#عاشقانہ_شہدا 🌹
وضــع غــــذاپخـتـنـم دیدنـے بود😑
بـراش فسنـــجـاݧ درسـت کـردم چہ فسنجانے!
گردوهــارادرسـتہ انداختہ بودم توے خورش🙄آنقـدر رب زده بودم کہ سیاه شده بـود.بــرنـج هـم شـورشور😶
نشـست سـرسفـره دل تودلم نبـود😥غـــذایــش راتـاآخرخـورد😐بعـــدشـروع کـردبہ شوخـے کـردݧ کہ(چـون توقره قروت دوست دارے بہ جاے رب قره قروت ریختہ اے توغـذا😅)چنـدتـااسـم هـم براے غـذایـم ساخـت:ترشـکی،فسنجون سیاه.😐😄
آخـرش گفـت:خداروشـکر.🙂دستت دردنکنہ💚
#شهید_مهدے_زین_الدین
#عاشقانه_شهدا❤️
🌸بعد از هیئت رایه العباس، با لیوان چای روی سکوی وسط خیابان منتظرم میایستاد.❤️
🌸وقتی چای و قند را به من تعارف میکرد، حتی بچه مذهبیها هم نگاه میکردند.
🌸چند دفعه دیدم خانمهای مسنتر تشویقش کردند وبعضیهایشان به شوهرشان میگفتند: حاج آقا یاد بگیر! از تو کوچیک تره!
🌸ابراز محبت های این چنینی و میکرد و نظر بقیه هم برایش مهم نبود.
حتی میگفت: دیگران باید این کارا رو یاد بگیرن!
🌸ولی خیلی بدش میآمد از زن و مرد هایی که در خیابان دست در دست هم راه میروند.
میگفت:مگه اینا خونه و زندگی ندارن؟
اعتقادش این بود که با خط کش اسلام کار کن. 👌
📚قصه دلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
♥️•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
🍂 @oshahid