eitaa logo
قم عُشّ آل محمد ۱
145 دنبال‌کننده
23هزار عکس
12.8هزار ویدیو
307 فایل
قم عش آل محمد قم آشیانه آل محمد #قم_عش_آل_محمد #قم_آشیانه_آل_محمد ادامه مطالب کانال اول در کانال دوم می آید @oshh_2 @oshh_1 @oshh_2 @oshh_3 ادمین @oshh_4
مشاهده در ایتا
دانلود
✡ یهودیان مخفی و گسترش بابی‌گری و بهائی‌گری (1) 1⃣ پدیده‌ی «یهودیان مخفی» (آنوسی‌ها) و نقش ایشان در پیدایش و گسترش و عامل مهمی در تحولات معاصر ایران است که باید، به‌دور از هر گونه افراط و تفریط، مورد شناسایی مستند و علمی قرار گیرد. 2⃣ طبق بررسی نگارنده، گسترش سریع بابی‌گری و بهائی‌گری و به‌ویژه نفوذ منسجم و عمیق ایشان در ساختار حکومتی قاجار، از دوران مظفرالدین شاه، بدون شناخت این پیوند غیرقابل توضیح است. 3⃣ در بررسی تاریخ پیدایش و گسترش بابی‌گری در ایران، نمونه‌های فراوانی از گروش جدیدالاسلام به این فرقه مشاهده می‌شود که به مروجین اولیه بابی‌گری و عناصر مؤثر در رشد و گسترش آن بدل شدند. 4⃣ می‌دانیم که بابی‌گری را یک جدیدالاسلام ساکن رشت، به‌نام میرزا ابراهیم جدید، به سیاهکل وارد کرد و نیز می‌دانیم اولین کسانی که در خراسان بابی شدند یهودیان مشهد بودند. 5⃣ معروف‌ترین ایشان است که ابتدا در یزد اقامت داشت. او از علمای بود و پس از مسلمان شدن در زمره اصحاب مقرّب [رئیس شیخیه] جای گرفت و احسایی هفت سال در خانه وی سکونت داشت. 6⃣ ملا عبدالخالق یزدی سپس به مشهد مهاجرت کرد، در صحن حضرت رضا (ع) جماعت و منبر و وعظ برقرار نمود و، به‌نوشته مهدی بامداد، به یکی از «علمای طراز اوّل مشهد» بدل شد! 7⃣ گوبینو می‌نویسد: 📝 ملا عبدالخالق یزدی از شاگردان شیخ احمد احسایی بود و از حیث مقام علمی و فضایل شهرت زیادی داشت و در انظار عامه احترام و اعتباری پیدا کرده بود. ✍ عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله به‌همراه مستندات: 👉 goo.gl/h2ugkk ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter #⃣
✡ یهودیان مخفی به‌مثابه یک سازمان اطلاعاتی (١) 1⃣ ادعا می‌کنند در ۱۱ ذیحجه ۱۲۵۵ ق./ ۲۷ مارس ۱۸۳۹ م. در پنجمین سال سلطنت محمد شاه، مورد حملهٔ مسلمانان مشهد قرار گرفته و ۲۸ تن از ایشان کشته و تعدادی مجروح شدند! 2⃣ چند ساعت پس از حمله، به پیشنهاد حاج میرزا عسکری امام جمعه مشهد، ابتدا ٧ تن از بزرگان شهر و سپس، به تبع ایشان، تمام یهودیان مشهد مسلمان شدند. امام جمعه این روز را روز نامید و از آن به‌عنوان » یاد می‌کنند. 3⃣ این‌که گفته می‌شود «جامعه یهودیان مخفی مشهد»، یا «جدیدالاسلام‌های مشهد»، به‌دلیل «واقعه الله داد» پدید آمده، براساس یادداشت‌های سفر سال ۱۸۳۱ به مشهد درست نیست. براساس سفرنامه جوزف ولف، یهودیان مشهد از سال‌ها پیش، از این تاکتیک استفاده می‌کردند. 4⃣ شمار مسلمان‌شدگان مشهد در واقعهٔ الله داد ۲۴۰۰ نفر یا ۴۰۰ خانوار ذکر شده. ژاله پیرنظر می‌نویسد: ✡ جدیدالاسلام‌های مشهد، پس از پذیرش اجباری دین نوین، اولین گام‌ها را در جهت خو گرفتن با چگونگی زندگانی و هویت جدید برداشتند. شماری از آنان قلباً و عمیقاً به دین تازه ایمان آوردند و آن را پذیرفتند، اینان کم‌کم جذب جامعه بزرگ‌تر مشهد شدند، اما خانوارهای تنها در ظاهر به مذهب نوین گرویدند و در خفا به دین اجدادی خود وفادار ماندند و بدین‌سان یک زندگی دوگانه پیچیده سراسر بیم و هراس را آغاز کردند. ✡ اینان در ظاهر و در انظار عام مسلمان بودند و فرامین اسلام را گردن می‌نهادند و مراسم آن را به‌جا می‌آوردند، اما در پنهان، در حریم بسته خانه‌های خود، آئین و فرایض را با جدّیت، تعصب و وسواسی به‌مراتب بیش از پیش اجرا می‌کردند. همهٔ اعضای این گروه یک‌پارچه و یک‌دل به نگهبانان جمعی این زندگی سرّی بدل شدند… ✡ به خاطر این‌که مجبور نشوند دخترهای خود را به مسلمانان شهر به زنی بدهند، آنان را اغلب از سنین خردسالی به عقد پسران جوان و نوبالغ جامعه خود در می‌آوردند. مراسم عقد و ازدواج دوبار برگزار می‌شد. بار اول برطبق موازین اسلامی و شرعی، با سر و صدا و سرور و شادی. و یک بار دیگر با اجرای مراسم عقد یهودی در خفا. 👇👇👇
✡ یهودیان مخفی از تظاهر به اسلام می‌گویند! ✍ من فرزند مرحوم سیمون جهانبانی و مادام هستم. پدر و مادرم حدود ۷۵ سال پیش مدت ٣ سال در زندگانی کردند چون پدرم از طرف اداره کل گمرک در گمرک مشهد کار می‌کرده است. مادرم که اینجا حضور دارد به‌علت كبر سن خود قادر نیست خوب سخن بگوید و من تعدادی از خاطرات او را از اقامت ٣ ساله‌اش در مشهد که از زبان خودش شنیده‌ام برایتان نقل می‌کنم: 1⃣ کلیمیان مشهد بودند و در نتیجه اغلب این افراد دو اسم داشتند: یک اسم مسلمانی و یک اسم یهودی. 2⃣ اغلب کلیمیان در مشهد بازرگان یا مغازه‌دار بودند ‌و روزهای مجبور بودند مغازه یا تجارتخانهٔ خود را باز کنند. آنها در روزهای شنبه شاگرد مسلمان خود را در این مغازه‌ها یا تجارتخانه‌ها می‌گذاشتند و اگر کسی سراغ صاحب مغازه را می‌گرفت شاگرد مغازه می‌گفت رفته‌اند بانک یا رفته‌اند برای ناهار یا برای خرید. 3⃣ کنیساهای یهودیان در مشهد در زیرزمین‌هایی که حدود ١٠٠ پله پایین می‌رفت قرار داشت. می‌دانید که در ۷۵ سال پیش در مشهد برق هم نبوده است. یک روز مرحوم پدرم با لباس دولتی و گمرکی با «پیراهن یقه ارو» به می‌رود. وقتی او وارد کنیسا می‌شود جماعت حاضر در کنیسا دستپاچه می‌شوند و چون فکر می‌کنند او جزو مأمورین دولت است تصمیم به فرار می‌گیرند. مرحوم پدرم فوری صیصیت توراه [شال نماز] و سیدور [کتاب نماز] و تفیلین [تسمه نوار چرمی و جعبهٔ کوچکِ همراه آن در نماز] خود را نشان می‌دهد و آنها آرام می‌شوند. 4⃣ این خاطره مربوط به شخص خودم است: من سال‌ها پیش علاوه بر این‌که در بانک ملی کار می‌کردم در بازار هم حسابدار بازرگانان بودم. یک روز به اتفاق یک بازرگان یهودی که برایش کار می‌کردم برای خرید جواهر نزد آقای مظفریان که در بازار تهران جواهرفروش بود رفتیم. من متوجه شدم وقتی آقای مظفریان خواست سوگند بخورد به اِمِت (Emet) سوگند می‌خورد. از دوست خود سؤال کردم: «چطور این مرد قسم اِمِت خورد؟» او جواب داد: «پدر آقای مظفریان از جديدالاسلام‌های مشهدی است.» آقای مظفریان که سؤال مرا شنید، گفت: «مادربزرگ من هنوز شب شبات‌ها شمع روشن می‌کند.» 📚 منبع: هما سرشار، یهودیان ایرانی در تاریخ معاصر، انتشارات مرکز تاریخ شفاهی یهودیان ایرانی، زمستان ۱۹۹۹، جلد سوم، صفحه ۱۸۵-۱۸۴ ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter