@oshahid
.
روحالله برای نماز احترام زیادی قائل بود.
یکبار مأموریت رفته بودیم جنگل.
هوا خیلی خیلی سرد بود.
روحالله براثر تمرینات و کارهای سختی که انجام داده بود، بدنش زخم شده و کمی لباسش خونی شده بود.
شب وقتی همگی از شدت خستگی خوابمون برد، روحالله رفت توی آن سرما لباسش را درآورد تا هم بدنش و هم لباسش را آبکشی کند.
یکی از بچهها او را دید که از شدت سرما میلرزید و دندانهایش به هم میخورد.
پرسیده بود: روحالله چیکار میکنی؟ تو این سرما لباستو چرا درآوردی.
او هم جواب داده بود: لباسم نجس شده، میخوام نماز بخونم اشکال داره!
#شهیدروحاللهقربانی...
..