🔵 يادداشتهاي قرآني و روايي
🖌 موضوع: بی أثری مخلوقات در افزایش #دارایی خدا
(يَا مَنْ لَا يَزِيدُ فِي مُلْكِهِ شَيْء)
🔹یکی از فرازهای دعای #جوشن_کبیر که در مراسم شبهای قدر خوانده میشود این جمله است که دعا کننده، در خطاب به خداوند میگوید: «يَا مَنْ لَا يَزِيدُ فِي مُلْكِهِ شَيْء» یعنی ای خدایی که در دارایی تو، وجود هیچ چیزی فزونی نمیآورد؛
🔸این مضمون در برخی ادعیه دیگر با این عبارت آمده که «يَا مَنْ لَا يَزِيدُ مُلْكَهُ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» یعنی ای خدایی که موجودیت اهل آسمانها و زمین بر #دارایی تو نمیافزایند؛
🔆 حاصل سخن این است که با آفرینش مخلوقات گسترشی در دارائی خداوند شکل نمیگیرد و با خلقت آسمانها و زمین و اهل آنها افزایشی در #ملک_هستی رخ نمیدهد.
❓در اینجا این پرسش به وجود میآید که این ادعا چه #توجیه_عقلی دارد و چگونه ممکن است این همه موجودات آسمانی و زمینی هیچ افزایشی را در ملک هستی موجب نگردند؛
♻️ پاسخ این است که در باره این بحث باید روشن شود که نسبت بین #حق و #خلق چیست؟ آیا نسبت بین حق و خلق، نسبت بین شیء و شیء است یا نسبت بین شیء و شیءنما است؟
🔻زیرا اگر نسبت بین حق و خلق نسبت بین شیء و شیء باشد، روشن است که با آفریدن هر شیئی و افزوده شدن هر موردی از مخلوقات، گستره ملک هستی فزونی مییابد؛ اما اگر نسبت بین این دو، نسبت بین شیء و شیءنما باشد با آفریدن هر موضوعی و افزوده شدن هر موردی از مخلوقات، در گستره ملک هستی هیچ فزونی شکل نمیگیرد؛ زیرا اموری که شیءنما هستند؛ موجودیت مجازی دارند نه موجودیت واقعی؛ و با افزایش #موجود_مجازی ، در گستره موجود حقیقی، افزایشی شکل نمیگیرد.
از سویی براهین کثیری دلالت دارند که نسبت بین حق و خلق نسبت بین #شیء و #شیءنما است؛ نه نسبت بین شیء و شیء؛ در ادامه یکی از #براهین آن را میآوریم.
🔶 برهان:
🔹مقدمه اول: اگر خداوند چیزی را ایجاد کند باید گفت که #ايجاد خداوند، #فرع بر وجود او است؛ زيرا بديهي است كه هر حقیقتی تا موجود نباشد، معدوم است؛ و حقیقت معدوم، ممكن نيست موجد موجودي شود؛ پس مرتبة تحقق ايجاد ذات حق، وابسته و متأخر از تحقق وجود او است؛ و بنابراين ایجاد بخاطر #فرعیتش نسبت به وجود حق، بگونهاي با وجود خداوند متفاوت است؛
🔸 مقدمه دوم: این #ایجاد يا خود «واجب الوجود بالذات» است يا نقيض «واجب الوجود بالذات»؛ زيرا ارتفاع نقيضين از هر موضوع مفروض، محال و باطل است؛
🔻اگر حقيقت ايجاد، «واجب الوجود بالذات» باشد لازم ميآيد تعدد واجب بالذات؛ زيرا چنين حقيقتي هم طبق فرض، «واجب الوجود بالذات» است و هم بگونهاي متفاوت با ذات حق است كه خود واجب بالذات است، ولی تعدد واجب، محال است.
🔻اگر ايجاد، نقيض «واجب الوجود بالذات» باشد، چنين حقيقتي ممتنع الوجود بالذات خواهد بود؛ زيرا نقيض «واجب الوجود بالذات»، ممتنع الوجود بالذات است؛ و حقيقت ممتنع الوجود ممكن نيست كه تحقق يابد؛
🔷نتیجه:
بنابراين ثبوت ايجاد براي خداوند، محال و باطل است؛ و وقتی ایجادی نبود هیچ ممکنی هم حقیقتا موجود نمیگردد و بنابراین نسبت بین حق و خلق نسبت بین #شیء و #شیءنما است؛ نه نسبت بین شیء و شیء؛ و لذا افزایش مخلوقات با وجود مجازی، موجب افزایشی در ملک هستی نمیشود.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتهاي قرآني و روايي
🖌 موضوع: فناء در #حقيقت_محمدي ، راه وصول به قرقگاه حريم محمد و آل محمد (علیهم السلام)
✨(به مناسبت عيد فطر) :
🔹جمله 🌺اللهم أدخلني في كل خير أدخلتَ فيه محمدا و آل محمد و أخرجني من كل سوء أخرجتَ منه محمدا و آل محمد🌺 هم، بخشي از دعاي قنوت نماز #عيد_فطر است و هم بخشي از ادعيه ماه مبارك رمضان (مقنعة شيخ مفيد ص 172).
🔸معناي اين فراز از دعا اين است كه خدايا (در سلوك معنوي) مرا داخل كن به هر خيري كه محمد و آل محمد (ص) را داخل كردي، و نيز مرا خارج كن از هر بدي كه محمد و آلش را از آن خارج كردي.
🔎 در اينجا اين پرسش به نظر ميآيد كه برخي خيراتي كه محمد و آل محمد در آن داخل شدند، مختص به آنان است و براي سايرين، دستنايافتني است؛ زيرا نياز به ورود به مرحله #ولايت و مقام #عصمت دارد؛ درين صورت چگونه ما در اين ادعيه، همه مراتب كمال آنها را براي خود از خدا درخواست ميكنيم!؟ آيا اين يك دعاي ناشدني نيست؟ آيا ميتوان هم حريم قرقگاه مقامات محمد و آلش را حفظ كرد و هم طمع به رسيدن آن مقامات را داشت؟
📌 به نظر نگارنده پاسخ مثبت، و جمع بين دو سوي مسئله جايز و شدني است؛ يعني هم از سوئي، برخي مقامات عاليه محمد و آلش براي ديگران دستنايافتني است و هم از سوي ديگر درخواست از خدا براي رسيدن به چنين مقاماتي، بلكه رسيدن به چنين مراتبي، جايز و شدني است؛ اما البته بايد توجه داشت رسيدن و ورود به حريم قرقگاه مقامات آنها، تنها با #فناي_انانيت انسان در حقيقت محمد و آل محمد ممكن ميگردد؛ و در حقيقت، بازگشت معناي چنين دعائي اين است كه خدايا مرا در #حقيقت_محمد_وآل_محمد، فاني كن تا هر آنچه به محمد و آل محمد انتساب دارد به من هم كه بعد از فناء، چيزي جز حقيقت آنها نيستم، انتساب يابد.
🔶 توضيح مطلب
🔹همانگونه كه در #قوس_نزول، و به مقتضاي «اول ما خلق الله نوري»، صادر نخستين، #حقيقت_محمديه (ص) است كه جامع همه مراتب تفصيلي تجليات حق در قوس نزول است؛ و سپس اين حقيقت يگانه، بسط و نشر يافته و به صورت حقائق متكثر و موضوعات متفرق ظاهر شده و تجلي مييابد؛ در #قوس_صعود نيز و در مسير بازگشت كثرات به حضرت حق به مقتضاي « أَلا إِلَى اللَّهِ تَصيرُ الْأُمُور» (53 شورى) همه كثرات بواسطه رجوع به صادر نخستين، و از طريق او به صيرورت الى الله نائل ميگردند؛
🔸چون به مقتضاي «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُون» (29 اعراف) مسير #بازگشت همان مسير #صدور است؛ و طريق حشر، همان طريق نشر است؛ بنابراين همه كثرات و از جمله انسانها از طريق فناي انانيتشان در صادر نخستين كه همان حقيقت محمديه است به صيرورت الي الله كارشان پايان مييابد؛
🔹از اينرو همه سالكان إلى الله كه باختيار و انتخاب خود و با دستورات سلوكي با سرعت بيشتري به صيرورت الی الله نائل ميگردند ابتدا بايد در حقيقت محمديه #فاني گردند و در اينجاست كه سالكان الی الله داخل در هر خيري ميگردند كه محمد و آلش در آن داخل شدهاند و از هر بدي كه محمد و آلش از آن خارج شدهاند خارج ميگردند؛ و اين در حالي است هيچ #غيريّتي از آن سالكان باقي نمانده تا گفته شود اين خيرات مخصوص محمد و آل است و براي ديگران دستناپافتني است؛
🔸بنابراين بعد از فناي سالك در حقيقت محمديه، هم سالك به همهي #خيرات محمد و آلش رسيده و هم مقام اختصاصي محمد و آلش به غير نرسيده و #حريم_قرقگاه مقامات محمد و آلش محفوظ مانده است. لذا روزهداران سالك در ادعيه ماه رمضان و در نماز عيد فطر از خدا ميخواهند
🌸«اللهم أدخلني في كل خير أدخلتَ فيه محمدا و آل محمد و أخرجني من كل سوء أخرجتَ منه محمدا و آل محمد🌸».
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتهاي قرآني و روايي
🖌 موضوع: دلالت آیه 148 نساء بر رستگاری همه انسانها
🌸 «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَميعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير»؛🌸
🔸این آیه به خاطر این که در بین آیات مربوط به تغییر قبله است، عموم مفسران آن را در همین فضای مربوط به قبله تفسیر کردهاند؛ و در معنایش چنین گفتهاند که برای هر امتی قبلهای هست كه به آن رو ميكنند پس به سوی خوبیها بشتابيد؛ هر كجا باشيد خداوند همه شما را ميآورد همانا خدا بر همه چيز تواناست.
✨ اما برخی دیگر از جمله مرحوم علامه #طباطبائی این آیه را در فضای #تکوینی هم تفسیر کردهاند؛ به نظر میرسد به قرینه این که تتمه آیه به امور تکوینی ارتباط دارد باید گفت حد اقل این تفسیر دوم کمتر از تفسیر اول نیست و نیز تفسیر دوم، نافی تفسیر اول نیست؛ زیرا مسئله قبله نیز مصداقی از معنای عام تفسیر دوم است؛ به هر جهت بر مبنای تفسیر دوم نتیجه مهمی که از آیه گرفته میشود این است که همه انسانها دیر یا زود #رستگار خواهند شد.
🔶توضیح این که «وجهه»، همان «ما یتوجه إلیه الشیء» است؛ یعنی چیزی که شیء به سوی آن رو کرده و به عنوان یک هدف به آن توجه میکند؛ پس جمله «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها» بدین معنی است که هر کس بهگونه #تکوینی رو بسوی غایتی دارد که خداوند او را بسوی آن غایت توجه داده و در رسیدن به آن، او را سرپرستی میکند.
🔹در ادامه آیه، خداوند با جمله «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ» فرمان به سبقت به خیرات میدهد؛ زیرا وقتی خداوند ما را در راستای غایت مذکور سرپرستی و #هدایت_تکوینی میکند؛ مناسب است که با #هدایت_تشریعی هم تذکر دهد که شما هم با انتخاب خوبیها همان غایت را تعقیب کنید تا تکوین و تشریع هماهنگ باشند و کار با سهولت بیشتری پیشرود.
🔸در دنبال آیه، تذکر داده شده که شما در هر موقعیتی باشید خداوند همگی شما را خواهد آورد «أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَميعاً»؛ اما پرسش این است که او همه ما را به کجا خواهد آورد؟
🔹پاسخ این است که ابتدای آیه دلالت دارد که آنجا، همانجایی است که #وجهه ما قرار دارد، یعنی همان غایتی که خدا از ابتدا آفرینش، ما را در راستای رسیدن به آن هدایت کرده و سرپرستی میکند که به آنجا برسیم «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها»؛
🔸از طرفی، در آیه (56 الذاریات) مشخص گردیده است این وجهه و غایتی که خداوند از ابتدای آفرینش، ما را در راستای رسیدن به آن هدایت و سرپرستی میکند که به آنجا برسیم، همان مقام #عبودیت و منزل #بندگی ما نسبت به خداوند است؛ زیرا در این آیه آمده: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» من جن و انس را جز به غایت عبادت خلق نکردم؛
🔹پس عبادت خدا همان غایتی است که جن و انس برای رسیدن به آن آفریده شدهاند؛ و این غایت طبق آنچه در آیه (93 مریم) آمده قطعا تحقق مییابد؛ زیرا آنجا میگوید «إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً»؛ هیچ کس در آسمانها و زمین نیست جز این که #بندهوار به پیشگاه خداوند رحمان خواهد آمد؛
🔸بنابراین همه انسانها در دنیا یا آخرت، زود یا دیر، به مقام #عبودیت و منزل #بندگی خداوند نائل خواهند شد؛ و با تحقق این بندگی نهایتا شایستگی ورود به جمع #عباد_الله و دخول در #جنت_ذات_حق راه پیدا میکنند
🔹و لذا نهایتا به آنان خطاب میشود که: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً؛ فَادْخُلي في عِبادي؛ وَ ادْخُلي جَنَّتي»؛ این غایت سعادتآفرین، دیر یا زود، سرنوشت محتوم همه انسانها است؛ لذا است که در آیات زیادی آمده است «إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» (50 شعراء) .
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتهاي قرآني و روايي
🖌 موضوع: اسماء و صفات خداوند از دیدگاه حضرت ثامن الائمه
🔸صدوق در کتاب «التوحيد» حدیثی را از حضرت امام علي بن موسي الرضا (ع) روايت كرده است كه آن حضرت در باره چیستی صفات خداوند و نسبت آنها با ذات خداوند این چنین فرمود:
🌸«وَ أَصْلُ مَعْرِفَةِ اللَّهِ تَوْحِيدُهُ وَ نِظَامُ تَوْحِيدِ اللَّهِ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ الْعُقُولِ أَنَّ كُلَّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ مَخْلُوقٌ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَخْلُوقٍ أَنَّ لَهُ خَالِقاً لَيْسَ بِصِفَةٍ وَ لَا مَوْصُوفٍ وَ شَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ بِالاقْتِرَانِ وَ شَهَادَةِ الِاقْتِرَانِ بِالْحَدَثِ وَ شَهَادَةِ الْحَدَثِ بِالامْتِنَاعِ مِنَ الْأَزَلِ الْمُمْتَنِعِ مِنَ الْحَدَث»🌸 (صدوق، التوحيد، ص 34).
🔹بر اساس مفاد اين حديث شريف، اصل شناخت خداوند به #توحيد او است «أَصْلُ مَعْرِفَةِ اللَّهِ تَوْحِيدُهُ»؛ ولي #نظام_توحيدي بر اساس نفي صفات از ذات حق تحقق مييابد «وَ نِظَامُ تَوْحِيدِ اللَّهِ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ»؛ آن حضرت در ادامه، اين ادعا را با اقامه برهان اثبات ميكند؛ ميفرمايد اين كه هر صفتي را بايد از ذات حق نفي و سلب كرد برهانش اين است كه عقلها دلالت دارند و شهادت میدهند كه هر صفتی و هر موصوفی، مخلوق و معلول علتی است، «لِشَهَادَةِ الْعُقُولِ أَنَّ كُلَّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ مَخْلُوقٌ»؛ توضیح این بخش از فرمایش حضرت این است كه هر صفت و موصوفي به گونهای با هم متغایرند و امکان ندارد صفت و موصوف عینیت و همسانی صد در صدی داشته باشند؛ زيرا عينيت صد در صدي صفت و موصوف، لازمهاش اين است كه صفت بودن صفت، مرجحی نداشته باشد و نیز موصوف بودن موصوف هيچ يك مرجحي نداشته باشد؛ چون طبق فرض این دو هيچ فرقي ندارد و صد در صد عين همديگرند؛ پس هر ملاکی موجب میگردد که مثلا «الف» موصوف باشد، در «ب» که صفت آن است، هم هست؛ و هر ملاکی موجب میگردد که «ب» صفت باشد در «الف» که موصوف آن است، هم هست؛ لذا موصوف بودن «الف»، نه «ب» به ترجح بلا مرجح منجر میگردد و نیز صفت بودن «ب»، نه «الف» به ترجح بلا مرجح منجر شود؛ و اين ناممكن است؛ پس امكان ندارد صفت و موصوف صد در صد عين هم باشند و محال است که هیچ اختلافی نداشته باشند؛ پس صفت و موصوف به گونهای با هم متغايرند؛ از سویی هر يك از متغايرين براي امتياز از ديگري، محدود به حدي است و برای جدائی از دیگری در مرزی، پایان مییابد؛ پس هر چه موصوف به صفتی باشد محدود است و مرز پایانی دارد؛ و نیز هر چه صفتی برای موصوفی باشد محدود است، و برای جدائی از دیگری در مرزی پایان مییابد؛ و بدیهی است هر حقیقت محدودی، مخلوق است؛ و امکان ندارد همان خدای نامحدود و نامخلوق باشد؛ و هر مخلوقي از مخلوقات، در نهایت علتي و آفرینندهای دارد، که خود نه صفتِ موصوفي است، و نه موصوف به صفتي است (زیرا تسلسل محال است) لذا آن حضرت فرمود: «وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَخْلُوقٍ أَنَّ لَهُ خَالِقاً لَيْسَ بِصِفَةٍ وَ لَا مَوْصُوفٍ» یعنی هر مخلوقی دلالت میکند بر این که آفرینندهای دارد که او نه صفت موصوفی است و نه موصوف صفتی است (و گرنه طبق بیان مذکور، خود مخلوق میشود).
🔸در ادامه، آن حضرت اصل ادعاي صفت نداشتن خداوند را با بیان ديگري تبیین ميكند؛ ميفرمايد صفت نداشتن خداوند بخاطر اين است كه هر صفت و موصوفي باید در كنار ديگري قرار گيرد «وَ شَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ بِالاقْتِرَانِ»؛ زیرا طبق مقدمات یادشده هر یک، مرز پایانی دارد تا از دیگری متمایز گردد؛ ولي كنار چيزي بودن، خود دلالت بر حادث بودن آنها دارد «وَ شَهَادَةِ الِاقْتِرَانِ بِالْحَدَثِ»؛ زيرا هر موجود محدودی، مخلوق و بالتبع حادث است؛ ولي حادث بودن چيزي، از ازلي بودن امتناع ميكند؛ همانگونه كه ازليت هم از حدوث، امتناع ميكند «وَ شَهَادَةِ الْحَدَثِ بِالامْتِنَاعِ مِنَ الْأَزَلِ الْمُمْتَنِعِ مِنَ الْحَدَث»؛ بنابراين طبق اين حديث شريف هر صفتي را بايد از مرتبه ذات حق سلب و نفی كرد.
🔹نظیر فرمایش یادشده، از حضرت امیرالمؤمنین نیز نقل شده که فرمود «وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ...» (نهج البلاغة ص 39) توافق محتوای دو حدیث مروی از دو امام همام نشان دهنده این نکته است که این دو حدیث و دعاوی مذکور در آن از وثاقت و اعتبار خوبی برخوردارند.
🔸لازم به ذکر است این که خداوند در مرتبه ذاتش صفتی ندارد معنیاش این نیست که گزارههایی مثل «خداوند قادر است» یا «خداوند عالم است» یا «خداوند حیّ است» باطل باشند زیرا اولا آنچه در این حدیث نفی شده، این است که حقائقی مثل #علم و #قدرت و #حیات ... صفت حضرت حق باشند؛ اما مثلا علمی که هیچ تمایزی حتی تمایز مفهومی با ذات حق نداشته باشد نفی نشده است؛ پس حضرت حق همان حقیقت علم است نه این که دارای صفت علم باشد و نیز همان قدرت است نه این که دارای صفت قدرت باشد؛ و ثانیا در بسیاری از متون دینی چنین گزارههایی ناظر به تجلیات خداوند است که در مراتب متأخر از ذات حق رخ داده و شرع و عقل، هر دو آنها را میپذیرند.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
هدایت شده از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
◽️ کرسی علمی- ترویجی بررسی و تحلیل جواز یا عدم جواز توبه در قیامت
🔰 توسط قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه برگزار میشود:
🎙 با حضور:
#حسین_عشاقی
#محمدحسن_قدردان_قراملکی
#محمد_عابدی
✍️ دبیرعلمی: #قاسم_بابایی
📅 شنبه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۳
🏢 قم، سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
📡 حضور مجازی از طریق:
🌐 skyroom.online/ch/iict/qotb
🔍 مشروح خبر👇
🌐 iict.ac.ir/toobeh
#کرسی
🆔 @iictchannel
بررسی و تحلیل جواز یا عدم جواز توبه در قیامت.mp3
28.77M
💯🔊 #بشنوید
🔸 صوت کامل کرسی بررسی و تحلیل جواز یا عدم جواز توبه در قیامت
🎙 با حضور:
#حسین_عشاقی
#محمدحسن_قدردان_قراملکی
#محمد_عابدی
✍️ دبیرعلمی: #قاسم_بابایی
📅 شنبه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۳
🏢 قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
#صوت
#کرسی
🆔 @iictchannel
الاقدام التالیه فی الحکمة المتعالیه جزء 2.xps
957.5K
جزء دوم از مجموعه الأقدام التالیة فی الحکمة المتعالیة
امروز 1403/3/13 تدریس جلد دوم از مجموعه «الأقدام التالیة فی الحکمة المتعالیة» پایان یافت این مجموعه، فلسفهی نوینی است که بر مبنای «وحدت شخصیه وجود» تبیین و تقریر یافته است؛ جزء اول آن قبلا تدریس شده است و بقیه مجلدات آن در سالهای آتی مورد بحث و در منظر نظر همراهان گرامی قرار خواهد گرفت؛ امید است مورد قبول حضرت حق و أولیاء گرامش واقع گردد.
نشر آثار استاد حسین عشاقی
جزء دوم از مجموعه الأقدام التالیة فی الحکمة المتعالیة
این نسخه بروزه شده است و در هنگام تدریس اصلاحاتی اعمال شده است اگر دوستان از قبل نسخه ای داشته اند، لطفا این نسخه فعلی را ملاک قرار دهند.