eitaa logo
عشاق شهادت:))🇵🇸
733 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.9هزار ویدیو
202 فایل
‹ ﷽ › شروع نوکریمون: 1403/3/3 تجربہ‌بہم‌یا‌دداده‌ڪہ... برا؎اینڪه‌طلب‌شہادت‌ڪنۍ، ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌ڪنۍ...! راحت‌باش!نگران‌هیچۍنباش!!🌙💔 کپی حلاله مومن😎 مدیر ارتباطات: @goommnnaam ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17227708314898
مشاهده در ایتا
دانلود
16.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت کوتاه از شهیدی که عاشق حضرت زهرا بود...🥀✨ راوی: علی زین العابدین پور
🔻| وصیت نامه زیبای شهید محمد عیسی از مجاهدان و بزرگمردان حزب الله لبنان 🚩 | به نام خدا بر خدا توکل کردم و از او استعانت میخواهم. نمی دانم چگونه امام را یاری کنم، نمی دانم چگونه پرچم امام را برافراشته کنم. فرزندانم، همسرم، خانواده ام.... بدانید که من به امام خمینی فکر میکنم و سعی میکنم که رفیق و همراهی برای او باشم. ولیکن سختی های زندگی باعث شده تا ظاهرم خلاف آن را نشان دهد . اما روح من برای خمینی است تنم برای خمینی است نفس هایم برای خمینی و پایانم خمینی است و محمد عیسی ان شاءالله میوه ای از درخت امام خمینی است. "برادرتان محمد عیسی"
38.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️‍🔥خاطرات شهید حاج‌عادل رضایی از مداحی در ایام فاطمیه در حضور شهید حاج‌قاسم سلیمانی در بیت‌الزهرا حاج قاسم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱هوایتان که به سرم میزند ؛ دیگر در هیچ هوایے نمیتوانم نفس بڪشم عجــب نفس گیر است هواے بدون شما ! دلتنگم ...💔
. آنكِ‌برگه‌شهادتش‌امضاشد اول‌چشمانش‌با‌حیا‌شد!
و سلام بر او که می گفت: «عزت دست خداست و بدانید اگر گمنام ترین هم باشید ولی نیت شما یاری مردم باشد می‌بینید خداوند چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش می گیرد.» حاج‌قاسم 💔
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش مثل شهدا ؛ به دل‌های شکستمون‌ نگاه کنی مادر!
هرموقع‌به‌بهشت‌زهرا‌میرفت؛ آبی‌برمیداشت‌وقبورشهدارومیشست ! میگفت:باشهداقرارگذاشتم‌که‌من غبارروازروی‌قبرهای‌آنها‌بشورم‌و‌آنھـٰا هم‌غبارگناه‌رو‌از‌روی‌دلِ‌مـن‌بشورند.. "
∘˙🌊🕊˙∘ قصه‌ی شهادت بعضی‌ها مثل پرواز در آب‌های بود. بی‌سنگر و بی ادعا🕊♥️ خیلی‌ها پرواز در آب را آرزو داشتند زیرا↓ شهادت در آب دوبرابر حساب میشد.
قسم به غیرت عباسی‌ات تو شهید مدافع عشق بودی...🥀
˙˚🌹🦋˚˙ حتی ثروت پدری هم پایبندش نکرد! نمی‌دانم مجید چه کرده بود که آن همه ثروت پدرش نتوانست پایبندش کند. یک روز بعد از صبح‌گاه دیدمش؛ احساس کردم به او بیش از همه سخت می‌گذرد. ازش پرسیدم: مجید! اینجا خوب است یا ویلای‌تان در خیابان پاسداران؟ سرش را پایین انداخت و گفت: «اینجا خیلی خوش می‌گذرد.» در وصیت نامه‌اش نوشته بود: خدایا! تو شـاهد باش که همه‌ی مظاهر دنیا را به سویی افکندم و به سمت تو آمدم.