qkqtdz9631661998522777.pdf
7.94M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات روزنامه کیهان
امروز پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
❌تدابیر تقویت استخوان 🦾
تدابیر دارویی💊
🌸 حَبّ استخوان ساز و حَبّ برگ چغندر
🌸 اصلاح روغن مصرفی
🌸 سویق سنجد
تدابیر غذایی🍜
🌷 برگ چغندر
🌷 فرنی سنجد (3 ق غ پودر سنجد + لیوان شیر)
🌷 شیر
تدابیر یَداوی💡
🌹 بادکش خون ساز
🌹 مالش روغن کوهان شتر به مدت 3 الی 4 هفته
#درمان_بیماریها
#حکیم_باشید
🍎#طب_سنتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑سرگذشت ارواح در برزخ(قسمت 23)
🔵آن شخص گفت به ما اجازه عبور نمیدهند.میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید.
🌹در همان لحظه نیک صدایم کرد و گفت: بیا برویم وقت را تلف نکنیم.
در راه از نیک پرسیدم:
تکلیف اینها چیست؟
🔷گفت به فکر آنها نباش،در اینجا هرکس به نوعی انتظار شفاعت دارد. عده ای مثل تو شفا میخواهند و عده ای نیز اجازه عبور میخواهند و ...حتی یک مومن هم میتواند اینها را شفاعت کند اما لیاقت شفاعت ندارند.
🍂اینها در دنیا خدا را فراموش کرده بودند و شفاعت را انکار میکردند،در خواندن نماز هم کاهلی میکردند و نماز را سبک میشمردند.
⚡️حالا که کارشان گره خورده یاد خدا و شفاعت افتاده اند.
🍃هنوز داشتیم قدم میزدیم که به نیک گفتم:
کاش انسانها در دنیا به قدری خوب بودند که در آخرت نیازی به شفاعت کسی نداشتند.
نیک نگاهی به من انداخت و گفت: نه اینطور نیست،همه ی انسانها نیاز به شفاعت محمد و آل او 💚هستند،گروهی برای وارد شدن به بهشت و گروهی برای رسیدن به درجات بالاتر...
از این سخن غرق در حیرت شدم و دیگر هیچ نگفتم.
❄️پس از لحظه ای سکوت دوباره نیک ادامه داد: بخی از آنها عذر برادران ایمانی خود را نمیپذیرفتند،بعضی به نیازمندان غذا و طعام نمیدادند و گروهی در دنیا همواره مشغول لهو و لعب بودند. چطور کسی اینها را شفاعت کند؟ مگر اینکه مدتی در عذاب🔥 بمانند تا تا شاید رحمت الهی شامل حال آنها هم بشود...
✨سرانجام وادی شفاعت را پشت سر گذاشتیم و با شادی بیشتری به راه خود ادامه دادیم.
🔵دروازه ی ولایت
احساس میکردم سبکتر از همیشه قدم برمیدارم. گویا میخواستم پرواز کنم و خودم را به وادی السلام برسانم. نگاهی به بالا کردم،اثری از اتش نبود.گاه گداری گیاهان سبز و زیبایی در راه به چشم میخوردند.با سرعت هرچه بیشتر به راهمان ادامه میدادیم و به اطرافمان کمتر توجه داشتیم..
رفتیم تا از دور دروازه ای دیدیم که جمعیتی پشت آن ایستاده بودند و ماموران قوی هیکل در اطراف دروازه به نگهبانی مشغول بودند. بی اختیار روبه روی دروازه ایستادم و به اطراف نگاهی انداختم.
🌸گاه گاهی افرادی با دادن برگه ی سبزی،از دروازه رد میشدند. سرم را به سمت نیک که پشت من ایستاده بود چرخاندم و گفتم:اینجا چه خبر است؟
نیک گفت: اینجا مرز سعادت یعنی اخرین نقطه ی برهوت است.
اینجا دروازه ولایت💚 است هرکس از آن عبور کند به سعادت ابدی رسیده است.
گفتم دروازه ی ولایت چیست؟
گفت: فقط افرادی میتوانند وارد دار السلام بشوند که در دنیا دل به ولایت و محبت علی و اهل بیت محمد صلی الله علیه و اله💞 سپرده باشند.به چنین افرادی برگه ی ولایت میدهند تا براحتی از این دروازه عبور کنند و به دروازه های وادی السلام نزدیک شوند..
✴️با اضطراب به نیک گفتم: من در دنیا شیفته ی اهل بیت بودم ولی برگه ی ولایت ندارم!
نیک به سمت راست اشاره کرد و گفت: باید به آن چادر سبز بروی. با عجله و شتاب خودم را به چادر رساندم. مرد سفیدپوش و خوش سیمایی گوشه ای نشسته بود و یکی از اهالی برزخ با او صحبت میکرد.
💥گویا شخص از برگه ی ولایت محروم بود و میخواست با التماس برگه را دریافت کند.
🌺سفید پوش خطاب به برزخی گفت: حرف همان است که گفتم، توباید به وادی شفاعت برگردی تا شاید فرجی شود وگرنه کار تو و آنهایی که بیرون اینجا ایستاده اند حل شدنی نیست.
❄️آن مرد با نازاحتی از آنجا رفت. من پس از عرض سلام روبه روی آن شخص بزرگوار نشستم. جواب سلامم را داد و بدون اینکه درخواستم را بگویم ،دفتری را که در پیش رو داشت ورق زد .
⚡️ از شدت اضطراب دست و پایم می لرزید.. اما طولی نکشید که دست مرد همراه با یک برگ سبز 💚به طرفم دراز شد و با لبخند گفت:تو به سعادت رسیذی،این سعادت بر تو مبارک باد..از خوشخالی حرفی نتوانستم بزنم و به این ترتیب ما دروازه ی ولایت را پشت سر گذاشتیم و ماموران و جمعیت بی ولایت را پشت سر گذاشتیم.
🔵دروازه های وادی السلام
💠نگاهم به بالا افتاد، هرچه بود نور بود و نور بود و هرچه جلوتر میرفتیم به شدت آن افزوده میشد.زمین صاف و همه جا سبز و 🌱با نشاط بود.شادی امانم را بریده بود. به نیک نگاهی انداختم که از همیشه خوشحالتر و غرق سرور و 🌟شادی بود. بی اختیار از نیک جلو افتادم و دوان دوان به مسیر ادامه دادم.
💫از دروازه ولایت خیلی دور نشده بودیم که جاده به هشت قسمت تقسیم شد..
نمیدانستم چه کنم و از کدام طرف بروم. ایستادم تا نیک آمد .دستش را روی شانه ام گذاشت و با لبخند گفت: بهشتی 💐که روز قیامت بر پا میشود هشت دروازه دارد...
✍🏻ادامه دارد...
♡••࿐
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#یک_دقیقه_کتاب | میخواهند آرام آرام شهادت را حذف کنند
🔹قرآن از جهاد و شهادت و ایستادگی در مقابل ظلم صحبت میکند. قرآن میگوید: «ای پیغمبر این غنائمی که گرفتهای را بین فقرا تقسیم کن، نمیخواهم قدرت دست اغنیا بیفتد.»
🔸در حالیکه دقیقاً سیستم غرب میگوید باید تمام قدرت دست مایهدارها باشد و معلوم است که میگوید: «کتاب قرآن را نخوانید. این فرهنگ و حرفهایی هم که کتاب قرآن زده، خطر دارد. شهادت خطرناک است.»
🔹به ایران میگویند: «شما نتوانستی استانداردهای مدنظر ما را لحاظ کنی، چون خیلی شهید شهید میکنی. شهادت را حذف کن.» ایران میگوید: «جامعهام نمیگذارند.» او پاسخ میدهد: «آرام آرام حذف کن. فعلاً کلمۀ شهید را از روی تابلوها بردار، مثلاً کوچۀ شهید علی حسینی بشود کوچۀ علی حسینی.»
🔸پنجاه سال دیگر، نمیدانند این علی حسینی چهکسی بوده، شاعر بوده؟ نویسنده بوده؟ شهید بوده؟ چه بوده؟ مثلاً خیابان جمالزاده، محمدعلی جمالزاده شهید بوده؟ نویسنده بوده؟ چه بوده؟ از اینجا شروع کن.
📗برشی از #کتاب ظرفیتهای تمدنسازی عاشورا - ۲۱
📥 لینک دانلود نسخه کامل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 توصیههای مهم استاد #رائفی_پور برای زائران اربعین حسینی (علیالخصوص خانمها)
🗓 ۹ شهریور ۱۴۰۱
🌐 لینک دانلود با کیفیتهای مختلف👇🏻
🔗 youtu.be/Dy4kEtexm0k
🔗 aparat.com/v/ucKVZ
✅یک #داستان یک پند
✍️شیخ رجبعلی خیاط در خانهاش یک اتاق داشت که به یک راننده تاکسی کرایهاش داده بود. ماهانه 20 تومان میگرفت.
روزی مستأجر را خدا دختری داد. شیخ رفت تا اسم او را در گوش او بعد از اذان و اقامه بگوید. وقتی تمام شد اسمش را معصومه گذاشت و یک دو تومانی به قنداق او قرار داد. به مستأجرش گفت: «آقا یداله! از این ماه یک تازه وارد به خانواده اضافه شده است دو تومان از کرایهات را کمتر کن.»
یاد دارم مرحوم پدر حقیر (نویسنده) میگفت: «در زمان قدیم وقتی کسی مستأجر به خانه میآورد همیشه به خانهاش سر میزد که مطمئن شود مستأجرش نان شب و خورد و خوراک دارد؛ بعد از او کرایه بگیرد. کسی خانهای برای کرایه و کسب درآمد اضافی نمیساخت. برای خودش میساخت اگر اضافی بود کرایهاش میداد و طمعی بر کرایه نداشت.
حالا بگذریم برخی که راست راست میگردند و فقط کرایه خانه میخورند. چه صاحب خانههایی که اصلاً از حال مستأجر خود بیخبرند و مستأجر یارانه میگیرد و کرایه را میدهد و چیزی برای خوردن هم برایش باقی نمیماند!!!
🍁🍂🍁🍂
نشانۀ ظهور پسر انسان
🔹در انجیل متی آمده است: «از نشانههای ظهور پسر انسان این است که جمیع امتهای زمین نوحه و سینیزنی کنند.» که من نمونه بارز تحقق چنین نشانهای را در اربعین میبینم.
🔺نقاط قوت و استراتژیک تشیع
#امام_حسین
#اربعین
#مذهبی
#عکس_نوشت
📥 لینک دانلود سخنرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تدابیر اقتصادی اربعین حسینی
اربعینیها ببینند.
چه پولی ببریم؟
چه مخارجی انجام بدهیم؟
چه چیزی با خود بیاوریم؟
⏪ دکترحمیدرضا مقصودی
{✨💚🌿}
👈بچههایه چیز جالب بهتون بگم:
یبار ایت الله بروجردی عصبانی شده بوده و نذر میکنه اگه یه بار دیگه عصبی بشه یه سال روزه بگیره😳
(درین حد نفسشونو تنبیه میکردن)
دفعه بعدی که عصبی میشه واقعا یه سال روزه میگیره..
میدونیچرا؟
چون میدونسته فشاری که با یه سال روزه بهش وارد میشه از فشاری که بخاطر یه بار عصبانیت تو قبر بهش میاد خیلی کمتره😔😣😰
#عصبانیت
#فشارقبر
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اموات محتاج خدابیامرزی هستند..
حضرت عیسی (ع) خطاب به یارانش:
«موسى كليم الله، به شما دستور داد كه قسم #دروغ به خداوند مخوريد، و من به شما فرمان مى دهم كه قسم راست[ غیر لازم] و دروغ به خداوند مخوريد»
گفتند: اى روح خدا! بيشتر راهنماییمان كن!
فرمود: «موسى پيامبر، به شما دستور داد كه #زنا مكنيد و من به شما دستور مى دهم درباره آن، انديشه [نيز] مكنيد، چه رسد كه زنا كنيد؛
زيرا هر كه در زنا انديشه كند، مانند كسى است كه در خانه آراسته [و زينت شده]، آتش روشن كند، كه اگر خانه را نسوزاند دودش آراستگىِ خانه را تباه مى سازد»
به نقل از امام صادق (ع)
الكافی: ج ۵، ص ۵۴۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نحوه صحیح دعا کردن
#مرثیه_حضرت_رقیه
#مصائب_شام
کاش اِمشب بود قَدری گیسوانم بیشتر
تا کُنَم فَرشِ مَسیرِ میهمانم بیشتر
از سَرِ بازار یِک هِدیه بَرای دیدَنَت...
...می خَریدَم، بود اَگَر قَدری زَمانَم بیشتر
این یَتیمی دَردِسرهای بَدی دارد پِدر
من نمی خواهم دگر زِنده بمانم بیشتر
اَهلِ ویرانه مَرا خِیلی تَحَمُّل کَرده اَند
باعِثِ زَحمَت شُدَم، بَر عَمّه جانم بیشتر
روز از گَرما مریضَم، تازه شَبها می شَوَد...
...دَر هَوای سَرد، دَردِ اُستُخوانم بیشتر
چون نِمی خواهَم تو ناراحَت شَوی، ساکِت شُدَم!
بینِ صُحبَت می شَوَد لُکنَت زَبانم بیشتر
آن شَبِ غارَت هَمه دَر دود و آتَش سوختیم
سوخت اَمّا موی من اَز خواهَرانم بیشتر
صُبح تا حرفِ کَنیز آمَد وَسَط، اُفتاد زود...
...لَرزه بَر جانِ هَمه، اَمّا به جانم بیشتر
بَر لَبِ تو بوسه زَد هَم سَنگ هَم نِیزه وَلی
عُقده دارِ بوسه های خِیزَرانم بیشتر
✍شاعر:
#رضا_رسول_زاده