eitaa logo
عروج 🕊️
115 دنبال‌کننده
123 عکس
173 ویدیو
0 فایل
پندار ما این است که شهدا رفته اند و ما مانده ایم ولی حقیقت این است که زمان مارا با خود برده است و شهدا مانده اند... #شهید_مرتضی_آوینی انتقادات،پیشنهادات : @Aliakbar31313
مشاهده در ایتا
دانلود
در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هرچه به جنبه‌های خصوصی‌تر زندگی‌شان نزدیک می‌شوید تجلی ایمان را بیشتر می‌بینید... _ شهید بهشتی
هدایت شده از کآشوب | مداحی و نوحه
نماهنگ لا ملجا لنا الا زهرا.mp3
2.48M
لا ملجا لنا الا زهرا تنها امید ما در این دنیا ما را رها نکن جان مولا 🎙 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ 🗒 متن کامل شعر 🆔 @Kashoob_Media 🌐 Kashoob.com
حالا که دوباره سوریه نا آرام شده بد نیست یادی کنیم از ده سال قبل که داعش و مسلحین نه فقط حلب، تقریبا کل سوریه رو گرفتن. اونجا جبهه مقاومت با فرماندهی حاج قاسم سلیمانی در فاصله چندسال دوباره کل سوریه رو پس گرفت و داعش رو نابود کرد روحت شاد جبهه مقاومت الان بمراتب قویتر از قبل است ساعت 1:20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای توبه ام شکسته از تو کجا گریزم ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم عاشقی ۱:۲۰ -فدا❤ حاج قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" شهر حلب سوریه ، سقوط کرد ؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حلب دلش برای صحبت هایت تنگ شده ؛ فقط حلب که نه ، همه برایت دلتنگ هستند ... اما حلب خیلی نیازمند گام های توست ، برگرد....💔💔
هدایت شده از کانال حمید کثیری
چقدر حال بدی‌ست که چند صد کیلومتر آن‌طرف‌ترِ تو بهترین بندگان خدا در حال مقابله با دشمنان دین خدا هستند و تو این گوشه دنیا گیر کرده‌ای ... دلت آنجاست، فکرت آنجاست و خودت اینجا مشغول دنیا هستی؛ چه دنیای عجیبی است که ظاهراً کاری از دستت برنمی‌آید جز اینکه دعا کنی؛ دعا می‌کنی اما دلت آرام نمی‌گیرد؛ انگار همین دیروز بود که بود که در حلب و خان‌طومان قدم می‌زدی و عطر نفس شهدا را حس می‌کردی ... خان‌طومان؛ چه شهدایی که آنجا پرواز نکردند؛ چه جان‌ها که به معشوق سلام نکردند؛ خوش به حال حمید رضا اسدالهی؛ خوش به حال محمد بلباسی؛ خوش به حال محمد امین کریمیان ... و خوش به حال او که امروز در حلب می‌جنگد؛ چقدر دلش هوای حاج قاسم کرده ... حاج قاسم ... چه در گِلِ این خراباتِ دنیا گیر کرده‌ایم؛ کاشی حالی بود تا لااقل دعایشان می‌کردیم؛ کاش دلی بود که قدری سوخته بود؛ کاش نَفَسی بود که خریدار داشت؛ کاش کاری کرده بودیم برای خودمان؛ کاش کاری کنیم برای خودمان ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فـَنَـادَاها یا فاٰطِمَه... کـَلِّمینـی یکمــی‌حرف‌بزن‌علی‌نمیره...💔 ﴾ @orouj313 ﴿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چراهرچی‌صدات‌میزنم،جوابمو‌نمیدی!؟ چشاتو واکن‌ببین‌شکستم...💔 ﴾ @orouj313 ﴿
عروج 🕊️
در وسط کوچه تورا میزدند!...💔🩹 🎤 #حاج_مهدی_رسولی‌ ﴾ @orouj313 ﴿
دروسط‌کــــوچه‌تورامیزدند کـــاش‌بــجای‌تــــومرامیزدند💔
@orouj313 ﴿
- فضه به امیر المومنین میگفت : آقاجون تا وقتی شما خونه ای بچه ها زیاد بھونه نمیگیرن ؛ ولی آقا تا شما از خونه میری بی قراری بچه ها شروع میشه . . زینب میره چادر مادر سر میکنه رو ی جانماز مادر نماز میخونه :) ولی آقا نمازش نشسته است . . قنوتاش یک دست است ! اون دست دیگه اش رو به پهلو میگیره :)💔* آقا جون حسین میره دم در میگه زینب . . حسن ؛ خودم دیدم مادرم اینجا زمین خورد] ولی اگه همه ای اینا رو تحمل کنم ؛ آقاجون بی قراری حسن رو نمیتونم تحمل کنم . . + آخه فضه ؛ حسنم که خیلی صبور ِ . . - وقتی میرم پیشش میبینم هعی زیر لب میگه مدینه . . کوچه هایت بوی مادر میده :) 💔 هعی میگه قدم کوتاه بود ؛ روی پا ایستادم ولی دستش از بالای سرم رد شد . . هعی میگه ؛ حرومی انقدر بد زد که گوشواره ی مادرم شکست ! آقا جون ؛ حسن خیلی بی قرار مادر ِ . . ﴾ @orouj313 ﴿
﴿مرا در عالم ذر حضرت زهرا سوا کرده برایم آبرو دار آبرویی دست و پا کرده من همان طبل تو خالی، نه طبل روضه های تو من همان پوچیِ مطلق که عمری ادعا کرده﴾ ﴾ @orouj313 ﴿
﴿ إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُون ﴾ 💔مراسم تشـییع پیکر مادرشهیده ام امشب ، نیمه های شب 😔 مکان:مدینه،کوچه بنی هاشم 💔 نشانی:علامت سوختگی درب منزل ارادتمندان، لطفا بنا به معذوریت هایی آستین به دهان گریه کنند... 💔🥀 ﴾ @orouj313 ﴿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سپهبد سلیمانی، خطاب به مادران شهدا: وقتی شما مادرها نبودید و بچه‌هایتان در خون دست و پا میزدند، حضرت زهرا (س) را دیدم... @orouj313 ﴿
چوب گرفته بودم که برای محسنم گهواره بسازم... حالادارم برای تو تابوتش میکنم🥀💔 ﴾ @orouj313 ﴿
روزآخر... مادربستر را جمع کرد... بچها با دست مادر را نشان میدادند که از جا بلندشده... گفتند خداروشکر مادر بهترشده زهــرا... ، لباس های حسنین و زینب را عوض کرد... خانه را جارو زد... فضه گفت : خانم جان الحمدالله بهترشدین... جارو را بدهید من جارو بزنم... آرام یواش دورازچشم بچها رو به فضه کرد و گفت... +میخواهم برای آخرین بار خانه علی را خودم جارو بزنم...💔🥀 ﴾ @orouj313 ﴿
غسلش داد و کفنش کرد سپس نشست و تنها برایش گریست بعد آرام در گوشش گفت : زهرا ، منم علی . . 💔 ﴾ @orouj313 ﴿