eitaa logo
استاد سید رضا موید
1.5هزار دنبال‌کننده
13 عکس
3 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار مرحوم استاد سید رضا موید رضوان الله تعالی علیه ارتباط با ادمین 👈 @seromo
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام خون شد از غم، دلِ خدا جویم درد، بسیار و نیست دارویم می‌فشانم سِرِشک و می‌گویم یا جواد الائمّه! ادركنی سینه‌ای پُرشرار دارم من دل و جانی فكار دارم من از جهان با تو كار دارم من یا جواد الائمّه! ادركنی روزگارم ز غم، تباه شده قلبم از معصیت، سیاه شده راه من منتهی به چاه شده یا جواد الائمّه! ادركنی خسته و دل‌شكسته و زارم گره افتاده است در كارم جز به كویت كجا پناه آرم؟ یا جواد الائمّه! ادركنی ای همه خلق، بنده‌ی راهت! من ندانم به جز یداللّهت باز هم آمدم به درگاهت یا جواد الائمّه! ادركنی ای كه روح عبادتی ما را! عذرخواه قیامتی ما را جان زهرا! عنایتی ما را یا جواد الائمّه! ادركنی تشنه‌ام، تشنه؛ بر من آب بده گنهم را ببر، ثواب بده به گدای درت جواب بده یا جواد الائمّه! ادركنی ای مسیحا نفس! حیاتم بخش خائفم از گنه، براتم بخش زین پریشان‌دلی، نجاتم بخش یا جواد الائمّه! ادركنی یاد كوی تو می‌كنم امشب گفت وگوی تو می‌كنم امشب رو به سوی تو می‌كنم امشب یا جواد الائمّه! ادركنی حسرتِ قبر توست بر دل ما دوری كربلاست مشكل ما زین دو، رنج و غم است حاصل ما یا جواد الائمّه! ادركنی عزّتِ عالمین می‌خواهم سفر كاظمین می‌خواهم طوف قبر حسین می‌خواهم یا جواد الائمّه! ادركنی من كه چون شمع برفروخته‌ام از غم غربت تو سوخته‌ام چشم بر رحمت تو دوخته‌ام یا جواد الائمّه! ادركنی همسرت كشت از عناد تو را آتش افروخت بر نهاد، تو را ای كه خوانده پدر، جواد، تو را! یا جواد الائمّه! ادركنی من "مؤیّد"، اسیر دام توام مترنّم به ذكر نام توام گر قبولم كنی، غلام توام یا جواد الائمّه! ادركنی مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام کسی که عشق بُوَد محوِ بردباری او روان به پیکر هستی‌ست لطفِ جاری او بزرگ آینه ی قدرتِ خدایِ بزرگ که شاهد است جهان بر بزرگواری او امام پنجم و معصوم هفتم آن مولا که چرخ یافته رفعت، ز خاکساری او بر او سلام که باشد سلام پیغمبر گواه روشنِ فضل و طلایه‌داری او جهانِ علم بُوَد یادگار او، صد حیف، به درد و داغ نوشتند یادگاری او ز کربلا سند زنده‌ای به کف دارد گواه من دل خونین و اشک جاری او هزار خاطره دارد ز راه کوفه و شام ز مهربانی زینب، ز غمگساری او پیاده رفتن او پای نیزه ی سرها مصیبتی‌ست که پیداست ز آه و زاری او به دل ز داغِ بسی کشته، زخم کاری داشت عدو ز زهر، نمک زد به زخم کاری او هشام دست به آزار حضرتش بگشود چو دید در ره اسلام، پایداری او رهِ شکنجه و تبعید او گرفت چو دید قرارِ دولتِ خود را به بی‌قراری او مهی که بوسه زند بر رکاب او خورشید فتاده در کف دشمن، رکاب‌داری او... شرار زهر ستم همچو شمع، آبش کرد که یافت رنگِ خزان، چهره ی بهاری او دلا بسوز ز داغش که خویش فرموده‌ست به حاجیان، که بگیرند سوگواری او.... خدا کند که بیفتد قبول درگاهش غمِ "موید" و اخلاص و جان‌نثاری او مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام من در برِ کشتی نجات آمده‌ام در ساحلِ چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام از کعبه رو به کرببلا می‌کند حسین وآنجا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین گر ساخته‌ست خانه‌اى از سنگ و گل،خلیل آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین روزى که حاجیان به حرم روى می‌نهند پشت از حریم کعبه چرا می‌کند؟ حسین آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بَدَل اتمام آن به دشت بلا می‌کند حسین آن جا وقوف در عرفات ار نکرده است فریاد معرفت همه جا می‌کند حسین آن جا اگر که فرصت قربانی اش نبود این جا هر آنچه هست، فدا می‌کند حسین آن جا که سعىِ بین صفا در دویدن است این جا به قتلگاه، صفا می‌کند حسین آن جا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان این جا ز خون خویش حنا می‌کند حسین وقتى به خیمه‌گاه رَوَد از پىِ وداع این جا دوباره حجّ نسا می‌کند حسین بعد از هزار سال به همراه حاجیان هر سال رو به سوى منا می‌کند حسین از چار سوى کعبه ز گل‌دسته‌ها هنوز هر صبح و ظهر و شام ندا می‌کند حسین بشنو دعاىِ در عرفاتش، که بنگرى با سوز دل هنوز دعا می‌کند حسین سر داده‌است و حکمِ شفاعت گرفته‌است بر وعده‌اى که داده، وفا می‌کند حسین در اوج منزلت که "موید" از آن اوست گاهى نگاه سوى گدا می‌کند حسین مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام اى مُحرمانِ مَحرم! بارِ سفر ببندید احرامِ حجِّ خونین بار دگر ببندید من خود خلیل عشق و چاووش کربلایم چاووش کربلا را بار سفر ببندید عشق خداى خوانَد، ما را به حجّ برتر دامان عشقبازى نِک بر کمر ببندید ما را رضاى جانان،اصل‌است و غیر از این‌فرع از آنچه او نخواهد، باید نظر ببندید بر پرده‌هاى محمل، آیات خون نویسید بر گردن شترها زنگ خطر ببندید در حُجره‌هاى جنّت ماییم و وصل حوران از حِجر، دل بگیرید؛ چشم از حَجَر ببندید هر کس شهید باشد، جاوید زنده باشد با پنجه ی شهادت بر مرگ در ببندید در پیش تیغ و پیکان، جان را به کف بگیرید وز سوز تشنه‌کامى، دل در شرر ببندید بر موج آبِ دریا داغِ عطش گذارید وز داغ نوجوانان زخمِ جگر ببندید اى دختران معصوم! دل از پدر ببرّید وى مادران مظلوم! چشم از پسر ببندید عبّاس و اکبر من! بر گِردِ خواهر من بر هر که جز محارم، راه نظر ببندید تقدیر ما "موید" باشد چو در شهادت هرگز نمی‌توانید دستِ قَدَر ببندید مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام امشب فزوده‏ اند صفاى مدینه را نور خدا گرفته فضاى مدینه را با جلوه‏ هاى "اَشرَقتِ الاَرض" قدسیان بستند چلچراغ سماى مدینه را "روح الامین" به یادِ بهارِ نزول وحى گلبوسه مى ‏زند سر و پاى مدینه را بیت النبى و گنبدِ خضرا و مسجدش بخشیده لطف، صحن و سراى مدینه را در وادى قُبا به تماشا نشانده‏ اند آن نخل هاى سبزْ قباى مدینه را آن گونه خرّم است که گویى گشوده ‏اند بر هشت خُلد، پنجره‏ هاى مدینه را عطر و گلابِ لاله بدین گونه دلپذیر تغییر داده حال و هواى مدینه را نور جمال حضرت هادى است که اینچنین روشن چو روز کرده فضاى مدینه را ماهى دگر به محور خورشیدِ عشق، تافت تا روشنى دهد همه جاى مدینه را آنسان که بود هجرت والاى احمدى تاریخ ساز، شهر و بناى مدینه را این وارثِ رسول هم از رازِ هجرتش تا سامرا رسانْد صفاى مدینه را گلبانگ شادى است به گوشِ فرشتگان فریاد مکه را و نداى مدینه را کاین ماه جلوه‏اى ز جمال محمد است ابن الرضاى دوم آل محمد است مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام آن نازنین که وصف جمالش خدا کند امشب خدا کند که نگاهى به ما کند آن دلنوازِ از دل و از جان عزیزتر باشد که دردِ جان و دل ما دوا کند آن بى نیاز از همه غیر از خدا، خوش است ما را گره ز کار فرو بسته وا کند آن محوِ ذاتِ خالق و بى اعتنا به خلق شاید به ما شکسته دلان اعتنا کند آن چشمه ی دعا که دعا مستجاب از اوست چون مى‏ شود به حالت ما هم دعا کند؟ پیوند خورده زندگىِ ما به مهر او این رشته را کسی نتواند جدا کند عالم به خوان رحمت او میهمان ولى یک تن نشد که حقّ نمک را ادا کند خواهد کند ثناى کسى را اگر کسى بهتر همین که مدحت "ابن الرّضا" کند ابن الرّضاى دوّم و چارم ابوالحسن کامشب جهات را ز رخش با صفا کند چارم على ز عترت و نورِ دلِ جواد کاو چون جواد، لطف نماید، عطا کند گویى على به روى محمّد کند نگاه چون این پسر به روى پدر دیده وا کند هادى دهم امام، که در روزگار خویش جا بَر سریرِ معدلت مرتضى کند دیدار او کدورت دل را جلا دهد اِیماى او حوائج مردم روا کند باید رضای خاطر او آوَرد به دست خواهد ز خود هر آن که خدا را رضا کند آن کاو کند فصیح تکلّم به هر زبان کى از جواب رازِ دل ما اِبا کند کار خدا به امر خدا مى ‏کند بلى من عاجزم از این که بگویم چه ها کند ابنُ السَّبیک چون که ز ابن الرّضا سؤال از راز بعثتِ سه تن از انبیاء کند گیرد جواب خویش و نشیند ز پا و باز یحیىِ بنِ اَکثَم از پى او ادّعا کند او نیز مفتضح ز سؤال و جواب خویش اقرار بر فضیلت آن مقتدا کند اى هرچه هست عالم و آدم فداى او در حفظ دین چو هستى خود را فدا کند در راه سر بلندىِّ قرآن کُند درنگ بر او هر آن قَدَر متوکّل جفا کند از جور و ظلمِ دشمن و تبعید و حبس و قتل راضى به هرچه حکمت حق اقتضا کند با سعى و صبر خویش به گِرد حریم دین هر جا حصار محکمى از نو بنا کند نور خدا کجا و بساط شراب، آه خصم سیاه دل ز خدا کى حیا کند؟ کى آید از ولىّ خدا خواندن سرود؟ خوانَد ولى چنان که سرورش عزا کند او مایه‏ ى حیات جهان است و اى دریغ دشمن وِرا شهید به زهر جفا کند اى یادگار آل محمّد! خدا به ما لطفى اگر کند ز طفیل شما کند صاحبدلى کجاست که چون ابن مهزیار بر دیده، خاک پاى تو را توتیا کند اى زاده ‏ى جواد و بسانِ پدر، جواد مهرت نشد که قهر به سوى گدا کند افتاده‏ ام به دام بلا یا ابالحسن غیر از تو کیست؟ آن که ز دامم رها کند دست گدایى من و دامان تو بلى! جز سوى تو گداى تو رو در کجا کند؟ من بنده ی ذلیلم و تو خسرو جلیل چونت ثنا کنم که خدایت ثنا کند خواهم که بیش، مدح تو آرم ولى ز عجز این طبع نارسا به همین اکتفا کند باشد که حق به خاطر تو یا ابالحسن ایمان کاملى به "موید" عطا کند مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام ای آفتاب حُسن به زیبایی‌ات سلام وی آسمان فضل به دانایی‌ات سلام در صبر شاخصی به شکیبایی‌ات سلام تنها تو کاظمی که به تنهایی‌ات سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست از آبِ عفو، آتش خشمت فرو نشست ای صرف گشته عمرِ گرانِ تو در نماز دُرِّ خداست اشکِ روان تو در نماز مطلوب ایزد است بیانِ تو در نماز واجب بُوَد درود به جانِ تو در نماز آن‌سان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر، زمانِ سجود توست تو عبدِ صالح و به کفَت قدرت خداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب این دعویِ خطاست کیْ ابر، هر کجا که بباری ز ملک ماست قدرت از آن توست که بر ابر پیل‌وار فرمان دهی و شیعه ى خود را کنی سوار... ای کشتی نجات به دریای حادثات دارند شیعیان به شما چشم التفات لب‌تشنه‌ایم تشنه ى یک جرعه ى فرات بر ما ببخش از کرم خویشتن برات در آستان قدس رضا نورِ عین تو دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه، قطره ى بارانم آرزوست سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا سوگند می‌دهم به جگرگوشه‌ات رضا مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم به غیر دربه‌دری‌ها پناهگاه ندارم شب گذشته به هر خانه جای بود مرا، لیک به هیچ خانه در این شامِ تیره راه ندارم ز خستگی‌ست به دیوار "طوعه" تکیه زدم من و گرنه جز به خداوند تکیه‌گاه ندارم کِشَند جانب "دارالاماره" با چه گناهم؟ عزیز فاطمه، جز عشق تو گناه ندارم به زیر تیغم و بالای بام وقت شهادت حسین از تو جز امّید یک نگاه ندارم به راه عشق تو سر می‌دهم، که وای به حالم اگر که حرمت عشق تو را نگاه ندارم... غم تو کرده سیه، روزِ من که در همه عمرم قسم به خال تو یک نقطه ی سیاه ندارم سلام بر تو دهم لیک با زبان اشارت نگاه من به تو و طاقت نگاه ندارم... مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها زینب که على با جلوات دگرى‌ست زهراى بتول در حیات دگرى‌ست از عشق حسین و فیض هم‌صحبتی‌اش او نیز سفینةالنّجات دگرى‌ست مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام مهر تو را به عالم امکان نمی دهم این گنج پر بهاست من ارزان نمی دهم گر انتخاب جنت و کویت به من دهند کوی تو را به جنت و رضوان نمی دهم نام تو را به نزد اجانب نمی برم چون اسم اعظم است به دیوان نمی دهم جان می دهم به شوق لقاء تو یا حسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمی دهم ای خاک کربلای تو مهر نماز من آن مهر را به ملک سلیمان نمی دهم مارا غلامی تو بُود تاج افتخار این تاج را به افسر شاهان نمی دهم دل جایگاه عشق تو باشد نه غیر تو این خانه خداست به شیطان نمی دهم گرجرعه ای ز آب فراتت شود نصیب آن جرعه را به چشمه ی حیوان نمی دهم تا سر نهاده ام چو "موید" به درگهت تن زیر بار منت دونان نمی دهم مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام خوشا جانى که جانانش حسین است خوشا دردى که درمانش حسین است بُوَد فرمان‌رواى کشور دل خوشا مُلکى که سلطانش حسین است به چرخ دین، نجوم بی‌شماری است ولى ماه درخشانش حسین است نگردد محفل اسلام، تاریک بلى؛ شمع شبستانش حسین است به نامش دفتر توحید، مفتوح خوش آن دفتر که عنوانش حسین است! حسن، جانِ عزیز مصطفى بود ولى آرامش جانش حسین است به راه عشق، پایان نیست لیکن یقین دارم که پایانش حسین است على را بر خلیل الله فخری است بلى؛ چون ذبح عطشانش حسین است چه صحرایى است یا رب! وادى عشق؟ که تنها مرد میدانش حسین است زمینِ نینوا هر دم بهار است چمن‌پیراى بستانش حسین است گرش خون خدا خوانم عجب نیست خدا را اصل قربانش حسین است بگو اهریمنان کربلا را که این صحرا سلیمانش حسین است "موید" را چه غم باشد ز محشر؟ که پوزش‌خواه عصیانش حسین است مرحوم @ostad_moayed