عُـرف
چه پوسته هایی که باید شکسته بشه تا آدمی پی به فقر خودش ببره
ایمان ما غیر از رسیدن تا مقام فقر نیست
پس فقر اگر از خانهی ما رفت، ایمان میرود
عُـرف
مرا ببر به آرامش مطلق به آن لحظه که در آغوشت اشک میریزم.
خیس بودن چشم هایم را
هر شب تو میفهمی.
عُـرف
به حلاوت وصلت شب منتظران را سحر کن
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را