هَمیشه مےگُفت:
دوست دارَم
مثلِ حَضرت زَهرا(س)گُمنام باشَم
سالها پیڪَرش مفقود بود..🥀
#شهید_برونسے
🌱
دُعا بِخـوان
بَرای عاقِبت بِخیـرۍ مݩ..✨
تویـے ڪه🍃
خَتمِ به خیـر شُد عاقِبَتت..🌸
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
بعد از عملیات خیبــر ڪه منطقه ڪمی آرام شده بود، مادر علی اصـرار ڪرد ڪه باید برویم خواستگـار؎.
علی سعی میڪرد از زیر این اصــرارها در برود و میگفت:
من مـرد جنگــم، دوست ندارم دختـر
مردم را بیسرپرست رهــا ڪنم.
بالاخره اصرارها؎ مادر جواب داد و علی برا؎ ازدواج با دختـر خـالهاش اعلان موافقت ڪرد.
قرار شد خواهرش، شرایط علی
را به دختـر خـالهاش بگوید.
بالاخره قرار خواستگــار؎ گذاشته شد.
موقع رفتن علی یڪ ڪتابی درباره حضرت زهــرا (س) با خود برداشت و رفتنــد.
بین مراسـم گفتند ڪه عــروس و داماد بروند اتاق دیگر؎ تا صحبتهایشان را بڪنند.
وقتی نشستند علی
ڪتاب را گذاشت جلو؎ عــروس:
«این ڪتاب را بخون، تو؎ زندگی باید حضرت علــی و حضرت زهــرا (س) الگو؎ من و تو باشه!
شغلــم هم میدونی ڪه خطرناڪه. ممڪنه فقط یڪ روز ڪنارت باشم و یا یڪ عُمــر. فڪرهات رو بڪن».
خیلی زود این وصلت سرگرفت و قرار بر جشــن ازدواج ده روز بعد از مراسم عقـد، در روز مبعث رسـول خدا (ص) گذاشته شد.
#شهیدعلیهاشمی
🌱
-
گرچہاینشھرشلوغاست،
ولۍباورڪنآنچنانجاۍتوخالیست
صِدامیپیچد!💔
5روزمانده
#حاج_قاسم