.
✨💕 قـبـلـه ے مــن 💕✨
#پارت_3
سر کج میکند و جواب میدهد: چش!
سمتش خم می شوم و پیشانی اش را می بوسم
_ قربونت بره مامان!
دوبـاره سـمت دفـترش رو مـی کنـد و شـعرخواندن را ادامـه می دهـد.
ازجا بلنـد مـی شـوم و روی مبـل درسـت بـالای سرش میشـینم.
یکـی از دسـتانم را زیــر چانــه ام میگــذارم و بــا دســت دیگــر هرزگاهــی موهــای حســنا
را نـوازش میکنـم.
بـه سـاعت دیـواری نـگاه مـی کنـم.
کمـی بـه ظهـر مانـده!
سرم را بـه پشـتی مبـل تکیـه میدهـم و چشـانم را مـی بنـدم!
_ باید دست ازاین کارا بردارم! مثلا قول دادم!
ِ در دلم باخــودم کلنجــار و آخــر سر از جــا بلنــد مــی شــوم و ســمت اتــاق »
یحیـی » مـی روم.
پشـت در لحظـه ای مکـث میکنـم و بعـد چنـد تقـه بـه در مـی زنـم.
جوابـی نمی شـنوم امـا در را بـاز میکنـم و داخـل میـروم!
بـوی عطـر خنـک ودل پذیـر همیشـگی بـه مشـامم مـی رسـد.
نفـس عمیقـی میکشـم و حـس خـوب را بـا ریـه هایـم مـی بلعـم.
دررا پشـت رسم مـی بنـدم و بـه سـمت کمـدش مـی روم.
در آینـه ی قـدی کـه روی در کمـد
نصـب شـده، خـودم را گـذرا برانـداز و درش را بـاز میکنم.
بـوی خوش همان عطر،ایـن بـار قـوی تـر بـه صورتـم مـی خـورد.
درسـت میـان پیراهـن هـای یحیـی و بعـداز کـت و شـلوار روز عروسـی، دامـن گل گلـی و بلـوز ابـی
رنگـم را آویـزان کـرده بـودم.
لبخنـدی تلـخ لـب هایـم را رنـگ مـی زنـد.
#ما_ملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid