eitaa logo
استاد سید رضا موید
1.5هزار دنبال‌کننده
13 عکس
3 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار مرحوم استاد سید رضا موید رضوان الله تعالی علیه ارتباط با ادمین 👈 @seromo
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220901-WA0017.mp3
زمان: حجم: 9.2M
فایل صوتی با نوای استاد حاج مهدی سماواتی
آجرک الله یا صاحب الزمان در سوگ نبی، جهان سیه می پوشد در سینه، دل از داغ حسن می جوشد از ماتم هشتمین امام معصوم هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد مرحوم @ostad_moayed
رفتی و بی تو راحتی از ما گریخته شادی ز قلب فاطمه بابا گریخته امت دگر ز خانه ی ما پا کشیده اند چندان که خنده از لب زهرا گریخته وضع مدینه هم ز خیانت عوض شده است آن عطر مهر و عاطفه زین جا گریخته زخم زبان زنند به ما جای تسلیت از این گروه، روح تسلّا، گریخته همسایگان ز گریه مرا سرزنش کنند شادی ز ما و رحم از این ها گریخته حتی بلال هم به علی سر نمیزند او هم ز سوء واقعه گویا گریخته مرحوم @ostad_moayed
ز آن تشت پُر ز لَخت جگر در مقابلش پیدا بُود که زهر چه کرده است با دلش مظلوم چون علی و به مظلومی اش گواه آن پاره های دل که بُود در مقابلش او حاصل نبوت و بیداد دشمنان... از آب شعله خیز، شرر زد به حاصلش عمر حسن ز عمر علی سخت تر گذشت تا آن که مرگ آمد و حل کرد مشکلش از ورطه ای که بود کران تا کران، ملال موجی زد و رسانْد شهادت به ساحلش هر مرد راست محرمِ دل، همسرش ولی غربت ببین که همسر او گشته قاتلش از زهر پاره پاره و از صبر ریز ریز قرآن برگ برگ شهادت بُود دلش چشمش به لطف اوست "مؤید" که دم زند گاه از مصائب وی و گاه از فضایلش مرحوم @ostad_moayed
درون حجره ی غربت، خدا خدا می کرد کسی که عقده ی دل را به مرگ وا می کرد شراره را نتوان با شراره کرد خموش به غیر زهر که او را ز غم رها می کرد رضا که هر نفسی داشت درد تازه تری به زهر شعله برانگیز، مرحبا می کرد نماز عید چه آورد بر سرش؟ که مدام مثال فاطمه بر مرگ خود دعا می کرد نیافت ساحل امنی به غیر موج خطر میان لجّه ی غم هرچه دست و پا می کرد چه جای زهر هلال؟ که بر شهادت او غم مصاحبت قاتل، اکتفا می کرد غریب و تشنه و تنها، بدن کبود از زهر فتاده بود و به اجدادش اقتدا می کرد چو شخص مار گزیده به خویش می پیچید چه زهر بوده و با جان او چها می کرد! به هر نگاه که می بست و می گشود از درد جواد، نور دل خویش را صدا می‌کرد حدیث غربتش این بس که پای تابوتش دویده قاتل و گریان، رضا رضا می کرد خوشا شبی که "مويد" به یاد غربت او به اشک و زمزمه ی خود عزا به پا می کرد مرحوم @ostad_moayed
وقت مرگ است؛ کجایی؟ پسرم! منتظرم تا در این لحظه بیایی به سرم، منتظرم زهر، بار سفر آخرتم را بسته است تا نگاه تو شود همسفرم، منتظرم جگرم سوخته از زهر، بریزی تا آب ای جگر گوشه! به سوز جگرم، منتظرم مادرم آمده و منتظر رفتن من تا جوادم تو بیایی به برم، منتظرم آتش هجر تو از زهر، جگر سوز تر است تا بیایی بنشانی شررم، منتظرم ماه من! حجره ی تاریک مرا روشن کن در رهت خونْ جگرم، دیده ترم، منتظرم گل من! تا که تو را بوسم و بسپارم جان بر لبم آمده جان؛ محتضرم، منتظرم خویشتن را برسان تا نرسیده اجلم تا کنی جلوه ای اندر نظرم، منتظرم تا بیایی و گذاری سر من در دامن که من آسوده ز جان در گذرم، منتظرم زودتر هرچه بیایی، کنی آسوده ترم پا سوی قبله، نظر سوی درم، منتظرم مرحوم @ostad_moayed
ای در شهدا از همگان کوچک تر عمرت بُوَد اصغر و مقامت اکبر ای محسن مظلوم! به جان تو که هست قبر تو به روی سینه ی پیغمبر! مرحوم @ostad_moayed
گلی که فصل خزان بردمید محسن بود گلی که رنگ چمن را ندید محسن بود گلِ همیشه بهارِ علی، که از بیداد چو غنچه جامه به تن بردرید محسن بود کنار خانه ی زهرا، یگانه سربازی که شد به راه ولایت شهید محسن بود یگانه گوهر بحر ولایت و عصمت که در صدف بُد و در خون تپید محسن بود یگانه طفل شهیدی که پیش از آمدنش خطاب "اِرْجِعي" از حق شنید محسن بود یگانه طفل شهیدی که زاد و مُرد ولی دمی نوازش مادر ندید محسن بود یگانه طفل‌ شهیدی که چشم مادر هم شد از نظاره ی او نا امید محسن بود یگانه طفل که ناخورده شیر مادر را ولیک شهد شهادت چشید محسن بود یگانه طفل شهیدی که کس نمی داند ز بعدِ قتل کجا آرمید محسن بود یگانه ره سپرِ راه عشق کز منزل جدا نگشته به منزل رسید محسن بود یگانه مرغِ پر و بال بسته ای کآخر ز آشیانه ی سوزان پرید محسن بود تو خون ز دیده "مؤید" بریز و باز بگوی گلی که رنگ چمن را ندید محسن بود مرحوم @ostad_moayed
ز چشمِ پُر گُهَرِ من، خدا خبر دارد ز جانِ پُر شررِ من، خدا خبر دارد که بود معتمد؟ و ظلم او چگونه شکست ز کینه بال و پر من؟ خدا خبر دارد ز هم زمانیِ با سه خلیفه در شش سال چه آمده به‌ سر من، خدا خبر دارد ز سوزِ زهرِ شرر زا، چگونه می گذرد ز شام تا سحر من، خدا خبر دارد شرارِ زهرِ ستم هم چو شمع آبم کرد ز سوزش جگر من، خدا خبر دارد میان این همه دشمن چه ها کند مهدی؟ ز غربت پسر من، خدا خبر دارد ز بعد من برسد غیبت خدایی او ز صبر منتظر من، خدا خبر دارد مرحوم @ostad_moayed
ای ماهِ پشتِ پرده ز رخ پرده باز کن! از عاشقانِ غم زده رفعِ نیاز کن هجرِ حبیب و طَعنِ رقیبم ز پا فکند دستی به دست گیری ما هم دراز کن عمری گذشت و نعره ی یابن الحسن زدیم ما را بیا و نزد عدو سرفراز کن روز وفات باب شهیدت حسن بُوَد یابن الحسن اعاده ی سوز و گداز کن دیروز در مصیبت مادر بسوختی امروز در عزای پدر ناله ساز کن مردم در انتظار که زین پس امام کیست؟ ای راز دار غیب بیا کشف راز کن جعفر به ادّعای امامت ستاده است بشتاب و بر جنازه ی بابا نماز کن مرحوم @ostad_moayed
من که از مِهر علی گرم بُوَد بازارم به خدای احد از آن سه نفر بیزارم این متاع است ز بازار جهان، حاصل من و آن چه بایست به بازار جزا باز آرم یا علی دست خدا وجه خدا عین خدا گر مرا دست نگیری به قیامت زارم نجفِ توست چو نی زار و من ای شیر خدا نِیِ نالان ز نوای تو در این نی زارم گلشنِ بی گلِ روی تو مرا هست جحیم گُلخنِ با گُلِ یاد تو بُوَد گل زارم سختْ نفرت بَرم از آن سه که در جنت هم یاد آنان، به تو سوگند، دهد آزارم مرحوم @ostad_moayed