#شب_عاشورا
خدا کند نرود امشب و سحر نشود
که روز ما ز شبِ تار، تیره تر نشود
چه فتنه ها که به دنبال این سحر نبُود
خدا کند نرود امشب و سحر نشود
خدا کند که به حشر انتها شود امشب
که حشرِ واقعه ی کربلا دگر نشود
شبِ اسارتِ پرده نشینِ خاصِ خداست
چه می شود که اگر صبح، پرده در نشود
شب شهادت نوباوگان فاطمه است
خدا کند که سحر گاه جلوه گر نشود
خدا کند نرود امشب و نیاید صبح
که داغ زینب مظلومه تازه تر نشود
خدا کند نشود صبح باز تا زینب
ز داغِ مرگِ دو فرزند، خون جگر نشود
خدا کند نشود صبح این شب عاشور
که یادگار حسن را کفن به بر نشود
خدا کند نشود صبح تا گلوی علی
نشانِ تیرِ دستم در کفِ پدر نشود
خدا کندکه فتد تیر حرمله از کار
و یا هر آنچه زند تیر کارگر نشود
شب وداع علی اکبر است با لیلی
وداع مادر و فرزند، مختصر نشود
گمان به مردنِ لیلی بُود زداغ علی
خدا کند که ز داغ پسر خبر نشود
خدا کند نشود صبح تا به دشت بلا
به خاک و خون، تنِ عباس، غوطه ور نشود
سر حسین ز پیکر جدا شود فردا
خوش است ظلمت امشب، بگو به سر نشود
خدا کند ندمد صبح تا که فردا شب
خیام آل علی طعمه ی شرر نشود
ولی اگر نبُود آبِ خونِ این شهدا
نهالِ دینِ خداوند بارور نشود
قیام حق به قیام حسین پیوند است
قیام حق نشود این قیام اگر نشود
فراق کرببلا می کشد "موید" را
مگر جوار پدر قسمت پسر نشود؟
#استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#امام_حسین علیه السلام
#عاشورا
در صف کرببلا جان جهان را کشتند
سببِ خلقتِ پیدا و نهان را کشتند
یک جهان اهرمن از کین، به هواى زر و سیم
جمع گردیده، سلیمانِ زمان را کشتند
مردمى سفله و نامرد به دستور یزید
روح مردانگى و عدل و امان را کشتند
گرد باد ستم انگیخته از هر طرفى
شمع پرتوفکن کون و مکان را کشتند
ره باطل بگزیدند و به نیرنگ و ستم
آن ز حق بیخبران، حقطلبان را کشتند
قامتِ پیرِ فلک خم شد از این داغ گران
که علىاکبر و عبّاس جوان را کشتند
آه از آن قوم مسلمان که پىِ خواهش نفس
پسرِ دخترِ پیغمبر شان را کشتند!
عالمى سوخت از این غم که در آغوش پدر
کودک تشنهی بی تاب و توان را کشتند
حرم محترمش را به اسارت بردند
بعد از آنی که همه پیر و جوان را کشتند
دلش آغشته به خون است "موید" زین غم
که به صحراى بلا، جان جهان را کشتند
#استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#نوحه
#شب_عاشورا
(امشب اگر فردا شود آه و واویلا)
(خونین جگر زهرا شود آه و واویلا)
امشب چراغ خیمه ها سوز و گداز است
پیر و جوان را با خدا راز و نیاز است
هر عاشقی در خیمه ای در سوز و ساز است
تا حکم شان امضا شود آه و واویلا (۲)
خورشید سوزان در جهان فردا برآید
آن هم ز دامان افق عطشان برآید
با سوز دل از حسرت طفلان برآید
دم ساز با سقا شود آو و واویلا (۲)
باشد حسین امشب سراپا در مناجات
بیش از همه دلبسته بر قاضی حاجات
زیرا بر او در قتلگه دارد ملاقات
تا عصر عاشورا شود آه و واویلا (۲)
امشب به گرد خیمه ها گردد ابالفضل
فردا شهید کربلا گردد ابالفضل
دو دستش از پیکر جدا گردد ابالفضل
چون عازم هَیْجا شود آه و واویلا (٢)
#استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#امام_حسین علیه السلام
اى حسین، ای که ز داغت در و دیوار گریست
هر دل زنده و هر دیده ی بیدار گریست
انبیا را همه دل سوخت به مظلومى تو
اولیا را همگى دیده و دل، زار گریست
در دلِ نوح، غمِ تشنگیت طوفان کرد
که به طوفان زد و چون موجِ گران بار گریست
گفت چون واقعه کرببلا را جبریل
فاطمه ناله زد و احمد مختار گریست
دید در خواب تو را چون به دلِ لُجّه ی خون
با دلى غرقه به خون حیدر کرار گریست
بود ذکر عطشت پیش تر از خلقتِ آب
ای که ابر، از غم تو بر سر کهسار گریست
پیش دریا چو نظر کرد به حالت عباس
خونِ دل در عوضِ اشک، علمدار گریست
گرچه از تابِ تب و سوز عطش اشک نداشت
از غم بی کسیَت نرگس بیمار گریست
بر زمین ماند تنت ثابت و سیّار سرت
هم به سر هم به تنت، ثابت و سیّار گریست
از همه بیش "موید"، دلِ زینب مى سوخت
که چو شمعى که بگرید به شب تار گریست
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#امام_حسین علیه السلام
#عاشورا
بر زمین آویزهی عرش اله افتاده بود
یا تن خون خدا در قتلگاه افتاده بود؟
پیکر سبط نبى در بحرِ خون بُد غوطهور
یا که بر خاکِ سیه، عرش اله افتاده بود
پرتوِ سوزانِ خورشید از سپهر نیلگون
بر تنِ صد پارهی سرِّ اله افتاده بود
از جفاى مردمى دنیا طلب در کربلا
آن پناه هر دو عالم، بىپناه افتاده بود
کودکان در انتظار امّا کنار علقمه
جسم بىدست علم دار سپاه افتاده بود
دامن لب تشنگان، دریا شد از خونِ جگر
بس که اشک از دیدگانِ بىگناه افتاده بود
یک طرف اکبر به خاک افتاده، قاسم یک طرف
گویى آن جا اِقتران مهر و ماه افتاده بود
نور یزدان کى شود خاموش با قتل حسین؟
پور سفیان، اى عجب! در اشتباه افتاده بود
ز آن تطاول کز دل زهرا برآمد نالهها
لرزه بر اندام شمر رو سیاه افتاده بود
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#سیکنه_و_ذوالجناح
#عاشورا
سکینه بانگ برآرد که: یا جوادُ اَبى!*
سوار دشت بلا را چرا نیاوردى؟
کجاست راکبت؟ اى ذوالجناح! بابم را
چرا ز معرکهی کربلا نیاوردى؟
میان این همه دشمن، نهادیاش تنها
چه شد که شرط وفا را به جا نیاوردى؟
کس آب داد بر آن تشنهکام یا که نداد؟
بر این سؤال، جوابى چرا نیاوردى؟
به غیر کاکُل رنگین ز خون او دیگر
چرا نشانه ز خون خدا نیاوردى؟
تو شیهه میزنى و سر به خاک میکوبى
که آن ودیعهی ما را به ما نیاوردى
"مویدا" تو مباش از عطاى ما محروم
اگر چه غیر گناه و خطا نیاوردى
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#امام_حسین علیه السلام
#رباعی
ای ماه در آفتاب کشتند تو را
با بغض ابوتراب کشتند تو را
سوزد دل خواهرت که لب تشنه حسین
در بین دو نهر آب کشتند تو را
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#عصر_عاشورا
ماجرای کربلا شرحِ بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است
شرح صدرش در نمی آید به فهمِ اهل دل
صبرِ زینب آیت صبرِ خدای زینب است
رو "اَلم نَشرَح لَک صَدرَک" بخوان کاین آیه را
عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است
باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست
حافظ خون شهیدان گریه های زینب است
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد
بر سرِ پا، باز با صبر و رضای زینب است
کوفه و روز اسیری دیدن زینب، دریغ!
چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است
بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا
ورنه کاخ ظلم و بزم میْ، چه جای زینب است؟
نیْ همین در شام و کوفه، بلکه اندر کوی عشق
هر کجا پا می گذاری، جای پای زینب است
کودکی ز آن کاروان افتاد از محمل به خاک
شب کنار بسترش، زهرا به جای زینب است
خطبه ی او افتخار ملت اسلام شد
بانگ "اَلااسلام یَعلوا" ، در ندای زینب است
پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزه هاست
ای دریغا! در کف دشمن لوای زینب است
چون توانایی به ترک جان نبودش، سر شکست
قتلگاه کوچک محمل، منای زینب است
ای "موید"! ما کجا و مدح آن شرم آفرین؟
آل عصمت را سخن، در اعتلای زینب است
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#حرکت_از_کربلا
ما را به سر کوی تو اعدا نگذارند
خواهیم بمانیم در اینجا نگذارند
زینب ز تو ای جانِ برادر نکند دل
اعدا بگذارند اگر یا نگذارند
خواهم همه ی عمر کنار تو بمانم
اما چه توان کرد که اعدا نگذارند
ای مَحرم دل تا غم دل گویم از این بیش
آوَخ که مرا پیش تو تنها نگذارند
شب می رسد و قافله در حال رحیل است
زین بیش دگر پیش تو ما را نگذارند
رفتم من و داغ تو و هجر همه یاران
یک لحظه من دلشده را وا نگذارند
گفتی نکنم گریه به شیون ز فراقت
اما چه کنم شورش غم ها نگذارند
دانی چه کسان یار حسینند "موید"
آنان که به جز در ره او پا نگذارند
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#امام_حسین علیه السلام
#سر_مقدس
ای سرت چون ماهِ سرگردان به روی نیزه ها
از غمت خون عقده بسته در گلوی نیزه ها
خاطرات کربلا از پیش چشمانم گذشت
تا برآمد صوت قرآنت ز روی نیزه ها
آمدی با سر به دیدارم که بر گردد، حسین
دیده ی مردم ز محمل ها به سوی نیزه ها
من فدای حنجر خشکت که نوشیدست آب
گه زجام دشنه ها، گاه از سبوی نیزه ها
از فراق اکبرت، قلب رقیه آب شد
کاش این دختر نگردد رو به روی نیزه ها
ای "موید"! تا بیابم آن سر ببریده را
می روم با پای دل در جست و جوی نیزه ها
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#امام_حسین علیه السلام
#دیر_راهب
ای جمال ملکوتی! که چنین زیبایی
تو مه چارده یا مهر جهانآرایی؟
ای مه مُنخَسَف! آیا ز شبستان که ای؟
کامشب از مهر و وفا، شاهد بزم مایی
پر زند فوج مَلَک تا به فلک از درِ دیْر
ز پی عرض سلام تو؛ مگر عیسایی؟
سالها در طلبت، روز شماری کردم
به امیدی که شبی در بر من باز آیی
آمدی امشب و آن هم به سر امّا افسوس!
که مرا در خور شأنت نبُوَد مأوایی
خون مظلومیات از هر طرفی میجوشد
تو مگر، ای سر ببْریده! سر یحیایی؟
زآن چه در خواب نمودند مرا، دانستم
تو حسین بن علی، نور دل زهرایی!
من سرت را به یکی بَدرهی زر، بسْتاندم
به خدا! کس نکند بهتر از این سودایی
از رُخت، پرتو اسلام به دل تافت، مرا
من مسلمان شدم و خود تو مرا مولایی
شویَم از اشک و دهم جای تو، در خانهی دل
چون مرا نیست جز این خانهی ویران، جایی
سر خونین تو را بر سرِ سجّاده نَهم
که تو مجلای حق و قبلهگه دلهایی
دولت وصل تو، پاداش عبادات من است
وه! چه نیکو است، نمازی که تواَش معنایی!
لب خشک تو، حکایت کند از تشنگیات
ای که لبتشنه شهید از ستم اعدایی!
وحشت از عالم برزخ چو "موید" دارم
خوش بُوَد گر ز عنایت، غم ما بزْدایی
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#اسارت
ای هم سفر! که با سر پاکت سفر کنم
خون گریم و بر این سر خونین، نظر کنم
قرآن ناطقم! به سرم سایه کرده ای
تا در پناه سایه ی قرآن سفر کنم
خواهم سرت ز نیزه بگیرم، به بر نَهم
لیک از دراز دستی دشمن، حذر کنم
شب تیره است و راه مخوف، ای هلال من!
با نور روی تو، شب خود را سحر کنم
مبهوت، دخترت شده از دیدن سرت
گاهی نظر به دختر و گاهی به سر کنم
با من گر، ای حسین! نگویی سخن، مگو
چون صبر بیش تر ز غمِ بیش تر کنم
با دختر صغیره ی خود کن تکُلّمی
کز بهر آن سه ساله، گمان خطر کنم
رنگین شده است، موی تو از خون عارضت
من هم خضاب، موی خود از خون سر کنم
شعری به اشک و آه، "موید" سرود و من
امضا بر این مقاله ز خون جگر کنم
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed