eitaa logo
مهارت های مهرورزان
65.7هزار دنبال‌کننده
202 عکس
71 ویدیو
1 فایل
ورود‌آقایان‌ممنوع⛔ پل ارتباطی با ما: @FTH1370 نظرات و پیشنهادات: @MozhganAb خودسازی مهرورزان: @Mehrvarzan_group مراقبه معنوی: @moraghebemanavi رفیق من❤ خوشبختی آموختنی و ساختنی است. #استاد_مهرفرزی کارشناس خــ🌱 ـــانواده
مشاهده در ایتا
دانلود
مهارت های مهرورزان
☘#خلاصه_جلسه_ششم☘ (بخش دوم) 🎀اضطراب یکی از اختلالات روانی هست، یکی از مشکلات روحی هست که قابل انتقا
☘ (بخش سوم) 🎀ما باید به هر نحو که شده زمینه ی یادگیری یک فن؛ یک کار یا یک هنر رو برای بچه های 7 تا 14 سالمون فراهم کنیم. اگر تا الان فراهم نکردیم اشکالی نداره. جلوی ضرر رو هرجا بگیری منفعته. پس از الان یکی از اهداف منه مادر ؛ منه پدر که بچه ی 7 تا 14 ساله دارم کارآفرینی باید باشه. از اون کارآفرینی که ممکنه خیلی ساده و کوچیک هم باشه اگر به کسب درامد تو همون اقوام خودشون برسن هم خیلی عالیه.✨✨✨ 🎀 اصلا هم تو این مسیر از سرزنش و حرف و حدیث اطرافیان نترسید که : ذببین بچشون و دست فروش دارن بار میارن". یا "این چه کاریه یاد بچه میدی؟" " بچه رو گداصفت بار نیارید که از الان بخواد حساب دودوتا چهارتای زندگی شو بکنه". تو این مسیر" وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ" از سرزنش سرزنش کنندگان اصلا نگران نباشید. در امر تربیت جلسه ی اول گفتیم ملاک اصلی ما باید این باشه که فرزندانمون *سالم ؛انسان و صالح* بار بیان. تو این مسیر ممکنه خیلی ما حرف ها و نیش و کنایه ها از اطرافیان بشنویم. از اطرافیان یا مثلا خواهر خودمون بهمون بگه که:" این روش تربیتی درست نیست" یا مثلا جاریمون بگه: "انقدر ادعا داری بچت از همه بدتر شده".  یا مثلا اقوام همسر میان خونه ؛خونه آدم مرتب نیست چون دوسه تا بچه کوچیک داره، حرف میزنن به آدم؛ ببینید از حرف کسی نباید ما دلخور باشیم. روش درست و بشناسیم و اون رو در پیش بگیریم .📌📌📌 🎀 بله خونه ی مادری که دو سه تا بچه داره که سنشونم کمه؛ زیر حداقل 10-12 سال هستن باید همیشه نامرتب باشه. چرا؟ چون باید فضا اونقدر برای بچه ها مهیا باشه که به راحتی بتونن بازی کنن و مادر هم واقعا نمیرسه با دو سه تا بچه خونش همیشه مرتب باشه. خونه ی نوعروس همیشه مرتبه. اگر کسی میاد خونه ما و داره ایراد میگیره از سبک های تربیتی ما و ما میدونیم که سبکی که در پیش گرفتیم کارشناسان و اسلام روش صحه گذاشته اون رو ادامه بدیم، از سرزنش اطرافیان نترسیم. 🎀 تو بحث کارآفرینی هم از همین الان و همین لحظه اگر فرزند 7 تا 14 ساله داریم به فکر باشیم. اگر دخترهست من برای دخترم هفته ی قبل وسایل گلدوزی رفتم تهیه کردم. کلا حول و حوش 40 تومن شد. اون قابش و نخ هاش و سوزنش تازه من نخ های متنوع 7-8. رنگ برداشتم. هر نخش دونه ای 3 تومنه. بعد با این 40 تومن هم بچه ی ما مشغول میشه هم میتونه دستمال گلدوزی کنه به خاله هاش بفروشه یا هدیه بده یا به دوستاش هدیه بده. هر هنری که بچه های ما با یاد گرفتن اون فن یا اون کار یا اون هنر بتونن توانا بشن الزامیه.🎁 ✨ادامه دارد (3) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae
مهارت های مهرورزان
☘#خلاصه_جلسه_ششم☘ (بخش سوم) 🎀ما باید به هر نحو که شده زمینه ی یادگیری یک فن؛ یک کار یا یک هنر رو بر
☘ (بخش چهارم) 🎀دو سه تا نکته هست در مورد باید ها و نباید های والد گری، من بهشون اشاره میکنم. ✅یکی از باید های والدگری یعنی باید هایی که پدر و مادر باید رعایت کنن خوش قول بودنشونه. مادر یا پدر با نباید قول بده یا اگر قول داد بااااااید اگر آسمون به زمین هم بیاد به قولش وفا کنه. اگر ما اینگونه عمل نکنیم بچه هامون اعتمادشون به ما رو از دست میدن و دیگه کلام ما براشون کلام آرام بخش و قابل اعتمادی نیست. ببینید قول ندیم و اگر جایی هست که میتونیم عمل کنیم قوول میدیم و بهش پایبند میشیم اساسی. مثل قولی که شما به شخص اول مملکت میخواید بدید. و اگر واقعا میبینیم که نمیتونیم میگیم "نه" قول نمیدیم. اگر واقعا دو دلیم، مثلا بچه ما میگه مامان قول میدی جمعه بریم پارک و ما واقعا نمیدونیم جمعه شاید مهمون بیاد شاید خودمون تو مود پارک رفتن نباشیم شاید مثلا هوا بارونی باشه و ... به بچمون صراحتا میگیم:" ببینم چطور میشه!" یعنی نه بهش قول میدم نه بهش قول نمیدم. یعنی بچمون رو براش این فضا رو مشخص میکنیم که بستگی داره به شرایط و بچه ی ما از همون اول هفته متوقع نمیشه. 💡💡💡 🎀زمانی که ما به بچه قول میدیم و اون بچه به حساب قول ما روزها رو سپری میکنه، قول های ما اگر کوچیک باشه حتی اگر قول یه بستنی خریدن ساده هم باشه باعث میشه که بچه های ما دل ببندن؛ امید ببندن به قول های ما اگر اون قول رو بدیم و عمل نکنیم حرف ما دیگه حجت نیست.❌❌❌ 🎀 ما بچمون نوجون میشه، جوون میشه؛ حتی تو لحظه های بحرانی که باهاش بحثمون میشه چون میدونه ما به خیلی از قول هامون عمل نکردیم نمیتونه به حرف ما اعتماد کنه و آروم بشه. اما زمانی که بچه ما از بچگی به قول هامون عمل کردیم و الان شده یه نوجون یه جوون و دچار بحران روحی شده، دچار بحران عاطفی شده، ما میریم کنارش میگیم که مامان جون نگران نباش، با هم درست میکنیم اوضاع رو، اصلا نگران نباش. وقتی که بچه این کلام رو از دهان من بشنوه آروم میشه. چون میبینه این مادر و این پدر تو تمام این 17 سال یکسره به قول هاشون عمل کردن☺️☺️☺️ 🎀 اشکالی هم نداره که ما قول ندیم. من شرایطشو ندارم که برای بچم اسکوتر بخرم؛ بهش میگم پسرم من به تو این قول و نمیدم باید ببینیم چی پیش میاد. بچه بله ممکنه یک روز هم دعوا کنه. خودشو بکوبه زمین. گریه کنه. ولی خوب کم کم یاد میگیره. خود من زمانی که بچه هام اوایل میگفتم نه این قول و نمیتونم بدم و زمانی که میگفتم اره قول میدم ک بهش پایبند بودم یا زمانی که میگفتم نمیدونم چطور میشه، واقعا بچه های من اذیت میشدن؛ اما الان زمانی که من بهشون میگم ببینم چطور میشه سریع کنار میان با این قضیه. این قصیه دیگه براشون هضم شده. ممکنه هفت هشت بار اول واقعا بچه های ما اعصابشون خورد بشه از اینکه چرا اون بله، اون قول رو از ما نمیگیرن ولی کم کم عادت میکنن. انسان به شدت به شرایط سریع عادت میکنه. پس روی قول هایی که به بچه هامون میدیم دقت و وسواس داشته باشیم. 🔑🔑🔑 🎀نکته ی دوم در مورد نباید های والدگریه. ببینید رابطه ی بین پدرها و فرزندها دست ماست. تنظیم این رابطه خیلی به منه مادر ربط داره. اگر پدر فرزندم با فرزندم ارتباط صمیمی نداره یا بچه ی من با پدرش ارتباط صمیمی نداره و به نوعی ازش میترسه، این رو من خیلی خوب میتونم مدیریت بکنم. به چه نحو؟ به این نحو که ریز ریز در کنار اینکه با همسرم صحبت میکنم و براش توضیح میدم بیام و چغولی های مثبت داشته باشم. ما مادرها به شدت چغولی هامون چغولی های منفیه. یعنی همین که پدر خانواده وارد خونه میشه ما شروع میکنیم میگیم: ❌ فلانی این کار رو کرد. ❌مریم این کارو کرد ❌علی اقا این کارو کرد. و گزارش کارها و خراب کاری کردن و ما میگیم. پدر تو اوج خستگی تشر میزنه و این رابطه بین بچه و پدرش مخدوش تر و تیره تر میشه. 😰😰😰 ادامه دارد (4) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae
مهارت های مهرورزان
☘#خلاصه_جلسه_ششم☘ (بخش چهارم) 🎀دو سه تا نکته هست در مورد باید ها و نباید های والد گری، من بهشون اشا
☘ (بخش پنجم) 🎀ما باید سعی کنیم همونطور که میخوایم بین دو نفر از دوستامون آشتی برقرار کنیم؛ همون مقدار توان و انرژی رو بذاریم برای اینکه بین همسرمون و بچمون ارتباط صمیمی ایجاد کنیم. واقعا مردها بلد نیستند. واقعا آموزش ندیدن. الان مردها تمام هم و غمشون و میذارن که یه لقمه نون بیارن سر سفره ی زن و بچشون که سر گرسنه روی بالشت نذارن. حالا امکانات رفاهی فراهم کردن پیشکش. واقعا مردهای ما زمان، مجال، حوصله و اعصاب آموزش دیدن و کلاس رفتن و ندارن. پس ما هستیم که باید بیایم بالانس کنیم، متعادل کنیم رابطه ی بین همسرمون و فرزندمون رو اگر این رابطه رابطه ی درستی نیست.👩‍🦰🥰👩‍🦰 🎀 چطوری؟ تلفن که میزنیم به همسرمون داریم صحبت میکنیم از یکی از کارهای خوب دخترمون پشت تلفن بگیم یا زمانی که همسرمون میاد خونه یکی از کارهای خوب پسرمون و بگیم. حالا اون روز پسرمون آتیش سوزونده ها.. شکونده.. ریخته..پاشونده... فحش داده... دعوا کرده.... زبون درازی کرده و...همه کار کرده.ما میگردیم و یکی از کارهای خوبش رو نمودار میکنیم و به همسرمون میگیم برای اینکه همسرمون واقعا کِشش پیدا کنه به سمت بچه. این رابطه صمیمی تر بشه.👧❤️👨‍🦰❤️👦 🎀 فرزندان ما 9 ماه داخل بطن ما داخل شکم ما بودن. دو سال در آغوش ما شیر خوردن. طبیعیه که رابطشون با ما صمیمی تر باشه. چون نفس به نفس 2 سال و 9 ماه با ما بودن. اما با مردها چی؟ نه. قطعا مردها نمیتونن مثل ما رابطه صمیمانه تری با بچه‌ها داشته باشن. پس ما باید این رابطه رو پررنگ تر کنیم. 🎀 اولین قدم چغولی منفی ممنوع.زمانی که همسرمون میاد خونه از بچه ها پیش همسرمون چغولی نمیکنیم. استاد پناهیان یه حرفی میگن؛ میگن ظاهر زندگی تون باید ظاهری باشه که مردم خوبی ها و خوشی های شما رو ببین، غم ها و دردهای شما رو نباید ببینن. ما روایت داریم شما به نیت درد و دل کسی با کسی بشینی درد و دل کنی درد دلت بیشتر میشه؛ غمت افزایش پیدا میکنه. ماها مسئولیم که تمام خستگی هایی که در حین تربیت بچه ها به دوش میکشیم ؛ تمام خستگی هایی که تو انجام کارهای خونه؛ خونه داری و همسرداری به کسی نگیم الا 2 نفر. 1️⃣خداوند متعال 2️⃣مشاور حاذق و متعهد. همین... 🎀پیش دوست درد و دل کردن، پیش خواهر درد و دل کردن، پیش مادر درد و دل کردن، پیش همسایه درد ودل کردن، اینها نه تنها دردی از ما دوا نمیکنه بلکه طبق روایت غمی به غم های ما اضافه میکنه. ⛔⛔⛔⛔⛔⛔⛔⛔ همسر ما هم جزو همین موضوع میشه. گفتن اینکه: ❌ از صبح تا الان من دارم بچه هارو از هم جدا میکنم، ❌بچه ها یکسره دارن با هم جنگ میکنن ❌نمیدونم به کدوم برسم ،به درس اون برسم به غذای اون برسم خونه رو جمع کنم و ... ما با این حجم از غر زدن به همسرمون باعث میشیم که مرد ما از بچه هامون فاصله بگیره چون بچه هارو عامل ناراحتی و پریشانی همسفر و همبستر خودش تو زندگی میبینه.🤬🤬🤬🤬🤬 🎀اگر میخوایم رابطه ی همسرانمون با بچه هامون رو بهبود ببخشیم، سعی کنیم نیایم از اذیت های اون ها بگیم، به همسرانمون سعی کنیم از خوبی هاشون بگیم. 🥰🥰🥰 🎀خوب خانم مهرفرزی اینجوری که پیش بره اونها فکر میکنن ما داریم تو شرایط گل و بلبلی زندگی میکنیم و بچه داری میکنیم. لنگمون و انداختیم رو لنگمون و با بچه ها عین گل و بلبل داریم زندگی میکنیم. ⭕ خوب مگه اهمیت داره همسرامون بدونن که ما تو چه شرایطی بچه بزرگ میکنیم.❓ ✅همین که خدای من ناظر و حاضر به تک تک لحظات سختی هست که من تو راه بچه داری یا همسرداری یا خونه داری تحمل میکنم همین برای من کافیه. ✅ همین که من تمام مشکلات خودم رو؛ غرغر های خودم رو غم های خود رو؛ دارم به خدا میگم و اون رو ناظر میدونم همین برای من کافیه. ادامه دارد. (5) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae
مهارت های مهرورزان
☘#خلاصه_جلسه_ششم☘ (بخش پنجم) 🎀ما باید سعی کنیم همونطور که میخوایم بین دو نفر از دوستامون آشتی برقرا
☘ (بخش ششم) 🎀 انما اشکوا بثی و حزنی الی الله. همانا من تمام شکایت و غمم رو به خدا میگم. این آیه ی قران هست. روایت هم نیست. آیه صریح قرآن هست. که میگه من تمام غم های خودم رو به خدا میگم. تمام شکایات خودم رو به خدا میگم.بله بچه گاهی تو روی ما می ایسته، گاهی اذیت میکنه گاهی بد قلقی میکنه، گاهی هر چی داری نکته ی تربیتی رو پیاده میکنی هر چقدر داری خودتو کنترل میکنی بچه بد قلقی میکنه. یا داره دندون درمیاره، یا دوران 6-7 سالگیشه که یه مقدار پرخاشش بیشتره، یا دوران بلوغشه که پرخاشش زیاده. بله همه ی ما مادرها لحظاتی داریم که فکر میکنیم بدبخت ترین مادر روی زمینیم🤕🤕🤕 اما تمام شکایات و غم های این مسیرمون رو باید به خدا بگیم. انما اشکوا بثی و حزنی ال الله. و خیلی جالبه اگر ما تنها سنگ صبورمون و خدا بدونیم و نیایم به دید اینکه خودمون رو پیش همسرمون زحمت کش، خسته نالان نشون بدیم خدا وقتی زمانی که ببینه من تمام غم های تو مسیر تربیت فرزند و خانه داری و همسرداری و بهش میگم و به همسرم نمیگم،محبت منو تو دل همسرم بیشتر میکنه.👩‍❤️‍👨👩‍❤️‍👨👩‍❤️‍👨👩‍❤️‍👨 🎀 انسانهایی که مطیع خدا هستند گناه نمیکنند، دنبال فضاهای گناه آلود نیستند، خدا محبتشون رو تو دل همه زیاد میکنه. مثل سردار سلیمانی که انقدر حب به خدا داشت و تمام کارهاش خالصانه بود، خدا محبتش رو تو دل همه ی مردم انداخته بود چرا؟ چون از هر قشری که شما فکر کنید سر ترور سردار سلیمانی و شهادتش گریه میکردن و حالشون بد بود. هرکس که خودش رو، فقط غم هاش رو به خدا عرضه کنه قطعا خدا آرومش میکنه و علاوه بر این محبتش رو تو دل بقیه میندازه. اگر من بخاطر خدا نیام حالا کارهای خرابی که بچم امروز انجام داده کارهای شیطنت آمیز و اذیت هاش رو به همسرم نگم، بیام بگم خدایا به خاطر تو من به همسرم میگم: ❣️باباش دخترمو بوس کردی دختر خوبم امروز زود از خواب بلند شده؟ ❣️ باباش پسرمو بوس کردی پسرم امروز تو کارهای خونه به من کمک کرده. ❣️باباش بچه هامو نگاه کردی. نوازششون کردی انقدر دلتنگت بودن؟ هی دارم این رشته ی نازک محبت بین پدر و بچه هامو دارم ضخیم تر میکنم. بله ایجاد محبت عمیق بین پدر و فرزند کار میخواد. بعضی مردها ذاتا بچه دوستند. ذاتا عتشق بچه ان. تا حدی که گاهی یه درصدی از مردها، بچه ها براشون بیشتر از زن هاشون اهمیت داره. این بحث جداست ها. ما داریم راجع به مردهایی صحبت میکنیم که رابطه ی عمیق با بچه هاشون ندارن. این ما مادرها هستیم که با هر بهانه ای باید تلاش کنیم برای ایجاد این صمیمیت 👨‍🦰🧒👧👩‍🦰 ادامه دارد. (۶) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae
مهارت های مهرورزان
☘#خلاصه_جلسه_ششم☘ (بخش ششم) 🎀 انما اشکوا بثی و حزنی الی الله. همانا من تمام شکایت و غمم رو به خدا م
☘ (بخش هفتم) 🎀مهمترین و مهمترین و مهمترین موضوعی که در جلسه ی ششم باید بهش اشاره کنم و خیلی خیلی مهمه اینه که ما باید آستانه ی تحمل پذیری بچه هامون رو افزایش بدیم. یعنی چی؟ البته در جلسات قبل یک اشاره کوچیک کردیم اما الان میخوایم بازترش کنیم و یک راه کار بدم برای اینکه آستانه ی تحملشون رو زیاد کنیم.💡💡💡 🎀 ببینید ما زمانی که بچه بودیم، آستانه ی تحمل زیادی داشتیم و بخاطر همین هست که اکثر دهه شصتی ها الان تحمل یکسری از مشکلات زندگی براشون راحتتره و دهه شصتی ها جزو دهه هایی هستند که توشون طلاق کمتر اتفاق افتاده. طلاق بیشتر توی زوج هایی که دهه هفتادی و هشتادی هستند اتفاق افتاده. چرا؟ چون اینها بچه هایی هستند که، چه دختر چه پسر فرقی نمیکنه، آستانه ی تحمل پذیریشون کمه. اکثرا تو 7 سال اول رفاه دارن و خونه هاشون شبیه هتل هایی هست که پدر و مادر گارسون اون هتل هستند و حتی یدونه لباس زیر خودشون رو هم نمیتونن بشورن.❌❌❌ 🎀 ببینید ما روایت داریم که حتی اگر توانایی داری که نون حاضر بخری؛ خودت گندم بگیر. گندم رو آرد کن، آرد رو خمیر کن و داخل خونه نون بپز. تا: 1️⃣ بچه ها با روند سخت نون پختن آشنا بشن 2️⃣قدردان باشند 3️⃣آستانه تحمل پذیری شون بره بالا گشنشه.... میگیم :"گندم رو هنوز آرد نکردم." مامان گشنمه. .... وایسا الان آرد رو خمیر میکنم. مامان گشنمه.... وایسا الان نون پخت. بچه ی ما یک ساعت داره به گرسنگیش غلبه میکنه تا یک نون بگیره دستش. پس هی تحملش بیشتر میشه. بچه های ما تو محیط های گلخونه ای که تو خونه هامون براشون ایجاد کردیم دارن بزرگ میشن. بچه های ما کارهای شخصی شون رو انجام نمیدن. گاهی اوقات برای بچه های بالای 4 سال ما باید تشت بذاریم. یعنی این کار برای بچه های بالای 4 سال هم مصداق داره چه برسه به بچه ای که 12 سالشه؛ 14 سالشه...باید بچه های ما بعضی مواقع در ماه با اینکه ما ماشین لباسشویی داریم خودشون براشون لگن بذاریم دوتا از لباسهاشون که حالا زیاد هم چرک نیستنبندازیم تو آب. روشون تاید بریزیم. بچه ها خودشون چنگ بزنن و آبکشی کنن. حتی اگر کثیف بشورن و حتی اگر کثیف و کفی آب بکشن ما باید در طول ماه چند بار این کار رو ازشون بخوایم. اگر این کار رو نکنیم بچه هامون آستانه تحمل پایینی دارن. 🎀الان چقدر از سربازهایی که برای انقدر توی بچگی آستانه تحملشون پایین بوده ؛ز سربازی فرار دارن میکنن. چقدر از پسران دانشجویی که تو شهرهای مختلف تو محیط خوابگاهی میرن و دارن بار سنگین مخارج خرید غذا به خونواده هاشون تحمیل میکنن. بچه های ما باید تو خونه ای که هستن آستانه ی تحملشون رو افزایش بدیم. هر موقع هرچی خواستن در اختیارشون قرار ندیم. 🎀من دوتا نمونه دارم... این جلسه پیشنهاد میکنم این دوتا نمونه رو میگم و سعی کنیم هدفمند رو اینجور موارد کار کنیم. ببینید زمانی که ما در اومدیم بیرون، فاصله ی خونه ی ما تا اونجایی که میخوایم بریم و برگردیم کلا 20 دقیقست. بچه ما وسط راه میگه من تشنمه. ما درجا میگیم "الهی مامان قربونت بره ...آب معدنی خریدیم دادیم دستش... نباید اینطوری باشه..❌❌❌ باید به بچه قبل از اینکه راه بیوفتیم یاد آوری کنیم بگیم که اگر دستشویی داری برو،🚽 اگر تشنته آب بخور🥤 بله تو خیابونی هم که داریم میریم مغازه هست. میتونیم به راحتی آب معدنی تهیه کنیم.  ولی تهیه نمیکنیم.⛔ چون کل رفت ما با برگشت ما یک ربع بیست دقیقست. بچه ما اگر نتونه یک ربع بیست دقیقه به عطشش غلبه کنه قطعا فردا نمیتونه در مقابل ناملایمات زندگی مثل نمره کم گرفتن، رتبه بد آوردن؛ ناملایمات روزگار قد خم میکنه و سریع پناه میبره سمت الکل و مشروبات الکلی و سیگار و جنس مخالف و اعتیاد و فلان و فلان و فلان.. 🎀پس خیلی طبیعیه که بچه ی ما بتونه یک ربع بیست دقیقه تشنگی رو تحمل کنه. بله من مادرم. دلم میسوزه نمیخوام بچم تشنگی رو تحمل کنه. ولی همین مادری که دلسوزه باید تلاش کنه. که گاهی، *گاهی نه همیشه* ، آستانه ی تحمل پذیری بچه هارو بالاتر ببره.شاید این حرف رو اگر یک آدم غریبه که با فضای دوره ی ما و فضای گروه ما بشنوه ، به ما انگ بچه آزار رو بچسبونه. بگه یعنی چی؟ بچه تشنشه. تو مادری.... تو مسئول خورد و خوراک بچتی..تو مسئول آسایش بچتی... باید براش آب بخری و در اختیارش بذاری. ❌❌❌ ما میگیم بچه های ما عزیزن. ولی ساختن یک شخصیت مستقل و محکم عزیزتر از خود بچست. 🎀بله ما گاهی برای بچه هامون فراهم میکنیم. بچه ی ما خیلی دلش آبمیوه میخواد؛ براش میخریم میخوره. ولی من میگم گاهی اوقات این ناکامی های کوچیک رو باید به بچه هاشون بچشونیم. 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae ادامه دارد(7)
مهارت های مهرورزان
☘#خلاصه_جلسه_ششم☘ (بخش هفتم) 🎀مهمترین و مهمترین و مهمترین موضوعی که در جلسه ی ششم باید بهش اشاره کن
☘ (بخش هشتم) 🎀یه نمونه. بچه ی ما بستنی میخواد. ما میتونیم همون لحظه چادرمون سر کنیم بریم سر کوچه بخریم بیایم. که یک دور از هم زده باشیم. ولی به بچمون گاهی اوقات بگیم پسرم ساعت 6 غروب که شد میریم میخریم.⏱️ بچه ما اگر سواد داره که هیچ ، اگر نداره میگیم ببین این عقربه کوچیکه اومد رو این 6 اونموقع میریم میخریم. بله بچه ی ما ممکنه صد بار اعصابمون و خورد کنه که : ❌پس 6 نشد؟ ❌پس کی میریم؟ ❌پس چرا 6 نمیشه؟ ❌پس چرا اینقدر طولانی میگذره؟ 🎀ما تمام سختی ها رو تحمل میکنیم. تحمل سختی ها بخشی از رشد ما مادرهاست. ما مادرها بیخود به بهشت نزدیک نیستیم. با تحمل تک تک این دقایق سخت به بهشت نزدیک میشیم.✨✨✨ 🎀یا بچمون دوست داره بره پارک. ما اون هفته گفت مامان بریم پارک بردیمش. این هفته میگیم مامان جون امروز پارک نمیتونیم بریم. حتی اگر شرایطش رو داریم و میتونیم بریم هاااا. میگیم نمیتونیم بریم. تو باید صبر کنی پنجشنبه بریم. و تا پنجشنبه سه روز مونده. بچه ی ما ممکنه تو این 3 روز گند بزنه به اعصاب ما ولی ما تسلیم نمیشیم.❌❌❌ 🎀 ما غالبا اینجوریه و اکثر اوقات یعنی 70 درصد اوقات خواسته های بچمون رو که عاقلانست اجابت میکنیم. تو 30 درصد اوقات میایم و بهشون زمان میگیم تا آستانه ی تحمل پذیریشون بالاتر بره. یکی از وظایف ما و اهداف ما در والدگری و مادر بودن هست. همسرانمون رو هم همراه میکنیم تو این مسیر. یا مثلا نوجوون من انقدر که از بچگی ما سعی کردیم خواسته هاشو براورده کنیم به نوجوونی که میرسه میاد میگه مامان من یک کفش تو مغازه دیدم میخوام بخرم. و ما واقعا اون لحظه توان مالی خریدش رو ندارم. همون میشه یک دعوای بزرگ. یک جدال بزرگ برای عصبانیت بچه، برای ایجاد یک فضای متشنج تو خونه ما. اما اگر این بچه نوجون 15 ساله ما از بچگی نم نم 70 درصد براورده کردیم 30 درصد بهش زمان گفتیم آستانه صبرشو بالا بردیم؛ دیگه الان تو نوجونی وقتی بهش بگیم پسرم این ماه یکم اوضاع مالی مون خوب نیست. من 30 شهریور که حقوقا رو ریختن یک فرصت مالی داریم من اونو برای تو کفش میخرم و بچه ما قبول میکنه. چرا؟ چون 15 ساله این روش تربیتی ما باهاش هست. اما بچه ای که 15 سال مادر و پدر قرض کردن وشرایطی رو براورده کردن و خواسته هاشو براورده کردن، یک تشنگی ندیده این بچه ما، یک گشنگی ندیده این بچه ما.؛ یک غذای سبک ندیده؛ نرفته خودش برای خودش آب بریزه؛ خودش بره از یخچال آبمیوش برداره؛ خودش ظرف غذاشو بشوره..... چه ایرادی داره بچه ها لیوانشون رو خودشون بشورن؟ در طول هفته 2 بار باید بچه ها ظرفای خودشون رو خودشون بشورن. بعد این بچه ما وقتی 15 سال عادت نکرده تو 15 سالگی که اوج بحران نوجونی بچه داره شروع میشه با بچه مشکل میخوریم.🤬🤬🤬 🎀چقدر نوجوان هایی هستند که بخاطر نه گفتن مادرهاشون و پدرهاشون میان دست به کارهای خطرناکی میزنن، چون تجربه نکردن آستانه تحملشون بالا نرفته. ما دهه شصتی ها انقدر سختی دیدیم در دوران بچگی مون که فقط دنبال اینیم که بچه هام این سختی ها رو درک نکنن. گاهی اوقات تحمل سختی سخته ولی انسان سازه. إِنَّكَ كٰادِحٌ إِلىٰ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاٰقِيهِ "ای انسان تو همواره در رنجی تا اینکه در اوج رنج به ملاقات خدا نائل بشی." زندگی ما چیزی جز این نیست. 🎀یک پژوهش علمی الان حول و حوشه داره 20 ساله تو غرب انجام میدن و اون پژوهش علمی این هست که میخوان به بچه ها یاد بدن که آستانه تحملشون غیرمحسوس بالا بره. که استاد پناهیان از این پژوهش غربی ها خیلی مثال میزنه و میگه این پژوهش غربی ها دقیقا همون بحث تقوای خودمونه.تقوا یعنی اینکه خودت رو از کاری که میخوای انجام بدی و نامناسب هست باز بداری. نوعی عمل بازدارنده هست دیگه. و ما خیلی جالبه در طول سال تنها روزهایی که به نوعی داریم به تقوا عمل میکنیم روزهای ماه مبارک رمضان هست. چیزی میخوایم بخوریم که گشنمونه و تشنمونه ولی انجام نمیدیم. در غیر روزهای ماه مبارک ما 11 ماه بعدی اصولا با تقوا هیچ رابطه ای نداریم. ادامه دارد (8) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae
👇👇👇
AUD-20220610-WA0084.opus
2.19M
زبان حوادث...👌 🦋 🎙 کارشناس خــ🌱 ـــانواده @ostad_Mehrfarzi_1
مهارت های مهرورزان
زبان حوادث...👌 🦋 #استاد_مهرفرزی🎙 کارشناس خــ🌱 ـــانواده @ostad_Mehrfarzi_1
🌸همسر و بچه هامون و دوست داشته باشیم👨‍👩‍👧‍👦 محبت مون و نثار شون کنیم💞 اما بهشون وابسته نباشیم ....وابستگی جز به خدا،سم ه وابسته ی خدا باشیم🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارت های مهرورزان
☘#خلاصه_جلسه_ششم☘ (بخش هشتم) 🎀یه نمونه. بچه ی ما بستنی میخواد. ما میتونیم همون لحظه چادرمون سر کنیم
☘ (بخش نهم) 🎀 این تمرین که اتفاقا غربی ها الان حول و حوش 20 ساله دارن اون رو انجام میدن و کشف کردن نمونه های بچه هایی که شاید بالای 2000 تا نمونه که بچه هایی رو تو این نمونه آزمایشگاهی آوردن تو اون محل یا تو اون خونه و به بچشون گفتن که این کیک رو یا این شیرینی من میذارم اینجا. مثلا ساعت 12 بوده. اگر تو تا ساعت 2 این رو نخوری من یدونه شیرینی دیگه هم جایزه میذارم روش دوتا میخوری. اما اگر زودتر از 2 بخوری دیگه همون یدونه سهمته دیگه. بعد خیلی جالبه بچه هایی که تو این آزمایش و تو این سنجش شرکت کردن، بعد 17 _18 سال دیدن بچه هایی که خودشون رو کنترل کردن و اون خوراکی رو نخوردن و بعد اون چند ساعت دوتا خوردن، بچه هایی هستن که در نوجوانی بزه و ناهنجاری های کمتری انجام میدن. خودشون رو بهتر کنترل میکنن. پس چرا ما نباید بچه هامون رو آموزش بدیم؟ 🎀 تکلیف این هفته ؛ یک خوراکی که بچه من خیلی دوست داره،مثلا بچه من بستنی سنتی خیلی دوست داره؛ 2تا قاشق بستنی سنتی تو ظرف میذارم و میذارم جلوش. بهش میگم علی جان الان ساعت 3 هست. اگر ساعت بلد نیستن که عقربه رو بهش نشون میدم. این حتی در مورد نوجون ها هم صدق میکنه. اونهایی که نوجون هم دارن میتونن انجام بدن. چیزی که اون بچه دوست داره. اگر تا ساعت 5 تحمل کردی و اینو نخوردی من 2 تا قاشق دیگه اضافه میکنم. اما اگر زودتر از اون خوردی که هیچ همینو داری. 🍨🍨🍨 🎀یا مثلا بچه 8 سالشون رولت دوست داره، من یک رولت میذارم تو پیشدستی میذارم جلوش؛از همون رولتم عکس میگیرم و به عنوان تکلیف تو گروه میفرستم.میگم ببین عزیزم من این رولت و گذاشتم اینجا. هرچی بزرگتره ساعتشو یکم بیشتر میکنیم. بهش میگیم الان ساعت چهاره تو تا ساعت 7 اینو نخور . اگر بخوری که همین یدونه رو داری. اگر تا ساعت 7 خودتو کنترل کنی من یک رولت دیگه هم بهت جایزه میدم.🍥🍥🍥🍥🍥 🎀 حداقل هفته ای یکبار همچین کاری انجام بدیم. مثلا بگیم پسرم الان دوست داری بری پارک؟ میگه آره. میگیم اگر الان تحمل کنی پنجشنبه میبرمت، اگر تحمل نکنی و مدام غر بزنی دیگه پنجشنبه رو هم نداری و جمعه میبرمت. یه روز با تاخیر میبرمت. این یک مثال غیر خوراکی. 🌳🌳🌳 🎀یا مثلا گاهی اوقات بهش مثلا 5 تا دونه پسته بدیم(اگر بچمون پسته زیاد دوست داره) و بگیم پسرم این الان مال توئه، اگر الان بخوری که هیچ همین پنج تا رو خوردی. اما اگر صبوری کنی و اینو تا سالت 8 نخوری من علاوه بر این پنج تا پسته؛ پنج تا بادوم و کشمش هم بهت میدم. یا مثلا یه مشت بهت میدم. بچه هامون حداقل آشنا بشن با این مراحل.🫘🥜🫘 🎀 این یه چیزی نیستش که من بگم چون اسلام گفته تقوا پس من دارم به بچم آموزش میدم. این یک مسئله و یک آموزش جهانیه. ما باید به بچه هامون یاد بدیم گاهی چیزی که دوست دارن رو نخورن؛ نپوشن؛ نداشته باشن. میگم گاهی ها ، 30 درصد مواقع. بعدا نگید شما میخواید بچه های ما عقده ای بار بیان.نه به هیچ وجه. گااااااهی . و من جلوی بچه ها میگم بچه ها من الان این ته دیگ سیب زمینی ماکارونی مو انقدر دوست دارم بخورم. ولی میخوام از خود گذشتگی کنم اینو بدم باباتون بخوره، یا اینو بدم شما بخوری. بچه ها مفهوم ایثار هم باید آشنا بشن. 🎀مثال. میریم مهمونی میگیم وااای من چقدر انجیر دوست دارم. دوسش دارما ولی دوست دارم ایثار کنم فداکاری کنم. اینو مثلا بدم به علی آقا که انجیر بیشتر دوست داره. علی آقا من این انجیر رو خیلی دوست دارم ولی میخوام فداکاری کنم بدم شما بخوری پسر گلم. این مفاهیم رو بچه های ما تا وقتی باهاش آشنا نشن تو بحث زندگی نمیتونن خوب رشد کنن. بچه ای که نتونه به خاطر یه اسباب بازی، ماشین کوچیک؛ یه بستنی ؛ یه پفک یه چیپس یه شکلات و ... نتونه آستانه تحملش و ببره بالا قطططعا؛ قطططعا؛ قططططعا دچار مشکل میشه. پس این هم از تمرین این هفته. 🎀یه نکته دیگه هم در مورد بایسته های عزاداری ماه محرم برای بچه ها بگم و اون اینکه، ببینید بچه هامون درسته که باید تو محیطی پرورش پیدا کنن که تو مجالس اهل بیت هم رفت و آمد داشته باشن، منتها ما مادرها مخصوصا باید یکسری نکته ها رو زمانی که بچه ها رو همراه خودمون به مجالس اهل بیت در دهه ی اول و دوم ماه محرم و یا زمان اربعین میبریم، رعایت کنیم. اول اینکه حتما اگر بچه ها رو با خودمون میبریم حتتتتما با خودمون یکسری خوراکی، اسباب بازی و دفتر و مداد رنگی همراهمون ببریم و ترجیحا اسباب بازی باشه که هرروز دم دستش توی خونه نیست. ادامه دارد (9) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae
مهارت های مهرورزان
☘#خلاصه_جلسه_ششم☘ (بخش نهم) 🎀 این تمرین که اتفاقا غربی ها الان حول و حوش 20 ساله دارن اون رو انجام
☘ (بخش دهم) 🎀 مثلا یکی دوتا از اسباب بازی هایی که خیلی دوست داره و همیشه دم دستش نیست و همیشه بهش نمیدیم و براش جذابیت داره بذاریم تو کیفمون با دفتر نقاشی و مداد رنگی و یکسری خوراکی یا لقمه همراه خودمون داشته باشیم و تومجالس اهل بیت که میریم ، مجلس امام حسین که میریم بچه هامون رو مشغول کنیم. اگر بچه زیر 7 سال داریم سعی کنیم که اون زمانی که میخواد روضه شروع بشه و لامپا رو خاموش میکنن بچه ها رو با خودمون ببریم جایی که نور بیشتری داره؛  مثلا توی آستانه در هیئت ببریم که نور بیشتر هست یا رفت و آمد بیشتر هست تا بچه نترسه. گاهی اوقات بچه های ما 17 _18 ساله که میشن میلی برای رفتن به مجالس اهل بیت ندارن چون تصوری که دارن همواره این است که توی مکان خفه با جریان هوای کم ، لامپا تاریک، گریه و شیون... با این شرایط روبرو میشن. 🎀اگر بچه زیر 7 سال داریم تو تاریکی سعی کنیم قرارش ندیم یا مثلا ببریم بیرون و بیاریم که مدام تو محیط تاریک نباشه و حین رفتن به مجلس اهل بیت و حین برگشتن حتما با بچه بازی کنیم، حتما با بچه شوخی کنیم؛ بدو بدو کنیم. شیطنت کنیم با بچه هامون. بچه هامون خاطره خوبی داشته باشن. اصولا ما مادرها بعد از روضه انقدر که گریه کردیم حال و رمق نداریم و بچه هامون این بی اعصابی ما رو میبینن. سعی کنیم نشاط رو به بچه هامون نشون بدیم.شادتر باهاشون باشیم. مسیر رفت و برگشت رو براشون شادتر بکنیم. ☺️☺️☺️☺️ 🎀خیلی از ماهایی که نذر و حاجت خاصی داریم میتونیم نذر کنیم که مثلا من 5 سال یا 2 سال نذر میکنم دهه ی اول محرم بچه هارو مشغول کنم برای اینکه مادرهاشون راحتتر بتونن عذاداری کنن و بچه ها خاطره خوبی داشته باشن. چه ایرادی داره؟ مثلا من نذر میکنم به نیت خوب شدن پسرم که ان شاء الله بهتر شد، 2 سال به عنوان مشغول کننده و مربی و همراه بچه ها تو دهه اول محرم تو فلان هیئت یا فلان حسینیه فعالیت کنم. 2 سال میرم عزاداریم رو در طول روز با تلویزیون یا با گوشی انجام میدم. شبا رو که میرم هیئت بچه ها رو دور خودم جمع میکنم. اون ها رو مشغول میکنم. شعر میخونم براشون. نقاشی میکشم. نمایش اجرا میکنم براشون تا مادرهاشون بتونن با فراغ بال بیشتری از مجلس استفاده کنن و بچه ها خاطره ی خوبی پیدا کنن. پس اینجور نذرهای فرهنگی هم خیلی راه گشاست و چه بسا عزاداری همچین کسی حتی بهتر باشه از عزاداری کسی که بدون معرفت داره گریه میکنه. 🎀نکته ی دیگه اینکه حتما روز اول ماه محرم لباس مشکی تن بچه هامون کنیم و دیدمون هم اینطوری باشه که مثلا پسرم دخترم بیا مشکی امام حسین رو تنت کنم.عطر بزنیم. حتتتما عطر بزنیم به بچه ها. گلاب خوشبو تو سرشون تو دستاشون تو صورتشون اسپری کنیم برای اینکه با حال و هوای خوب با بوی خوب با رائحه ی خوب ایام ماه محرم رو شروع کنن. 🎀 سعی کنیم تو دهه ی اول ماه محرم از داستان ها و وقایع روز عاشورا براشون نگیم. بچه های ما تا 7 سال هوش انتزاعی پایینی دارند. بعد از 7 سال میتونیم یه چیزایی رو در لفافه براشون توضیح بدیم. اما بچه ها چون نمیتونن اون موقع مطلب رو درک کنن میترسن. بچه ی 5 ساله ای که ما میایم ماجرای حضرت علی اصغر یا حضرت رقیه رو براشون توصیف میکنیم و بیان میکنیم. میترسه؛ اضطراب میگیره. همه ی یاد دادن این مسائل میمونه برای بالای 7 سال که نم نم بهشون توضیح بدیم. 🎀 ما عجله داریم مفاهیم دینی رویدادهای دینی رو برای بچه ها بگیم و همین عجله داشتن باعث میشه کار دستمون بده. نم نم و قدم قدم پیش بریم و سعی کنیم ثبات قدم داشته باشیم. بیشتر مفاهیمی که به ذهن و انتزاع ذهن برمیگرده رو بگزاریم برای بعد از 7 سال. و گریه ها و اشک ها و ناراحتی هامون رو که بچه ها میبینن ما باید بگیم ما داریم با خدا راز و نیاز میکنیم، درد و دل میکنیم. داریم بخاطر نزدیک شدن به اهل بیتمون گریه میکنیم. اینکه چیز خوبیه مامان جون چیز ناراحت کننده نیست. مثل زمانی که شما مثلا یه ماشین خیلی خوشرنگ دوست داری ما اون رو برات بخریم تو از خوشحالی گریه کنی.. ما چون میخوایم ارتباطمون قوی بشه با اهل بیت و با خدا داریم گریه میکنیم. گریه کردن یکی از راه های ارتباطیه . سعی کنیم به این نحو توضیح بدیم. ادامه دارد (10) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae
مهارت های مهرورزان
☘#خلاصه_جلسه_ششم☘ (بخش دهم) 🎀 مثلا یکی دوتا از اسباب بازی هایی که خیلی دوست داره و همیشه دم دستش نی
☘ (بخش یازدهم) 🎀 سعی کنیم برای بچه های زیر 7 ساله به هیچ وجه؛ به هیچ وجه، به هیچ وجه در مورد قهر و عذاب خدا و جهنم توضیح ندیم. ❌ این کارو کنی خدا دوست نداره. ❌دروغ گفتی خدا دوست نداره. ❌اون وسیله ی خاله رو شکوندی خدا دعوات میکنه. ❌خدا ناراحت شده از دستت *نننندددداااریییم* . 🎀ما تا 7 سال اول فقط جنبه ی رحمان بودن خدا رو روش تاکید میکنیم. ✅خدا انقدر مهربونه ✅بچه ها رو خیلی دوست داره ✅عاشق بچه هاست ✅ببین این کارو کردی خدا چقدر دوست داره 🎀کلمه به کلمه ی قرآن اینه که ان الله لا یحب المسرفین. ان الله یحب المحسنین. ان الله یحب التوابین. کل قرآن اینه دیگه...خدا اینارو دوست نداره. خدا اینا رو دوست داره... ولی ما زیر 7 سال اینارو به بچه نمیگیم که خدا اینارو دوست نداره؛ اینارو دوست داره... این کارو دوست نداره، اون کارو دوست داره... فقط میگیم خدا این کارو دوست داره. همین.. ما بحث جهنم و برای زیر 7 سال باز نمیکنیم که جهنم پر. از آتیشه.🔥 🔥 🔥 انسانهارو میندازن اون تو جلز و ولز میشه .ذغال میشه. هرچی داد میکشه فرشته ها نجاتش نمیدن... *نه ااصصصلا.اصصلااا* . 🎀ولی برای بچه ها میگیم. میگیم که بچه ها اگر این کارو انجام بدین فرشته ها براتون ثواب مینویسن. حسنه مینویسن. یه دفتر خوشگل دارن تو اون مینویسن. برای بالای 7 سال(زیر 7 سال اینارو هم نمیگیم) میگیم اگر مثلا تو کار بدی کردی، حرف زشتی زدی اینو فرشته ها تو دفتر اعمالِ بد مینویسن. اما به تو 7 ساعت فرصت میدن اگر تو این 7 ساعت به خدا بگی ببخشید خدا از دهنم در اومد و از اون فرد بری عذرخواهی کنی فرشته ها زود پاک میکنن اما اگر تا 7 ساعت جبران نکنی اون گوشه میمونه. ما در این حد برای بچه توضیح میدیم. 🎀 پس زیر 7 سال به هیچ وجه حرفی از جهنم و عذاب و خدا ناراحت میشه و خدا قهرش میاد و خدا ذلیلت کنه و خدا نابودت کنه و خدا آوارت کنه و ... اینا نداریم. فقط زمانی از خدا صحبت میکنیم که داریم بچه رو برای کاری که کرده تشویق میکنیم. ✅آفرین!!! خدا ازت راضی باشه ✅خدا چقدر تورو دوست داره. ✅خدا عاشق شما بچه هاست ✅ببین چقدر خدا کمکمون کرد... این مسئله خیلی مهمه. ✨ پایان (11) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae
تو تله ی سرگرمی های فضای مجازی نیفتیم...‌‌سرگرمی ها عامل سقوط خیلی از انسان هاست...سرگرم شدن...خطری که بهش عادت کردیم... 🌺(صوت ویژه ی اینستاگرام): 👇 👇👇
AUD-20220610-WA0079.opus
1.12M
🦋 🎙 کارشناس خــ🌱 ـــانواده @ostad_Mehrfarzi_1
AUD-20220610-WA0078.opus
804.1K
🦋 🎙 کارشناس خــ🌱 ـــانواده @ostad_Mehrfarzi_1
مهارت های مهرورزان
☘#خلاصه_جلسه_ششم☘ (بخش یازدهم) 🎀 سعی کنیم برای بچه های زیر 7 ساله به هیچ وجه؛ به هیچ وجه، به هیچ وج
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم🌹 ☘☘ (بخش اول) مهارت های زندگی👨‍👩‍👧‍👦 🎀چند جلسه ی پیش در مورد راه های افزایش صمیمیت زوجین صحبت میکردیم که در این جلسه ادامه ش رو میگیم و بعد میریم سراغ بحث رابطه. مهم ترین نکته ای که ما باید برای افزایش صمیمت خودمون و همسرمون بهش پایبند باشیم و عامِل بهش باشیم بحث مقایسه هستت.مقایسه یک آفته ،یک سمه. یک دامه که برای همه ی ما توسط شیطان پهن میشه و این خود ما هستیم که انتخاب میکنیم تَن بهش بدیم یا نه.⛔ 🎀مقایسه میتونه توی خیلی از زمینه ها پیش بیاد.حتی تو زمینه ی ارتباط ما با فرزندانمون ممکنه این بحث مقایسه پیش بیاد و باعث بشه که فاصله ی ما با فرزندانمون روز به روز بیشتر بشه.حالا ما از هر دو بعد در نظرش میگیریم.هم مقایسه ی خانمها نسبت به همسرانشون با هم و هم مقایسه ی خانمها در مورد فرزندانشون.👩‍🦱👨‍🦰 🎀 ببینید همه ی ما بدون استثنا گاهی برامون پیش اومده که در طول زندگی مون آدم هایی تو اقوام و آشنایان دیدیم که اون ایراداتی که فرزند ما داره یا همسر ما داره رو نداره و اون لحظه آه کشیدیم و آرزو کردیم که ای کاش همسر من یا فرزند من هم اینطوری بود. با مثال میریم جلو که قابل درک تر باشه. 🎀گاهی اوقات ما همسری داریم که ساعت کاریش خیلی زیاده.فقط برای شام و خوابیدن میاد خونه. در مقایسه دامادهایی تو خونوادمون داریم یا دوستانمون همسرانی دارن که ساعت کاریشون تا 4 بعدازظهره.4 که از سر کار میان یه یک ساعتی استراحت میکنن تجدید قوا میکنن و بعد در کنار اهل و عیال خانواده هستن و کمک میکنن.یا همین حضور فیزیکی شون باعث دلگرمی مادره. ما سریع ذهن مقایسه گرمون میره سمت اینکه چرا باید ساعت کاری شوهر من این مقدار باشه ولی ساعت کاری شوهر فلانی این مقداره.من باید تمام زحمت بچه هارو به دوشم تنهایی بکشم و 24 ساعته بچه ها زحمتشون با من باشه ولی مثلا فلانی و فلانی اینجوری نیستن. 🎀یا گاهی میشه تو مهمونیا میبینیم که میزبان همسرش خیلی کمک میکنه.دوغ و میاره.سفره رو جمع میکنه.تو شستن ظرف ها کمک میکنه.بعد مقایسه میکنیم میبینیم همسر ما اصلا تو خونه دست به سیاه و سفید نمیزنه.15 ساله ازدواج کردیم تو این 15 سال همسر ما یه استکان جابجا نکرده ولی مثلا میبینیم شوهر دوستمون جاروبرقی میکشه یا دامادمون ظرف میشوره یا مثلا شوهر دختر خالمون بچه نگه میداره. شبا خانومه میخوابه آقاهه بیدار میشه بچه رو نگه میداره. این مقایسه ها باعث میشه که زن به شددت داغون بشه . 🎀یا زمانی که میبینیم ما سالهاست مسافرت نرفتیم اما شخصی از اقوامون مدام مسافرت میره.ما مدام به خودمون میگم نگا ما سالی به 12 ماه از خونمون  بیرون نمیایم ولی اینا همیشه به گشت و گذار و مسافرتن. 🎀یا خانومی که تو خونه وظیفه آشپزی مطلقا و صد درصد دست خانومه و وظیفه خانومه. آقا دست به سیاه و سفید نمیزنه در قضیه ی غذا پختن. بعد همسایشون شوهری داره که أشپز خوبیه و تو آشپزی کمک میکنه و خوب ظرف میشوره. 🎀یا شوهر ما تو مسائل مالی اختیارات زیادی به ما نمیده. حتی اگر اون خرجی که نیاز داشته باشیمُ باید با درخواست ازش بخوایم تا به ما بده. اما مثلا دامادمون کل کارت حقوقش دست همسرشه. حتی کارت یارانه دست خانومشه و اون مدیریت میکنه و به مرد پول میده. 🎀 ببینید این مقایسه ها که من اگر بخوام مثال بزنم تا فردا اینموقع هم میتونم مثال بزنم، چیزی جز نابود کردن رابطه ی زناشویی و صمیمیت بین مادر و فرزند و پدر و فرزند رو حاصل نداره. مقایسه کردن به شدت آسیب زاست. به شددت فرد رو از نظر روحی تخریب میکنه. این خودِ ما هستیم که اجازه میدیم به ذهنمون که وارد وادی مقایسه بشه و تو این وادی گرفتار بشه و دست و پا بزنه. 🎀 ما هر زمان که اراده کنیم میتونیم دیدمون رو؛ زاویه نگاهمون رو به همه چیز تغییر بدیم. با تغییر دادن زاویه ی نگاهمون میتونیم خیلی راحت از گرداب مقایسه بیرون بیایم. ادامه دارد (1) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae
مهارت های مهرورزان
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم🌹 ☘#خلاصه_جلسه_هفتم☘ (بخش اول) مهارت های زندگی👨‍👩‍👧‍👦 🎀چند جلسه ی پیش در
☘ (بخش دوم) 🎀 این چیزی هست که زن های امروز خیلی گرفتارشن . چرا؟ چون رسانه و فضای ارتباط جمعی قوی شده.تا همین 20 سال پیش که مادرهای ما زندگی میکردند، انقدر مقایسه رواج نداشت. هرکس تو خونه ی خودش و تو پستوی خونش مشغول به زندگیش و بچه های خودش بود. مشغول مشکلات زندگی خودش بود. زن ها خیلی کم همدیگه رو میدیدن. اما به واسطه ی کلاس ها، جلساتی که برای خانمها هست، به واسطه ی فضای مجازی، واتس اپ ، تلگرام، اینستاگرام و همینطور زندگی آپارتمان نشینی، همه باعث میشه که ما به راحتی از احوالات هم مطلع باشیم. و همین مطلع بودن از احولات هم باعث بوجود اومدن مقایسه میشه. 🎀مثلا جاریمون عکس پروفایلش رو طبیعتی میذاره که همین جمعه رفتن. یا مثلا دخترخالمون استوری میکنه یا لایو میذاره اون شهری که برای مسافرت رفتن. از غذایی که خوردن از سوغاتی هایی که گرفتن عکس میذارن، استوری میذارن. ما ناخودآگاه تو خونمون که هستیم بعد از مطلع شدن از مسافرت فلانی، خرید فلانی، کار فلانی سریع شروع میکنیم به مقایسه. در حالی که در گذشته اصلا اینطوری نبود. همه مشغول زندگی خودشون بودند و زن ها شاید تو کوچه اونم به صورت محدود ،انقدر که بچه داری و خانه داری وظیفه سنگینی رو دوش زن گذاشته بود، از حال هم خبردار میشدند. اما الان ما به راحتی با لمس کردن صفحه ی گوشیمون از حال هم مطلع میشیم. که کی کجا رفته و... 🎀خیلی جالبه که چیزی که باید محرمانه باشه رو ما داریم در ملاء عام به نمایش میگذاریم. همین در ملاء عام به نمایش گذاشتنِ چیزهایی که داریم و کارهایی که میکنیم دقیقا مخالف توصیه های دینی ماست. توصیه های دینی ما میگن شما یک کاری رو تا به سرانجام نرسیده ابراز نکنید. به کسی نگید. اگر نعمت هایی که داریم باعث حسرت خوردن خیلی ها میشه، اونها رو پنهان نگه داریم. مثلا ما الان توی پیج های اینستاگرام یک عالمه پیج خوشمزه داریم که میان شالاپ و شلوپ جلوی یک عالمه فالور اینو تست میکنن میخورن، اونو تست میکنن نظر میدن. اون غذا رو تو فلان رستوران میخورن معرفی میکنن.🍕🍟🍔🥘 🎀 یا مثلا خانواده هایی داریم که خریدهاشون رو به نمایش میگذارن.👚👕👖👠🧤 همین که ما عکس بچه هامون رو تو پروفایلمون میذاریم، عکس دونفری خودمون و همسرمون رو تو پروفایلمون میگذاریم همین هم آسیب هست.❌❌❌ چه بسیارند انسان هایی که در حسرت در آغوش گرفتن یک بچه سال های سال دوا دکتر میکنن که بچه دار بشن.👶👧 چه بسیار زنهایی که حسرت داشتن دختر رو دارند.👩‍🦱 چه بسیار زنهایی که حسرت داشتن پسر دارند. 🧒 🎀بخاطر همین هست که زندگی های ما مقایسه توش داره مثل تکثیر ویروس رشد میکنه. ما گیر کردیم توی منجلاب مقایسه. این مقایسه کردن خیلی آسیب ها میتونه داشته باشه. حالا مقایسه یکی از آسیب های اصلی و بزرگی که داره این هست که فرد دچار افسردگی میشه. این افسردگی حاصل از مقایسه به زودی زود درمان نمیشه. مثل یک آتیش کم جونی میشه که با مقایسه کردن های مکرر هی شعله ورتر میشه، هی جوندارتر میشه. 🔥 🔥 🔥 🎀مثلا مردی تو فامیل ما هست که خانواده دوسته، خیلی مرد استانداردی هست، ظرف میشوره، کمک میکنه.،کارشو میکنه و اخلاقش خوبه. کسی که اهل مقایسه باشه با دیدن همچین فردی تو اقوام خودش هی این آتیش مقایسه درش شعله ور تر میشه. هی رابطش با همسرش مکدرتر میشه. پس افسردگی یکی از آسیب های اصلی مهم مقایسه کردن هست. 🎀 ببینید افسردگی مثل سرماخوردگی هست. جسم ما همونطور که گاهی سرما میخوره و نیاز داره که مدتی بهش رسیدگی بشه، مایعات زیاد مصرف بشه، سوپ مرغ و سبزیجات استفاده بشه، استراحت کنه ،خوابشو بیشتر کنه، بخور بده و تموم مراقبات رو باید انجام بدیم که جسممون سرپا بشه دیگه. وگرنه کسی سرماخورده باشه و همونطوری به همون فعالیت های گذشتش ادامه بده، استراحت نکنه، مایعات مصرف نکنه،مولتی ویتامین و غذای مقوی نخوره؛ بیماریش مزمن میشه. قرار بوده بیماریش دو هفته ای خوب بشه، سه ماهه خوب میشه. روح ما هم همینطوره. روح ماهم گاهی سرما میخوره. گاهی به افسردگی مبتلا میشه که به نام سرماخوردگی روحی معروفه. 🤒🤒🤒 🎀اگر ما بیایم از روحمون مراقبت کنیم. هرروز سعی کنیم دیدگاهامون رو نسبت به زندگی رشد بدیم، تعالی بدیم؛ روح ما به راحتی میتونه این سرماخوردگی رو پشت سر بذاره. خیلی جالبه. تمام انسانهای روی کره زمین ممکنه تو یه برحه ای از زندگی شون حتی برای چند ساعت یک مقدار روحشون خموده باشه، ناراحت باشه؛ کسل باشه. کسی که اعتقادات خیلی قوی داره خیلی سریع میتونه روحش رو از این خمودگی و کسلی و بیحالی نجات بده ولی کسی که نه، زیاد توجه نکنه این روح افسرده تر و افسرده تر میشه. این سرماخوردگی مزمن تر و مزمن تر میشه و میرسه به جایی که نیازه این روح بستری بشه. روح دارودرمانی بشه. پس ما با مقایسه کردن داریم زمینه های بیماری روحی خودمون رو فراهم میکنیم. 🤕🤒🤧 ✨ ادامه دارد. (2)
(بخش سوم) 🎀یکی دیگه از آسیب های مقایسه این هست که نعمت هایی که درِش غرق هستیم، نعمت هایی که پیرامون مارو احاطه کردن اما به دلیل اینکه روزمره در اختیارمون هستن نمیبینیم. *این ندیدن نعمت های پیرامونمون یکی دیگه از آسیب های جدی مقایسه هست* . ببینید همین همسری که ما مدام مقایسش میکنیم با مردهای دیگه، همین فرزندی که مقایسش میکنیم با همکلاسی هاش، همسناش توی اقوام و دوستان. همین خونه ای که م ما داریم مدام با  خونه ی اطرافیان مقایسشون میکنیم، همه ی این ها نعمت های واضح و مبرهن الهی هستن که خیلی جالبه، اگر نداشتیم روزی صدبار داشتیم به درگاه خدا التماس میکردیم. 🎀 شما فکر کنید الان تو این سن ازدواج نکرده بودید و داشتید روزی 10 بار به درگاه خدا التماس میکردید که خدایا یک همسر خوب بهم بده. یک همسری که آرامشبخشم باشه، باهاش یک زندگی رو شروع کنم، صاحب اولاد بشم.خانواده تشکیل بدیم.گرمای خانواده رو بچشیم.👩‍❤️‍👨 🎀یا فکر کنید تو همین سنی که الان هستید بچه نداشتید. تمام دنیا رو زیر رو میکردید هرچی دکتر بود میرفتید مراکز تخصصی ناباروری رو میرفتید که صاحب یه دونه اولاد بشید.👶👧 🎀یا همین امکانات محدودی که حتی داریم، الان تو این اوضاع همین وسیله های زندگی که داریم کلی هزینشه اگر بخوایم با همین حالت دست دوم تهیشون کنیم. 🚗🛵🏠📺☎️💻📱⌚ 🎀ما چون چیزی رو داریم و از داشتنش مطمئنیم قدرش رو نمیدونیم. همین که اون نعمت به خطر بیوفته، اون عزیزی بیمار میشه مضطر میشیم. در حال از دست دادن ماشینمون هستیم مضطر میشیم. همسرمون دچار سانحه میشه مضطر میشیم. نعمت های الهی رو نمیبینیم چون مقایسه اومده و آتیشی تو زندگی ما انداخته که باعث میشه چشم ما کور بشه، گوش ما کر بشه نسبت به این نعمت ها. 🎀 *یکی دیگه از آسیب های مقایسه تلاش نکردن برای رشد و بهبود رابطست.* انقدر کسایی که مقایسه میکنن سرخورده میشن که دیگه تلاشی نمیکنن برای بهبود اوضاع. این تلاش نکردن مثل این هستش که تو کشور ژاپن یا چین داشتن پای کوچیک یکی از امتیازات زیبایی زنان محسوب میشده. به پای این زنان چینی یک کفش های چوبی کوچیک میپوشوندن که پا نتونه رشد کنه. سایز نرمال پای یک خانم 30 ساله سایز 39 هست. اینا کفش های چوبی کوچیک رو از بچگی به اینها میپوشوندن برای اینکه پا رشد نکنه و برای این که به سایز 39 نرسه و سایز 30 یا 31 بمونه. زمانی که ما سعی میکنیم مقایسه رو برای خودمون زیادتر کنیم، انگاری که داریم جلوی رشد روح خودمون رو میگیریم. یک قالب چوبی برای روح تهیه کردیم با این مقایسمون و مدام داریم تلاش میکنیم که روحمون همین مقدار بمونه. چرا؟ چون مقایسه خاصیتش اینه. آدم رو کسل میکنه. بی انگیزه میکنه. خنثی میکنه. نمیذاره هیچ تلاشی پا بگیره.💣💣💣 🎀 اگر من دارم شرایط مالیم رو با بقیه مقایسه میکنم، شرایط مالی شوهرم رو با بقیه مردها مقایسه میکنم، من در عوض میتونم مقایسه رو بذارم کنار و به جاش تلاش بکنم. خودم قناعت کنم. همسرم قناعت کنه و این زندگی رو به یک مرحله ای برسونیم. من میتونم تلاش بکنم اما این مقایسه کردن آتیشی میندازه تو وجود من که من رو کرخت و سست و بی اراده میکنه. دیگه هیچ تلاشی نمیتونم بکنم. 🎀 اگر من ظاهر همسرم رو دارم با ظاهر مردهای دیگه مقایسه میکنم، میتونم روح خودم رو تعالی بدم، رشد بدم تفکرات خودم رو و دیدم رو نسبت به زندگی عوض بکنم. ببینید شما فکر کنید میخواید برید به شهر اراک. برای رفتن به شهر اراک 10-12 تا مسیر هست. هر مسیری یک ویژگی خاصی داره. 1️⃣یک مسیر توی راهش پمپ بنزین هست. 2️⃣یک مسیر مثلا مسیر شماره 2 پمپ گاز هست. 3️⃣ مسیر شماره 3 خیلی سرسبزه. 4️⃣مسیر شماره 4 دسترسی به آب داره و چشمه داره. 5️⃣مسیر شماره 5 دسترسی به مواد غذایی داره و توش سوپر مارکت داره. 6️⃣مسیر شماره 6 یه مقدار کوتاه تر و میانبر تره. 7️⃣مسیر شماره 7 سایه تره کم نور تر و خنک ترهِ 8️⃣مسیر شماره 8 دسترسی به اینترنت وجود داره. و ... 🎀هر مسیری یک ویژگی داره و خیلی جالبه مسیرهایی که به اراک منتهی میشه، یه چیزی تعیین میکنه که ما تو کدوم مسیر قرار بگیریم. خدا ما رو با توجه به *گذشتمون، حالمون و تمایلاتمون برای آیندمون* تو این مسیرها قرار میده. ✅اگر من انسانی هستم که ماشینم بنزین نداره خدا من رو تو مسیری قرار میده که پمپ بنزین هست. ✅اگر من انسانی هستم که ماشینم با گاز کار میکنه من رو تو مسیری قرار میده که پمپ گاز هست. ✅اگر من انسانی هستم که دارو درخت برام مهمه من رو تو مسیر سرسبز قرار میده. ✅اگر من آدمی هستم که تو راه به تهیه مواد غذایی نیاز دارم من رو تو مسیری قرار میده که سوپر مارکت داره. ادامه دارد...(۳) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae
مهارت های مهرورزان
#خلاصه_جلسه_هفتم (بخش سوم) 🎀یکی دیگه از آسیب های مقایسه این هست که نعمت هایی که درِش غرق هستیم، نعم
(بخش چهارم) 🎀 پس چی شد؟ خدا با توجه به گذشته ما... 1️⃣ گذشته ما یعنی چی؟ یعنی اگر گذشته ما هر مقدار عمل ما باشه همسران ما مشابه ما هستند. الطیبات لطیبین. الخبیثات للخبیثین. انسانهایی که طیب و پاک هستند همسران طیب و پاکی گیرشون میاد. انسانهایی که پر خطا هستند توبه نکردند، برنگشتن به درگاه الهی قطعا همسران مشابه خودشون گیرشون میاد...خوب این شد گذشته ی ما... 2️⃣ حالِ ما ....حال ما هم توی ازدواج ما، زندگی ما مسیرهایی که خدا برای ما مشخص میکنه موثره. من الان چقدر دارم تلاش میکنم خودمو کنترل کنم داد نکشمِ من الان چقدر دارم تلاش میکنم تو دوران قبل از قاعدگی و قاعدگی روی اعصاب خودم مسلط باشم؟ من الان چقدر دارم تلاش میکنم عیب های همسرم رو نبینم و خوبی هاش رو ببینم؟من دارم چقدر تلاش میکنم به بچم ابراز محبت کنم پوستش رو لمس کنم قربون صدقش برم؟ همه ی اینها تلاشی هست که اکنون داریم انجام میدیم دیگه. پس این حالِ ما؛ اکنونِ ما تلاش ما برای اکنون خیلی مهمه و مشخص میکنه مسیر رو. 3️⃣ سوم تمایلات ما. این آرزوهای ما خواسته های درخواست های ما از خدا تمایلات قلبی ما خیلی تاثیرگذاره تو مسیری که خدا ما رو توش قرار میده. پس اینطور نیستش که بحث اجبار باشه. خدا بگه اجی مجی یا ترجی شما فاطمه خانوم باید تو مسیر شماره 6 برید به اراک. نه. خدا میگه که بنده ی من ، من با توجه به گذشته ی تو حال و الان تو و تمایلات و آرزوهای تو این مرد رو دارم قسمت تو میکنم. این فرزند رو دارم نصیبت میکنم. با این ویژگی ها با این جنسیت و با این خلق و خو. پس تو این قضیه که همسران ما چقدر خودمون تاثیر داریم توی قسمت شدنشون برای خودمون خیلی مهمه. حالا من اومدم با توجه به گذشته ی خودم حال خودم و تمایلاتی که برای آینده دارم این مردِ x قسمت من شده و پشت تمااام این ها فضل و رحمت خدا و حکمت های خدا هم هست. پس ازدواج ماها یک روند بسیار بسیار بسیار پیچیدست که ما از روی ساده انگاری اون رو یک امر خیلی ساده می انگاریم. ❌فلانی اومد خواستگاریم زنش شدم. ❌اگر فلانی یا یکی دیگه می اومد زن اون یکی میشدم. ❌ فلانی اگر میومد خواستگاریم حیف من زن اون میشدم. 🎀پشت هر ازدواجی، قسمت شدن هر زن و مردی بیشمار بیشمار حکمت پنهانه و کنار این حکمت ها گذشته و حال و تمایلات ما هم دخیله. پس اینکه من همسرم رو مقایسه میکنم با یک مرد دیگه انگاری که من دارم تو جاده شماره 3 میرم و نگاه میکنم میگم اِاِاِاِاِ چه جالب این سرسبزی و دار و درختی جاده ی خودم رو نمیبینم و هی دارم به جاده های کناری حسرت میخورم. میگم ااا چه جالب اینا مسافر جاده بغلی مون پمپ بنزین دارن تو مسیرشون ما بنزین نداریم تو مسیرمون. خوب. عزیز من تمایلات تو گذشته تو حال تو و حکمت های پنهان الهی اقتضا کرده تو از این مسیر بری.خدا میدونسته تو اهل دار و درخت دوست داشتنی تو رو تو این مسیر قرار داده. ⭕یا کسب که تو مسیر شماره 2 داره میره نمیاد ببینه من این نعمتِ پمپ گاز داشتن تو مسیر رو نمیبینه که چقدر کار ماشینش رو راه میندازه و میاد به مسیر شماره 8 حسادت میکنه . میگه نگا تروخدا اونا تو مسیرشون اینترنت دارن ما چرا نداریم. ⭕ یا کسی که تو مسیر شماره 1 داره میره آدمی هست که مدام تشنش میشه خدا اون رو تو مسیری قرار داده که دسترسی به آب داشته باشه. این نعمت رو نمیبینه و میاد حسرت مسیر شماره 5 رو میخوره میگه خوشبحال کسایی که تو مسیر 5 دارن میرن. اگر ما تو اون مسیر میرفتیم تو مسیرمون سوپر مارکت بود و میتونستیم مواد غذایی تهیه کنیم. 🎀زندگی ما همین مسیرهاست. خدا اومده با توجه به خلقیات ما این مسیرهارو فراهم کرده برای ما. اینکه من بیام همسر خودم رو زندگی الان خودم رو با بقیه زندگی ها مقایسه کنم انگاری که دارم میام یدونه کرگدن رو با یک موز مقایسه میکنم. کرگدن جنسیتش حیوانه.موز یک میوست.نه تو ابعاد شبیه هم هستن. نه تو رنگ نه تو ماهیت نه تو هیچی شبیه هم نیستن. زندگی هرکدوم از ما یک زندگی کاملا مختص و جدا هست که با توجه به گذشته ی ما حال ما و تمایلات ما نسبت به آینده و در کنارش با توجه به حکمت ها و مصلحت های الهی برای ما طراحی شده. 🛑کسی که دوچرخه داره نعمت دوچرخه داشتن خودش رو نمیبینه به کسی که موتور داره میگه خوشبحالش موتور داره. 🛑کسی که موتور داره نعمت موتور داشتن خودش رو نمیبینه. متوجه نیست که این موتوری که من دارم حسرت یک عالمه آدمه که دوچرخه دارن. یا اصلا هیچی ندارن. داره حسرت کسی رو میخوره که یک پراید داره. 🛑کسی که پراید داره نعمت ماشین پراید خودش رو نمیبینه که این ماشین من حسرت یک عالمه آدمه که هیچی ندارن یا دوچرخه دارن یا موتور دارن. میاد حسرت کسی رو میخوره که پژو 206 داره و ... 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae ادامه دارد (4)
مهارت های مهرورزان
#خلاصه_جلسه_هفتم (بخش سوم) 🎀یکی دیگه از آسیب های مقایسه این هست که نعمت هایی که درِش غرق هستیم، نعم
(بخش پنجم) 🎀ما تا زمانی که قانع و راضی نباشیم به نعمت هایی که خدا بهمون داده؛ راضی نباشیم به همسری که خدا قسمتمون کرده و پشتش ملیاردها حکمت هست پشت این که این مرد قسمت ما شده، این مرد با این ظاهر و با این تمکن مالی با این خانواده با این مادرشوهر با این خواهر شوهر و .... همه ی اینها برنامه ریزی الهی هست. مسیری هست که ما باید توش راه بریم و رشد کنیم. زمانی که من این رو نفهمم. خودم رو به نفهمی بزنم و مدام نعمت های زندگی رو نبینم و خودم رو از نظر مالی و ظواهر زندگی با بالاتر از خودم مقایسه کنم هی افسرده میشم. 🎀این من رو داره به سمت پرتگاهی میبره که من تو لبه ی این پرتگاه وایسادم و با هر مقایسه ی خودم دارم یک قدم بیشتر به پرتگاه نزدیک میشم و نهایتش هم پرت شدن و از بین رفتن هست. بخاطر این هست که اولیای دین ما میگن تو مسائل معنوی خودتون رو با بالاتر از خودتون مقایسه کنید. تو مسائل دنیوی خودتون رو با پایین تر از خودتون مقایسه کنید. 🎀این حس مقایسه کردن کاملا طبیعیه که تو وجود ما موجوده. خدا آتیش رو خلق کرده چون نیاز بوده آتیش باشه که ما روش طبخ بکنیم، استفاده کنیم برای گرم شدن. خدا خشم رو در ما قرار داده برای اینکه ما نیازه گاهی خشم بگیریم در مقابل ظالم تا بتونیم حقمون رو بگیریم تا از نوامیسمون محافظت کنیم تا از جانمون محافظت کنیم. خدا مقایسه کردن رو در درون ما قرار داده چون نیاز هست گاهی مقایسه کنیم و اولیایی برای ما فرستاده که این اولیا برای ما نشون میدن تو این مسئله مقایسه کن تو این زمینه مقایسه نکن. تو مسائل دنیوی بیا خودت رو با پایین تر از خودت مقایسه کن که از حرص و غصه نپوکی. تو مسائل دینی و معنوی خودت رو با بالاتر از خودت مقایسه کن تا رشد کنی. پس اصل مقایسه کردن که تو ذات ماست یک اصل پسندیدست. سرشتی هست که خدا در ما قرار داده. و این خود ما هستیم که تصمیم میگیریم که تو چه زمینه هایی و تو چه مواردی مقایسه کنیم. اگر من دارم ظاهر همسرم رو با ظاهر یک مرد دیگه مقایسه میکنم اشتباه میکنم. اگر تو پوشش هست من میتونم تلاش کنم پوشش همسرم رو شکیل تر کنم. بله میتونم بکنم و ایرادی نداره. اما اگر کچل بودن شوهرم؛سیاه بودن پوست شوهرم، کوتاه بودن شوهرم سبزه بودن پوست شوهرم پرمو بودن شوهرم و ... این ها دیگه دست من نیست و دست خالق من و شوهرمه. اگر تو اینجور زمینه ها من بیام مقایسه کنم میرم نزدیک پرتگاه میشم. 🎀 قبل از ازدواج ما باید چشم هامون رو باز کنیم که بتونیم یک انتخاب عاقلانه انجام بدیم. اون درصدی که خودمون تاثیر داریم تو ازدواج درست و انجام بدیم. که من میگم یک درصده و یک درصد خیلی زیادی ربط داره به گذشته ی ما ، حال ما و تمایلات و آرزوهای ما. خوب حالا ازدواج کردم. دیگه بعد از ازدواج باید چشم هامون رو ببندیم. حالا که من زن این مرد شدم باید چشم هامو ببندم رو ایراداتی که همسرم داره و من نمیتونم کاری براش انجام بده. 🎀بله اگر همسر من ایراداتی داره که من میتونم کمک کنم رفعش کنه ؛ مثلا همسر من آدمی هستش که قند خون داره.بلهذ میتونم ببرمش وکتر کمک کنم قند خونش تعادل پیدا کنه. یا آدمی هستش که عصبی مزاج هست میتونم ببرم مشاوره طب سنتی اصلاح مزاج انجام بده تغذیش و درست کنم یا اگر نیاز باشه مشاوره ببرم و روان درمانی براش انجام بدم. ولی تو مسائلی که من تلاشی نمیتونم انجام بدم باید چشممون رو ببندیم رو اون عیب. عیبی که از نظر ما عیبه. از نظر مالی هم همینطور. اگر همسر من داره تلاششو میکنه منم دارم قناعتمو میکنم و زندگیمون هنوز رو غلتک نیوفتاده ایرادی نداره من پذیرش میکنم؛ قبول میکنم این شرایط رو. اما اگر همسر من داره کم کاری میکنه خودمم قناعت رو پیشه نکردم تلاش میکنم. دیگه مقایسه نباید بکنم. 🎀اگر شوهری قسمت من شده که از لحاظ عاطفی ابراز علاقه نمیکنه من تلاشمو میکنم. من ابراز علاقمو میکنم. از اون هم میخوام بهم ابراز علاقه کنه. تا لحظه ی مرگم تلاشمو ادامه میدم تا در روز قیامت سربلند باشم پیش خدا و بگم خدایا من تلاشمو کردم. شوهرم ابراز علاقه نمیکرد آدم عاطفی نبود. به من محبت نمیکرد. اما من تلاشمو کردم. وظیفه من به عنوان یک زن ابراز علاقه بود و انجام دادم. پس سربلند هستیم در مقابل خدا. 🎀اگر مردی همسر منِ، فرزندی فرزند من هست که از لحاظ عاطفی نمیتونه ابراز احساسات و ابراز علاقه بکنه، زبون تلخی داره، من تو اون لحظه تلاشمو میکنم.چکار میتونم بکنم؟ میگردم وظیفمو پیدا میکنم و انجام میدم. بعد از اینکه وظیفمو انجام دادم دیگه من اون رو با کسی مقایسه نمیکنم. 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae ادامه دارد (5)
مهارت های مهرورزان
#خلصه_جلسه_هفتم (بخش پنجم) 🎀ما تا زمانی که قانع و راضی نباشیم به نعمت هایی که خدا بهمون داده؛ راضی
(بخش ششم) 🎀این بحث مقایسه رو من میخواستم تو 2 تا صوت جمع بندی کنم و بفرستم. ولی انقدر ما مبتلا هستیم بهش و انقدر در زندگیمون فراگیر هست که من ترجیح میدم کامل تمام نکاتی که به ذهنم میرسه بگم. بحث برای همیشه تو ذهنمون بسته بشه. بذاریم کنار این بحث رو . دیگه زمانی که میخوایم مقایسه کنیم بگیم که من شرایط زندگیم اینه. با این شرایط دارم جلو میرم. اون شرایط زندگیش چیز دیگست. 🎀 این رو نباید شک کنیم بهش. نباید تردید داشته باشیم که خدا تو نعمت دادن عدالت رو رعایت میکنه. ⭕اگر به اون جاری من همسری داده که خوب ابراز علاقه میکنه تو جمع قربون صدقه زنش میره از دستپخت زنش تعریف میکنه در عوض مروی به من داده که واااقعا دلسوزه. زمانی که من مریض میشم واقعا میاد از من پرستاری میکنه. حالش از بد شدن حال من بد میشه. ⭕اگر شوهر دوست من مردیه که کارش تا 5 بعد از ظهره و بعد میاد توخونه تو کارای خونه کمک میکنه جاروبرقی میکشه بچه نگه میاره، عوضش همسر من مردیه که ایمان خوبی داره. نمازش به جاست. 🎀ببینید خدا عادله. یکی از صفات برجسته ی الهی عدالتشه. مطمئن باشیم، شک نداشته باشیم چیزی که ما تو زندگیمون داریم، همونی که داریم حسرتش رو میکشیم اون نداره این رو تو زندگیش. آدم ها حسرت نداشته هاشون رو میکشن. در حالی که اشتباهِ. ما باید قانع باشیم به اون چیزی که الان خدا در اختیار ما قرار داده. 💔من حسرت پسر درسخون دخترخالمو میکشه. جالب اینجاست که دخترخالم حسرت ادب پسر من رو میکشه. 🎀تا زمانی که این مقایسه کردن ادامه داره ما داریم نزدیکتر میشیم به پرتگاه. یک ایست کنیم. 🌹 آقا ممممننن حسرت هیچچچی و هیییچکسس و نمیکشم چون معتقدم خدا عادله 🌹 قطعا به من چیزی داده که اینی که به من داده حسرت خیلی هاست. و اونی که دارم خودم رو باهاش مقایسه میکنم اون هم داره حسرت یه چیزی از زندگی من رو میخوره. اگر ما یاد بگیریم سرمون تو زندگی خودمون باشه و بگیم: 🌹خوب بچه من درسش ضعیفه ایرادی نداره عوضش ادب داره . عوضش احترام منو نگه میداره. 🌹شوهر من حقوقش کمه نمیتونیم مسافرت بریم. عوضش جلو خانواده خودم و خانواده خودش احترام میذاره. 🌹مادرشوهرم زبونش تلخه هی نیش میزنه با حرفاش. عوضش شوهرم زبونش تلخ نیست. 🌹6 تا جاری دارم که هرکدوم یک قیافه ای میگیرن برا من،عوضش خواهر شوهر ندارم. 🌹6 تا خواهرشوهر دارم که هی منو اذیت میکنن با حرفاشون عوضش جاری ندارم که از جاری هم بخوام بکشم. 🌹 عوضش خدا اولاد سالم بهم داده. 🎀من هر زمان که برای سنجش و ثبتنام بچه هام میرم اونجا تو بهداشت مدرسه که میگن: 🌺 آیا بچتون بیماری قلبی داره؟ من زمانی که میگم نه نداره وااقعا از عمق وجودم میگم الحمدلله. 🌺 میگه بچتون جراحی خاصی کرده؟ میگم نه الحمدلله. 🌺بچتون مثلا مشکل ژنتیکی داره که نیاز به مصرف قرص داشته باشه؟ میگم نه الحمدلله . 🎀خدا امکان نداره درحق بنده ای ظلم کنه. مثلا بعضی افرادی که میبینید وضع مالی خیلی خوبی دارن اولاد ندارن یا جالبه که کسانی که وضع مالی آنچنان خوبی ندارند اولاد فت وفراوون دارن. من خودم زمانی که راهنمایی بودم یک دختر داشتیم تو کلاسمون، انقدر مرفه بودن که تو خونه ی دوطبقشون آسانسور داشتن. 15 -20 سال پیش که ما آسانسور برامون یک بُت بود. وسایلی میاورد تو مدرسه ، ما هم که از یک خانواده پرجمعیت، از لحاظ سطح مالی هم پایین. همیشه ما حسرت وسایل فانتزی ایشون و میخوردیم و این دختر خانوم پدرش مهندس بود مادرش هم مهندس بود و یک تک دختر هم بیشتر نبود. تو امکاناتی داشت زندگی میکرد که حسرت همه ی ما بود. ولی انگشتای دست و پاش به هم چسبیده بود. مثل پای اردک.و اینو چندبار جراحی کردن و دوباره گوشت اضافی میاورد و دوباره میچسبید. واقعا کسی که داره حسرت چیزایی که این داره و میخوره کوره و نمیبینه مشکلات این آدم رو. بیایم کور نباشیم و چیزهایی که داریم و ببینیم. خدا ظالم نیست. خدا عادله. 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae ادامه دارد (6)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارت های مهرورزان
#خلاصه_جلسه_هفتم (بخش ششم) 🎀این بحث مقایسه رو من میخواستم تو 2 تا صوت جمع بندی کنم و بفرستم. ولی ا
☘ (بخش هفتم) خدا به شکرگزاری ما میده. لَئِن شَکَرتُم لَاَزیدَنَکُم خدا با تاکید تو قرآن میگه آی بنده ها شکر کنید تا من براتون اضافه کنم. اگر من تو زندگیم چیزی اضافه نمیشه برای اینه که دید شکرگزار ندارم. جهان بینی من مشکل داره. هی دارم مقایسه میکنم. مقایسه سمه. مثل یک آتیشه میاد مارو آتیش میزنه، گر میگیریم تموم میشه میره. ایمان رو با خودش میبره. هر موقع ما داریم مقایسه میکنیم یعنی داریم به کار خدا ایراد میگیریم. ❌چرا مادرشوهر فلانی؛ زایمان کرده بود اونقدر بهش عزت و احترام گذاشت ولی من 9 ماه حامله بودم مادرشوهرم یک زنگ نزد منو آدم حساب کنه. ❌چرا فلانی میره خونه مادرشوهرش دست به سیاه و سفید نمیزنه ولی رو چشمشون جا داره ولی من میرم خونه مادرشوهرم چادر میبندم به کمرم بیست و چهار ساعته کار میکنم اما قدر و احترام ندارم. که اگر من بخاطر خدا کار کنم و به اندازه کار کنم این کار کردن مایه رشد منه. 🎀مقایسه کردن یعنی شروع ناشکری. شرووع اعتراض در مقابل خدا. اعتراض در مقابل ظلمی که خدا داره در حق ما میکنه در خالی که هیچ ظلمی در کار نیست. خدا نسبت به بندگان از مادر ماها هم نسبت به ما مهربونتره. اگر این دید رو داشته باشیم میفهمیم مادر ما گاهی که مریض میشیم سوپ میده بهمون، غذای بخارپز میده. زمانی که سلامتیم غذای معمولی. اون زمانی که مریضیم و داریم غذای بخارپز میخوریم و به مادرمون اعتراض میکنیم که این چیه پختی من پیترا میخوام، من سیب زمینی سرخ کرده میخوام. خدا داره میگه بابا تو با توجه به حال روحی و جسمیت نیازه که تو این شرایط باشی. چرا نمیفمی. نیازه که تو این شرایط الان باشی. قطعا خدا نسبت به ما مهربون و رئوفه. خدا بخیل نیست به کسی زیاد بده به کسی کم بده. عزت رو خدا به دل مردم میت ندازه. اگر من واقعا قربه الی الله انجام بدم. میرم خونه مادرشوهرم کار میکنم قربه الی الله. خونه خودم کار میکنم قربه الی الله... خدا محبت من رو تو دل همه میندازه. اگر من اینطوری این رویه رو در پیش بگیرم قطعا بدونم خدا ظالم نیست عادل هست حکیم هست مهربون هست و شکر کنم قطعا شرایطم رو به بهبود میره. 🎀 لَئِن شَکَرتُم لَاَزیدَنَکُم . این *ل* اول لَاَزیدَنَکُم قطعیت رو نشون میده یعنی قطعا زیاد میکنه. ❗اون لحظه ای که تو مطب دکتر نشستم و دارم ظاهر شوهرمو با ظاهر مردایی که تو مطب نشستن ، ❗مال شوهرمو با اموال مردهای دیگه؛ ❗صحبت کردن شوهرم رو که 2 کلمه حرف معمولی نمیتونه بگه ❗لهجه شوهرم رو با دیگران مقایسه میکنم. همون لحظه بگم ایست .🚫🚫🚫🚫🚫 دارم چکار میکنم؟🤔 دارم به خدا اعتراض میکنم؟🥹 باید شکر بکنم.🤲 همین که خدا این مرد رو سایش رو رو سرم قرار داره. بله پر از ایراده. من هم پر از ایرادم. بله بچه ی من این ضعف ها رو داره. من هم این ضعف ها رو دارم. همون لحظه شروع کنم به شکر. همون لحظه خدا برای من طبق وعده ی قران که داده زیاد میکنه نعمتم رو.بهتر میکنه شرایطم رو. ✨ ادامه دارد (7) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae
مهارت های مهرورزان
☘#خلاصه_جلسه_هفتم☘ (بخش هفتم) خدا به شکرگزاری ما میده. لَئِن شَکَرتُم لَاَزیدَنَکُم خدا با تاکید تو
☘ (بخش هشتم) 🎀نگاهمون به زندگی باید نگاه زنبوری باشه. دنبال جنبه های مثبت زندگی مون باشیم. دنبال جنبه های خوب زندگی مون باشیم. و خیلی جالبه شما اگر بخوای جنبه های مثبت زندگی تو پیدا کنی دونه دونه یادت میاد ولی تو پیدا کردن جنبه های منفی زندگی شیطان کمک میکنه و گُر و گُر جنبه های منفی تو ذهنت میاد. مثلا اون لحظه ای که با شوهرت داری دعوا میکنی، با بچت داری مشاجره میکنی، تشنج به وجود اومده تو هِیییی پشت سر هم داری نکات منفی پسرتو ،دخترتو، شوهرتو داری مرور میکنی اما زمانی که تو خونه تو صلح و صفا به سر میبری میخوای بیای از خدا تشکر کنی هی باید زور بزنی فکر کنی. چرا؟ چون ما دیدمون نسبت به زندگی دید مگسیه. دید زنبوری نیست. پس به جنبه های مثبت زندگی مون فکر کنیم و شکر کنیم.🐝🐝🐝 🎀 به جای مقایسه کردن شکر کنیم. مقایسه کردن فقط حال آدمو بد میکنه. شک نکنیم چیزی که ما الان داریم حسرت خیلی هاست. شک نکنیم اون جاری که داریم اون خواهرشوهری که داریم خودمون و شوهرمون و بچه هامونو باهاش مقایسه میکنیم دردهایی تو زندگی داره که به هیچکس نگفته. قلبش مالامال از زخمه که به هیچکس نگفته و ما فقط داریم ظاهر زندگیش رو میبینیم. ما عالم به حقایق زندگیش نیستیم. 🎀 خیلی جالبه یک عکسی تو اینترنت منتشر شده بود از چهره های مشهوری که خودکشی کرده بودند. تو عکس نگاه میکردی میگفتی این چقدر شاده ،چقدر خوشبخته، چقدر راحته فکرش؛ ولی خودکشی کرده بودند. تا زمانی که آدم دید شکرگزار نداشته باشه و مدام مقایسه کنه هی سرماخوردگی روحیش یا همون افسردگیش بیشتر و بیشتر میشه. این از بحث مقایسه. 🎀اما بحث بعدی. بحث جَو دادن که جزو تکلیف این هفته هم هست. ببینید بچه ها انرژی و نشاط رو از مادر میگیرند. مرد انرژی و نشاط رو از زن میگیره و زن باید انرژی و نشاط رو از خدا بگیره. اگر ارتباطش با خدا مسدود باشه؛ نماز نخونه؛ ارتباط با ذکر نداشته باشه یعنی اینکه یک گوشی میشه که داره مدام استفاده میشه و به جایی میرسه که باتریش تمام میشه. گوشی خاموش میشه. مثل خیلی از زنهایی که زیر بار زندگی قد خم کردن و به افسردگی مبتلا شدن. به پرخاش رو آوردن. پس تا زمانی که من به بچه هام انرژی میدم. به همسرم انرژی میدم. به اطرافیانم انرژی میدم اما خودم اون انرژی رو از خدا با انجام نمازهای پنج گانم و ذکر های بعد از نماز و در طول روزم به دست نیارم زندگیم میشه سرنوشت یک گوشی که شارژش تموم میشه و خاموش میشه.این گوشی باید مدام تو شارژ باشه دیگه.📱 🎀 پس این نشاط رو من باید به عنوان یک مادر به عنوان یک زن تو خونه تزریق کنم.20 سال پیش مادرهای ما خیلی ذوق بیشتری داشتند. اصلا غذاهای آنچنانی هم نمیپختند به واسطه سطح مالی پایین اون دوره. چیزهای آنچنانی هم نمیخریدند. سالی یک بار لباس میخریدند ولی اونقدر با اون سالی یک دست لباس خریدن خوشحال بودند. سالی یک بار یک دیس ملامین میخردند ولی با اون خیلی خوشحال میشدن و ذوق میکردن.الان ما میریم تو یک فروشگاهی 400 تومن خرید میکنیم میایم بیرون. چند ثانیه ذوق میکنیم و از بین میره ذوقمون. در حالی که بخاطر هر کدومشون ما باید حداقل دو سه روز ذوق کنیم و خوشحال باشیم. 🎀 چرا اینطور نیستیم و باعث میشیم بچه هامون تو اون فضا بزرگ بشن و اونا هم ذوق نکنن و نشاط پیدا نکنن؟ بخاطر اینکه ما اهل جو دادن نیستیم. ما زنها باید تو زندگیمون جو بدیم. به همه چی. مثال میزنم. 📌مثلا من یک عدس پلو پختم. یکم چرخ کرده و سیب زمینی و پیاز هم سرخ کردم با یکم کشمش میخوام بذارم تنگش بخوریم: بچه ها نهار پختم میخوایم نهار بخوریم. نهار میخورن و دستت درد نکنه بگن یا نگن پامیشن میرن. بعد نهار هم یک چای دم میکنیم میاریم و آقا بیا یه چای بخوریم. چای هم میخوریم و تمام میشه میریم میخوابیم. این زندگی همه ی ماهاست دیگه. غیر از اینه؟ ما زنها باید اهل جو دادن باشیم. تعریف بکنیم. استاد پناهیان میگن ما انقدر اهل جو دادن و تعریف کردن نیستیم باید بیایم حتی از لذت های معنوی مون هم برای هم تعریف کنیم. ⭕استاد پناهیان میگفت ما دوره ای رفته بودیم که همراه غذا زیتون میدادن. اون مسئول اردوگاه میگفت تو زیتون نمیخوری؟میگفتم نه. یه چیز تلخه دیگه. میگفت زیتون منو میخورد یک ملچ ملوچی میکرد. چشماشو خمار میکرد. یک به بهی میکرد. میگفت هر زیتونی که میخورد اونقدر جو میداد اونقدر خوشش میومد و با لذت میخورد که به 2 روز نرسیده من یک زیتون خوار قهااار شدم. ادامه دارد. (8) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae