eitaa logo
عشاق شهادت:))🇵🇸
636 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
179 فایل
‹ ﷽ › شروع نوکریمون: 1403/3/3 تجربہ‌بہم‌یا‌دداده‌ڪہ... برا؎اینڪه‌طلب‌شہادت‌ڪنۍ، ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌ڪنۍ...! راحت‌باش!نگران‌هیچۍنباش!!🌙💔 کپی حلاله مومن😎 مدیر ارتباطات: @Reyhaneh_Zahra3 ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17227708314898
مشاهده در ایتا
دانلود
عشاق شهادت:))🇵🇸
_.
وعشق‌راخلاصہمیکنم… درنگاه‌مادری‌کہ؛ به‌عشق‌ِفرزندگمنامش سنگ‌ِمزارِتمام‌شهدای‌گمنام‌رابہآغوش‌کشید:)!🌱.
مبادا‌این‌دنیا‌را‌آنقدر‌جدۍبگیرۍ ڪه‌آخرتت‌را‌فراموش‌ڪنۍ دنیا‌شیشہ‌اۍمیماند‌ڪه‌یڪدفعه‌ میبینۍاز‌دستت‌افتاد‌و‌شڪست...
☘ چنـٰان‌ زندگی کن‌؛ که‌ کسانی که‌ تـو را می شنـٰاسند و خدا را نمی شنـٰاسند! بواسـطه‌ آشنـٰایی بـٰا تـو بـٰا‌ خـدا آشنـٰا شونـد.
ای‌خوش‌آن‌دم‌که‌رسد‌رایحه‌ی نابِ وصال به‌مشامم‌برسد‌عطرخوش‌قامتِ تو...♥️ ‹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 حجت‌الاسلام رفیعی 💢ماجرای شهیدی که پشتِ درِ بهشت ماند!! 🔸کوتاه و شنیدنی👌
آسید خیلی برامون دعا کنید...❤️‍🩹
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خاکِ‌جِبھه‌هَنوززِمزِمه‌هاۍِ‌مُناجاتِ‌قُنوتِ عاشِقانِہ‌تَرین‌نَمآزه‍ارابِخاطِردآرَدقنوتۍکه‌ذِکر «‌اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ..🫀» نُخستین‌دُعاۍِآن‌بود:)
♥️حجابتان را مثل‌حجاب‌حضرت‌زهرا(س) رعایت‌ڪنید ❤️‍🩹نہ‌مثل‌حجاب‌هاۍامروز چون‌این‌حجاب‌هـا 💔بوۍحضرت‌زهرا‌(س)نمیدهد.
‌•🌿• شهید علی کارآزموده: «ای حجت بن الحسن(عج)! ای مهدی عزیز! دعایی برای ما بفرما که ایمانمان قوی تر و اسلاممان کامل تر و شجاعتمان افزون تر و علممان بیشتر گردد» 🕊 -نشر‌صدقه‌جاریه-
به زودی فتنه‌ هایی پیش رو خواهید ‌داشت که کل شهدا آرزوی حضور به ‌جای ‌شما را خواهند داشت ! در آن‌ روز من ‌نیستم، پشت آقا را خالی نکنید.
لباس‌پلنگی‌زیبا‌ونو‌پوشیده‌بود موتورش‌رو‌تمیز‌کرده‌بود گفتم‌:هادی‌جان‌کجا؟میخوای‌بری‌عملیات گفت‌امروز‌جلوی‌دانشگاه‌میخوان‌تجمع‌کنن بچه‌های‌بسیح‌آماده‌باش‌هستن ماهم‌باید‌ا‌ز‌طریق‌بسیج‌کار‌کنیم‌این‌وظیفه‌است رفتیم‌‌سمت‌میدون‌انقلاب درطی‌مسیر‌رسیدیم‌درب‌دانشگاه‌ دقیق‌موقعی‌که‌جسارت‌اغتشاشگران‌به‌رهبر‌انقلاب‌شروع‌‌شده‌بود هادی‌وقتی‌این‌صحنه‌رو‌دید‌نتونست ‌تحمل‌کنه به‌من‌گفت‌بمون‌ وسریع‌پیاده‌شده‌ودوید‌سمت‌درب‌اصلی‌دانشگاه دادزدم هادی‌برگرد‌تنهایی‌میخوای‌چیکارکنی اما‌انگار‌حرفامو‌نمی‌شنید چشماش‌رو‌اشک‌گرفته‌بود به‌اعتقادات‌او‌جسارت‌میشد ونمی‌تونست‌تحمل‌کنه همینطور‌که‌به‌سمت‌در‌دانشگاهمی‌دوید یکباره‌مورد‌آماج‌سنگ‌ها‌قرارگرفت من‌از‌دور‌نگاش‌میکردم بدن‌ورزیده‌ای‌داشت ازهیچ‌چیزی‌نمی‌ترسید همین‌که‌به‌درب‌دانشگاه‌نزدیک‌شد یک‌پاره آجر محکم به صورت و زیر چشم او اصابت کرد یک‌دفعه‌وایستاد میخواست‌حرکت‌کنه‌اما‌نتونست میخواست‌برگرده ولی رو زمین افتاد دوباره بلند شد دور خودش چرخید وباز رو زمین افتاد . _دوست‌شهیدمحمد‌هادی‌ذوالفقاری؛ «🌿🕊» ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ִֶָ
هرکس گره فتاده به کارش خبر کنید روضه به نام مادر سقای کربلاست...💔
مـےگفت: -مصطفـے رو نذر ڪردم نذر ابوالفضل «ظهر تاسوعا شهیدش ڪردن»❤️‍🩹🥲 ⟳✨
1_8275934956.mp3
8.94M
بی تابم و حزینم من ام بی بنینم من مادر ابالفضل مادر شهیدانم 🔊 👌 (س)🏴 🎙
🌷شهید مجید پازوکی: ✍اگر کسی دنبال کاری می‌رفتم که درست نمی‌شد یا به خوبی انجام نمی‌شد، می‌گفت: یا بی‌وضو رفته‌ای یا برای امام زمان (عج) صدقه نداده‌ای. 🔺به لقمه حلال بسیار معتقد بود و می‌گفت: پدر من یک منظم و بسیار دقیق و به حلال بسیار حساس بود، اگر من را این طور می‌بینی، به خاطر لقمه حلال پدرم است. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🛑زندگینامه شهید مجید خدمت (مجید سوزوکی) نــام و نام خانوادگی: مجیدخدمت نـام پـدر :حسین تـاریخ تـولـد :۱۳۴۲/۰۶/۰۱ مـحل تـولـد :تهران تـاریخ شـهادت :۱۳۶۷/۰۴/۰۷ محل شهادت: ماووت ، عراق شهید مجید خدمت در خانواده پایین شهری و معتقد به دنیا آمد. پدر و مادر دلسوخته و زحمتکشی داشت قبل از خودش برادرش شهید امیرحسین خدمت پاسدار پادگان ولیعصر{عج} و از نیروهای قدیمی شهید محسن وزوایی در بازی دراز شهید شد و پیکرش هرگز برنگشت. 🔺او اولین بار نبود که به جبهه می رفت. واقعیت این است که در طول دفاع مقدس چندین بار داوطلبانه به جبهه رفت وحتی از طریق صنف کاری خودش به جبهه کمک می کرد او حتی را در زمان جنگ و در گذرانده بود. 🔺او در روزهای‌آخر، سر مسائلی با مسئول گروهانش درگیری پیدا می کند و قرار بر این می شود که دیگر تسویه کند و برگردد تهران ولی وقتی می فهمد تعدادی از رفقا و همرزمانش در محاصره و پاتک سنگین ارتش بعثی گرفتار شده اندبرنمی گردد و به آنها ملحق می شود و مقاومتی تاریخی و عاشورایی می کندقبل از او رفیق صمیمی اش شهید می شود.
✅ حکایت عاشقی داستان های کوتاه از شهدای ارتش 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🛑 خاطره شهید ذوالفقارنسب از زبان همسرشان: ✍آذرماه ۱۳۹۴ بود که ارتش جمهوری اسلامی اعلام کرد که تعدادی از نظامیان ارتش را برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه اعزام می‌کند. خیلی دلش می‌خواست برود؛ اما به دلایلی با اعزام مجتبی مخالفت شد و خیلی ناراحت بود. ♦️۵ اسفند همان سال بود که باخبر شدم کسانی که در آذرماه نام‌نویسی کرده بودند قرار است تا چند روز دیگر عازم سوریه شوند. منتظر بودم مجتبی از محل کار به خانه بیاید تا این خبر را به او بگویم. 🔸ساعت پنج و نیم بود که آمد و من خبر را به او گفتم. با شادی و ذوقی که نمی‌شود توصیفش کرد، گفت: خودم فرمانده کسانی هستم که از شوشتر اعزام می‌شوند و مسئولیت اعزام با خودم است. 🔹با اعزام او موافقت شده بود و برنامه این بود که دو روز دیگر خودشان را در تهران معرفی کنند؛ همه چیز خیلی سریع گذشت....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹✨🎐› ‌ رفیق... دنیا‌جای‌ماندن‌نیست به‌چگونه‌رفتنت‌فکر‌کن مردن‌یا‌ شهادت...!🥀
◎🌱🕊◎ اونجا همه بیسیم ها وصل بود به خدا اینجا همه اتصال ها دور کرده ما رو از خدا… نه وای فای بود نه اینترنت… اما شب و روز در محضر خدا آنلاین بودند ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈ @
˙˚🌱🕊˚˙ شهادت یعنی بخیر گذشت ، نزدیک بود بمیرم.‌.. ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈