تروخدا از این ایّام به سادگی گذر نکنید . از این ایّام به سادگی گذر نکنید . از این ایّام به سادگی گذر نکنید . (:!!! #فاطمیّه

همش تو گوشم پلی میشه ؛ کسی رو نداره این بینوا الّا حسین . . همهٔ رفیقامَـن نیمه راه الّا حسین . . به من همه میزنن پشت‌ پا الّا حسین . .

دیدن بغض علی‌ع در غم زهرا سخت است : ) 📍 العتبة‌العلویة‌المقدسة .

- حـیِّ علی العـزا فی ماتمِ فاطـمه‌"س" : )

اگر به گناه افتادید یا حتی غرقِ گناه بودید ؛ دسـت از نمـاز برندارید !! این رشته‌ی باریک بینِ خود و خدا را پاره نکنید .. عاقبت این نماز شما را اصلاح خواهد کرد . [ ـ آیت الله ضیاءآبادی رحمة الله‌علیه ]

- حتی به کسی که به تو خیانت کرده ، خیانت نکن ! ـ علی‌بن‌ابی‌طالب‌علیه‌السلام . | غررالحکم،حدیث۶۳۸ |

#خدایا روحی بزرگ به ما عـطا فرما !:»

حق او با گریـه‌ٔ تنـها نمی‌گردد اَدا پیر کن ما را خدایـا در عزایِ فاطمـه'س ..

این که میمیرم برات قطعیـه فاطـمه'س . . ¹³⁵

حاویِ عاشقانه‌های فرزند مادریِ زیاااااد : *طبق معمول باید بگم خیلی دوسش میدارم ، پس حواستون بهش باشه :»

ضَـربَنی ، منو زدن چه زدنی💔😭 ضَـربَنی ، وسط کوچه علنی . . *نیازمند حال مناسب .

دلم آتیش گرفت با خوندن این : [ https://eitaa.com/matamkade315/18911💔 ]

ـ لا ملجأ لنا الّا زهرا پناهی بجز حضرت زهـرا نداریم :) 📍مکتـب‌الزهرا"س" - فاطمیه ۱۴۴۶ .

چنین شبی بعد از کلی تمنّا و خواهشِ مولا مادر از جاش بلند شد با همون پهلویِ شکسته .. با همون بازویِ خمیده ، برای دلخوشیِ حیدرش نم نم خونه رو جارو میزد بچه ها رو سر و سامون میداد .. ولی اینا هیچکدوم عَلیـشو آروم نمی‌کرد ! نه نون پختن .. نه خونه رو آب و جارو کردن .. نه بچه هارو مرتب کردن ..

بزارید حرفِ دل مولا رو بگم براتون ؛

زهرا به جایِ نان غَمِ مارا درست کن ..

حلوایِ ختمِ شیرِ خدا را درست کن ..

اصلاً گیرَم که گردگیریِ امروز هم گذشت ..

فصلِ بهار آمد و این سوز هم گذشت ..

آشفته خانه‌ی جگرم را چه می‌کنی ؟

خاکی که ریخته رویِ سرم را چه می‌کنی ؟💔

امشب ؟ شبِ عاشورایِ فاطمیه‌ست :)

همون‌طور که شبای سومِ محرّم همه‌ روضه‌ها ختم به روضهٔ مادر میشه ، شبای فاطمیه هم همه چیز آدمو یاد سه‌سالهٔ کربلاء میندازه :)💔.

التماست میکنم بیشتر بمون ، علی غریـبه :) ¹³⁵

در عزای مادرت یَابْن‌َالْحَسَن ، یک‌ دَم بیا تا نپرسند این جماعت بانیِ مجلس کجاست..؟( : #صاحبنا

- شنیدم بَسترت را جمع کردی . .

فارغ از همه درد و دلای مولا کنار بستر مادر این تیکه بدجور آتیش میزنتم می‌فرمود که . . از من نکردی خواهشی نُه سال زهرا جان . . حالا که چیزی خواستی تابوت میخواهی ؟! چوب خریده بودم برای ساختِ گهواره‌ای برای محسنم امّا حالا باید تابوتش کنم برای همسرم💔. .

شب از نیمه هایش گذشته سکوت است و این شهر خاموش قدمهای لرزان مردی که بار غمی برده بر دوش غمی آنچنان سخت و سنگین که بیش از توان علی بود نه تشییع تابوت زهرا که تشییع جان علی بود ..