هرشبیتیمِشماستایندلِجَمکرانیِما
جانبہلبرسیده؛بیامُنجیِآسمانیِما💚...
#یاقائمآلمحمد🌤
@oshahid
#حدیث_روز 💫
✨ امام رضا (علیه السلام) :
من از خدای خود شرم دارم که یکی از برادرانم را ببینم و از خدای برای او بهشت بخواهم ولی از دینار و درهم، بر وی دریغ کنم؛ روز قیامت که شود به من خواهند گفت که اگر بهشت از آن تو میبود بیشتر به آن بخل می ورزیدی.
📚 مصادقه الاخوان ۶۳ ح۱
📚 جامع احادیث حدیث ۴۹۱
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه ما بدون حسین😔😭👆👆
خدایا بهمون رحم کن
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_مناسبتی🖤
🖥مناظره جناب میثم تمار
با ابن زیاد ملعون
⬅️لعن الله علی قوم الظالمین
22 ذی الحجّه
◼️شهادت میثم تمّار رَحِمَهُ الله
🔲8 روز تا آغاز ماه محرم الحرام
⬛️17 روز تا عاشورای حسینی
⬛️32 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
⬛️42 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
⬛️57 روز تا اربعین حسینی😔
@oshahid
#یاایــهاالرئــوف🌹
هرڪس رسید پاے ضریحٺ شفا گرفٺ
راه عـروج تا ملـڪوٺ سمـا گرفـٺ
بیگانہ ڪن مرا ز خودم غرق خود نما
تا آن ڪہ جار زنند مریضے شفا گرفٺ
#چهارشنبههای_امام_رضایی💛
@oshahid
#شهیدانه💫
شما جایے نَفَس کشیده اید
کہ تپشِ قلبتانـ
وقفِ خدا بوده است🖖🏻
و ما جایے نفس مےکشیم
کہ تپِش قلبمان شاید
بہ بیمارےاے ختم شود
که علاجشـ را نمےدانیم🍃
مقامِ شما وقفِ خاک است
و مقامِ ما وقفِ ماسک...💔
#جهاد_ادامه_دارد
@oshahid
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_بیست_و_یکم
@oshahid
_پیرزن اونجا افتاده بود...
_با زهرا دوییدیم سمتش،هر چقدر صداش میکردیم جواب نمیداد،اعصابم خورد شده بود گریہ میکردم و بلند بلند صداش میکردم اما جواب نمیداد،تموم کرده بود.
_مامور آمبولانس اومد سمتمون و گفت خانم ایشون تموم کردن،چیکار میکنید⁉️
_نسبتے با شما دارن⁉️
@oshahid
_زهرا جواب داد:نسبتے ندارم،بلند شدم با صداے بلند کہ عصبانیتم قاطیش بود از آدمايے کہ اطرافموݧ بودن علت ایــن اتفاقو میپرسیدم.
_یہ عده میگفتـن کہ گرما زده شده یہ عده میگفتـن زیر دست و پا مونده و...
_هرکی یہ چیزی میگفت،کلافہ شده بودم،یہ نفر اومد دستشو گذاشت رو شونم و صدام کرد:خانم⁉️
_برگشتم یہ خانم میان سال محجبہ بود کہ چهره ے مهربونے هم داشت،ازم پرسید:ایـن خانم باهاتون نسبتے دارن⁉️
_گفتم:نه چطور⁉️
_گفت:مـن شما رو دیدم کہ کنارشون وایساده بودید و حرف میزد بعد از رفتـن شما ایـن پیرزن از جاش بلند شد،در حالے کہ لبخند بہ لب داشت بہ سمت جمعیت میدویید فریاد میزد و میگفت بالاخره اومدے⁉️محمد جان اومدے⁉️
_بعد قاطے جمعیت شد و زیر دست و پا موند،مـن دوییدم طرفش کہ نزارم بره اما بهش نرسیدم و این اتفاق افتاد
@oshahid
_متاسفم واقعا...
_اشک از چشام جارے شد رفتم سمت پیرزن،هنوز قاب عکس تو بغلش بود قاب عکس و برداشتم پشتش نوشتہ بود "محمد جعفرے"
_یاد حرفاش افتادم پس واقعا پسرش اومد دنبالش و اونو برد پیش خودش.
_آمبولانس پیرزن رو برد،قاب عکس دست مـن موند حال بدے داشتم وقتے برگشتم خونہ هوا تاریک شده بود.
_تو خونہ همش یاد اتفاق امروز میوفتادم و اشک میریختم،قاب عکس و همراه خودم آوردم خونہ،شیشش شکستہ بود،داشتم عکس و از داخل قاب در میوردم کہ متوجہ شدم یہ کاغذ پشتشہ.
_کاغذ و برداشتم یہ نامہ بود:
🍃🌹یاهو🌹🍃
_مادر عزیز تر از جانم سلام
_مرا ببخش کہ بدون اجازه ے شما بہ جبهہ آمدم فرمان امام بود و من مجبور بودم از طرفے چطور میتوانستم ببینم دشمن جلوے چشمانم بہ خاک وطنم تجاوز کرده و بہ نوامیس کشورم چشم دارد.
_اگر مـن بہ جبهه نمیرفتم در قیامت چگونہ جواب مادرم حضرت زهرا را میدادم،چگونہ در چشمان مولایم سید و الشهدا نگاه میکردم.
_مطمعـنم خداوند بہ شما و پدر جان صبر دورے و شهادت مـن را خواهد داد.
@oshahid
_مادر جان بعد از مـن بہ جوانان کشور بگو کہ محمد براے حفظ عزت کشور جنگید بگو قرمزي خون و خود را داد تا سیاهے چادر هایشان حفظ شود.
_مادر جان براے شهادتم دعا کـن...
_میگویند دعاے مادر در حق فرزندش،میگیرد
_حلالم کـن...
_پسر خطا کارت "محمد جعفری"
_با خوندن نامہ از گذشتم شرمنده شدم تازه داشتم مفهوم چادرے کہ روسرمہ رو درک میکردم،طرز فکرم کاملا عوض شده بود دیگه اسماء قبلے نبودم بہ قول مامان داشتم بزرگ میشدم
_از طرفے هم جدیدا همش برام خواستگار میومد در حالے کہ مـن اصلا بہ فکر ازدواج نبودم و هنوز زمان میخواستم کہ خودمو پیدا کنم و بہ ثبات کامل برسم.
_اون سال کنکور دادم با ایـن کہ همیشہ آرزوم بود مهندسے برق قبول شم ولے عمرا قبول شدم چاره اے نبود باید میرفتم...
ادامه دارد..
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
💍@oshahid💍
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❤
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله💔
اے سبط نبے خون خدا، سلام بر تو
اے تشنہ لب دشٺِ بلا، سلام بر تو
جانانِ علے و فاطمہ، هستےِ زینب
اے بے ڪفنِ آل عبا، سلام بر تو
@oshahid