eitaa logo
عشاق شهادت:))🇵🇸
664 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
187 فایل
‹ ﷽ › شروع نوکریمون: 1403/3/3 تجربہ‌بہم‌یا‌دداده‌ڪہ... برا؎اینڪه‌طلب‌شہادت‌ڪنۍ، ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌ڪنۍ...! راحت‌باش!نگران‌هیچۍنباش!!🌙💔 کپی حلاله مومن😎 مدیر ارتباطات: @goommnnaam ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17227708314898
مشاهده در ایتا
دانلود
- دلتنگِ توام؛:) ای همانے کہ ندارمت'!(: - جھاد مغنیہ♥️ ↶🕊
+یہ‌پسرخوش‌قدوبالادادیم‌یہ‌پلاک‌گرفتیم - منصفانه‌بودمادرجان‌نہ‌‌‌؟ +نہ‌‌‌..من‌پلاک‌هم‌نمیخواستم💔؛
رفیقش‌میگفت: گاهی‌میرفت‌یہ‌گوشہ‌یِ‌خلوت چفیه‌اش‌‌رومیڪشید‌رویِ‌سرش‌ توحالتِ‌سجده‌میموند؛ بہ‌قولِ‌معروف‌یہ‌گوشہ‌ای خداروگیرمی‌آورد:)!🌱.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای‌رفاقت‌بابعضےهابایددوید! گاهےهم‌بایدگذشت... ازهمان‌چیزهایےکه‌کم‌کم‌اوراازتومیگیرد...!:) 🍂♥️
سمت چپِ صورتش پُر از ترکش بود از بالا سر دور زدم و به سمتِ راست رفتم چشم‌هایِ نیمه‌بازش را که دیدم خندیدم و گفتم: حمید! شوخی بسه پاشو دیگه به‌ خدا نصف عمر شدم حس می‌کردم دارد با من شوخی‌ می‌کند یا شاید هم خواب رفته... :)💔
‏باید خاکریزهای جنگ را بکشانیم به شهر یعنی نسلِ جدید را با آشنا کنیم در نتیجه جامعه بیمه می‌شود و یار برایِ امام زمان عجل الله تربیت می‌شود! ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
برای‌ زمینه‌سازی‌ ظهور‌ ٫عج٫ تنها شعار‌ دادن‌ کافی‌ نیست، باید حرکت‌ کرد و در عمل‌ ارادت‌ خود را نشان‌ داد! +شهیدرســول‌خلیلـی ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
بخوانیم دعای فرج را به نیابت از 🌹شهید مهدی ثامنی راد🌹
چند خواهش دارم؛
یکی این که نماز اول وقت که گشایش از مشکلات است.
دوم: صبر و تحمل
سوم: به یاد امام زمان (ﷻ) باشیم
. ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا برطرف کن این گرفتاری درهم را از این امت به حضور او💔🕊 ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
•●🔗❁♥️●• ‼️ _از خواهرانم می‌خواهم حجابشان _را مثل حجاب حضرت زهرا کنند . _نه مثل حجاب های روز ؛ چون این _حجاب ها بوی حجاب حضرت‌زهرا نمیدهند! ــ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــ· ✧ ·ـــــ ـ ـ ـ ـ ــ
بسم رب الشهداء و الصدیقین وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ هرگز مپندارید کسانى که در راه خدا کشته مى‌شوند مرده‌اند، بلکه آن‌ها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزى مى‌گیرند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شهید سید حسن نصرالله خطاب به یمنی‌ها: ای کاش کنار شما بودم، زیر پرچم شما، و تحت امر فرمانده شجاع و عزیز شما
از حسین به همه خواهران ...📞 هر خانمے ڪہ چادر بہ سر ڪند: و عفت ورزد و هر جوانے ڪہ نماز اول وقت را در حد توان شرو؏ ڪند، اگر دستم برسد سفارشش را بہ مولایم امام حسین؏ خواهم ڪرد و او را دعا میڪنم♥️ شهید حسین‌ محرابے 🇮🇷
-اِنَّ اللهَ یُحِبُ المُتِوَکِلین.. یادت باشه خدا کسایی که بهش اعتماد دارنُ خیلی دوست داره.. ‹ 🤍 ›↝ ‹ ✨ ›↝
ظهــور نزدیک‌ است؛ ولی‌ اگر دعا بفرمایید نزدیک‌تر خواهد شد! چون‌ دعای‌ شما خیلــی‌ مؤثر است! هرچه‌ مــی‌توانید برای ظهورِ حضرت‌ دعا کنید...! [ آیـت‌الله‌انصاری‌همدانـی]
🍁 عباس گفـت: اگه بخواهیـم زندگی موفقی داشته باشیـم باید سبـک زندگی حضـرت علی (ع) و حضـرت زهرا(س) رو سرلوحه زندگـی‌مون قرار بدیم باید یه زندگی سـاده و دور از تجمـلات داشته با عشـق باید اساس زندگی‌مون باشه . می‌گفـت: زن و شوهـر باید یار و همـدم هم باشند تا به کمـال برسند به ادامـه تحصیل تاکـید می‌کرد و می‌گفـت: می‌شود در کنـار زندگی ، تحصیل را هم ادامه داد . خودش را برایم اینگونه معرفی کرد: انسانی تلاش‌گـر ، آرمان‌گـرا ، دست و دل‌باز ، اهل محبـت ،‌ پرکار و متعهد به پاسـداری از انقلاب اسلامی - همسر شهید عباس‌ دانشگر
رهبر معظم انقلاب : مهمترین نقش و خدمت حاج قاسم سلیمانی،احیای جبهه مقاومت در منطقه بوده است. ➳ 🇮🇷🇵🇸🇱🇧
همیشه آماده بودم جانم را فدای «حاج قاسم» کنم .. _شهیدسیدحسن نصراللّٰه
چشم‌ازقلب‌شڪايت‌ڪردوگفت: توعاشق‌ميشوی‌ومن‌اشك‌ميريزم! قلب‌گفت:تونگاھ‌ميڪنۍ‌و‌من‌دردميڪشم【❤️‍🩹】
لقبی که مردم دشت عباس به "شهید حسن آبشناسان" داده بودند ، کسی‌که "صدام حسین" برای سرش جایزه تعیین ڪرده بود و عراقـی ها با حضور او و یارانش هراس داشتند به دشت عباس نزدیڪ شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ امیر سرلشکر خلبان شهید ♦️صاحب «ساعت طلای خلبانان در آمریکا» که بود؟ ✍خلبان شهید ابراهیم امید بخش پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز در سال ۱۳۵۲ به آمریکا اعزام و در سال ۱۳۵۴ با گرفتن در آمریکا (این ساعت به خلبان برتر در هر دوره اهداء می‌شد) به وطن بازگشت و به پادگان بوشهر اعزام شد.
❇️ پزشک متعهد و ایثارگر ✍احمد پزشک ارتش بود.همزمان با شروع جنگ تحمیلی در كرمانشاه بود و در لشگر 58 ذوالفقار خدمت می كرد. مدتی بعد به صورت داوطلب عازم خط مقدم شد و در بیمارستان صحرایی 528 ارتش در منطقه سومار به مداوای مجروحان جنگی پرداخت. ♦️صبح روز ۱۲ دی ماه سال 1365؛ دكتر سریعاً خودش را به بالین مجروحی كه تازه آورده بودند رسانید. بیمارستان صحرایی 528 سومار، پر بود از مجروحان جنگی كه در گوشه و كنار بیمارستان مشغول استراحت بودند. 🔹بیمارستان بر دامنه كوهی قرار گرفته بود. ناگهان دشمن زبون با بمب شیمیایی، منطقه و بیمارستان را مورد حمله قرار داد. 🔸سریعاً رزمندگان و حاضران در منطقه، خودشان را به دره ای كه در پایین بیمارستان قرار گرفته بود رساندند تا از آسیب گازهای شیمیایی در امان بمانند. ♦️اما دكتر و دستیارانش كه در مرحله ی حساسی از مداوای مجروح قرار داشتند و به پایان موفقیت آمیز كار خود نزدیك میشدند، درنگ كردند تا كارشان به اتمام برسد و بتوانند جان مجروح دیگری را از مرگ نجات دهند و هیچ كدام در آن لحظات سخت حاضر به ترك اتاق عمل و نجات جان خود از مرگ حتمی نگردیدند. 🌷كادر درمان به همراه دكتر هجرتی اتاق عمل را ترك نكردند. بمب شیمایی در نزدیكی شان فرود آمد، آنها مظلومانه جانشان را از دست دادند و همه با هم به دیار ابدی شتافته و سربلند و سرافراز به شهادت رسیدند.
🕊 مواسات در سیره شهید 🦋 وقتی همسایه ما شدند، هنوز غلام حسین دبستان هم نمی رفت. بچه مهربانی بود. می آمد؛ در می زد و می گفت: نان نمی خواهید؟ کاری ندارید؟ 🔹 می فرستادم دنبال کارهایم. سریع نان و قرص هایم را می گرفت می آورد. مادرش را هم خبر می کرد که هر کاری دارم انجام دهد. 📘 کتاب ملاقات در فکه؛ زندگی نامه شهید حسن باقری (غلام حسین افشردی)
💠 مواسات در سیره سردار شهید 🔸اواخر مجروحیت ابراهیم بود که یک روز ظهر زنگ زد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت: “سید، ماشینت رو امروز استفاده می‌کنی؟” گفتم:”نه، همینطور جلوی خونه افتاده”، بعد هم اومد و ماشین رو گرفت و گفت: “تا عصر بر می‌گردونم”. عصر بود که ماشین رو آورد. پرسیدم: “کجا می‌خواستی بری؟” گفت: “هیچی، مسافرکشی می‌کردم” با خنده گفتم: “شوخی می‌کنی ؟” گفت: “نه ،حالا هم اگه کاری نداری پاشو بریم یکی دو جا کار داریم”. می‌خواستم برم داخل خونه که آماده بشم، گفت:”اگر چیزی هم تو خونه داری که استفاده نمی‌کنی مثل برنج و روغن بیار که برای چند نفر احتیاج داریم”. 🔹رفتم مقداری برنج و روغن آوردم، بعد هم رفتیم جلوی یک فروشگاه، ابراهیم مقداری گوشت و مرغ و… خرید و آمد سوار شد. از پول خُردهائی که به فروشنده می‌داد فهمیدم همان پول‌های مسافرکشی باید باشد. بعد با هم رفتیم جنوب شهر و به خانه چند نفر سر زدیم. من اونها را نمی‌شناختم. وقتی درِ خونه‌ای می‌رفت و وسائل رو تحویل می‌داد می‌گفت: “ما از جبهه اومدیم و اینها هم سهمیه شماست!”، ابراهیم طوری حرف می‌زد که طرف مقابل اصلاً احساس شرمندگی نکنه و اصلاً خودش رو هم مطرح نمی‌کرد. 🔸بعد‌ها فهمیدم خانه‌هائی که رفتیم منزل چند تا از بچه‌های رزمنده بود که مرد خانواده در جبهه حضور داشته و برای همین به آنها رسیدگی می‌کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درمحضرشهدا شهیدسلیمانی 💢 روایت آخرین دیدار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با مادر بزرگوارشان