eitaa logo
استاد سید رضا موید
1.3هزار دنبال‌کننده
13 عکس
2 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار مرحوم استاد سید رضا موید رضوان الله تعالی علیه ارتباط با ادمین 👈 @seromo
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام از روی حسین تا نقاب افکندند در کشور عشق، انقلاب افکندند تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام من در برِ کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بَخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین معراج صلات‌ و صلوات است حسین فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش مصباح هدی، فُلک نجات است حسین مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام بُگشوده اند باز، درهای مغفرت روح الامین زَند آوای مغفرت نوری دگر گرفت دنیای مغفرت فطرس گرفته است ویزای مغفرت از درگه حسین دریای مغفرت پوشیده از خدا دیبای مغفرت این صوت دلنشین خیزد ز عالمین صَلّوا عَلی النبی صَلّوا علی الحسین شهر مدینه غرق، در صد چمن گل است در کوچه ها گل است در انجمن گل است در هر سخن دُر است در هر دهن گل است حُب علی گل است، مهر حسن گل است ام الائمّه را در پیرهن گل است فرموده مصطفی زهرای من گل است زین گل دمیده است یک گل که سرمدی ست در برگ و ساقه اش عطر محمدی ست امشب امام عشق مهمان فاطمه است سرشار نور او دامان فاطمه است زین لاله سرخ رو، بُستان فاطمه است محو نگاه او چشمان فاطمه است سُکرِ کلام او در جان فاطمه است او جان حیدر و جانان فاطمه است گلبوسه میزند زهرا به روی او اما چرا نبی بوسد گلوی او؟ زهرا که نَفْس او، نَفْس پیمبر است از طفل دیگرش تمدید کوثر است طفلی که چهره اش مِرآت داور است طفلی که بر لبش الله اکبر است عشق مجسم است حُسن مصوّر است طفلی که در رَحِم دم ساز مادر است با مادرش سخن، می گوید آن وحید گاه از "انا الغریب" گاه از "انا الشّهید" آیات عشق را معنا کند حسین اسلام ناب را احیا کند حسین وقتی قیام خون برپا کند حسین در عالَم وجود غوغا کند حسین قانون بردگی اِلغا کند حسین وز خون سرخ خویش امضا کند حسین آن روز شد سرش، بر نیزه گر بلند قرآن از او شده است پاینده، سربلند سنگین تر از فلک سنگ کرامتش بر فرق کهکشان دست عنایتش جبریل غوطه ور در بحر رحمتش در چنگ قدسیان دامان رحمتش از عرش هم گذشت کوی شهادتش روزی که وا شود چتر شفاعتش آید ز هر کران فریاد یاحسین گویند انبیا مائیم با حسین نام کبیر او باب الحوائج است رأی منیر او باب الحوائج است عباس امیر او باب الحوائج است مسلم سفیر او باب الحوائج است سردار پیر او باب الحوائج است طفل صغیر او باب الحوائج است باب الحوائجی یک منصبش بُوَد آنکس که چشم خلق بر زینبش بُوَد دارد جهان قرار با ذکر یاحسین جان‌پَروَرد بهار با ذکر یاحسین گل میدمد ز خار با ذکر یاحسین ای دل نَفَس برار با ذکر یاحسین جان میکنم نثار با ذکر یاحسین شادم به روزگار با ذکر یاحسین قدوسیان که مِیْ از جام او زدند نقش بهشت را با نام او زدند جان های خسته را در دو جهان کفیل _گم کرده راه_ را داناترین دلیل با حرز نام توست پرواز جبرئیل قربانیت ذبیح،شیدائیت خلیل با سید الکریم هستم تورا دخیل یا ایها العزیز رحمی بر اين ذلیل جان مرا بگیر از خود جدا مکن دستم گرفته ای دیگر رها مکن ای قدر انبیا از آبروی تو عمرم تمام گشت در گفتگوی تو با وصف موی تو با یاد روی تو جانم به لب رسید در آرزوی تو کی میرسد لبم بر خاک کوی تو ای در نماز عشق از خون‌وضوی تو هم چون "موید"ت یک نوکرم بخوان یا در کِشم به خون یا در بَرم بخوان مرحوم @ostad_moayed
شعبان شد و ما اگر چه عصیان داریم بر لطفِ حق امّید فراوان داریم از زمره‌ی "اَیْنَ الرجبیّون" ماندیم امیّد به وعده‌های شعبان داریم مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام از افق تابید ماه مرحمت بر همه شد باز باب مغفرت آمده دریای بخشایش به جوش تا در این دریا بشویندت، بکوش خیز و راهی جانب یزدان بجوی با سرشک توبه، جان و دل بشوی قُرب حق جوی و قِرابت را نگر در دعا کوش و اجابت را نگر چون که این ماهی عطاگستر بُوَد ماه شعبان، ماه پیغمبر بُوَد ماه غفران خواستن از هر خطاست ماه جبران کردن بُگْذشته‌ هاست ماهِ پشت پای بر دنیا زدن دست خود در شاخه‌ی طوبی زدن ماه رفتن بر سر خوان حسین دست افکندن به دامان حسین ماه تقوا و تقدّس یافتن حکم آزادی چو فطرس یافتن ماه مُحرم در حریم دل شدن بنده‌ی کوی ابوفاضل شدن ماه مولانا علی بن الحسین انس بستن با علی بن الحسین ماه پرچم های نصر افراشتن جشن میلاد سه مولا داشتن ماه میلاد سه مرد روزگار در دبستان خِرد، آموزگار ماه میلاد سه روح انقلاب فُلک هستی را سه نوح انقلاب ماه میلاد سه خوش رفتار عشق دلبر و دل داده و بیمار عشق ماه میلاد سه نور عالمین سیّد سجّاد و عبّاس و حسین هر سه مست از باده‌ی "قالوا بلا" هر سه جان باز قیام کربلا از پیِ سرکوبی کاخ فساد هر سه را تا پای جان، عزم جهاد با اسارت، با شهادت، هر چه هست باید آخر داد دشمن را شکست گر شدندی یا اسیر و یا شهید عاقبت کندند بنیاد یزید در ره قرآن، ابوالفضل و حسین از شهادت خوش ادا کردند دیْن آن که بر پایش سعادت بوسه زد بندبندش را شهادت بوسه زد وز پی آنان پی احیای دین شد اسارت، سهم زین العابدین تا نماند دِیْن دین در گردنش گردنش را بست در غُل، دشمنش آن که او را هر نفس معراج بود از عبودیّت به فرقش تاج بود در نیایش باز فتح باب کرد تشنگان فیض را سیراب کرد در مصاف کربلا بیمار شد آن توان‌بخش جهان، تب‌دار شد آتش تب شعله زد بر پیکرش وز عطش می‌سوخت جان اطهرش آن خلیلِ عصرِ عاشورای عشق سوخته در آتش سودای عشق با بیانش کوفه را محکوم کرد حقّ خود را بر جهان معلوم کرد آن سکوت مرگ را در هم شکست پرده‌ی اوهام را از هم گسست خطبه‌ها در مسجد و بزم شراب خوانْد و برْانگیخت مردم را ز خواب خلق را آگاه کرد از مکتبش گاه گاهی او و گاهی زینبش در مسیر آن خدایی انقلاب ملّت ما راه او کرد انتخاب مرد آزادی ز نسل آن امام داشت بر دوشش لوای این قیام خلق را عشق حسینی زنده کرد مُلک را عزم خمینی زنده کرد آن که چون دریا برآوردی خروش تا صدای ظالمان سازد خموش از خدا خواهد "موید" هر زمان تا برآید سربلند از هر امتحان مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام علیه السلام دیشب قرار جان پیمبر شد آشکار امشب فروغ دیده ی حیدر شد آشکار دیشب ز بیت فاطمه، محبوبه ی خدا سرچشمه ی عنایت داور شد آشکار امشب همی ز دامن امّ البنین پاک دریای قهرِ حیدرِ صفدر شد آشکار درسوم و چهارم شعبان، دو گل عُذار از دامن عفافِ دو مادر شد آشکار در آسمان عدل و فضیلت در این دو شب یک ماه و یک ستاره ی دیگر شد آشکار دیشب حسین آمد و امشب برادرش عباس،پشتبان برادر شد آشکار در یک محیط،از دو صدف،در دو شام قدر بر تاج افتخار،دوگوهر شد آشکار عباس در حریم علی دیده برگشود در بُرج مهر، ماه منور شد آشکار تا جان، فدای سبط رسول خدا کند در روزگار، ثانی حیدر شد آشکار تا صاحب سقایت دشتِ بلا شود امشب سلیل ساقی کوثر شد آشکار بر پیشوا و رهبر اردوی کربلا آن پاس دار و مهترِ لشکر شد آشکار تبریک می دهند به هم زینب و حسین چون یار این برادر و خواهر شد آشکار گفتا "مويد" از شکرستانِ طبع من در این دو عید،قند مکرّر شد آشکار مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام باز پیوند دل و صبر گسستم با اشک  باز پیمانه‌ی پندار شکستم با اشک باز در پرده‌ی اخلاص نشستم با اشک  باز در خانه‌ی دل پنجره بستم با اشک دوختم چشم از این پنجره من بر کرمش  چنگ انداخته بر پنجره‌هاى حرمش حرم اوست که از عرش عُلا خوب تر است  قبله‌ی جان و دل مردم صاحب‌نظر است به ضریحش نگران چشم امید بشر است  از چراغش همه دم نور خدا جلوه‌گر است ما همه پُر ز سؤال و حرمش مسئول است  زیر آن بقعه‌ی مرفوع، دعا مقبول است امشب از چیست که عالم به سرود آمده‌اند؟  قدسیان صف به صف از عرش فرود آمده‌اند در بر ختم رسولان به درود آمده‌اند  عشق و عقل و ادب آن جا به سجود آمده‌اند تا بگویند به او مژده‌ی میلاد حسین  که شود تازه دلش هر نفس از یاد حسین دل به شوق آمده و بس که تپیدن دارد به حریم علوی، میل پریدن دارد که جمال پسر فاطمه دیدن دارد نغمه‌ی کودک نوزاد شنیدن دارد که بَرَد سجده و تسبیح و دعا می‌خواند  پسر شیر خدا، حمد خدا می‌خواند قبل از این روز، یکى روز، نبىّ محمود  رفت در خانه‌ی زهرا و چو در را بگشود دید زهرا ـ که فدایش همه‌ی مُلک وجود! ـ  با کسى گرم کلام است و کس آن جاىْ نبود گفت: اى گل که مرا تازه‌تر از مینویى!  کیست در خانه؟ بگو با که سخن می‌گویى گفت زهرا که عیان، سوز من و ساز من است  هم خدا هم نبی‌اش باخبر از راز من است در نهان، کودک من، مونس و دم‌ساز من است  من به او هم‌سخن، او نیز هم‌آواز من است دل من گر چه ز هم‌صحبتی‌اش شادان است  گاه گاهى سخنش ذکر "انا العطشان" است اى پدر جان! دل من بر پسرم می‌سوزد  غم آینده‌ی او بال و پرم می‌سوزد او که گوید ز عطش، من جگرم می‌سوزد  باغبانا! مگر این یاس ترم می‌سوزد قصّه‌ی تشنگى اوست کجا پایانش؟  جان مادر به فداى دو لب عطشانش! اینک آن غنچه‌ی سربسته شکوفا شده است  آن جنین خنده‌کنان انجمن‌آرا شده است طفل عیسى نفس فاطمه، گویا شده است  مونس خلوت او، کودک زیبا شده است شجر طیّبه‌ی حُسن ثمر آورده  فاطمه بهر على باز پسر آورده رحمت از عرش ببارد که حسین آمده است  عظمت سجده گزارد که حسین آمده است عشق، آرام ندارد که حسین آمده است حُسن، فریاد برآرد که حسین آمده است ماه و خورشید، دو آیینه‌ی زیبایى او  فطرس، آزادى خود یافت ز آقایى او نور ایثار برآمد که حسین آمده است  عمرِ ظلمت به سر آمد که حسین آمده است شب غم را سحر آمد که حسین آمده است  از شفاعت، خبر آمد که حسین آمده است این درختى است که نور شجر از مشعل اوست  برگ آزادى فطرس، ثمر اوّل اوست ابدى شد دِژ توحید ز میلاد حسین  شد روان چشمه‌ی خورشید ز میلاد حسین آن چه می‌خواست خدا، دید ز میلاد حسین  پنجمین مرتبه تابید ز میلاد حسین بر جهان آب حیات است حسین بن على  همه را فُلک نجات است حسین بن على این حسین است که پیوند به جان‌ها زده است  عَلَم فضل و شرافت به جهان‌ها زده است پای بر فرق زمان‌ها و مکان‌ها زده است وز کرم بر سر تاریخ، نشان‌ها زده است او ز هر قوم و نژاد است، اگر چه عرب است  یاد او اشک برآرد چه اگر تشنه لب است عشق را قافله سالار، حسین است، حسین  نورِ آیینه‌ی اسرار، حسین است حسین فاتح قلّه‌ی ایثار، حسین است، حسین  روح مردان فداکار، حسین است، حسین رخ برافروخت که من مِهر جهان‌آرایم  قامت افراشت که من رهبر عاشورایم پدرش چشمه‌ی ایثار و وفادارى اوست  مادرش تربیت‌آموزِ فداکارى اوست پسرش آینه‌ی قدرت و حق‌ْیارى اوست  خواهرش حافظ خونِ همه دم جارى اوست دخترش شاهد مظلومى او در شام است  چلچراغى که فروزنده از او اسلام است اى که تکبیر به نامت زده تکبیر! حسین!  موج خونت شده پیروز به شمشیر! حسین! باده نوشیده‌اى از ساغر تقدیر، حسین!  شیره‌ی جان نبى در عوض شیر، حسین! نه عجب گر اثر وحى بُوَد در سخنت  که پیمبر بنهاده است زبان در دهنت چون رسولى که بپرورده رسول اللّهت  با اذان کرده ز اسرار لَدُن، آگاهت به خدا! در همه جا بوده خدا همراهت  که بلوغ است همه زندگى کوتاهت اى رسانده است به سرحدّ خدا، بندگی‌ات!  بس بُوَد عزّت ما را خطى از زندگی‌ات اى حسینى که مسیحا به دمت محتاج است!  گل خورشید به خاک قدمت محتاج است سبزى توبه به گلْ‌اشکِ غمت محتاج است  همه کس روز جزا بر کرمت محتاج است گر جهانى پى تعظیم تو برخاسته است چه توان کرد؟ خداى تو چنین خواسته است مرحوم @ostad_moayed
«انالله و انا الیه راجعون» از مستی عشق، شور و شینش دادند یک جلوه ز نور مشرقینش دادند در روز ولادت سوی اربابش رفت عیدی ولادت حسینش دادند پس از عمری نوکری حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در اولین شب برپایی مراسم جشن ۵۰ ساله میلاد امام حسین علیه‌السلام، خادم الحسین حاج رضا غلامی به ارباب مهربانش پیوست. فقدان این پیر غلام اهل بیت رو به خانواده آن مرحوم و دوستانش تسلیت میگوییم. @ostad_moayed
علیه السلام چراغِ دامنِ محرابِ عشق من تا اوست مرا به سینه نهان و به دیده پیدا اوست دل شکسته ی خود را به دست او دادم که اوست دلبر من، اختیار من با اوست به دیده خاک رهش می کِشم که می دانم یگانه ای که بُوَد قبله گاه دل ها اوست امید بسته ام امشب به رحمت عامش که ماه پنجم شعبان ز چهرِ زیبا اوست امام زهد و نماز و دعا که در عالم به هر کجا که زند عشق خیمه، مولا اوست مدینه را ز جمالش ستاره باران کرد که یادگار منا و صفا وبطحا اوست ز آسمان امامت دوباره کرد طلوع مهی که آینه دار علی اعلا اوست ولیّ چارم یزدان کز آدم و عالم تمامْ بنده ی فرمان بَرند و مولا اوست فروغ دیده ی عُبّاد، حضرت سجاد کسی که ترجمه ی آیه های تقوا اوست حدیث ماهی و نان های خشک و دُرّ و نمک بُوَد عجیب ولیکن بر آن توانا اوست جمال پنج تن اَر جویی اندر او بنگر حسن، حسین، محمد، علی و زهرا اوست کسی که زهد از او کسب می کند "یحیی" کسی که ناز لبش می کشد مسیحا اوست کسی که یوسفِ صدیّق را رهایی داد به یک شهادتِ طفل از کف زلیخا اوست کسی که کرد عصا را چو مار، وز نظرش دوباره مار عصا شد به دست موسی اوست به جز به "اشهدُ اَن لا اله الّا الله" کسی که هیچ نیاورده بر زبان "لا" اوست کسی که حال نمازش به نیشِ مُهلِک مار نیافت هیچ تزلزل، نداشت پروا اوست سفیرِ عشق در احیای انقلابِ حسین امامِ خَلق به فرمان حق تعالی اوست کسی که کشتی در خون نشسته ی دین را فکند باز بر امواجِ سبزِ دریا اوست کسی که پرچم خونْ رنگِ دشتِ "ماریه" را به دست همت خود داشته است برپا اوست بگو خلیل که یک جا اگر در آتش رفت خلیلِ در دلِ آتش فتاده، صد جا اوست اگر به مصلحتی بود مدتی بیمار حیات بخشِ قلوب و طبیبِ جان ها اوست گل عشيره ی عشق و گلاب عاشورا که دل نواز ترین عطر لاله ها با اوست گهی به اشک و دعا، گاه با نماز و پیام نگاه داری اسرار کربلا با اوست شنیدى اَر عظمت های صبر زینب را امام زینب کبری، ولی والا اوست به قتلگاه خرید اَر چه جان او زینب به هر بلیّه، دل عمّه را تسلّا اوست دلیل دفن، تنِ بی سر شهیدان را کفیلِ قافله در سایبان سر ها اوست میان آن همه مردان کربلا، مردی که ماند و دادِ شهیدان گرفت، تنها اوست نثار کردن خون با برادرانش بود خراب کردن کاخ یزیدیان با اوست بنای ظلم و ستم از کلام او بشکست اگر اسیر ولیکن امیر دل ها اوست به رغم نرمی آهن به پنجه ی "داوود" کسی که بسته به زنجیر شد سراپا اوست به دست، سلسله دارد که که این رضای خداست کسی که سلسله جنبان امر دنیا اوست ز خطبه خواندن او کوفه کرد یادِ علی کیانِ کوفه به حیرت که این علی یا اوست هنوز از در و دیوار مسجد اُمَوی رسد ندا که چراغ حریم طاها اوست به وقت خطبه ی او از اذان خصم چه غم؟ که شامیان همه دانسته اند مولا اوست مگو موذّن مسجد! اذان بی هنگام که مفتخر به اذان و اقامه تنها اوست عزا برای شهیدان، میان کاخِ ستم کسی که کرد به شام این حماسه اجرا اوست اگر یزید بپرسد ز چوب منبر هم کند خروش که او بر حق است و حق با اوست از این زیاده "موید" توان مدحش نیست که طبع ما چو یکی قطره است و دریا اوست سلام ما به حریم مقدسش به بقیع! که در مدینه یکی قبله ی دل ما اوست شب بقیع به چشم فرشتگان،روز است در آن حریم که "والشمس" و هم "ضحاها" اوست مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام آفتابی کز تجلی بی قرینش یافتم در فَلک می جستم اما در زمینش یافتم ماه من تا پرده از رخسار نورانی گشود مهر را شرمنده ی نور جبینش یافتم خرمن گیسو پریشان کرد و من عشاق را چنگ ها بر تار زلف عنبرینش یافتم کیست این محبوب دل، آرام جان، روح روان کآفرینش را به ذکر آفرینش یافتم این محمد صورت و سیرت، علیّ اکبر است آنکه حق را در جمال نازنینش یافتم جان پیغمبر حسین و او بُوَد جان حسین در دلِ دریای دین دُرّ ثَمینش یافتم زاده ی لیلا و مجنونش دلِ هر عاقلی است وارث طاها، سلیل "یا و سین" ش یافتم گرچه نامش در شمار چارده معصوم نیست لیک در انگشتر عصمت نگینش یافتم در وجاهت، در بلاغت، در ملاهت، در کمال یادگار "رحمةٌ للعالمین" ش یافتم در شجاعت چون علی و در سخاوت چون حسن در عبادت هم چو زین العابدینش یافتم هاشمیّ و در جلالت بی نظیرش دیده ام فاطمیّ و با امامت هم نشینش یافتم گر نبود او را شهادت، بود امامت را سزا کز ولایت چون امیرالمؤمنینش یافتم چون ادب پرورده ی دامان علم و حکمت است با علومِ اولین و آخرینش یافتم کیست موسی در حضورش بنده ى خدمت گزار کیست عیسی اندر اینجا خوشه چینش یافتم می ستاید دشمنش در همت و آزادگی همت او را ز عزم آهنینش یافتم از نبرد کربلایش با چنان اِستادگی دست و شمشیر علی در آستینش یافتم در مسیر کربلا کز "لانُبالي" گل فشاند پای تا سر عشق و سر تا پا یقینش یافتم از اذانش صبح عاشورا برای اهل بیت موج تسکین در صدای دل نشینش یافتم تا زبان بنهاد مولا در دهان اکبرش با چنان لب تشنگی، "ماء معین" ش یافتم هم پدر شد تازه جانش هم پسر جان یافت باز هر یکی را مظهر جان آفرینش یافتم شد روان بر رزم و با او شد روان روح حسین این حقیقت در وداع آخرینش یافتم من که سرتا پا گناهم دست حاجت می برم در حضورش چون "شفیع المُذْنبین" ش یافتم درگهش بوسم که خاکش توتیای دیده هاست دامنش گیرم که من "حبل المتین" ش یافتم من کجا و مدح آن مولا؟ که در توصیف او این همه گفتم ولی بهتر از اینش یافتم ای "موید" عزت و آزادی اخلاص را از رسول الله و آل طاهرینش یافتم مرحوم @ostad_moayed