eitaa logo
استاد سید رضا موید
1.5هزار دنبال‌کننده
13 عکس
3 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار مرحوم استاد سید رضا موید رضوان الله تعالی علیه ارتباط با ادمین 👈 @seromo
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها ما را به سر کوی تو اعدا نگذارند خواهیم بمانیم در اینجا نگذارند زینب ز تو ای جانِ برادر نکند دل اعدا بگذارند اگر یا نگذارند خواهم همه ی عمر کنار تو بمانم اما چه توان کرد که اعدا نگذارند ای مَحرم دل تا غم دل گویم از این بیش آوَخ که مرا پیش تو تنها نگذارند شب می رسد و قافله در حال رحیل است زین بیش دگر پیش تو ما را نگذارند رفتم من و داغ تو و هجر همه یاران یک لحظه من دلشده را وا نگذارند گفتی نکنم گریه به شیون ز فراقت اما چه کنم شورش غم ها نگذارند دانی چه کسان یار حسینند "موید" آنان که به جز در ره او پا نگذارند مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام ای سرت چون ماهِ سرگردان به روی نیزه ها از غمت خون عقده بسته در گلوی نیزه ها خاطرات کربلا از پیش چشمانم گذشت تا برآمد صوت قرآنت ز روی نیزه ها آمدی با سر به دیدارم که بر گردد، حسین دیده ی مردم ز محمل ها به سوی نیزه ها من فدای حنجر خشکت که نوشیدست آب گه زجام دشنه ها، گاه از سبوی نیزه ها از فراق اکبرت، قلب رقیه آب شد کاش این دختر نگردد رو به روی نیزه ها ای "موید"! تا بیابم آن سر ببریده را می روم با پای دل در جست و جوی نیزه ها مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام ای جمال ملکوتی! که چنین زیبایی تو مه چارده یا مهر جهان‌آرایی؟ ای مه مُنخَسَف! آیا ز شبستان که ای؟ کامشب از مهر و وفا، شاهد بزم مایی پر زند فوج مَلَک تا به فلک از درِ دیْر ز پی عرض سلام تو؛ مگر عیسایی؟ سال‌ها در طلبت، روز شماری کردم به امیدی که شبی در بر من باز‌ آیی آمدی امشب و آن هم به سر امّا افسوس! که مرا در خور شأنت نبُوَد مأوایی خون مظلومی‌ات از هر طرفی می‌جوشد تو مگر، ای سر ببْریده! سر یحیایی؟ زآن ‌چه در خواب نمودند مرا، دانستم تو حسین بن علی، نور دل زهرایی! من سرت را به یکی بَدره‌ی زر، بسْتاندم به خدا! کس نکند بهتر از این سودایی از رُخت، پرتو اسلام به دل تافت، مرا من مسلمان شدم و خود تو مرا مولایی شویَم از اشک و دهم جای تو، در خانه‌ی دل چون مرا نیست جز این خانه‌ی ویران، جایی سر خونین تو را بر سرِ سجّاده نَهم که تو مجلای حق و قبله‌گه دل‌هایی دولت وصل تو، پاداش عبادات من است وه! چه نیکو است، نمازی که تواَش معنایی! لب خشک تو، حکایت کند از تشنگی‌ات ای که لب‌تشنه شهید از ستم اعدایی! وحشت از عالم برزخ چو "موید" دارم خوش بُوَد گر ز عنایت، غم ما بزْدایی مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها ای هم سفر! که با سر پاکت سفر کنم خون گریم و بر این سر خونین، نظر کنم قرآن ناطقم! به سرم سایه کرده ای تا در پناه سایه ی قرآن سفر کنم خواهم سرت ز نیزه بگیرم،  به بر نَهم لیک از دراز دستی دشمن، حذر کنم شب تیره است و راه مخوف، ای هلال من! با نور روی تو، شب خود را سحر کنم مبهوت، دخترت شده از دیدن سرت گاهی نظر به دختر و گاهی به سر کنم با من گر، ای حسین! نگویی سخن، مگو چون صبر بیش تر ز غمِ بیش تر کنم با دختر صغیره ی خود کن تکُلّمی کز بهر آن سه ساله، گمان خطر کنم رنگین شده است، موی تو از خون عارضت من هم خضاب، موی خود از خون سر کنم شعری به اشک و آه، "موید" سرود و من امضا بر این مقاله ز خون جگر کنم مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام مردم که روی ماه تو بر هم نشان دهند چون خیر مقدم است که بر میهمان دهند زخمی بُود که بر تن مجروح من رسد با هر اشاره ای که سرت را نشان دهند ای سر چنین که بر سر نیْ جلوه گر شدی ترسم که کودکان تو از غصه جان دهند ای میر کاروان خبری هم ز ما بگیر بنگر چه رنج ها که بر این کاروان دهند ما را بَرند بر سر بازار، روز ها شب ها به کنجِ خلوتِ زندان مکان دهند بیم گنه مدار "موید" که روز حشر بر دوستانِ فاطمه خط امان دهند مرحوم @ostad_moayed
السلام علیک یا اباعبدالله اقامه عزای سید و سالار شهیدان در ایام اسارت آل بیت عصمت علیهم السلام زیارت عاشورا: ساعت ۲۰:۳۰ استاد حاج علی پارسا فیض منبر: ۲۱ حجت الاسلام سید روح الله موید ذکر توسل: ۲۱:۳۰ با مداحی مداحان اهل بیت از شام غریبان به مدت ۱۰ شب عبادی ۷۳ نبش فاطمیه ۲۸ منزل مرحوم @s_r_moayed
سلام الله علیها من مظهر صبر، زینب کبرایم هر جا که بُوَد حسین، من آن جایم هر چند که آفتاب بى‌سایه بُوَد من سایه‌ی آفتاب عاشورایم مرحوم @ostad_moayed
یک ناله که از نهاد ما بر می‌خاست صد تن، به سکوت ما ز جا بر می‌خاست طفلى که ز سیلى به زمین می‌افتاد با ضربت تازیانه‌ها بر می‌خاست مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام ای سرفراز درهمه سرها، سرت حسین! وی پایمالِ عشقِ خدا، پیکرت حسین! توغیرت خدایی و ما عترت خدا که آیی به دیده بانی ما با سرت حسین تو نور چشم فاطمه ای، ای هلال من! که اینسان قضا نشانده به خاکسترت حسین درچشم من هر آنچه بر آیی کم است باز اما میا، به پیش رخ دخترت حسین چشمت هنوز در دَوَران است گوئیا نظّاره میکنی به رخ اکبرت حسین کردی تو دفن پیکرِ ششماهه را ولی بینم به نیزه باز سرِ اصغرت حسین کردم وداع با بدنت چون به قتلگاه ماتم، که چون وداع کنم باسرت حسین؟ ای کاش نیزه دارِ سرت، رخصتم دهد گیرم مگر که بوسه ای از حنجرت حسین حُسنِ ختامِ خطبه ی من شد بیان تو قرآن به نیْ چو خواند، لب اطهرت حسین قرآن بخوان دو مرتبه قرآنِ ناطقم تا جان بگیرد از نفست خواهرت حسین با خونِ سر به خاکِ بیابان رقم زدم من ترجمانِ منطقِ جانْ پرورت حسین من خانه زاد کوی شمایم "موید" م لطفی که تا شناسم از این بهترت حسین مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها سلام بر تو، سلامی که راز اسلام است ز خاندان شریف و شریفه ات نام است شنیده ام که به زوّار خود کرم داری مضیف خانه، شفاخانه، در حرم داری ز خان لطف تو یک نانم آرزو باشد تمامْ دردم و درمانم آرزو باشد دلِ منیر تو و داغ کربلا ای وای تن نحیف تو و تازیانه ها ای وای چو قاسم بن حسن جلوه ی حسن داری چو عمه رخت اسارت تو هم به تن داری مرحوم @ostad_moayed
از گلستان، لاله های پرپرم آید به یاد از نیستان داغ های خاطرم آید به یاد با دل خود هر زمانی را که خلوت می کنم در اسارت آنچه آمد بر سرم، آید به یاد سال ها از ماجرای کربلا بگذشت و باز هر نظر آن صحنه ی حزن آورم آید به یاد هرکجا آب است، آتش می زند بر جان من چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد هرجوانی را که می بینم به یادِ کربلا گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد چون که بینم شیرخواری را کنار مادرش از رباب و گریه های اصغرم آید به یاد می شوم از آتشِ درد و محن چون شمع آب چون ز حال عمه ی غم پرورم آید به یاد من که بر جسم پدر از بوریا کردم کفن روز و شب ز آن جسم از جان بهترم آید به یاد حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد چون که بینم کودکی سرگرمِ بازی با گلی سرگذشتِ خواهر کوچک ترم آید به یاد از هجوم رنج و غم در آن سفر، داغی هنوز از نظر نارفته، داغ دیگرم آید به یاد مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام لاله ی سرخ شهادت تنِ تب دارِ من است چشمه ی فیض خدا، چشمِ گهر بار من است حافظ خون پیام شهدای ره دین لب گویای من و دیده ی خون بار من است داغِ یک دشت شهید و غمِ یک دشت اسیر این همه بار گران بر تنِ بیمار من است پای در سلسله و دست به دامان وصال دشمن از بی خردی، در پیِ آزار من است دشمنم بسته به زنجیر ولی غافل از آن که بر انداختن ریشه ی او کار من است تا بر اندازی بنیاد ستم می جنگم اشک من، منطق من، حربه ی پیکار من است پرچم نهضت خونین شهیدان خدا گرچه بر دوش من و عمه افکار من است... صبر را بین که در این مرحله از وادی عشق سخت بیمارم و او باز پرستار من است آن که در کرببلا بود انیسِ پدرم در رهِ شام بلا مونس و غم خوار من است در کنار شهدا جان مرا باز خرید عمه ام بعد خداوند نگهدار من است خواهرِ کوچکِ من هم چو گلی پرپر شد اشک طفلان ز غمش شمعِ شبِ تار من است از غم اصغر و اکبر، جگرم می سوزد آه از این غم که خداوند، خبر دار من است در ره آل علی عمر "موید" طی شد شاهد زنده ی من دفتر اشعار من است مرحوم @ostad_moayed