💠✨💠✨💠
#گزیده_منبر
✳️حجت الاسلام #عالی
#ظلم_نکن!
🔹میگویند ملّا نصر الدّین شب به قبرستان رفته بود، همینطور که در قبرها میگشت دید یک قبر خالی است، هوس کرد برود در آن قبر بخوابد. رفت در این قبر خوابید، قبرستانها معمولاً بیرون روستا بوده، در گذشته نزدیک روستا بود.
یک جمعی سوار اسب و قاطر داشتند به سمت روستا میآمدند، از قبرستان باید عبور میکردند. ملّا سر و صدا شنید تصوّر کرد ملائکهی نکیر و منکر آمدهاند، خود او هم در قبر خوابیده بود تصوّر کرد ملائکه آمدهاند. دستپاچه شد نکند ما را اشتباه گرفته باشند؟ ما نمردهایم! یک مرتبه بلند شد. اسبها و قاطرها هم یک مرتبه در تاریکی کسی از زمین بیرون بیاید ترسیدند و رم کردند، به هم ریختند، آنهایی که سوار بودند بعضی افتادند، غوغا شد.
پایین آمدند کتک مفصّلی به ملّا زدند، او هم با لباس پاره فرار کرد به خانه رفت. به خانه رفت خانم او دید که با این وضعیّت آمده، گفت:
باز چه کردهای؟ هر بار میآیی با یک وضعیّتی میآیی. گفت: به قبرستان رفته بودم، یک مقدار شلوغ شد. خانم او خندید گفت: شب اوّل قبر آنجا چه گذشت؟ چطور بود؟
گفت: فقط این مقدار فهمیدم اگر تو قاطر کسی را رم ندهی با تو کاری ندارند.
واقعاً همینطور است، اگر انسان قاطر کسی را رَم ندهد، ظلم نکند، با انسان آن طرف کاری ندارند.
✅کانال رسمی استاد عالی
🆔 @ostad_aali110