرادر شــــــــهیدم: 🔻 شهید سید رضا پور موسوی ✍ عهد می بندم بر اصول و راه و هدف شهدا پایبند باشم و با عنایت و توکل بر خدا و توسل به معصومین (ع) همواره در مسیر مستقیم الهی ثابت قدم بمانم . 💬و ثواب اعمال خیرم رو به این شهید و امام زمان ارواحنا فداه تقدیم کنم. ▪️ان شاء الله تاثیرات آن را در زندگی تان شاهد خواهید بود.
اینکه‌ بگیم‌ انقلابی‌ یعنی‌ بچه‌ی‌ِ مظلوم‌ِ گوشه‌گیر کاملا غلطه! انقلابی‌ یعنی‌ فعالِ‌ پرانرژیِ‌ بهترین‌.. تویِ هر‌ زمینه‌ای‌ که‌ در چارچوب‌ دین‌ و اخلاق باشه :) این یعنی انقلابی!!
توی مدرسه قرار بود معلم از یکی از درس ها امتحان بگیرد. سر صف که آمدیم آقای ناظم گفت: بر خلاف معمول این امتحان در خارج از ساعت درس و بعد از کلاس سوم برگزار می گردد. چند دقیقه مانده بود به امتحان که صدای اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت سمت نمازخانه. من هم پشت سرش رفتم که منصرفش کنم. گفتم: این معلم خیلی حساسه اگه دیر بیای راهت نمیده و ازت امتحان نمی گیره. اما گوش احمد بدهکار نبود. او رفت نماز خانه و من سر جلسه امتحان. بیست دقیقه می شد که سر جلسه بودیم اما نه از آقای معلم نه از احمد علی خبری نبود. آقای ناظم هم مدام دانش آموزان را به سکوت دعوت می کرد تا معلم برگه سؤالات را بیاورد. مدام از داخل کلاس سرک می کشیدم و منتظر احمدعلی بودم. بالاخره معلم برگه به دست وارد کلاس شد و با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر. کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده شود. تا معلم برگه را داد به دست یکی ا زدانش آموزان که پخش کند، احمدعلی در چارچوب در ظاهر شد. با اینکه معلم ما بعد از ورود خودش، هیچ کسی را داخل کلاس راه نمی داد، ، گفت: نیری برو بشین سر جات. من و احمد علی هر دو امتحان دادیم، اما او نمازش را اول وقت خوانده بود و خدا امور دنیا را با او هماهنگ کرده بود ولی من نه. کتاب عارفانه؛ خاطرات شهید احمدعلی نیری؛ نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. صفحات ۲۴-۲۵ و ۲۶ و ۳۷٫
سر سفره عقد نشسته بوديم، عاقد که خطبه را خواند، صداي اذان بلند شد. حسين برخاست، وضو گرفت و به نماز ايستاد، شهید حسین دولتی❤️
این روزها باید خون گریه کرد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عهد با‌ شهدا ✍امروز چهارشنبه مورخ 26 مهر ماه 1402 بــــــه یـــــــاد بـــــرادر شــــــــهیدم: 🔻 شهید نجفی شیرعلی سام ✍ عهد می بندم بر اصول و راه و هدف شهدا پایبند باشم و با عنایت و توکل بر خدا و توسل به معصومین (ع) همواره در مسیر مستقیم الهی ثابت قدم بمانم . 💬و ثواب اعمال خیرم رو به این شهید و امام زمان ارواحنا فداه تقدیم کنم. ▪️ان شاء الله تاثیرات آن را در زندگی تان شاهد خواهید بود.