eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 ••[اثبات‌می‌ڪند عمل حُر به عالمین هر کس که شد غلام تو عالیجناب شد]•• ••[٤محرم‌الحرام]•• 💚 🖤 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا ابا عبدالله (ع)😭😭😭🖤 من به گرداب گنه غرق شدم کاری کن... ای که کشتی نجاتی، لَکَ لَبَّیک حُسَین.... اللهم الرزقنا زیارت الحسین علیه السلام.💚 بسیار زیبا👌👌👌😔 التماس دعا 🖤 @oshahid
یک سوی دلم مرقد ارباب حسن بود یک سوی دلم تربت ارباب حسین است این عشق فقط موهبت حضرت زهراست دل کفتر دیوانه ی بین الحسنین است دوشنبه_های_امام_حسنی_ع💚 🖤 @oshahid
1_109351317.mp3
6.65M
🔳 احساسی 🖤 🌴هیچ پرچمی غیر کربلا بالا نیست 🌴حسین معنی آزادیست 🎤میثم 👌 ✅✅ 🖤 @oshahid
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤️ ❤️ _بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ باخودم بالاخره جواب سجادے رو دادم با مریم داشتیم وارد دانشگاه میشدیم کہ سجادے و محسنے و دیدیم تا ما رو دیدݧ وایسادݧو همونطورے کہ بہ زمیـݧ نگاه میکردند سلام دادݧ مریم کہ ایـݧ رفتار براش غیر عادے بود با تعجب داشت بهشوݧ نگاه میکرد خندم گرفت و در،گوشش گفتم: _اونطورے نگا نکـݧ الاݧ فک میکنن خلے ها جواب سلامشونو دادیم داشتند وارد دانشگاه میشدند کہ صداش کردم آقاے سجادے❓ با تعجب برگشت سمتم و گفت بله❓بامنید❓ بلہ باشمام اگہ میشہ چند لحظہ صبر کنید .یہ عرض کوچیک داشتم خدمتتوݧ _بلہ بلہ حتما بعد هم بہ محسنے اشاره کرد کہ تو برو تو مریم هم همراه محسنے رفت داخل خوب بفرمایید در خدمتم خانم محمدے راستش آقاے سجادے مـݧ فکرامو کردم خیلے سخت بود تصمیم گیرے اما خوب نمیتونستم شما رو منتظر نگہ دارم _سجادے کہ از استرس همینطور با سوویچ ماشیـݧ بازے میکرد پرید وسط حرفمو گفت: خانم محمدے اگہ بعد از یک هفتہ فکر کردݧ جوابتوݧ منفیہ خواهش میکنم بیشتر فکر کنید مـݧ تا هر زمانے کہ بگید صبر میکنم _خندیدم و گفتم:مطمعنید صبر میکنید❓شما همیـݧ الاݧ هم صبر نکردید مـݧ حرفمو کامل بزنم معذرت میخوام خانم محمدے در هر صورت مـݧ مخالفتے ندارم سرشو آورد بالا و با هیجاݧ گفت جدے میگید خانم محمدے❓ بلہ کاملا _پس اجازه هست ما دوباره خدمت برسیم با خوانواده❓ اینو دیگہ باید از خوانوادم بپرسید با اجازتوݧ وارد کلاس شدم و رفتم پیش مریم نشستم اما سجادے نیومد مریم زد بہ شونم و گفت:إ اسماء سجادے کو پس نمیدونم والا پشت سرم بود چے بهش گفتے مگہ❓ هیچے جواب خواستگاریشو دادم. _حتما جواب منفے دادے بہ جووݧ مردم رفتہ یہ بلایے سر خودش بیاره بازوشو فشار دادم و با خنده گفتم نخیر اتفاقا برعکس إ خرشدے بالاخره❓پس فکر کنم ذوق مرگ شده.اسماء شیرینے یادت نره ها باشہ بابا کشتے تو منو بعدشم هنوز خبرے نیست کہ _وارد خونہ شدم کہ ماماݧ صدام کرد اسماااااء❓ سلام جانم❓ بیا کارت دارم باشہ ماماݧ بزار لباسامو... نذاشت حرفم تموم بشہ _همیـݧ الاݧ بیا.. بلہ ماماݧ مادر سجادے زنگ زده بود.تو ازجوابے کہ بہ سجادے دادے مطمعنے❓ مگہ براے شما مهمہ ماما❓ چپ چپ نگاهم کرد و گفت ایـݧ حرفت یعنے چے❓ _خب راست میگم دیگہ ماماݧ همش فکرت پیش اردلانہ تو ایـݧ یہ هفتہ ۴ بار رفتے با مادر زهرا حرف زدے تا بالاخره راضیشوݧ کنے اما یہ بار از مـݧ پرسیدے میخواے چیکار کنے نظرت چیہ❓ _اسماء مـݧ منتظر بودم خودت بیاے باهام حرف بزنے و ازم کمک بخواے ترسیدم اگہ چیزے بگم مثل دفعہ ے قبل... حرفشو قطع کردم و گفتم ماماݧ خواهش میکنم از گذشتہ چیزے نگو _باشہ دخترم.مگہ میشہ تو برام مهم نباشے❓ مگہ میشہ حالا کہ قراره مهم تریـݧ تصمیم زندگیتو بگیرے بہ فکرت نباشم بعدشم تو عاقل تر از ایـݧ حرفایے مطمعـݧ بودم تصمیم درستے میگیرے _باشہ ماماݧ مـݧ خستم میرم بخوابم وایسااا.مـݧ بهشوݧ گفتم با پدرت حرف میزنم بعد بهشوݧ خبر میدم الاݧ هم بابا و اردلاݧ رفتـݧ واسہ تحقیق تو دلم گفتم چہ عجب و رفتم تو اتاقم _اردلاݧ و بابا تحقیق هاشونو کرده بودند و راضے بودن و قرار شده بود سجادے خوانوادش آخر هفتہ بیاݧ براے گذاشتـݧ قرار مدار عقد. یک شب قبل از بلہ بروݧ اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت... داستان ادامه دارد....😇 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 💍@oshahid💍 ❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اول صبح به سمت حرمت رو کردم دست بر سینه سلامی به تو دادم ارباب سر صبحی شده و باز دلم دلتنگ است السلام علیک ای سبب سینه تنگم ارباب 🖤 🖤 @oshahid
سلام یاصاحب الزمان!💚 صبح استــــ و دلم هواے رویتـــ ڪرده تا شبــــ چہ ڪند، دلم ڪہ خویتـــ ڪرده هر روز و شبم فقط تــو را میخواهد جانم شده مستـــ و قصد ڪویتــ ڪرده اللهم عجل لولیک الفرج🖤 🖤 @oshahid
🖤 💚 🔸اے خدا نام من عبداله و پورحسنم از براے تو فدا گشتہ تمام بدنم دل خوشم قتلگهم گشتہ درآغوش حسين جسم من شد زرهِ اين عموے پاره تنم عموجان آمدم_تاجان_ڪنم_قربان_تو🏴 🖤 @oshahid
❗️ 👌همسر فرعون تصميم گرفتــ که عوض شود ؛ و شُد یکــی از زنــان والای بهشتــی ... 👌پسر نوح تصميمــی برای عوض شدن نداشتــ ... غرق شد و شُد درس عبرتــی برای آیندگان... 👌اولی همسر يک طغيانگـــــر بود و دومی پسر يک پيامبـــــر...!! ⚠️ براے عوض شدن هيچ بهانه‌ای قابل قبول نيستـــــ .... 👈اين خودتــ هستــی که تصميم می‌گيری تا عوض شوی... 🖤 @oshahid ┅┅✿🍃❀💙🌷❀🕊✿┅┅ ‎‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎
|😍💚 تـا زمانی ڪه صداے اذان از گلدسته‌ها بلند استـــ نا‌امیدے گناه ڪبیره استــــ ! 🖤 🤲🏻🦋 🖤 @oshahid
🖤🖤🖤 با سلام خدمت همراهان محترم و اعضای حسینی مرام کانال ریحانه النبی وتشکر از شما بخاطر همراهیتون نظرات شما در مورد کم و کیف کانال میتواند ما را در پیشبرد اهداف کانال و ورضایت اهل بیت علیهم السلام و شهدا یاری کند لطفا نظرات چه انتقادات و چه پیشنهادات خود را با آیدی مدیریت در میان بگذارید☑️ ضمنا آیدی مدیر در بیو موجود میباشد👌 متشکریم اجرتون با مادر سادات س التماس دعای فرج و شهادت 🌹 یاعلی💚 @oshahid
😍 باور کنٌ دوست داشتنِت دست من نیست خب خودت بگرد ببین مهرت را کجاي دلم انداخته اي ...🙈😍 🖤 🖤 @oshahid
🖤 ✨امام حسين (عليه السلام) : همانا بخشنده ترين مردم، كسى است كه به آن كه به او چشم اميد نبسته بخشش كند. 🔹إنّ أجْوَدَ النّاسِ مَن أعطى مَن لا يَرجو 📚كشف الغمّة ج۲، ص۲۴۲ 🖤 @oshahid
-پنجم👌 🌷امام حسین علیه السلام، پس از شهادت جناب زهیر فرمود:‌ 📃«ای زهیر! خداوند تو را از رحمتش دور نسازد و خداوند کشندگان تو را لعنت کند و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده (بنی اسرائیل) به لعنت ابدی خود گرفتار سازد». 📚مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۲۳ 💚 🥀سلام ما به زهیر و دلاورى هایش 🕊که بود شاهد عشق حسین و مولایش 🥀گذشت از ره عثمانى و حسینى شد 🕊چنانکه از دل و جان سرسپرد در پایش 🥀گرفت اوج به افلاک با دعاى حسین 🕊که ریخت خون پاکش به کربلاى حسین 💚یاحسین💚 🖤 @oshahid
👌 روز کارمنده کارمندای محترم در سایه حسین بن علی ع💚 موید وسالم و موفق باشید 🖤 @oshahid
 •﷽• | هَمِہ‌گویَند‌ڪِہ‌چِرا‌لَهجِہ‌ی‌تو لَحنِ‌غم‌اَست‌ گُفتَم‌اَزبَس‌ڪِہ دِلَم‌مَستِ‌و‌خَرابِ‌حَرَم‌اَست |🌱 |•🖤🕊•| 🖤 @oshahid
جانم‌ قاسم...💚 نَعرِه زَد : اِن تَنکُرونی ریخت لَشکَر را بِهَم وارِثِ جَـنگِ جَــمَل شاگِردِ سَقا ، قاسِم اَست...👌 🖤 @oshahid
✿▬▬▬▬๑۩🖤۩๑▬▬▬▬✿ 💚 حیدری وار بیا حیدر کرار زمان؛ جمکران منتظر منبر مردانه تست .. پرده بردار از این مصلحت طولانی؛ که جهان معبد و منزلگه شاهانه تست .. 🖤 🖤 @oshahid ﷺ✿مُحِبــــ۞آٰلِ‌اَلْلّٰه۞ــــاٰن✿ﷺ ✿▬▬▬▬๑۩🖤۩๑▬▬▬▬✿
AUD-20200820-WA0027.mp3
14.95M
نوحه قدیمی و بسیار قشنگ و سنگین با صدای سرلشگر خلبان شهید عباس بابایی💚 (عقاب تیز پرواز ارتش جمهوری اسلامی)☝️☝️☝️ 👌👌👌 🖤 @oshahid
👌 نماز برترین چیزى است که می تواند همه‏ افراد جامعه‏ ی مسلمان را به تهذیب اخلاقى و تعالى روحى و معنوى برساند. بریم نماز اول وقت💚 🖤 @oshahid
یا قاسم بن الحسن (ع)💚 با وضع جسمش معنی اسمش عوض شد قسمت کننده شد خودش قسمت به قسمت ▪️اللهـم عجـل لولیـڪ الفـرج▪️😭😭 🖤 @oshahid
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤️ ❤️ @oshahid _اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت... اسماء پاشو بریم بیروݧ با بی حوصلگے گفتم کار دارم نمیتونم بیام روسریمو بازور سرم کرد و چادرمم گرفت دستش و با زور هلم داد بیروݧ _صداشو کلفت کردو گفت وقتے داداش بزرگترت یہ چیزے میگہ باید بگے چشم با دادو بیداد هام نتونستم جلوشو بگیرم خوب حداقل وایسا آماده شم باشہ تو ماشیـݧ منتظرم زودباش @oshahid _سرمو تکیہ داده بودم بہ پنجره و با چشم ماشیـݧ هایے رو کہ با سرعت ازموݧ رد میشدݧ و دنبال میکردم با صداے اردلاݧ بہ خودم اومدم. اسماء تو چتہ❓مثلا فردا بلہ برونتہ باید خوشحال باشے.چرا انقد پکرے❓ _نکنہ از تصمیمت پشیمونے❓هنوز دیر نشده ها❓ آهے کشیدم و گفتم.چیزے نیست نمیخواے حرف بزنے❓ کجا دارے میرے اردلا❓برگرد خونہ حوصلہ ندارم. _داشتم میرفتم کهف و الشهدا باشہ حالا کہ دوست ندارے برمیگردم الاݧ صاف نشستم و گفتم.ݧ ݧ _برو کهف و دوست داشتم آرامش خاصے داشت. نیم ساعت داخل کهف بودم خیلے آروم شدم تو ایـݧ یہ هفتہ همش استرس و نگرانے داشتم هم بخاطر جوابے کہ بہ سجادے دادم هم بے خیالے ماما. اردلاݧ اومد کنارم نشست:اسماء میدونم استرس دارے واسہ فردا _آهے کشیدم و گفتم.نمیدونے اردلاݧ مـݧ تو وضعیت بدیم یکم میترسم بہ کمک ماماݧ احتیاج دارم اما... اینطورے نگو اسماء باور کـݧ ماماݧ بہ فکرتہ.. بیخیال بہ هر حال ممنوݧ بابت امشب واقا احتیاج داشتم.. یک ساعت بہ اومدݧ سجادے مونده بود... _خونہ شلوغ بود ماماݧ بزرگترهاے فامیلو دعوت کرده بود همہ مشغول حرف زدݧوباهم بودݧ ماماݧ هم اینورو و اونور میدویید کہ چیزے کم و کسر نباشہ _از شلوغے خونہ بہ سکوت اتاقم پناه بردم روتخت ولو شدم و چشمامو بستم تمام اتفاقاتے کہ تو این چند سال برام افتاده بودو مرور کردم یاد اولیـݧ روزے کہ سجادے اومد تو اتاقم افتادم و لبخند بہ لبم نشست سجادے ݧحالا دیگہ باید بگم علے درستہ کہ از آینده میترسم اما احساس میکنم با علے میتونم ایـݧ ترس و از بیـݧ ببرم غرق در افکارم بودم کہ یدفعه.... داستان ادامه دارد✌️...صبور باشید😊 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 💍@oshahid💍 ❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛