eitaa logo
استاد محمد شجاعی
308.2هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
861 فایل
گروه رسانه منتظر رسانه رسمی استاد محمد شجاعی استاد و پژوهشگر بین‌المللی «انسان شناسی الهی» 👤 پشتیبان @poshtiban_pasokhgoo 📞 روابط عمومی ۰۲۱۵۵۹۶۱۴۱۲ ۰۲۱۵۵۹۰۸۰۳۸ 🌐 سایت montazer.ir 📢 جهان خبر @jahan_khabar 📥 آرشیو مباحث @archive_ostad_shojae
مشاهده در ایتا
دانلود
ما برآنیم که این طرح را از «شب نیمه شعبان» آغاز کنیم. به اینصورت که در تهران پنجم اسفند (شب نیمه شعبان) مراسم احیاء و استغاثه را در حسینیه مجموعه شهدای هفتم تیر سرچشمه با «سخنرانی استاد محمد شجاعی، اجرای علیرضا قوامی، مداحی حاج حسن اسکندری و سید محمدرضا نوشه‌ور» خواهیم داشت که ویژه‌برنامه استغاثه نیز بخشی از مراسم خواهد بود. اطلاعات کامل مراسم در پوستر بزودی منتشر خواهد شد. از تمام عزیزانی که تمایل دارند، با این طرح همراه شده و در محله و شهرهای ایران و یا در کشورهای دیگر در شب نیمه شعبان مراسم احیاء و استغاثه را برگزار نمایند خواهشمندیم برای تهیه یک فهرست واحد، اطلاعات مراسم خود را به آیدی پشتیبان ارتباطات ارسال نمایند: @poshtibaan_ertebatat
فهرست این مراسم بصورت «تک‌مراسم» اطلاع رسانی شده، و از نظر اطلاع رسانی ارتباطی به طرحِ پیاپی و هماهنگ عصر جمعه ها ندارد. هماهنگ در عصر جمعه‌ها، از طریق سامانه‌ای که بالاتر توضیح آن را مطالعه فرمودید، اطلاع‌رسانی خواهد شد. سین برنامه‌ی شما، مطابق با سلیقه خودتان تکمیل شده و فقط به محتوای برنامه شما، دعا و نماز استغاثه اضافه خواهد شد. در اطلاعیه‌های بعدی بیشتر در این‌باره صحبت خواهیم کرد. @ostad_shojae | montazer.ir
کارگاه دو روزه‌ی مبانی انسان شناسی در شهرستان کازرون (رایگان) • مدرس: استاد محمد شجاعی • زمان : ۱۷و ۱۸ اسفند ماه • جهت ثبت نام و دریافت اطلاعات بیشتر از تاریخ ۲۴ الی ۳۰ بهمن از ساعت ۱۶ تا ۲۰ با شماره‌های زیر تماس حاصل فرمایید. 09363352702 | 09019382044 09032991087 | 09383569053 @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: «صبر، شرط استقامت است، و عشق شرط صبر!» ✍️ حرم، شاید نه، از نگاه من یقیناً، تنها خانه‌ی حقیقی ماست! ما شاید این را ندانیم ولی درونمان باورش دارد. مگر جز این است که وقتی دردمان آنقدر سنگین می‌شود که کسی توان برداشتنش و یا شراکت در آن را ندارد، سراسیمه خود را می‌رسانیم و می‌اندازیم داخل حرم و آنقدر می‌مانیم تا صاحبخانه تیمارمان کند و بعد راهی می‌شویم. آیا این خاصیت یک خانه‌ی اَمن نیست؟ • نشسته بودم ظهر یک روز آفتابی در حیاط حرم، خانمی نزدیک شد و گفت؛ ممکن است با تلفن شما تماسی بگیرم؟ نگاهش کردم و گفتم : حتماً که می‌شود، و قفل گوشی را باز کردم و دادم دستش! خیلی کم فاصله گرفت از من، و دو تا جمله گفت و تلفن را قطع کرد. اشکش آرام می‌چکید. آرام و بدون هیچ صدایی! • نگاهم کرد و گفت: تقصیر خودش نیست! زمان جنگ تحت موج انفجار قرار گرفته و از آن سال به بعد هر از گاهی حالش خراب می‌شود و همه چیز را به سمت من پرت می‌‎کند و اگر نتوانم خودم را نجات دهم، مرا به باد سخت‌ترین کتک‌ها می‌گیرد. اما من دیگر یاد گرفته‌ام یک عبا و چادر همیشه دم در آماده دارم. از خانه می‌زنم بیرون و می‌آیم اینجا تا شرایط به حال عادی برگردد. چند ساعتی می‌مانم، آرام که شد برمی‌گردم! من فقط مبهوت نگاهش می‌کردم آرامشِ کلامش آنهم وقتی از سخت‌ترین دردهایش حرف می‌زد برایم آنقدر تحسین برانگیز بود که بی‌اختیار بلند شدم و ایستادم. • ادامه داد : آن قدیم‌ترها بیشتر به سرم میزد ولش کنم و بروم، ولی میدانی او مرد عجیبی است، بی‌نهایت خیرخواه است، یک عالمه فرزند یتیم را سرپرستی می‌کند که دیگر همه‌ی آنها به خانه‌ی ما رفت و آمد دارند و شبیه یک خانواده واقعی هستیم... • اما همه‌ی اینها را بگذاریم کنار، راستش را بخواهی من عاشقش بودم که زنش شدم، هنوز هم هستم که تحمل این درد برایم آسان است. حتی یکبار هم نشده که این درد را پیش خانواده‌ام ببرم تا نکند از احترامی که دارد کم شود. هیچ نگفتم ! تلفنم را داد و تشکر کرد و رفت... و مرا با یک سوال دردناک تنها گذاشت! ✘ اگر «صبر» میوه‌ی «عشق» است؛ پس من در مسیری که برگزیده‌ام هرجا بی‌صبری کردم و شدائدی که بر من وارد شد، توانست کنارم بزند یا جیغم را دربیاورد، سقف عشق مرا مشخص می‌کند. من تا آنجایی می‎‌ایستم و ادامه می‌دهم که شعاع دایره‌ی عشقم مشخص می‌کند! و همانجا جا خالی می‌دهم که چیزی به نام «من» از این محبت بالا می‌زند. این بزرگ زن، بزرگ زاده، بزرگ دل، یادم داد، برای استقامت روی «عشقت» کار کن! هرچه عاشق‌تر = صبورتر هرچه عاشق‌تر = شجاع‌تر و ... هرچه عاشق‌تر = وفادارتر او یادم داد، اگر قرار است پای امامت بمانی اول باید عاشقش باشی! @ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| علّت علاقه‌ی شدید امام زمان علیه‌السلام به حضرت عباس علیه‌السلام، دقیقاً نقطه‌ی ضعف شیعه را در تمام قرون نشانه گرفته است! منبع : جلسه ۷۵ از مبحث انسان شناسی پیشرفته @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باعُرضه‌های دولت کریمه.mp3
7.93M
| امام زمان علیه‌السلام، باعُرضه‌ها رو برای دولت کریمه‌اش انتخاب می‌کنه! باعُرضه‌ها یعنی کیا ؟ منبع : جلسه ۶۲ از مبحث شرح زیارت جامعه کبیره @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موضوع: عشق حسین (علیه‌السلام) نقشه راه مسیر شباهت به خدا √ خداوند با قرار دادن عشق به سیّدالشهداء پای ما را به مجالسی گشوده است که در آن فهرستی از آرزوهای انسانی قرائت شده و حس حماسیِ لازم برای حرکت در این مسیر به جان شیعیان تزریق می‌شود، آرزوهایی که دنبالۀ مسیر امام حسین (علیه‌السلام) و نقطۀ اتصال تاریخ به آیندۀ حتمی و نزدیک جهان است. ※ در مقاله زیر به بررسی این نکته می‌پردازیم که چرا و چگونه زیارت عاشورا فهرست آرزوهای انسانی و عشق حسین (علیه‌السلام) نقشه راه مسیر شباهت به خداست. شما می‌توانید این مقاله را در بلاگ تخصصی استاد محمد شجاعی مطالعه بفرمایید: 👇 blog.montazer.ir/love-of-hossein/ تنظیم و تولید مقاله: استودیو نویسندگی @ostad_shojae
※  بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجموعه قسمت بیستم : «تنوع در خلقت پروانه» ※ دَهشِ آدمهای کریم، به وزن کرامتشان است! و دَهِشِ خدای بی‌نهایت، به وزن بی‌نهایتش! سراغ طراحی پروانه‌ها هم که برود، به وزن بی‌نهایتش طرح می‌زند... @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✘ یادخدا= یاد هدف خلقت • غفلت از یاد خدا یعنی فراموش کردن چشم‌انداز! فراموش کردن هدف نهایی! فراموش کردن مقصد! • کسی که انتهای جاده را از خاطر ببرد، حتماً در حاشیه‌ی جاده سرگرم حواشی شده و از هدف باز می‌ماند. قرآن به چنین اتفاقی می‌گوید «خسران» @ostad_shojae | montazer.ir
استوری یاد خدا 29.jpg
311.5K
فایل مناسب استوری / پوستر جهت چاپ ۲۹ @ostad_shojae
یاد خدا ۲۹.mp3
10.71M
مجموعه ۲۹ | √ قبر به چه معناست؟ در زمان خروج روح از بدن، ما به کجا منتقل می‌شویم؟ این انتقال چگونه صورت می‌گیرد؟ منظور از بهشت و آتش که بر انسان مسلط می‌شوند چیست؟ @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد محمد شجاعی
فایل مناسب استوری / پوستر جهت چاپ #یاد_خدا ۲۹ @ostad_shojae
| سلام 🪻 √ ۲۹ قسمت از مجموعه منتشر شده و با هر شماره، یک فایل چاپی نیز همراه بوده است. این فایلها به جهت پیرینت یا چاپ در سایزهای مختلف تقدیم حضورتان می‌شود تا از جملات کلیدی این مجموعه‌ی بی‌بدیل، هم خود و هم دیگران بیشتر بنوشیم. • ما از این فایلها استفاده میکنیم به مدلهای مختلف، که یکی از این استفاده‌ها را در تیزر بعد مشاهده خواهید کرد. • با ارسال این ویدئو می‌توانید دیگران را به بهره‌گیری از این مجموعه دعوت کنید.👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: «داروخانه‌ای برای تمام دردهای روح» ✍️ از دبیرستان که تعطیل شدم، آشفته و فراری خودم را به خانه رساندم! بدون آنکه لباسم را عوض کنم، دست مامان را گرفتم و گفتم: می‌نشینی به حرفهایم گوش کنی؟ گفت : بله حتماً و آمد نشست و به چشمانم با انتظار نگاه کرد. • گفتم : من احساس می‌کنم اتفاق خیلی بدی در درون من افتاده مامان! چند روزی است که انگار چیزی در درونم آماده است، تا کسی حرفی می‌زند من آن را رد کنم. و یا تا کسی پیشنهادی می‌دهد با آن مخالفت کنم. انگار من نیستم و کس دیگری در من افسار کلامم را به دست گرفته است. احساس می‌کنم جسور شده‌ام حتی در برابر بزرگترهایم. مامان ،من حس می‌کنم روحم سرطان بدخیم گرفته و دیگر خوب نمی‌شود، من از خودم فرار کردم تا زودتر به شما برسم. • مامان کمی مکث کرد و گفت : کارنامه‌ات را کِی گرفتی؟ گفتم : حدود ده روز پیش! و دیگر چیزی نگفت. نمی‌دانستم چرا مامان این سوال را پرسید. ولی مطمئن بودم که سوال بی‌ربط نمی‌پرسد. • مامان استکان چایِ خودش را برداشت و داد دست من و گفت: بخور دخترم الآن وقت خوردنش رسیده. چای را گرفتم و با یک حبه قند شروع کردم به خوردن. • مامان گفت: کار شیطان این است که «از کاه، کوه بسازد». من نمی‌گویم مشکلی نیست، نه... ولی به این بزرگی که تو را به وحشت انداخته نیست. • مامان دستانش را شبیه بال یک پرنده باز کرد و شروع کرد به بال زدن. و ادامه داد: روح همه‌ی آدمها دو تا بال دارد مامان. که اگر آنها را نشناسی و حالتهای زخمی شدنش را ندانی، نمی‌توانی تعادلشان را به گونه‌ای حفظ کنی که این دو بال به روح تو حالت سبکی و آرامش برای پرواز بدهند. گفتم : کدام دو تا بال؟ چرا پس من نمی‌دانستم دو تا بال دارم. ✘ گفت: بال اول، بالِ ترس است! و بال دوم بالِ امید. تو تا هر وقت که این دو بال را در حالت تراز نگهداری، روحت هم تعادل دارد و آرام است. هر وقت یکی از بالها سنگین شود، تعادلت بهم می‌خورد و از همان طرف که سنگین شده‌ای، زمین می‌خوری و اولین علامت بی‌تعادلی، ناآرامی است. √√ ترس از خدا لازم است برای تعادل، ولی گاهی شیطان به آدم ترس‌هایی را القاء می‌کند که واقعی نیستند و اگر باورشان کردی، از همانطرف زمین میخوری. √√ امید به خدا هم لازم است، ولی گاهی شیطان امیدهایی از غیر خدا به تو القاء می‌کند، مثلاً امیدواری به خودت و توانایی‌های خودت! آنوقت است که اگر باورش کردی بال امیدت زخمی شده و از همان سمت به زمین می‌خوری. و این در حالیست که تمام موفقیت‌ها از سمت خداست و ما از خود هیچ نداریم. اینها را گفت و کتاب صحیفه را باز کرد و دعای ۲۷ را داد دستم و گفت: این داروخانه برای همه‌ی دردها درمان دارد مامان... و بلند شد و رفت به آشپزخانه! ( blog.montazer.ir/دعای-بیست-و-هفت-پناه-جستن-از-بلاها-و-اخل/) کتاب را چرخاندم به سمت خودم و دیدم بالای دعا نوشته: « پناه جستن به خدا از اخلاق نکوهیده». و همان موقع شروع کردم ترجمه‌ی فارسی‌اش را با دقت خواندم. تمام که شد، فهمیدم مامان چرا از من سوال کرد : کارنامه‌ات را کِی گرفتی! بال امید من، بعد از معدل ۲۰ زخمی شده بود... و این دعا همان پماد و پانسمانی بود که مامان داده بود دستم تا خوبش کنم! @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا