بسم رب الشهداء و الصدیقین
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
هرگز مپندارید کسانى که در راه خدا کشته مىشوند مردهاند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزى مىگیرند.
دعای عهد.pdf
245.4K
🔖پی دی اف #دعای_عهد
📝همراه با ترجمه
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#خاطرات_شهید
●«هراچ» بچه آخر خانواده بود. دو خواهر و یك برادر داشت. وی علاقه بسیار زیادی به خواهرانش داشت. دوست داشت با همه معاشرت نماید. به همه كمك میكرد. او میگفت: مادر، اصلاً نگران من نباش و راجع به من فكر نكن. وی همیشه سرود «شهیدان زنده اند» را زمزمه میكرد.
●روز نامزدی برادرش بود و تمام مدت، من منتظر بازگشت «هراچ» بودم، خواستم بروم برایش پیراهن بگیرم. منصرف شدم، فكر كردم خوب، پیراهن برادرش را خواهد پوشید. «هراچ» دوست نداشت زیاد لباس بخرد. تمام مدت منتظر و چشم به راه او بودم. «هراچ» نیامد.
●دل شوره و حالت عجیبی داشتم. فكر میكردم كه از خستگی زیاد است. هنگام جشن، زمانی كه به عروس هدیه میدادم، لرزش تمام وجودم را فرا گرفت. حتی نمیتوانستم گردنبند عروس را به گردنش بیاویزم. در همان حالی كه من داشتم به عروسم هدیه میدادم، «هراچ» عزیز من به شهادت رسیده بود.
●آن روز به ما خبر نداده و گذاشتند پس از مراسم نامزدی و روز بعد اطلاع دادند كه «هراچ» به شهادت رسیده است. ما دیگر حال خود را نمیدانستیم. جمعیت فراوانی در خانه ما جمع شده بود. مردم در این ایام ما را تنها نگذارده و خود را در غم ما شریك میدانستند...
✍ به روایت مادربزرگوارشهید
📎تکاور دلاور ارتش
#شهید_هراچ_طوروسیان🌷
#خاطرات_شهید
💢غیرتمندیِ یک رزمندهی مسیحی
روبرت دورانِ خدمت سربازی منتقل شد به جبههی غرب، و روزهای آخرِ سـربازیاش رو توی منطقهی عملیاتی میمک گذراند. فرمانده بهش گفت: چند روز بیشتر به پایانِ خدمتت باقی نمونده، لازم نیست اینجا بمونی و میتونی به پشتِ خـط برگردی. اما روبرت قبول نکرد و گفت: تا آخرین روزی که اینجا هستم این اسلحه مال من است و نمیگذارم تپه به دستِ دشمن بیفتد ، من تا آخرین قطرهی خونم با بعثیهای عراقی میجنگم ... همینکار رو همکرد و بالاخره شهید شد...
خاطرهای از زندگی مسیحی #شهید_روبرت_لازار🌷
📚منبع: کتاب گل مریم ، نوشته دکتر بوداغیانس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬روایتی از جمله تامل برانگیز شهید رئیسی!
🎙️حجت الاسلام #رفیعی روایت میکند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌صحبت های شهید علی محمد اربابی چند روز مانده به شهادت
#شهید_علیمحمد_اربابی
چرا #حاج_قاسم میگفت از نوههایم میترسم؟!
✅ به راستی دلکندن از عزیزان برای رفتن به جهاد، چقدر سخت و طاقت فرساست!
#شهید_القدس
🔻 ۹ روز دیگر تا سالروز شهادت #حاج_قاسم
📚 منبع: کتاب «از ظهر عاشورا تا شام بغداد» اثر #حجت_الاسلام_راجی، صفحه ۵۷ و ۵۸.
#خاکریز_طنز
#طنز
اسلام در خطر است‼️
▫️بچههای گردان دور یک نفر جمع شده بودند و بر تعداد آنها هم اضافه میشد. مشکوک شدم من هم به طرفشان رفتم تا علت را جویا شوم.
دیدم رزمندهای دارد میگوید: «اگر به من پایانی ندهید بی اجازه به اهواز میروم.»
پرسیدم : «چی شده؟ قضیه چیه؟»
همان رزمنده گفت: «به من گفتند برو جبهه، اسلام در خطر است. آمدم اینجا میبینم جانم در خطر است!!.»😂
ما فرزندان مدرسه ای هستیم که در آنجا یاد گرفتیم آزاد زندگی کنیم ما امنیت را از دشمن التماس نمی کنیم ؛ ما حق خود را با خونهایمان که برای سربلندی نذر شده و بر آزادگی ایستاده است. باز پس می گیریم . .
🌱| #شهید جهادمغنیه
❊🌱✨❊
خواهر من! برادر من!
اگه امام زمان (عج)
یه گوشه چشم نگاهت کنه،
کارِت کاره، بارِت باره!
بعدش تو فقط بشین کنار جوی،
گذر ایام ببین... :)🌱
👤حاج حسین یکتا
#یا_مهدی
#امام_زمان
#حاج_حسین_یکتا
┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
꙳🌈🌱꙳
صبح که از خواب بلند شدی...
با همون زبان خودمونیت ؛
سلام بده به امام زمان (عج)...:))
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#جمعه_های_مهدوی
#امام_زمان
┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
꙳🌷✨꙳
روایتی از چشمان زیبا در هنگام شهادت
شب عملیات چشمانش خیلی زیبا شده بود.
در ساختمانی منتظر شروع عملیات بودیم،
گفتند: «نماز بخوانید تا حرکت کنیم.»
وقتی وضو گرفت پرسیدم: «چشمات خیلی قشنگ شده مهدی
، چه کار کردی؟» لبخند زد و گفت: «سرمه کشیدم.»
در آن عملیات محوری که مهدی در آن حضور داشت موفق شده بود،
ولی چون عملیات از قبل لو رفته بود، داعش ما را محاصره کرده بود.
در یک ساختمان زمینگیر شده بودیم که تصمیم گرفتیم
حجم آتش زیادی تهیه کنیم تا بچهها بتوانند برگردند.
مهدی عرض ساختمان را دوبار رفت و برگشت
تا محل اختفای تک تیرانداز داعشی را
که از روبرو بچه ها را می زد را پیدا کرد.
آر پی جی را آماده کرد؛ بلند شد و نشانه رفت.
در چشمان زیبایِ سرمه کشیدهاش
نفرت و کینۀ دشمنان اهل بیت علیهمالسلام را میدیدم.
دستش را روی ماشه برد تا بزند، اما غافل از اینکه
آن تکفیری ملعون، مهدی را زودتر دیده و نشانه رفته است.
قبل از اینکه مهدی شلیک کند، یک گلوله بالای پیشانیاش خورد
و پیکر تنومندش چون سروی که تبر خورده باشد افتاد.
همان لحظه به شهادت رسید و دعای ایتام سوری
که همیشه مورد عنایت مهدی بودند در حقش به اجابت رسید.
خواستیم او را به عقب بیاوریم که دوباره شلیک کرد
و یک تیر هم به پایش خورد.
به دلیل شرایط منطقه دستور عقبنشینی صادر شد
و توان برگرداندن او را نداشتیم.
خود را به سختی به عقب رساندیم
و مهدی و تعدادی دیگر از شهدا همانجا ماندند و به گمنامان پیوستند
و دشمن تکفیری پیکرهای آن را مبادله نکرد
و تحویل نداد.
#شهیدانه
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ʚ🌷🕊ɞ
زندگی زیباست..
اما؛
شهادت.... :))
#شهیدانه
#شهید_عباس_دانشگر
#شهید_مرتضی_آوینی
┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
تا اندکی دلش میگرفت میرفت سراغ تلفن.
می گفت صدای پدر و مادر یا همسرم را نشنوم آرام نمی شوم.
برای پسرش دلتنگی می کرد و هر بار تماس می گرفت می پرسید سیدمحمد توانست دوچرخه اش را رکاب بزند؟!
اما با تمام دلبستگی هایش خداحافظی کرد...
داوطلب شد و رفت..
به دوستش گفت می دانم این بار دیگر شهید می شوم.
در خواب دیدم که از آسمان به پیکر خون آلود خودم نگاه می کنم.
همسر و فرزندم را به خدا می سپارم...
🌹 #شهید_سیدرضا_طاهر
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
ما دنبال جای گرم و نرم بودیم، سعید در سرمای کردستان نماز شب میخواند
سعید اما نه تنها برای پدر و مادر و خانوادهاش که برای رفقا و بچههای جنگ هم یک آدم عجیب و تکرارناشدنی بوده است
. یکی از همرزمانش در خاطراتش با او گفته است: «یک بار که با هم کردستان بودیم، هوا بینهایت سرد بود.
من قرار بود به همه سنگرها سر بزنم تا کسی خوابش نبرد. خدا خدا میکردم
که زمان زود بگذرد و من از سرمای هوا به جایی گرم پناه ببرم.
توی همین سرزدن به سنگرها بود که متوجه شدم یک نفر دولا شده است.
اول ترسیدم، گفتم شاید دشمن است
اما وقتی جلوتر رفتم متوجه شدم سعید پشت یکی از همین سنگرها
و در آن هوای سرد مشغول نماز خواندن است. با خودم گفتم
من دنبال یک جای گرم و نرم هستم، آن وقت این پسر ایستاده و دارد اینجا نماز شب میخواند.»
#شهیدسعیدچشمبراه
کسانیکهبرایهدایتِدیگران
تلاشمیکنند،بهجایمُردن،
#شهیدمیشوند..!
-استادپناهیان-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید علی قوچانی از برزخ خبر میدهد
چه قدر به موقع بود..
حتما ببینید.بفرستید برای دوستانتون تا اونا هم حال دلشون تازه بشه...
-
حل میشود شُكوهِ غزل در صدای تو...
ای هرچه هست ونیست در عالم،فدای تو
#امام_زمان
+یہپسرخوشقدوبالادادیمیہپلاکگرفتیم
- منصفانهبودمادرجاننہ؟
+نہ..منپلاکهمنمیخواستم💔؛
#شهیدانه