#امام_حسین علیه السلام
#ولادت
#مثنوی
#دهه_فجر
از افق تابید ماه مرحمت
بر همه شد باز باب مغفرت
آمده دریای بخشایش به جوش
تا در این دریا بشویندت، بکوش
خیز و راهی جانب یزدان بجوی
با سرشک توبه، جان و دل بشوی
قُرب حق جوی و قِرابت را نگر
در دعا کوش و اجابت را نگر
چون که این ماهی عطاگستر بُوَد
ماه شعبان، ماه پیغمبر بُوَد
ماه غفران خواستن از هر خطاست
ماه جبران کردن بُگْذشته هاست
ماهِ پشت پای بر دنیا زدن
دست خود در شاخهی طوبی زدن
ماه رفتن بر سر خوان حسین
دست افکندن به دامان حسین
ماه تقوا و تقدّس یافتن
حکم آزادی چو فطرس یافتن
ماه مُحرم در حریم دل شدن
بندهی کوی ابوفاضل شدن
ماه مولانا علی بن الحسین
انس بستن با علی بن الحسین
ماه پرچم های نصر افراشتن
جشن میلاد سه مولا داشتن
ماه میلاد سه مرد روزگار
در دبستان خِرد، آموزگار
ماه میلاد سه روح انقلاب
فُلک هستی را سه نوح انقلاب
ماه میلاد سه خوش رفتار عشق
دلبر و دل داده و بیمار عشق
ماه میلاد سه نور عالمین
سیّد سجّاد و عبّاس و حسین
هر سه مست از بادهی "قالوا بلا"
هر سه جان باز قیام کربلا
از پیِ سرکوبی کاخ فساد
هر سه را تا پای جان، عزم جهاد
با اسارت، با شهادت، هر چه هست
باید آخر داد دشمن را شکست
گر شدندی یا اسیر و یا شهید
عاقبت کندند بنیاد یزید
در ره قرآن، ابوالفضل و حسین
از شهادت خوش ادا کردند دیْن
آن که بر پایش سعادت بوسه زد
بندبندش را شهادت بوسه زد
وز پی آنان پی احیای دین
شد اسارت، سهم زین العابدین
تا نماند دِیْن دین در گردنش
گردنش را بست در غُل، دشمنش
آن که او را هر نفس معراج بود
از عبودیّت به فرقش تاج بود
در نیایش باز فتح باب کرد
تشنگان فیض را سیراب کرد
در مصاف کربلا بیمار شد
آن توانبخش جهان، تبدار شد
آتش تب شعله زد بر پیکرش
وز عطش میسوخت جان اطهرش
آن خلیلِ عصرِ عاشورای عشق
سوخته در آتش سودای عشق
با بیانش کوفه را محکوم کرد
حقّ خود را بر جهان معلوم کرد
آن سکوت مرگ را در هم شکست
پردهی اوهام را از هم گسست
خطبهها در مسجد و بزم شراب
خوانْد و برْانگیخت مردم را ز خواب
خلق را آگاه کرد از مکتبش
گاه گاهی او و گاهی زینبش
در مسیر آن خدایی انقلاب
ملّت ما راه او کرد انتخاب
مرد آزادی ز نسل آن امام
داشت بر دوشش لوای این قیام
خلق را عشق حسینی زنده کرد
مُلک را عزم خمینی زنده کرد
آن که چون دریا برآوردی خروش
تا صدای ظالمان سازد خموش
از خدا خواهد "موید" هر زمان
تا برآید سربلند از هر امتحان
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#امام_حسین علیه السلام
#حضرت_عباس علیه السلام
دیشب قرار جان پیمبر شد آشکار
امشب فروغ دیده ی حیدر شد آشکار
دیشب ز بیت فاطمه، محبوبه ی خدا
سرچشمه ی عنایت داور شد آشکار
امشب همی ز دامن امّ البنین پاک
دریای قهرِ حیدرِ صفدر شد آشکار
درسوم و چهارم شعبان، دو گل عُذار
از دامن عفافِ دو مادر شد آشکار
در آسمان عدل و فضیلت در این دو شب
یک ماه و یک ستاره ی دیگر شد آشکار
دیشب حسین آمد و امشب برادرش
عباس،پشتبان برادر شد آشکار
در یک محیط،از دو صدف،در دو شام قدر
بر تاج افتخار،دوگوهر شد آشکار
عباس در حریم علی دیده برگشود
در بُرج مهر، ماه منور شد آشکار
تا جان، فدای سبط رسول خدا کند
در روزگار، ثانی حیدر شد آشکار
تا صاحب سقایت دشتِ بلا شود
امشب سلیل ساقی کوثر شد آشکار
بر پیشوا و رهبر اردوی کربلا
آن پاس دار و مهترِ لشکر شد آشکار
تبریک می دهند به هم زینب و حسین
چون یار این برادر و خواهر شد آشکار
گفتا "مويد" از شکرستانِ طبع من
در این دو عید،قند مکرّر شد آشکار
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#امام_حسین علیه السلام
باز پیوند دل و صبر گسستم با اشک
باز پیمانهی پندار شکستم با اشک
باز در پردهی اخلاص نشستم با اشک
باز در خانهی دل پنجره بستم با اشک
دوختم چشم از این پنجره من بر کرمش
چنگ انداخته بر پنجرههاى حرمش
حرم اوست که از عرش عُلا خوب تر است
قبلهی جان و دل مردم صاحبنظر است
به ضریحش نگران چشم امید بشر است
از چراغش همه دم نور خدا جلوهگر است
ما همه پُر ز سؤال و حرمش مسئول است
زیر آن بقعهی مرفوع، دعا مقبول است
امشب از چیست که عالم به سرود آمدهاند؟
قدسیان صف به صف از عرش فرود آمدهاند
در بر ختم رسولان به درود آمدهاند
عشق و عقل و ادب آن جا به سجود آمدهاند
تا بگویند به او مژدهی میلاد حسین
که شود تازه دلش هر نفس از یاد حسین
دل به شوق آمده و بس که تپیدن دارد
به حریم علوی، میل پریدن دارد
که جمال پسر فاطمه دیدن دارد
نغمهی کودک نوزاد شنیدن دارد
که بَرَد سجده و تسبیح و دعا میخواند
پسر شیر خدا، حمد خدا میخواند
قبل از این روز، یکى روز، نبىّ محمود
رفت در خانهی زهرا و چو در را بگشود
دید زهرا ـ که فدایش همهی مُلک وجود! ـ
با کسى گرم کلام است و کس آن جاىْ نبود
گفت: اى گل که مرا تازهتر از مینویى!
کیست در خانه؟ بگو با که سخن میگویى
گفت زهرا که عیان، سوز من و ساز من است
هم خدا هم نبیاش باخبر از راز من است
در نهان، کودک من، مونس و دمساز من است
من به او همسخن، او نیز همآواز من است
دل من گر چه ز همصحبتیاش شادان است
گاه گاهى سخنش ذکر "انا العطشان" است
اى پدر جان! دل من بر پسرم میسوزد
غم آیندهی او بال و پرم میسوزد
او که گوید ز عطش، من جگرم میسوزد
باغبانا! مگر این یاس ترم میسوزد
قصّهی تشنگى اوست کجا پایانش؟
جان مادر به فداى دو لب عطشانش!
اینک آن غنچهی سربسته شکوفا شده است
آن جنین خندهکنان انجمنآرا شده است
طفل عیسى نفس فاطمه، گویا شده است
مونس خلوت او، کودک زیبا شده است
شجر طیّبهی حُسن ثمر آورده
فاطمه بهر على باز پسر آورده
رحمت از عرش ببارد که حسین آمده است
عظمت سجده گزارد که حسین آمده است
عشق، آرام ندارد که حسین آمده است
حُسن، فریاد برآرد که حسین آمده است
ماه و خورشید، دو آیینهی زیبایى او
فطرس، آزادى خود یافت ز آقایى او
نور ایثار برآمد که حسین آمده است
عمرِ ظلمت به سر آمد که حسین آمده است
شب غم را سحر آمد که حسین آمده است
از شفاعت، خبر آمد که حسین آمده است
این درختى است که نور شجر از مشعل اوست
برگ آزادى فطرس، ثمر اوّل اوست
ابدى شد دِژ توحید ز میلاد حسین
شد روان چشمهی خورشید ز میلاد حسین
آن چه میخواست خدا، دید ز میلاد حسین
پنجمین مرتبه تابید ز میلاد حسین
بر جهان آب حیات است حسین بن على
همه را فُلک نجات است حسین بن على
این حسین است که پیوند به جانها زده است
عَلَم فضل و شرافت به جهانها زده است
پای بر فرق زمانها و مکانها زده است
وز کرم بر سر تاریخ، نشانها زده است
او ز هر قوم و نژاد است، اگر چه عرب است
یاد او اشک برآرد چه اگر تشنه لب است
عشق را قافله سالار، حسین است، حسین
نورِ آیینهی اسرار، حسین است حسین
فاتح قلّهی ایثار، حسین است، حسین
روح مردان فداکار، حسین است، حسین
رخ برافروخت که من مِهر جهانآرایم
قامت افراشت که من رهبر عاشورایم
پدرش چشمهی ایثار و وفادارى اوست
مادرش تربیتآموزِ فداکارى اوست
پسرش آینهی قدرت و حقْیارى اوست
خواهرش حافظ خونِ همه دم جارى اوست
دخترش شاهد مظلومى او در شام است
چلچراغى که فروزنده از او اسلام است
اى که تکبیر به نامت زده تکبیر! حسین!
موج خونت شده پیروز به شمشیر! حسین!
باده نوشیدهاى از ساغر تقدیر، حسین!
شیرهی جان نبى در عوض شیر، حسین!
نه عجب گر اثر وحى بُوَد در سخنت
که پیمبر بنهاده است زبان در دهنت
چون رسولى که بپرورده رسول اللّهت
با اذان کرده ز اسرار لَدُن، آگاهت
به خدا! در همه جا بوده خدا همراهت
که بلوغ است همه زندگى کوتاهت
اى رسانده است به سرحدّ خدا، بندگیات!
بس بُوَد عزّت ما را خطى از زندگیات
اى حسینى که مسیحا به دمت محتاج است!
گل خورشید به خاک قدمت محتاج است
سبزى توبه به گلْاشکِ غمت محتاج است
همه کس روز جزا بر کرمت محتاج است
گر جهانى پى تعظیم تو برخاسته است
چه توان کرد؟ خداى تو چنین خواسته است
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
«انالله و انا الیه راجعون»
از مستی عشق، شور و شینش دادند
یک جلوه ز نور مشرقینش دادند
در روز ولادت سوی اربابش رفت
عیدی ولادت حسینش دادند
پس از عمری نوکری حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
در اولین شب برپایی مراسم جشن ۵۰ ساله میلاد امام حسین علیهالسلام،
خادم الحسین حاج رضا غلامی به ارباب مهربانش پیوست.
فقدان این پیر غلام اهل بیت رو به خانواده آن مرحوم و دوستانش تسلیت میگوییم.
@ostad_moayed
استاد سید رضا موید
«انالله و انا الیه راجعون» از مستی عشق، شور و شینش دادند یک جلوه ز نور مشرقینش دادند در روز ولادت س
مراسم تشییع این پیر غلام اهل بیت:
دوشنبه ۹ صبح
حسینیه پیروان دین نبوی
@ostad_moayed
#امام_سجاد علیه السلام
#ولادت
چراغِ دامنِ محرابِ عشق من تا اوست
مرا به سینه نهان و به دیده پیدا اوست
دل شکسته ی خود را به دست او دادم
که اوست دلبر من، اختیار من با اوست
به دیده خاک رهش می کِشم که می دانم
یگانه ای که بُوَد قبله گاه دل ها اوست
امید بسته ام امشب به رحمت عامش
که ماه پنجم شعبان ز چهرِ زیبا اوست
امام زهد و نماز و دعا که در عالم
به هر کجا که زند عشق خیمه، مولا اوست
مدینه را ز جمالش ستاره باران کرد
که یادگار منا و صفا وبطحا اوست
ز آسمان امامت دوباره کرد طلوع
مهی که آینه دار علی اعلا اوست
ولیّ چارم یزدان کز آدم و عالم
تمامْ بنده ی فرمان بَرند و مولا اوست
فروغ دیده ی عُبّاد، حضرت سجاد
کسی که ترجمه ی آیه های تقوا اوست
حدیث ماهی و نان های خشک و دُرّ و نمک
بُوَد عجیب ولیکن بر آن توانا اوست
جمال پنج تن اَر جویی اندر او بنگر
حسن، حسین، محمد، علی و زهرا اوست
کسی که زهد از او کسب می کند "یحیی"
کسی که ناز لبش می کشد مسیحا اوست
کسی که یوسفِ صدیّق را رهایی داد
به یک شهادتِ طفل از کف زلیخا اوست
کسی که کرد عصا را چو مار، وز نظرش
دوباره مار عصا شد به دست موسی اوست
به جز به "اشهدُ اَن لا اله الّا الله"
کسی که هیچ نیاورده بر زبان "لا" اوست
کسی که حال نمازش به نیشِ مُهلِک مار
نیافت هیچ تزلزل، نداشت پروا اوست
سفیرِ عشق در احیای انقلابِ حسین
امامِ خَلق به فرمان حق تعالی اوست
کسی که کشتی در خون نشسته ی دین را
فکند باز بر امواجِ سبزِ دریا اوست
کسی که پرچم خونْ رنگِ دشتِ "ماریه" را
به دست همت خود داشته است برپا اوست
بگو خلیل که یک جا اگر در آتش رفت
خلیلِ در دلِ آتش فتاده، صد جا اوست
اگر به مصلحتی بود مدتی بیمار
حیات بخشِ قلوب و طبیبِ جان ها اوست
گل عشيره ی عشق و گلاب عاشورا
که دل نواز ترین عطر لاله ها با اوست
گهی به اشک و دعا، گاه با نماز و پیام
نگاه داری اسرار کربلا با اوست
شنیدى اَر عظمت های صبر زینب را
امام زینب کبری، ولی والا اوست
به قتلگاه خرید اَر چه جان او زینب
به هر بلیّه، دل عمّه را تسلّا اوست
دلیل دفن، تنِ بی سر شهیدان را
کفیلِ قافله در سایبان سر ها اوست
میان آن همه مردان کربلا، مردی
که ماند و دادِ شهیدان گرفت، تنها اوست
نثار کردن خون با برادرانش بود
خراب کردن کاخ یزیدیان با اوست
بنای ظلم و ستم از کلام او بشکست
اگر اسیر ولیکن امیر دل ها اوست
به رغم نرمی آهن به پنجه ی "داوود"
کسی که بسته به زنجیر شد سراپا اوست
به دست، سلسله دارد که که این رضای خداست
کسی که سلسله جنبان امر دنیا اوست
ز خطبه خواندن او کوفه کرد یادِ علی
کیانِ کوفه به حیرت که این علی یا اوست
هنوز از در و دیوار مسجد اُمَوی
رسد ندا که چراغ حریم طاها اوست
به وقت خطبه ی او از اذان خصم چه غم؟
که شامیان همه دانسته اند مولا اوست
مگو موذّن مسجد! اذان بی هنگام
که مفتخر به اذان و اقامه تنها اوست
عزا برای شهیدان، میان کاخِ ستم
کسی که کرد به شام این حماسه اجرا اوست
اگر یزید بپرسد ز چوب منبر هم
کند خروش که او بر حق است و حق با اوست
از این زیاده "موید" توان مدحش نیست
که طبع ما چو یکی قطره است و دریا اوست
سلام ما به حریم مقدسش به بقیع!
که در مدینه یکی قبله ی دل ما اوست
شب بقیع به چشم فرشتگان،روز است
در آن حریم که "والشمس" و هم "ضحاها" اوست
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#ولادت
آفتابی کز تجلی بی قرینش یافتم
در فَلک می جستم اما در زمینش یافتم
ماه من تا پرده از رخسار نورانی گشود
مهر را شرمنده ی نور جبینش یافتم
خرمن گیسو پریشان کرد و من عشاق را
چنگ ها بر تار زلف عنبرینش یافتم
کیست این محبوب دل، آرام جان، روح روان
کآفرینش را به ذکر آفرینش یافتم
این محمد صورت و سیرت، علیّ اکبر است
آنکه حق را در جمال نازنینش یافتم
جان پیغمبر حسین و او بُوَد جان حسین
در دلِ دریای دین دُرّ ثَمینش یافتم
زاده ی لیلا و مجنونش دلِ هر عاقلی است
وارث طاها، سلیل "یا و سین" ش یافتم
گرچه نامش در شمار چارده معصوم نیست
لیک در انگشتر عصمت نگینش یافتم
در وجاهت، در بلاغت، در ملاهت، در کمال
یادگار "رحمةٌ للعالمین" ش یافتم
در شجاعت چون علی و در سخاوت چون حسن
در عبادت هم چو زین العابدینش یافتم
هاشمیّ و در جلالت بی نظیرش دیده ام
فاطمیّ و با امامت هم نشینش یافتم
گر نبود او را شهادت، بود امامت را سزا
کز ولایت چون امیرالمؤمنینش یافتم
چون ادب پرورده ی دامان علم و حکمت است
با علومِ اولین و آخرینش یافتم
کیست موسی در حضورش بنده ى خدمت گزار
کیست عیسی اندر اینجا خوشه چینش یافتم
می ستاید دشمنش در همت و آزادگی
همت او را ز عزم آهنینش یافتم
از نبرد کربلایش با چنان اِستادگی
دست و شمشیر علی در آستینش یافتم
در مسیر کربلا کز "لانُبالي" گل فشاند
پای تا سر عشق و سر تا پا یقینش یافتم
از اذانش صبح عاشورا برای اهل بیت
موج تسکین در صدای دل نشینش یافتم
تا زبان بنهاد مولا در دهان اکبرش
با چنان لب تشنگی، "ماء معین" ش یافتم
هم پدر شد تازه جانش هم پسر جان یافت باز
هر یکی را مظهر جان آفرینش یافتم
شد روان بر رزم و با او شد روان روح حسین
این حقیقت در وداع آخرینش یافتم
من که سرتا پا گناهم دست حاجت می برم
در حضورش چون "شفیع المُذْنبین" ش یافتم
درگهش بوسم که خاکش توتیای دیده هاست
دامنش گیرم که من "حبل المتین" ش یافتم
من کجا و مدح آن مولا؟ که در توصیف او
این همه گفتم ولی بهتر از اینش یافتم
ای "موید" عزت و آزادی اخلاص را
از رسول الله و آل طاهرینش یافتم
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#ولادت
منت خدای را که شب غم سر آمده
صبح وصال با همه خوبی بر آمده
در مشرق جلالتِ خورشید کربلا
ماهی ز آفتاب فروزانتر آمده
خورشید هم به گَرد شکوهش نمیرسد
این ماه کز حریم حسینی بر آمده
زیبا رخی که آمده درخانه ی حسین
پیغمبر است یا که علی اکبر آمده
درخَلق و خُلق و صورت و سیرت چنان نبی
باور کن ای مدینه که پیغمبر آمده
تبریک بر حسین که امشب پدر شده
لیلا _عروس فاطمه_ هم مادر آمده
سرچشمه ی جدا شده از کوثر بهشت
آئینه ی تمامِ پیام آور آمده
دارد حسین، شوقِ مضاعف که بهر او
تنها نه یک پسر که بر او یاور آمده
نام علی برای حسین است افتخار
این افتخار با پسرش اکبر آمده
آن خال هاشمی که ز زینب ربوده دل
سیرابِ بوسه ی پدر و مادر آمده
عشق مجسم است که در دیده جلوه کرد
روح مجرد است که در پیکر آمده
گیسوی او روایت "حبل المتین" کند
ابروی ذوالفقاری او صفدر آمده
کمتر گلی به خوبی او دیده شهر وحی
گل خانه ای که آن همه گل پرور آمده
زیباییِ جمالِ علی را نداشته است
هرجا مَلک به صورت انسان در آمده
یوسف که دلبرانه دل از مصریان ربود
دیوانه ی کرشمه ی این دلبر آمده
قرآن کند وجاهت یوسف بیان ولی
یوسف بیا ببین ز تو زیباتر آمده
اکبر که حُسن، از رخ او وام بُرده است
اکبر که چرخ، در بر او اصغر آمده
از منطقش مپرس که چون مصطفی بُوَد
از صولتش مگوی که چون حیدر آمده
انگشتر رسالت "خیرالانام" را
از مخزن مشیّت حق گوهر آمده
بهر دفاع از حرم قدس کربلا
این تک سوار عشق، به جان و سر آمده
شش گوشه قبر حضرت او عقل دید و گفت
جانم! که پیش پای پدر با سر آمده
از ما سلام باد به شش گوشِ مرقدش
آنجا که قبله ی حرم داور آمده
فردا بهشت، عاشق و مشتاق زائری است
که امروز عاشقانه سوی این در آمده
منت خدای را که "موید" دوباره هم
مدحت گر حسین و علیْ اکبر آمده
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#ولادت
گفتم:ای دل! به جان رسیدم، گفت:
زچه؟ گفتم: از آن چه دیدم، گفت:
ز چه خم گشته قامتت، گفتم:
از غم هجرِ او خمیدم، گفت:
تو کجا و غمش کجا؟ گفتم:
حق به این فطرت آفریدم، گفت:
خوش بلایی است عشق او، گفتم:
این بلا را به جان خریدم، گفت:
عجب از اشک و آه تو! گفتم:
به خدا! زین دو رو سپیدم، گفت:
با گناهان چه می کنی؟ گفتم:
که علی می دهد نویدم، گفت:
به که دل بسته ای؟ بگو؛ گفتم:
کشته ی عشق آن شهیدم، گفت:
دیده ای کربلای او؟ گفتم:
این بُوَد منتها امیدم، گفت:
درمدیحش بگو سخن، گفتم:
من ز پیر خِرد شنیدم، گفت:
که در او بین جلال سَرمد را
صورت و سیرت محمد را
دل ز دنیا گسسته ام امشب
خوش از این دام رَسته ام امشب
تا شود خانه ی محبت دوست
دل ز دنیا گسسته ام امشب
پیِ تجدیدِ عهد با جانان
همه عهدی شکسته ام امشب
درهوای طواف کعبه ی عشق
باز اِحرام بسته ام امشب
مژده آمد که می رسد از راه
آن نگار خجسته ام امشب
به امیدی که دست من گیرد
سر راهش نشسته ام امشب
تا ز دیدار او صفا یابد
این دل و جان خسته ام امشب
ارمغانم به آستانه ی او
بُوَد این گل که بسته ام امشب
که در او بین جلال سر مد را
صورت و سیرت محمد را
عقل کُل را نظیر می آید
عشق کُل را وزیر می آید
نهر دیگر جدا شد از کوثر
یا که خیر کثیر می آید
بارش رحمت خدا امشب
بر کبیر و صغیر می آید
امشب از توده ی گنه کاران
ناله ی "یا مجیر" می آید
هردم از بندگان خاک نشین
بانگ "نِعمَ الاَمیر" می آید
ز سرا پرده ی جلال حسین
طُرفه ماهی منیر می آید
کز تجلّای روی زیبایش
مهر گردون، حقیر می آید
پسری داده برحسین، خدا
که پدر را نظیر می آید
اوست روح کرامت و کرمش
خلق را دستگیر می آید
شیری از بیشه ی علی برخاست
که چو او شیرگیر می آید
خونِ خونِ خداست دربندش
که چنین دل پذیر می آید
او علی اکبر است و در مدحش
نغمه از عقل پیر می آید:
که در او بین جلال سرمد را
صورت و سیرت محمد را
چرخ دین،جلوه ای دگر دارد
ماهی از مِهر، خوب تر دارد
آسمان را بگو برون آرد
ماه از این خوب تر، اگر دارد
پسری در کمال زیبایی
جای در دامن پدر دارد
شد ز لطف خدا حسین، پدر
پسرت یا علی! پسر دارد
جای زهرا در این میان خالی است
کز رخ طفل، بوسه بردارد
نیست زهرا ولی بُوَد زینب
که چو جان طفل را به بر دارد
دید حق، برحسین و داغ دلش
کز غم "سَیدُ البَشر" دارد
خواست کز خاطرِ خطیر حسین
این غم جان گداز بردارد
داد او را یگانه فرزندی
که نشان از پیامبر دارد
می کند یاد جدّ اَطهر خویش
تا به رخسار او نظر دارد
او علی اکبر است و در وصفش
این سخن را مَلَک ز بر دارد:
که در او بین جلال سرمد را
صورت و سیرت محمد را
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#ولادت
به جهان بار دگر لطفِ دگر داده خدا
تا که بر دوحه ی دین باز ثمر داده خدا
قمری سر زده از بُرج ولایت کامشب
جلوه بر دَهر از این طُرفه قمر داده خدا
شب میلاد علیاکبر و زهرا شاد است
که به نور بصرش نور بصر داده خدا
به حسینبنعلی داده خداوند علی
پسر فاطمه را نیز پسر داده خدا
پدری هم چو حسین و پسری هم چو علی
گهری پاک به این پاکْگهر داده خدا
به تو یا فاطمه تبریک و تحیّت بادا
که به فرزند تو فرزند دگر داده خدا
رحمت و مَکرمت و علم و حیا، فضل و کمال
این همه حُسن به این تازه پسر داده خدا
"اَشبَهُالنّاس" به پیغمبر و ماتم که مگر
باز پیغمبر دیگر به بشر داده خدا؟
صاحب شوکت و فَر، اوست که مُلک دین را
از شکوه قدمش شوکت و فَر داده خدا
ای که "قَد قامتِ" عشاق بُوَد قامت تو!
ز قیامت به قیام تو خبر داده خدا
خُلق و خَلق نبوی، علم و کمال علوی
ای علی جان! همه را بر تو مگر داده خدا؟
در شجاعت چو حسین و به صبوری چو حسن
ارث بر تو ز عمو و ز پدر داده خدا
حکمْ بردار تو گردیده قضا هم چو قدر
آری آری به تو این گونه هنر داده خدا
ناصرِ دین خدایی تو و دین خود را
به فداکاری تو فتح و ظفر داده خدا
شاهد زنده ى جانبازی تو کرب و بلاست
بر تو میراث شجاعت ز پدر داده خدا
بهتر از دولت مِهر تو و آبائت نیست
هر متاعی که بر اَبناءِ بشر داده خدا
همه دردی به دوا میرسد از خاک درت
وه که در خاک تو این قدر اثر داده خدا
من تو را فطرسم ای آن که ز مَهد پدرت!
باز بر فطرس پر سوخته پر داده خدا
از دو عالم به تو دل بستم و دارم ز تو چشم
حَمدُلِله به من این حُسن نظر داده خدا
دست از دامن لطفت نکشم تا به ابد
که مرا مهر تو در عالم ذَر داده خدا
این هم از نعمت شیرینی تمجید شماست
که سخنهای مرا شهدِ شکر داده خدا
بر "موید" ز غم عشق تو همچون "خسرو"
سینه ی سوخته و دیده ی تر داده خدا
بهر مدّاحیِ اجدادِ گرام تو بُوَد
طبع وارسته که بر این دو نفر داده خدا
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#رباعی
در چرخ امامت است اَنجُم مهدی
ماه فَلکِ "یُذهِبَ عنکُم" مهدی
تنها دو نفر شبیه احمد هستند
اول علی اکبر است و دوم مهدی
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#رباعی
#دهه_فجر
از نهضت قاطعانه روح الله
شد دست ستمگران ز ایران کوتاه
با دست تهی و این همه پیروزی!
لا حَولَ وَ لا قوةَ الّا بالله
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed