سر مهدی تشنه لب را به زانو گذاشته بودم .
دیدم لب مهدی به هم میخوره؛
گوشم را نزدیک بردم؛ گفت: آقارضا سرم را روی زمین بذار....
بیهوش بودم مهدی با لباس یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد،
گفت: حضرت زهرا(س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم رو از روی زانوت رو زمین بزاری .
✍راوی: شهید رضا پور خسروانی
#شهید_مهدی_نظیری🌷
📕🥀❤️#مدافعــــــــــــــــــــانہ✨❤️🥀❤️📕
🌸꙱❥ ♥️⃟🖇📕❤️🥀
ز کودکی در ِاین خانه کار می کردم
به نوکری حسین افتخار می کردم
اگر خدا به تن من هزار جان می داد
برای حضرت زینب(س) نثار می کردم
🌷حجت الاسلام شهید محمد مهدی مالامیری🌷
📕🥀❤️#مدافعـــــــــــــــانہ😍❤️🌹📕 ✨❤️🥀❤️📕
🌸꙱❥ ♥️⃟🖇📕❤️🥀
شهدای مظلوم تیپ فاطمیون💚👌😔
#شهداء را یاد کنید ولو با ذکر یک #صلوات
#شهید_مدافع_حرم_مصطفی_محمدی
🌿🌼«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌼🌿
📕🥀❤️#مدافعـــــــــــــــــانہ😍❤️🌹📕 ✨❤️🥀❤️📕
🌸꙱❥ ♥️⃟🖇📕❤️🥀
دو روز قبل از اینکه اعزام بشه در حالی که تو فکر بود بهم نگاه انداخت گفت باید حلالم کنی؛ من برم دیگه برنمیگردم...‼️
نگاهش کردم گفتم این حرفو نزن. 😢
گفت دیشب خواب دیدم توی صحرای بزرگی هستیم من و یه عالمه آدم دیگه درحالی که هرکدوم زخمی به تن داریم یا حسین میگیم.
بر سر و سینه زنان و دوان دوان از اونجا رد میشیم، شبیه اون دستههای عزاداری که روز اربعین از بین الحرمین میگذرند.😭
تعبیر خوابش چه زیبا بود؛
صحرای #بصری_الحریر وعدهگاه عاشقان...💔
راوی:
همسر #شهید_مهدی_آدینه🖤🥀
#مدافع_حرم
از شهدای لشکر #فاطمیون🦋🕊
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
📕🥀❤️#مدافعـــــــــــــــــانہ😍❤️🌹📕 ✨❤️🥀❤️📕
🌸꙱❥ ♥️⃟🖇📕❤️🥀
#خاکریزخاطرات⚘
سیزده ساله بود که ساواک دستگیرش کرد وانداخت تو بند نوجوانان بزهکار...
یه مدت بعد به امامتش نماز جماعت می خوندند کلاس قران هم به راه بود...
#مدافعــــــــــــــــــــانہ💚🕊🥀
#شهید_حسین_غنیمت_پور
حسين در تاریخ دهم فروردين هزار و سيصد و چهل و يك در خانه محمدعلي غنيمتپور در تهران ديده به جهان گشود. دو برادر و سه خواهر دارد.
از كودكي آرام و صبور بود.شركت در نماز جماعت، نماز جمعه و دعاي توسل و... شخصيتش را بيش از پيش رشد داد.در زمان شروع جرقههاي انقلاب، حسين در مقطع راهنمايي درس ميخواند. او از تكتك اعلاميههاي امام پس از مطالعه، يادداشت برميداشت و در كتابخانهاش حفظ مينمود. همچنين در راهپيماييها هم شركت ميکرد. تحصيلاتش را تا ديپلم در تهران به پايان رساند. همزمان با تحصیل به #ورزش_تکواندو نیز می پرداخت و توانست #دان_چهار_ورزش_تكواندو را با موفقيت پشت سربگذارد. مدتي #رئيس_هيئت_تکواندو در شهرستان #شاهرود بود، همچنین در كلاسهاي بسيج هم حضوری فعال داشت.
وقتي در سن هجده سالگي همراه خانواده به شاهرود نقل مكان كردند، از طرف سپاه پاسداران عازم جبهه شد. #مدت_سي_ماه در گردان كربلا به عنوان فرمانده دسته تا فرمانده گردان جانفشاني كرد. در عملياتهاي كربلاي چهار، پنج و والفجر هشت هم حضور داشت.
بيست و چهارمين روز دي ماه سال هزار و سيصد و شصت و پنج، در منطقه #شلمچه_تركش_خمپارهاي_در_قلب حسين فرو رفت و او را که در زمان شهادت #فرمانده_گردان_کربلا بود ،به شهادت رساند. پيكر مطهرش پس از تشييع در #گلزار_شهداي_شاهرود آرام يافت.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#مدافعــــــــــــــــــــانہ💚🕊🥀
#خاکریزخاطرات⚘
بار آخر که اومد اصفهان ،
رفت خمس مالش رو داد.
وقتی برگشت خوشحال بود...
#مدافعــــــــــــــــــــانہ💚🕊🥀
#خاکریزخاطرات⚘
همیشه بعد از نماز صبح با حال وهوای خاصی دو رکعت نماز می خوند
پرسیدم این نماز چیه ...
....گفت واسه سلامتی امام زمان می خونم ...
#مدافعــــــــــــــــــــانہ💚🕊🥀
#خاکریزخاطرات⚘
اوایل ازدواجمون با سید مجتبی رفته بودیم خرید
والدینش رو دیدیم با تواضع خم شد و زانو زد ...
#مدافعــــــــــــــــــــانہ💚🕊🥀
#خاکریزخاطرات⚘
امام جماعت واحد تعاون بود با روحیه ای عجیب...
سر بریده اش را دیدم که می گفت:
#مدافعــــــــــــــــــــانہ💚🕊🥀
#خاکریزخاطرات⚘
گفت من فردا شهید میشم
اول تیری به قلبم برخورد خواهد کرد
وبعد از چند قدم تیری به سرم اصابت می کند...
...فردای اون روز همونطور که گفته بود شهید شد
#مدافعــــــــــــــــــــانہ💚🕊🥀
#خاکریزخاطرات⚘
گفت من فردا شهید میشم
اول تیری به قلبم برخورد خواهد کرد
وبعد از چند قدم تیری به سرم اصابت می کند...
...فردای اون روز همونطور که گفته بود شهید شد
#مدافعــــــــــــــــــــانہ💚🕊🥀