eitaa logo
عشاق شهادت:))🇵🇸
673 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
187 فایل
‹ ﷽ › شروع نوکریمون: 1403/3/3 تجربہ‌بہم‌یا‌دداده‌ڪہ... برا؎اینڪه‌طلب‌شہادت‌ڪنۍ، ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌ڪنۍ...! راحت‌باش!نگران‌هیچۍنباش!!🌙💔 کپی حلاله مومن😎 مدیر ارتباطات: @goommnnaam ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17227708314898
مشاهده در ایتا
دانلود
شمانـقطہ‌ۍپایانِ‌اضطرابِ‌یہ‌عالمۍ آقاۍِغایب‌ازنظرِنشسته‌بردل💛 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌درالتهابِ‌‌زمین؛دراضطرابِ‌‌زمان؛ یادِشماچترامان‌‌منِ💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت حاج حسین یکتا درباره شهدا یاد شهدا با صلوات
گام برداشتن در جاده عشق هزینه میخواهـد ! هزینه هایی که انسان را عاشق  و بعد شهید میکند 
«با حسین برای شناسایی رفتیم. وقت نماز شد. اوّل، عالی نماز را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. بعد به نگهبانی ایستاد و من به نماز. من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم. پس از نماز دیدم حسین می‌خندد. به من گفت:« می‌خواهی یقینت زیاد بشه؟»با تعجّب گفتم: «بله،اما تو از کجا فهمیدی؟» خندید و گفت: «چه‌قدر؟» گفتم: «زیاد.» ادامه داد: «گوشت رو بذار روی زمین و گوش کن.» من همان کار را کردم. شنیدم که زمین با من حرف می‌زد و من را نصیحت می‌کرد و می‌گفت: «مرتضی! نترس.عالم عبث نیست و کار شما بیهوده نیست. من و تو هر دو عبد خداییم، اما در دو لباس و دو شکل. سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و...» زمین مدام برایم حرف می‌زد. سپس حسین گفت: «مرتضی! یقینت زیاد شد؟ راوی:شهید مرتضی بشارتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باور کردنش برای نسل امروز سخت است. ولی ما ۴۰ سال پیش در جبهه استندآپ کمدی داشتیم. آنهم در حد قابل قبول. زمانی که خیلی از سلبریتی ها هنوز یا بدنیا نیامده بودن یا داشتن شیر می خوردن... 😂😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️مدیون همه شهدا هستیم و البته دلتنگ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
سرزده آمد به جلسه‌ی قرآن روستا مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن از حفظ... با تعجب پرسیدم: شما با این همه مشغله چه طور فرصت حفظ قرآن داشتید؟ گفت: در ماموریت‌ها فاصله‌یِ بین شهرها را عقب ماشین می‌نشینم و قرآن می‌خوانم 💔
او اگر از مرگ می ترسید کفنش را دور سرش نمیپیچید.!
📷 تصویر شهدای عملیات ضدتروریستی در راسک 🔹شهیدان سرگرد پاسدار علی رحمانیان، سرگرد پاسدار احمد زارعی و رزم‌آور پاسدار احمدرضا صاحب دیروز در جریان رزمایش عملیاتیِ «شهدای امنیت» در راسک به شهادت رسیدند. ‌
-🍃🕊- یا ربّ، از کل جهان یک نظر لطف تو کافی‌ست..💔
رفته‌ جهاد نفس ‌تازه ‌کند برگردد .. چون ‌ظهور گل‌ نرگــس ‌به‌ خدا نزدیک ‌است :)
◎🌱✨◎ - در رگ‌های تو به جای خون ، عشق به خدا جاری بود ؛ که چنین زیبا به استقبال عرش رفتی :) حاج قاسم ♥︎:)) ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
◉🌈🕊◉ یادمان بماند ، شهدا بدون اینکه ما را ببینند و بشناسند برای ما رنجها کشیدند یادمان باشد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 📌رهبرمعظم انقلاب خطاب به همسر شهید شهریاری:تركشی که نزدیک قلب شما خورد، اما وارد نشد؛ اتفاقی نیست و حتما خدا توقع دارد کاری بکنید
°•| 🌿🌸 کـلام شهـــید جنگ معامـله با خداســت... خـدا :خریـدار ما :فروشـنده سنـد :قرآن بهاء : بهشــــت
دماغ عملی تو اینجا چیکار می‌کنی❗️ موقع اعزام به سوریه، بابک را دیدم. جوان زیبارو و خوش سیما؛ به او نمیخورد مدافع حرم باشد. جلو رفتم و به بابک گفتم:" تو اینجا چیکار می‌کنی دماغ عملی؟؟ تو الآن باید در خیابان گلسار رشت بگردی و خوش بگذرانی، نه در سوریه که غیر از توپ و تفنگ خبری نیست!"🤨 بابک نگاهم کرد. چشم‌های زیبایش را به من دوخت. منتظر جوابی بودم، اما چیزی نگفت! سکوت کرد و سکوت. فقط لبخند زد.🙂 لبخندی که بعدها مرا شرمنده کرد...💔 ‎‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از تــو مےخواهم وقت هایـے کہ فراموش میکنم نگاهم میکند بـرایم خیلے دعا کنـے رفیق...💔✋🏻'! ‎‎‌
سرهنگ، زمان شاه خدمت کرده بود. اهل نماز و دعا نبود. مصطفی را که می‌دید؛ سلام نظامی می‌داد. هر دو فرمانده بودند 🔹️مصطفی که دعا می‌خواند، می‌آمد یک گوشه می‌نشست. روضه خواندنش را دوست داشت. چراغ‌ها که خاموش می‌شد، کسی کسی رانمی‌دید . قنوت گرفته بود. سرش را انداخته بود پایین، گریه می‌کرد. یادش رفته بود فرمانده است. بلند بلند گریه می‌کرد. می‌گفت: همه این‌ها را از مصطفی دارم.
"دستتو بده به من ، از باتلاق گناه بیا بیرون ؛ دستتو بده به من بابا جان ..."
احتیاط کن تو ذهنت باشد که یکی دارد مرا میبیند. یک آقایی دارد مرا میبیند. دست از پا خطا نکنم، مهدی فاطمه خجالت بکشد. وقتی میرود خدمت مادرش گزارش بدهد شرمنده شود و سرش را پایین بیندازد... شهید_سید_مجتبی‌_علمدار. اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک زندگی_به_سبک_شهدا شهیدانه
انسی داشت با حضرت زهرا(س) در شادترین لحظاتش با شنیدن نامِ حضرت زهرا(س) بارانی میشد وارد اتاقش که شدم روضه یک نفره راه انداخته بود گفتم: چرا گریانی؟! گفت: برای مظلومیت حضرت زهرا(س) شما هم وقتی شهید شدم بیائید سر مزارم روضه حضرت زهرا(س) بخوانید .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔻| وصیت نامه زیبای شهید محمد عیسی از مجاهدان و بزرگمردان حزب الله لبنان 🚩 | به نام خدا بر خدا توکل کردم و از او استعانت میخواهم. نمی دانم چگونه امام را یاری کنم، نمی دانم چگونه پرچم امام را برافراشته کنم. فرزندانم، همسرم، خانواده ام.... بدانید که من به امام خمینی فکر میکنم و سعی میکنم که رفیق و همراهی برای او باشم. ولیکن سختی های زندگی باعث شده تا ظاهرم خلاف آن را نشان دهد . اما روح من برای خمینی است تنم برای خمینی است نفس هایم برای خمینی و پایانم خمینی است و محمد عیسی ان شاءالله میوه ای از درخت امام خمینی است. "برادرتان محمد عیسی"
یکی از بستگانِ صیاد شیرازی از سربازی فرارکرده بود و پرونده‌اش رو فرستاده بودند دادگاه نظامی، دادگاه هم به زندان محکومش کرد. مادرِ صیاد زنگ زد دفتر و گفت: به علی بگو یه کاری براش کنه ، این پسر جوونه ، گناه داره.... بهشون گفتم: حاج خانوم! خودتون به پسرتون بگین بهتر نیست؟ مادر صیاد گفت: قبول نمی کنه! پرسیدم: چرا؟ مادر صیاد : علی خودش زنگ زد و گفت: عزیز جون! فامیل وقتی برام محترمه که آبروی نظام رو حفظ کنه و آبروی من رو نبره ... 🌷خاطره ای از زندگی امیرسپهبد شهید علی صیاد شیرازی 📚منبع: یادگاران 11 « کتاب صیاد شیرازی ، صفحه 57