eitaa logo
استاد سید رضا موید
1.3هزار دنبال‌کننده
13 عکس
2 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار مرحوم استاد سید رضا موید رضوان الله تعالی علیه ارتباط با ادمین 👈 @seromo
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام ذرات قِدَم علی علی می گویند در شادی و غم علی علی می گویند حُجاج ندانسته و یا دانسته در طوف حرم علی علی می گویند مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام با مِهر علی اگر هلاکم سازند اهل نظر آیینه ز خاکم سازند گویند که ناپاک نبر نام علی من نام علی برم که پاکم سازند مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام چشمان علی، دو چشمه ی خورشید است لب های علی، لبالب از توحید است سوگند به کعبه! خانه ی میلادش اسلام محمّد، از علی جاوید است مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام آمد آن چشمه ی رحمت که جهان خرّم از اوست آفتابی که درخشنده همه عالم از اوست در گلستان وِلا لاله رخی چهره نمود که صبا غالیه افشان و مبارک دم از اوست در حریمِ حرمِ کعبه به دنیا آمد آن که رُکنِ حرم و پایه ی دین، محکم از اوست فاطمه بنت اسد را پسری بو العجب است مرحبا دختر شیری که چنین ضِیْغَم از اوست آمد آن مظهر قدرت که به تأیید خدا قامت بازوی پیغامبر اکرم از اوست اسد الله، علی بن ابی طالب، آنک شرف آدم و رجحان بنی آدم از اوست آمد آن میر ولایت که پس از ختم رسل مسجد و منبر و  تیغ و زره و خاتم از اوست اوست باب حسن و همسر زهرای بتول پسری هم چو حسین نابغه ى اعظم از اوست او نه از زادنِ در کعبه معزّز شده است بلکه خود بیت خدا محترم و مُعظَم از اوست تا بر افراشت چنان رایت مردانه چنین عَلم کفر نگون، پشت دلیران خم از اوست گر جهان در کنف پرچم اسلام آید عجبی نیست که افراشته این پرچم از اوست کاخ ایمان نپذیرد خِلَل از فتنه ی کفر این بنائیست که پاینده و مستحکم از اوست مخزن علم خداوند علی باشد و بس جز نبی هر که علیم است علی اَعلم از اوست آنچه گفتند بزرگان سخنِ مدح، بر اوست و آنچه دارند ادیبان همه بیش و کم از اوست دوش دیدم که "مؤید" به صراحت می گفت نه همین طبع روان هر چه که من دارم از اوست مرحوم  @ostad_moayed
🌹ولادت حضرت امیر مبارک🌹 بر علی رو آوَرد جوید هر آنکس قبله را کرده میزان با نجف طاق مُقَرنس قبله را روز میلادش نه تنها کرده اقدس قبله را زی حرم گرداننده از بیت المقدس قبله را رو به سمت کعبه کردن بر علی رو کردن است خانه، صاحبْ خانه دارد این دلیلی روشن است مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها ای هم سفر! که با سر پاکت سفر کنم خون گریم و بر این سر خونین، نظر کنم قرآن ناطقم! به سرم سایه کرده ای تا در پناه سایه ی قرآن سفر کنم خواهم سرت ز نیزه بگیرم،  به بر نهم لیک از دراز دستی دشمن، حذر کنم شب تیره است و راه مخوف، ای هلال من! با نور روی تو، شب خود را سحر کنم مبهوت، دخترت شده از دیدن سرت گاهی نظر به دختر و گاهی به سر کنم با من گر ای حسین، نگویی سخن، مگو چون صبر بیش تر، ز غمِ بیش تر کنم با دختر صغیره ی خود کن تَکلّمی کز بهر آن سه ساله، گمان خطر کنم رنگین شده است موی تو از خون عارضت من هم خضاب، موی خود از خون سر کنم شعری به اشک و آه "موید" سرود و من امضا بر این مقاله ز خون جگر کنم مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها ماجرای کربلا شرح بلای زینب است عصر عاشورا شروع کربلای زینب است شرح صدرش در نمی‌آید به فهم اهل دل صبر زینب، آیتِ صبر خدای زینب است رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است باغبان گلشن سرخ ولایت اشک اوست حافظ خون شهیدان گریه‌های زینب است پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد بر سرِ پا، باز با صبر و رضای زینب است کوفه و روز اسیری دیدن زینب! دریغ چون در و دیوار کوفه آشنای زینب است نیْ همین در شام و کوفه بلکه در وادی عشق هر کجا پا می‌گذاری جای پای زینب است خطبه ى او افتخار ملت اسلام شد بانگ «اَلاِسلامُ یَعلوا» در ندای زینب است پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزه‌هاست ای دریغا! در کف دشمن لوای زینب است ... مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام ناله ای سوخته از سینه ی سوزان آید یا نوایی است که از گوشه ی زندان آید آن چه زندان که سیه چال بُود از دِهشَت شب و روزش به نظر تیره و یکسان آید آی هارون که گرفتار تو شد موسیِ عصر شب و روز تو و او هر دو به پایان آید سال ها این پسر فاطمه مهمان تو بود هیچ گفتی که چه ها بر سر مهمان آید همدمِ آن پدرِ پیر ز چندین اولاد طفلِ اشکی است که از دیده به دامان آید امشب از غربت او سلسله هم می نالد کآن جگر سوخته را عمر به پایان آید کُنْد و زنجیر از آن جانِ به زندان مأنوس نکشد دست اگر، بر لبِ او جان آید گرچه این زمزمه خاموش شود تا به ابد بانگ مظلومی اش از سینه ى یاران آید مرحوم @s_r_moayed
علیه السلام من که بی تقصیر در زندان گرفتارم خدایا ازچه دشمن می‌دهد این‌قدر آزارم خدایا من که از نمناکی زندان زمین گیرم نباشد حاجتی دیگر به زنجیر گران بارم خدایا آه از این زندان ظلمانی و زندانبان ظالم وه کجا افتاده در غربت سر و کارم خدایا جز فروغ گوهر اشکی که با یاد تو ریزم کس نیفروزد چراغی در شب تارم خدایا عاشقان را خواب در چشمان نمی‌آید از آن رو روز و شب با ذکر تو مشغول و بیدارم خدایا ای که می‌بخشی نجات از بین آب و گل شجر را کن خلاص از مَحبَس هارون تن زارم خدایا جان ز حسرت بر لب آمد وندرین ساعات آخر دیدن روی رضا را آرزو دارم خدایا کو رضا آرام جانم، کو رضا روح و روانم تا از او روشن شود چشم گهربارم خدایا بر "موید" مرحمت فرما طواف مرقدم را چون که اشعارش بُود مقبول دربارم خدایا مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام آنکه عالم همه در دست توانایش بود مرکز دایره ی غم دلِ دانایش بود هفتمین حجت معصوم ز ظلم هارون چارده سال به زندان ستم جایش بود دل موسای کلیم از غم این موسی سوخت که به زندان بلا طور تجلایش بود معنی "قَعر سُجون" باید و "ساقِ المَرضُوض" پرسی از حلقه ی زنجیر که بر پایش بود یاد حق، همْ نفس گوشه ی تنهایی او آه دل، روشنی خلوت شب هایش بود بس که غم دید ز زندان و ز زندان بانش زندگی بخش جهان، مرگ تمنایش بود نه همین زهر جفا بر دلش افروخت شرر ز شهادت اثری بر همه اعضایش بود یوسف فاطمه یارب چه وصیت فرمود که پس از مرگ همی سلسله بر پایش بود مرحوم @ostad_moayed
صلی الله علیه و آله دمید ماه رجب رؤیتش مبارک باد به دوستان خدا نعمتش مبارک باد نزول بارقه ی رحمتش مبارک باد محمد آمده و بعثتش مبارک باد که بعثتش حرکت داد چرخ هستی را که هجرتش برکت بود حق‌پرستی را سپیده دم ز حَرا آفتاب برخیزد فروغ رحمت حق بی‌حجاب برخیزد ز صخره صخره ی آن، عطر ناب برخیزد سحر که شهر خدایان ز خواب برخیزد امین مکه رهایی ز مستی‌اش بدهد نوید مذهب یکتاپرستی‌اش بدهد... بزرگ مرد چهل ساله با رُخی چون ماه رسیده است و به راز پیمبری آگاه دهند تهنیتش ز آنچه بگذرد در راه به این ندا که محمد! تویی رسول الله بشارتی که عمو زاده ی خدیجه دهد امید بر دل آزاده ی خدیجه دهد نفس کشیدن او نکهت خدایی داشت برای خسته‌دلان مژده رهایی داشت به درد مردم محروم آشنایی داشت که در جهان عرب این همه فدایی داشت خلوص و صبر و رضا را ز بس به کار گرفت به نیم قرن، جهان را در اختیار گرفت خلیل نیست ولی بر خلیل ناز کند به روی عالم، درهای علم باز کند کلیم پیش رخش سجده ی نیاز کند مسیح پشت سر مهدی‌اش نماز کند نظر ز آمدن انبیاء والا اوست بزرگ معجزه ی "نونُ وَ القلم" با اوست کسی که عالم ایجاد بی‌قرارش بود جوامع بشریّت در انتظارش بود رسید و وحدت و آزادگی شعارش بود چو حُسنِ خُلق، سلاحی در اختیارش بود محمد آمد و آورْد هرچه خوبی بود کتاب او درِ حکمت به روی خلق گشود کجاست غیرت عمّار و عَزمِ سلمانش که زنده گشت مدائن ز عدل و ایمانش کجاست منطقِ بوذر علیه عُثمانش که کُشت، دشمن دین را به تیغ بُرهانش اگر به راه بزرگان دین برآمده‌ایم به کاخ‌های مجلّل چرا در آمده‌ایم مدینه از تو به بیت‌الحرام می‌نازد حرم ز فیض تو بر هر مقام می‌نازد خدا ز بندگی‌ات بر اَنام می‌نازد عرب ز نام تو بر خاص و عام می‌نازد ولی دریغ که این افتخار پوشالی‌ست تمام دعویِ اهل حجاز تُو خالی‌ست از این قبیله که بر خاص و عام حمله کند گهی به کوفه و گاهی به شام حمله کند به مسلمین یمن صبح و شام حمله کند بعید نیست به بیت الحرام حمله کند خدای قدرت خود را کشیده بر رُخشان مدافعان حرم می‌دهند پاسخشان مدافعان حرم باور علی دارند به پیش دیده ى خود خیبر علی دارند‌ جهاد نامه‌ای از دختر علی دارند امید مرحمت از همسر علی دارند قسم به فاطمه محبوب قلب فاطمه‌اند مدافعان حرم زینبی‌تر از همه‌اند مرحوم @ostad_moayed