eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.7هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
‌•💔🌿• 💚 گره ڪورظـهورتو منم که میدانم هر جمــعه برای گناهانم خوݩ گریہ میکنے اما باز هــم گناه‌میکنم ! گرہ ڪورظـهورتو منم کہ میدانم نگاھم میکنی اما در مقابل نگاه مھربانت گناه میکنم و دلت را میشکنم ....! گره ڪور ظـهور تو منم کہ میدانم چقدرغریبی ... اما من حتی اراده ترڪ یک گناه‌را برای‌کم شدن غیبتت ندارم ....💔 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 استادعالی کوتاه و شنیدنی 👌 ذکر صلوات 🌸🍃 🍃🌼 گفتم به خرد 🕊💚 که چیست اسباب نجات 🍃🌼 در سختی روزگار و وقت خطرات 🕊💚 در وادی عشق 🍃🌼 گشتی زد و گفت 🕊💚 بر طلعت نورانی مهدی(عج)صلوات🤲 🍃🌼 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌼🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌺🌹🌺 🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج🌷 @oshahid
😍💚 یَد‌الله‌فوق‌ایدیهم‌🌿 عجیب‌دلگرمم‌میکند؛ دیگران‌هر‌چه‌میخواهند‌کنند‌ باکی‌نیست😌 دستی‌هست‌بالاتر‌از‌تمام‌دست‌ها و‌دلم‌قرص‌خدایی‌ست‌که‌‌تانخواهد برگ‌از‌درخت‌نمی‌افتد🍃 🌱 😍👌 @oshahid
📋 🕊امروز دوم آبان ماه سالروز شهادت 🌷شهید مدافع حرم (۱۳۹۴) این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. شادی روح پرفتوح شهید 🌷 『مُجٰـ♡ـاهِدِ دَمِشْقْ』 ➜♥「 @mojahede_dameshgh 」‌🌸🌿
📋 💚 معرفی شهید🌹 🕊امروز دوم آبان ماه سالروز شهادت 🌷شهید مدافع حرم (۱۳۹۴) این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. شادی روح پرفتوح شهید 🌷 @oshahid
💔 🍂بر مشامم می رسد، هر لحظه بوی هجر یار... 🍂جمعه‌ای دیگر شدم، مثل همیشه بی قرار... 🍂العجل ای یوسف زهرا، غیاثَ الُمستغیث... 🍂با قدومت می شود پاییز این دل ها، بهار... 💚 @oshahid
💚 بانو تو ایران منی ،من هم سلیمانی تو😊 دیگر نذارم لحظه ای باشد نگاهی روی تو😖 آخر برای حفظ تو باید منم راهی شوم🤗 سوی یمن با ارتشی آماده از دیدار تو😍 @oshahid
💚 خانمها بدانند👌😊 به نوع پوشش، آرایش و پیرایش خود در منزل همواره اهمیت بدهید. حتی اگر فکر می کنید ظاهر شما برای همسرتان خیلی مهم نیست. بعدها خواهید فهمید این مسئله چقدر مهم بوده ♥زوج های بهشتی♥ @oshahid
✨💕 قـبـلـه ے مــن 💕✨ درتدریـس بسـیار جــدی بــود و از شــوخی هــای بــی جــا شــدیدا بــدش مــی اومــد. موقــع استــراحت عینکــش رو روی موهــاش مــی گذاشــت و بــه حیــاط خیــره مـی شـد. وجـود یـک مـرد بیـن اونهمـه اسـتاد زن، هیجانـات دختـرنانـه رو تحریـک مـی کـرد! حلقـه ی باریـک و نقـره ای در دسـت چپـش مانعـی مقابــل افــکار مســخره ی مــن و هــم کلاســی هــام شــد.خودش را دهــه شـصتی معرفـی کـرده و بـه حسـاب مـا سـی و خـورده ای سـاله بـود. روز اول نــام خــودش را باخــط خــوش روی تختــه ی گچــی نوشــت: » محمــد مهـدی پناهـی »محمـد مهـدی پناهـی باوجـود ریـش نـه چنـدان کوتـاه و یقـه ی بسـته اش، درنظـرم امـل و عقـب مانـده نبـود!! جـذب تیـپ و منـش عجیبـش شــدم. @oshahid
✨💕 قـبـلـه ے مــن 💕✨ ذهنــم را بــه بــازی گرفتــم و در مدتــی کــم از او شــدیدا خوشــم آمـد. تأهـل او باعـث شـد خـودم را بـه راحتـی توجیـه کنـم: »مـن فقـط بـه دیـد یـه اسـتاد یـا پـدر دوسـش دارم!« اواسـط دی مـاه، یکـی از هـم کلاسـی هایـم کـه دختـری فوضـول و پرشـور بـود خـبـر آورد کـه از خـود آقـای پناهـی شـنیده: من نمیخـوام بچـه هـا بفهمـن از شـیدا جـدا شـدم! نمیدانــم چــرا باشــنیدن ایــن خــبر خوشــحال شــدم! میگفــت کــه اســتاد درحالـی کـه باتلفـن صحبـت مـی کـرد بـا ناراحتـی ایـن جملـات را بیـان کـرده. بعـد از آن روز فکـرم حسـابی مشـغول شـد! همـه چیـز برایـم بـه معنــای » محمدمهــدی » بــود! یــک مــرد مذهبــی و بااخـلـاق کــه چهــره ی معمولـی اش از دیـد مـن جـذاب بـود! بـه مـرور بـه فکـرم دامـن زدم و رویاهــای محــال را درذهنــم ردیــف کــردم، نــمی فهمیــدم کــه همــراه باچـادرم کمـی حیـا را هـم کنـار گذاشـتم! در کلاس بـه عقـب رفـتن مقنعـه ام توجهـی نمـی کـردم و بعـد از فهمیـدن ماجـرای طـلاق از شـیدا، از زیبـا دیـده شـدن هـم لـذت مـی بـردم! بـی اختیـار دوسـت داشـتم کـه کمـی خودنمـایـی کنـم. خیلـی خلاصــه: دوس داشـتم محمدمهـدی نـگام کنـه!!« لبهایــم را روی هــم فشــار مــی دهــم و بــه اشــکهایم فرصــت آزادی مــی دهـم. @oshahid
✨💕 قـبـلـه ے مــن 💕✨ لعنـت بـه مـن و حماقـت هجـده سـالگی! چـرا کـه هرچـه کلـمات را واضـح تـر ثبـت کنـم، بیشـر از خـودم متنفـر مـی شـوم، نمیتوانـم جلوی تصویرهـا را بگیـرم! تمـام آن روزهـا مقابـل چشمـانم رژه مـی رونـد... بــه بهانــه ی درس و تســت و معرفــی کتابهــای کنکــور شـمـاره ی اســتاد را گرفتیــم. هربــار دنبــال یــک ســوال مــی گشــتم تــا از خانــه بــه تلفــن همراهـش زنـگ بزنـم و او باجدیـت جـواب بدهـد! بگویـد: بلـه! و مـن هـم بـا ذوق بگویـم: سلـام! محیـام اسـتاد! مـرور زمـان کلمــه ی بلــه ی پناهـی بـه جانـم محیـا تبدیـل شـد! برایـم هیـچ گاه سـوال نشـد کـه چـرا مـردی کـه مذهبـی اسـت بـه راحتـی بـه شـاگرد جوانـش مـی گویـد: جانم! سـرم را بـه حالـت تاسـف تکانـی مـی دهـم وچشـمانم را مـی بنـدم... خاطــرات برخــلاف خواســته ام دوبــاره برایــم تداعــی مــی شــوند.تنها راه نجــات، یادداشــت نکردنشــان اســت! بادسـت گلویـم رامـی فشـارم و چندبـار سـرفـه میکنـم. بانالـه روی تخـت دراز مـی کشـم و ملافـه را تاسـینه ام بـالا مـی کشـم. بـه سـقف خیـره مـی شــوم و از درد پهلوهایــم لــب پایینــم را مــی گــزم. ســرمــا آخــر بــه جانــم افتـاد و باعـث شـد تـا چهـار روز بـه مدرسـه نـروم! مـی توانـم بـه راحتـی بگویـم: »دلـم بـرای محمدمهـدی تنـگ شـده« بـا تجسـم نـگاه هـای جـدی ازپشـت عینکـش، لبخنـد کجـی مـی زنـم و یـک بـار دیگـر سـرفـه مـی کنـم. تمـام وجـودم درتـب مـی سـوزد امـا روی پیشـانی ام دانـه هـای درشـت @oshahid