eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸با یاد تو ✨عشق و شور، معنا دارد 🌸در محضر تو، حضور معنا دارد ✨آوای خوش نیایش صبحدمان 🌸هنگام طلوع نور، معنا دارد ✨باتوکل به اسم اعظمت 🌸آغازمیکنیم روزمان را ✨الهی به امید 🌸روزی سرشار از برکت ﷽ سـ⛄️ـلام روزتون پراز خیر و برکت💐 امروز پنجشنبه به💠 پنجشنبه 💠 خوش آمدید🌸🍃 ☀️ ۱۱ دی ١۳۹۹ خورشيدی 🌙 ۱۶ جمادی الاول ۱۴۴۲ قمری 🎄 ۳۱ دسامبر ۲۰۲۰ ༅༅༅༅༅༅༅༅༅༅༅༅❣✿❣༅༅༅༅༅༅༅༅༅༅༅ 🌷🍃سلام بـہ صبح امروز خوش آمدین‌ ! 🌷🍃صبحتون بخیر و شادے روزتون پربار و لحظاتتون شیرین 🌷🍃براتون روزے آرام ولے پرشور و زیبا و پر از نغمـہ هاے خوش زندگی آرزو مے ڪنم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤✨بر سینه خون چکان زهرا صلوات ✨🖤بر قامت چون کمان زهرا صلوات 🖤✨بر روی کبودِ نازنین دخت رسول ✨🖤بر محسن خسته جانِ زهرا صلوات 🕯اللّهم صل عَلىٰ محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم🕯   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽❣ ❣﷽ آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد شاید دعای مادرت زهرا بگیرد آقا بیا تا با ظهور چشم هایت این چشم های ما کمی تقوا بگیرد . . . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
🌷🍃 💚نامش شفا دهنده‌ے درد اسٺ تا ابد نام حالِ مرا جا مےآورد 💚این اشڪ،از حسابِ پس انداز فاطمہ‌ سٺ سرمایہ اے ڪه مبادا مےآورد ❤️ 🌷 «"🧡 حُبُّ الحُسـ❤ــیـن هُویَّتُنا..1‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
•🍂• 😭😭🖤🥀 حـال و روزِ کودکانت را ببین و رحم کن مادری کن ، خانہ‌ام را زود بی‌مادر نکن 🖤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
🖤🥀 علی ( ع ): 🏴 فاطمه سلام الله علیها را می دیدم، تمام غم و غصه هایم بر طرف می شد 📚بحار ج۴۲ص۱۳۴ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🥀 😇 حجـاب یعنی زیبـایۍ هـای مـن بـراۍِ خــدا....❕ حجـاب یعنـۍ خــدایـا می دانـم غــیرتٺ بہ مݩ وصفـــ نـا شدنـۍ ســٺ....🙃 بـہ احــترام غــــیرتٺ حجـاب بر سـر میکنـم ♥"قربهً إلــۍ اللّہ..."♥ °•[🌧🌲]•°ــــــــــــــــــــــــ ﴿وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرْ وَمٰابَدَّلُواتَبْدِیلٰا﴾ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود 🚩صلی الله علیک یا فاطمه🏴 الحمدالله که نوکرتم ، الحمدالله که مادرمی فرارسیدن ایام فاطمیه تسلیت باد🖤🖤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
🖤🥀 دُنیا را دیدَند ولے روح‌شاݩ بزرگ ٺر از دُنیا بود🌍 ❥ خُـدا بہ فـَرمود:😇 °•بیاوریدشــ∞ـاݩ؛ ↜ایݩها سَهــݦِشاݩ پـرواز اسٺ🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🥀 پر کشیدی در نگاهت شور حیدر داشتی مالک اشتر! شهادت را تو باور داشتی بامداد جمعه‌ای تاریک، روشن شد سپهر شد محقق آرزوهایی که در سر داشتی .. 😭😭😭 ۲ روز مانده...🥀 حاج قاسم کجایی؟!😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚دل اگر نذر حسین است، خریدن دارد 💦اشک اگر مال حسین است،که ریختن دارد 🌼همه عالم و آدم به فدایت ارباب 🍀غم ارباب به دلها چه کشیدن دارد السلام علیک یا اباعبدالله🌈   ع مدافع حرم زینب س🖤🥀🥀🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
•{💞💌}• 🖤🥀 از‌عاشقانہ‌هاے‌امام علی"ع"بر‌مزار حضرت‌فاطمہ‌زهرا"س"💔↓ زهرایِ‌من بعداز‌تو‌دنیا‌قشنگ‌نیست .. گریہ‌مےڪنم .. وازاین‌مےترسم .. ڪہ‌بی‌تو ..💔 زیاد ..زندھ ..بمانم ! ❬بحارالانوار‌ـ ج۱۳ـ ص۲۱۳❭ ‌‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
🖤🥀」... ”زهرا” نظر نکرده که درمان نمیرسد آوایِ مابه گوشِ سلیمان نمیرسد بی شک بدونِ روضه ”شبِ جمعه” هیچکس تا”کربلا” به محضرِ سلطان نمیرسد 💛 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
🖤🥀 📅 ۳۸ هفته تا اربعین ۱۴۰۰ 🔰 🔸امام صادق علیه السلام فرمودند: هر که می‌خواهد در جوار پیامبرش(صلی الله علیه و آله) و جوار امام علی(علیه‌السلام) و حضرت فاطمه(علیهاالسلام) باشد، زیارت امام حسین(علیه‌السلام) را رها نکند. 📜وسائل الشیعه/ ج۱۴/ ص۴۲۵ «"🧡 حُبُّ الحُسـ❤️ــیـن هُویَّتُنا... 💚"» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
✨ پنجشنبه ها، 🥀دلتنگی جور دیگری است ✨دلتنگ کسانی می شوی؛ 🥀که نبودنشان عمیق تر ✨از بودن خیلی هاست... ✨باید بنشبنی گوشه ای 🥀و با نداشته هایت خلوت کنی، ✨و بین اشک و لبخندهایت 🥀جای خالی آنها را ✨به آغوش بکشی... ✨به یاد عزیزان آسمانیمان 🥀بخوانیم فاتحه و صلوات 🖤🖤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🥀 در محضر رهبر انقلاب درمورد منزلت حضرت زهرا س و سردار دلها😭😭😭😭 پیشنهاد دانلود😍👌👌👌💫💫💫💫 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
دنیا باید اثر خون سردار رو بفهمه.mp3
8.19M
بمناسبت 🖤🥀 🎼دستت افتاد اما تا آسمونا پر کشیدی 🎼دنیا باید اثر خون سردارو بفهمه 🎤 👌👌 فوق زیبا👌👌👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🥀 حسین_جان❤️ 🌹آورده صبا ازگذرٺ عطرخدا را 🌿تاروزے مانیز ڪند ڪرب‌وبلارا 🌹انگارڪه فهمیده نسیم‌سحرے باز 🌿صبح‌اسٺ ودلم لڪ زده ایوان‌طلا را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🥀 # سلام بر سلطان طوس💚 وقتی که جواز کربلا، مشهد شد چشمان گدا خیره به این گنبد شد🖤 آقا بزن امضا که دلم پر زده است مبدا حرم رضا، حسین مقصد شد🖤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
🥀🖤 شهید محمد رضا دهقان امیری😍 چادری گشتن من قصه ی نابی دارد او قسم داده مرا حافظ خونش باشم هرکی دوست شهید داره میدونه ک دوست شهید آخر شهیدش میکند☺️👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 ویژه 🖤🥀 🖤 دنیای بی حسین یعنی ... هوایت نکنم می‌میرم💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
🖤🥀 ✨خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ ✨وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ ﴿۱۹۹﴾ ✨گذشت پيشه كن و به ✨كار پسنديده فرمان ده ✨و از نادانان رخ برتاب (۱۹۹) 📚سوره مبارکه الأعراف ✍آیه ۱۹۹ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
37.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫به فرموده مولا و مقتدایمان هر روز 🌟دعای هفتم صحیفه سجادیه🌟 را میخوانیم👆👌👌 اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج •┈••✾🕯🏴🕯✾••┈• 💕 @oshahid
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈چهل و پنجم✨ گفتم:کی میری؟😊 -هفته ی دیگه.😒 لبخند زدم و گفتم: _خیلی خوش قولی☺️ با لبخند جوابمو داد.😊گفتم: _به کسی هم گفتی؟ -تو اولین نفری.😍 -ای ول بابا،تو خوش قولی معرکه ای.😇 دوباره لبخند زد.☺️ -به خانواده ت چطوری میگی؟😟 -روز قبل از رفتنم بهشون میگم.فعلا به روی خودت نیار.😎☝️ -امین😊 -جان امین😍 -کی برمیگردی؟😅 -چهل و پنج روزه ست.😁 شام رو آوردن.ساکت بودیم و فقط شام میخوردیم.بعد شام گفتم: _محمد هم میاد؟😊 -نه.بخاطر خانواده ش.☺️ دختر دوم محمد هنوز یک ماهش نشده بود.اسمش رو رضوان گذاشته بودن.👶🏻😍 بعد از شام هم شوخی کردیم و خندیدیم.😁😃منو رسوند خونه و رفت. در خونه رو که بستم،پشت در نشستم... وقتی صدای رفتن ماشینش اومد اشکهام بی اختیار میریخت.😣😭 دلم میخواست بلند گریه کنم ولی نمیخواستم رو ناراحت کنم. نمیدونم چقدر طول کشید.دیگه از گریه بی حال شده بودم.... مامان اومد تو حیاط.چشمهاش قرمز بود.حالش مثل وقتی بود که محمد میخواست بره سوریه.😢مطمئن شدم محمد بهشون گفته.اومد پیشم و بغلم کرد.تو بغلش حسابی گریه کردم.😭😫بعد مدتی منو به سختی برد تو خونه.. نگاهی به ساعت انداختم... چهل دقیقه به اذان صبح✨🌌 بود.✨نماز شب✨ خوندم و اذان صبح گفتن. بعد از نماز اونقدر سر سجاده گریه کردم که خوابم برد. چشمهامو که باز کردم دوباره یاد امین افتادم و رفتنش.دوباره اشکهام سرازیر شد.😢 ساعت نه صبح بود.🕘کلاس داشتم. سریع آماده شدم تا به کلاس بعدی م برسم.هیچی از کلاس نمیفهمیدم ولی برای اینکه همه فکر کنن حالم خوبه برم.😣 عصر امین اومد دنبالم...🙈 از دیدنش خوشحال شدم.بازهم طبق قرار وقتی باهم بودیم فقط به حال فکر میکردیم.😇😌 امین گفت: _قراره شام بیام خونه تون.😉 -إ.. جدا؟با کی قرار گذاشتی؟😌 -مامان😍 -یعنی مامان دعوتت کرده؟☹️ -نه.خودم،خودمو دعوت کردم.😁 -چه زود پسر خاله شدی.😬 دوست نداشتم بیاد خونه مون.مامان و بابا ناراحت بودن و حال ما هم عوض میشد. دوست داشتم تا وقتی با امین هستم حالمون خوب باشه.😊 وقتی رسیدیم برخلاف انتظار من، باباومامان بالبخند و خوشرویی با امین برخورد کردن.بیشتر از همیشه شوخی میکردم.😅😣حتی بابا هم بلندمیخندید. قبل از شام امین گفت بریم اتاق من.😇روی صندلی نشست و رو به من گفت: _تو و خانواده ت خیلی خوبین.وقتی به محمد گفتم میخوام برم سوریه☺️ گفت.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈چهل و ششم✨ گفت: _تو و خانواده ت خیلی خوبین.☺️وقتی به محمد گفتم میخوام برم سوریه گفت: برو به سلامت.💖به بابا گفتم میخوام برم گفت: خدا خیرت بده پسرم برو به سلامت.💖مامان وقتی فهمید خودش بهم زنگ زد.گفتم دیگه مامان میگه نرو.شما تازه عقد کردین.درسته زهرا قبول کرده ولی تو کوتاه بیا.ولی مامان برخلاف انتظارم گفت ان شاءالله به سلامت برگردی پسرم.💖 -مامان فقط همینو گفت؟😟😊 -نه،گفت این روزها بیشتر با زهرا باش.😍 -به...منو بگو فکر کردم خودت خواستی بیشتر با من باشی.☹️داشتم بهت امیدوار میشدم.🙁 لبخند زد و گفت: _اتفاقا من میخواستم برعکس کنم.گفتم اگه کم کم منو نبینی برات راحت تره.😅 مثلا اخم کردم و گفتم: _از این کارها نکن لطفا.😠😬 -از همین الان دلشوره گفتن به فامیل خودمو دارم.😒😕 -بهشون حق بده.اونا تو رو یه جور دیگه ای دوست دارن.🤗 -این شش روز مونده رو چهار روزش با تو و خانواده ت هستم.دو روز آخر رو با خانواده ی خودم.😎☝️ممکنه اونا از روی ناراحتی به تو یا خانواده ت کنن.😔 -اگه بخاطر این میگی .خودت که گفتی از روی ناراحتی.پس جای ناراحت شدن نداره.😊💝 -نه.اینجوری بهتره.😒 -باشه،هر چی تو بگی...امین،فامیلت فکر میکنن چون راضی ام به رفتنت یعنی دوستت ندارم؟🙁😥 -اونا مطمئنن دوستم داری.😊تو طوری با من رفتار کردی که همه خیلی زود فهمیدن ما به هم چه حسی داریم.😉 -منظورت اون روز تو محضره؟😬🙈 خنده ای کرد و گفت: _اون شروعش بود.بعد از اون روز هم رفتارت کاملا مشخص بود.😍😇 -اون روز خیلی خجالت کشیدی؟☺️😅 -خجالت کشیدم ولی ته دلم ذوق میکردم.😊😍 مامان برای شام صدامون کرد... از چشمهاش معلوم بود گریه کرده ولی پیش ما میخندید.😣امین هم متوجه شد ولی به روی خودش نیاورد.منم موقع شام شوخی میکردم. وقتی شام خوردیم،امین کنار صندلی مامان نشست.دست مامان رو بوسید😘 و گفت: _من شما رو به اندازه ی مادرم دوست دارم. میدونم اذیت میشید ولی وظیفه ست که برم.حلالم کنید.😊😒 مامان سرشو بوسید و نوازش کرد و گفت: _شما هم مثل محمدم هستی.من درک میکنم ولی ،دلم برای پسرم تنگ میشه.😊😢 بابا بلند شد.امین رو در آغوش گرفت و گفت: _نگران ما و زهرا نباش.😊غصه ی ما فقط دلتنگی شماست وگرنه همه مون دلیل رفتنت رو خوب میدونیم.وقتی اومدی خاستگاری دخترم مطمئن بودم تمام تلاشت رو برای ش میکنی.الانم مطمئنم اگه ت نمیدونستی نمیرفتی.👌 امین بابا رو محکم بغل کرد و سرش رو شونه ی بابا گذاشت...من از اینکه امین نوازش مادرانه و آغوش پدرانه داشت،خوشحال بودم.☺️😇 اون شب امین رفت،اما ما مثل وقتیکه محمد میخواست بره شب تا صبح بیدار بودیم.... بابا نماز میخوند.😒✨مامان دعا میکرد.😞🙏منم هرکاری میکردم تا آروم بشم.😣🌟 تا چهار روز برنامه ی ما همین بود... بعد کلاس هام با امین بیرون بودم.بعد برای شام میرفتیم خونه ی ما،بعد میرفت خونه شون. شب آخری که با ما بود علی و محمد هم بودن. علی هم یه دختر شش ماهه داشت که اسمش حنانه بود،👶🏻😍دیگه برای زندگی به تهران اومده بودن. اسماء تا چشمش به ما افتاد دوباره اشکهاش جاری شد.😢علی و محمد،امین رو بغل کردن. همه ساکت بودن.فضا سنگین بود. خیلی جدی به امین گفتم: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈چهل و هفتم✨ گفتم: _وای به حالت وقتی حوری ها اومدن سراغت حتی نگاهشون کنی.😠 بعد بالبخند گفتم: _اگه حتی بهشون نگاه کنی نه اینکه اخم کنم و قهر کنم و برم خونه ی بابام،نه،...☺️ با تهدید گفتم: _مهریه مو میذارم اجرا و میندازمت زندان.😏☝️ همه خندیدن.😀😁😃😄😂😅علی گفت: _اگه چشمش به حوری ها بیفته خودم چشمهاشو ادب میکنم.😎👊 محمد هم یه چیز دیگه گفت. کلا فضا عوض شده بود.😂😁 امین برای گفتن به خانواده ش این پا و اون پا میکرد تا بالاخره بعد از ناهار گفت.😊 حانیه و مادرش با من تماس گرفتن که برم اونجا.به امین گفتم: _بیام؟😕 گفت:_نه.😍 تا غروب مقاومت کردم که نرم.ولی اونقدر اصرار کردن که غروب رفتم.... همه بودن.عمه زیبا و شوهر و بچه هاش،عموی امین و خانمش و بچه هاش.بچه های عمه دیبا،عمه ی بزرگ امین،هم بودن.خود عمه دیبا شهرستان زندگی میکرد و تو راه بود که بیاد. خاله و خانواده ش هم که بودن. همه تا چشمشون به من افتاد گریه هاشون شدیدتر شد.حتی چند نفرشون مدام به من میگفتن بگو نره... اوضاع اونجا اصلا خوب نبود. خونه شون مثل خونه هایی بود که تازه عزیزی رو از دست دادن😫😩😭😭😫😩 و فامیل با خبر میشن و دور هم جمع میشن. با اینکه انتظارشو داشتم ولی حالم خیلی گرفته شد.😒😐 حانیه تو اتاقش بود و فقط گریه میکرد.😭تا منو دید سریع روشو برگردوند.امین تو اتاقش بود و داشت وسایلشو جمع میکرد.پسرخاله ها و پسرعمه ها و پسرعمو هاش هم پیشش بودن. بعضی هاشون طرف امین بودن و بعضی هاشون سعی میکردن منصرفش کنن. امین کلافه شده بود.برای اینکه از دست اونا راحت بشه،منو صدا کرد که برم تو اتاقش.😒 وقتی آقایون از اتاقش رفتن بیرون،رفتم پیشش. نگاهی به من کرد. صورتش پر از غم بود. دلم خیلی براش سوخت.یه کمی باهاش حرف زدم،آرومتر شد.😊 بعد از نماز،عمه زیبا صدام کرد.رفتم تو آشپزخونه... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈چهل و هشتم✨ رفتم تو آشپزخونه پیشش. گفت: _زهرا جان،اگه شما به امین بگی نره،نمیره.😢 گفتم: _من بهش دادم نشم.😊 -تو میتونی دوری شو تحمل کنی؟😒 هیچی نگفتم.سرمو انداختم پایین و اشکهام جاری شد.😢😞عمه زیبا چند دقیقه سکوت کرد و گفت: _تو که اینقدر دوستش داری...برای سالم برگشتنش دعا کن.😒🙏 صدای زنگ در اومد... عمه دیبا بود.تا وارد خونه شد،اطرافشو نگاه کرد.وقتی منو دید اومد سمتم و سیلی محکمی به من زد.گفت: _همه ش زیر سر توئه.تو تشویقش میکنی بره سوریه.😡👋 گوشم سوت کشید.چند قدم پرت شدم اون طرف تر... تمام سعی مو کردم که نیفتم.امین سریع اومد طرف عمه دیبا که چیزی بگه،مانعش شدم.همه از ناراحتی ساکت بودن. امین از شدت عصبانیت سرخ شده بود.😡😣رفت تو اتاقش و کت شو برداشت.جلوی در هال ایستاد و به من گفت: _بریم.😡💓 بعد رفت بیرون.من به همه نگاه کردم.خجالت میکشیدن.رفتم سمت در و به همه گفتم: _خداحافظ.😒 تو ماشین نشستم... امین شرمنده بود.😓حتی نگاهم نمیکرد.😞بعد مدتی از جلوی بستنی فروشی رد شدیم.سریع و باهیجان گفتم: _من میخوام.😍😋🍦 ترمز کرد و گفت: _چی؟😳 بالبخند به بستنی فروشی اشاره کردم و گفتم: _قیفی باشه لطفا.🍦😋 یه بستنی قیفی خرید و گرفت سمت من.نگرفتم ازش.گفتم: _پس مال من کو؟☹️ منظورمو فهمید.گفت: _من میل ندارم.😞 مثلا باناراحتی گفتم: _پس برو پسش بده.منم نمیخورم.😒🙁 رفت یکی دیگه خرید و اومد.مثل بچه ها ذوق کردم و شروع کردم به خوردن.ولی امین هیچ عکس العملی نشون نمیداد.گفتم: _بخور دیگه.آب میشه ها.😁😋 با اکراه بستنی میخورد.😞من تندتند خوردم و عاشقانه😍 نگاهش میکردم.از نگاه های من شرمنده شد.خواست حرکت کنه با شوخی سویچ رو ازش گرفتم... کلافه از ماشین پیاده شد... یه کم تنهاش گذاشتم.بعد نیم ساعت رفتم پیشش.گفتم: _میدونم سخته ولی اگه این ها رو بخاطر بپذیری☺️☝️ ثواب جهادت بیشتر میشه. باناراحتی گفت: _تو هم بخاطر ثوابش اون حرف ها و سیلی رو تحمل کردی؟😞😓 باخنده گفتم: _من بخاطر تو تحمل کردم.اخلاص نداشتم.خسر الدنیا و الآخرة شدم.😁 -پس چقدر ضرر کردی.😣😞 -آره.راست میگی..میشه منو ببری خونه تون تا دوباره عمه جان بزنن تو گوشم؟😁😜 سؤالی نگاهم کرد. -میخوام اینبار قصد قربت کنم.😉 لبخندی زد و گفت: _دیوانه😅😍 -تازه منو شناختی؟...کلاه بزرگی سرت رفته.😌 اونقدر شوخی کردم که حالش بهتر شد... تو خیابان ها میچرخیدیم و حرف میزدیم.یک ساعت به اذان صبح بود.🌌 اون موقع مسجدی باز نبود.تو پارک نماز شب خوندیم.😍😍برای نماز صبح رفتیم مسجد.بعد نماز عمه زیبا باهام تماس گرفت. -امین جواب تلفن ما رو نمیده،کجاست؟😒 -مسجد هستیم.حالش بهتره.نگران نباشید. -از عمه دیبا ناراحت نباش.اون...😔 -ناراحت نیستم.حالشون رو میفهمم.😊 قرار شد با امین بریم اونجا.همه هنوز خونه خاله مهناز بودن.امین راضی نمیشد منم ببره.خونه مون پیاده م کرد و تنها رفت. ساعت یازده صبح🕚 میخواست بره... ساعت هفت 🕖دیگه دلم آروم نمیگرفت. میخواستم برم پیشش...😍💞 با باباومامان هماهنگ کردم ساعت ده برای خداحافظی بیان. وقتی افراد خونه خاله مهناز منو دیدن،تعجب کردن.فکر کردن دیگه نمیرم.😕یعنی امین اینجوری گفته بود.ولی از حالم معلوم بود تو دلم چه خبره...😔😣 گفتن امین تو اتاقشه.رفتم پیشش.داشت نماز میخوند. پشتش به من بود.فقط.... ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اِلهى‏ عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک‏ الْمُشْتَکى‏، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ‏ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى‏ فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى‏ فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ‏ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى‏ اَدْرِکنى‏ اَدْرِکنى‏، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ. 💚💚💚💚💚 قرارِصبح‌مون…(:✨☘️ بخونیم‌دعآی‌فرج‌رآ؟🙂📿 -اِلٰهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآ،وَبَرِحَ‌الخَفٰآءُوَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…!🌱 …!🌸🍃 😊 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 [♥️] هر زمان... (عج) رازمزمه‌کند... همزمان‌ (عج)‌ دست‌های مبارکشان رابه سوی‌آسمان‌بلندمی‌کنندو‌ برای‌آن ‌جوان‌ میفرمایند؛🤲 چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌ حداقل‌روزی‌یک‌بار را زمزمه می‌کنند...:)❤️ ♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
💫 «أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» 💫 🌸آرامش یعنی؛ ✨قایق زندگیتان را، 🌸دست کسی بسپارید که، ✨صاحب ساحل آرامش است... 🌸در این صبح زیبای آدینه ✨ از خدای مهربان ... 🌸قشنگترین، آرامش‌بخش‌ترین، ✨ و بهترین روز را برایتان آرزومندم.. 🌸 الهـی به امیــد خـودت ﷽ سـ⛄️ـلام روزتون پراز خیر و برکت💐 امروز جمعه ☀️ ١٢ دی ١٣٩٩ ه. ش 🌙 ١٧ جمادی الاول ١۴۴٢ ه.ق 🌲 ١ ژانویه ٢٠٢١ ميلادى ‍ سلام صبح زیباتون بخیر ☕ 😊 سلامی به زیبایی عشق❤️ به طراوت لبخند😊 به روشنایی خورشید☀️ به سبزی غزل، به رایحه مریم و شب‌بو☺️ به شما دوستان جان🥰 ❄️ 🖤🖤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🖤🌙 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋 🦋‌♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid