فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بند پنجم🌱
دوش رفتم به محفلی که در او
سجده میبرد پیش بت , هندو
اندر آن بزم پیر دیری بود
همدم جام و همنشین سبو
چشمی , اما ز باده گیرا تر
چهری اما نکوتر از مینو
گیسوان هشته بر روی شانه
هشته بر روی شانه ها گیسو
ابرویش منحنی تر از قامت
قامتش منحنی تر از ابرو
در لبش یک جهان سخن پنهان
در نگاهش نهان دو صد جادو
سخن این به به آن که :هیچ مپرس
سخن آن به این که :هیچ مگو
ناله ی عودو رود و چنگ و رباب
گوش جان مینواخت از هر سو
نغمه ی دلپذیر مطرب بزم
حالت ی داده بود بر مشکو
میوزید از چمن نسیم بهشت
چون گل یاس و یاسمن خوشبو
هندوان , گرد پیر حلقه زنان
همه مویین میان و مشکین مو
همه پاکیزه روی و نیکو خو
همه پاکیزه خوی و نیکو رو
پیر گفتا که کیستی ؟ گفتم
که علی را غلامم و هندو
گفت در هند کنگر ش خوانیم
من غلام غلام قنبر او
که , علی دست قادر ازلیست
رشته ی ما سوی به دست علیست
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
#ترجیع_بند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بند ششم🌱
باز شب آمد و شب یلدا
وای بر حال عاشق شیدا
این شب بس دراز و ظلمانی
دارد از زلف او حکایتها
من گرفتار دلبری هستم
که ندارد در این جهان همتا
از قدو قامتی که او دارد
محشری در درون من بر پا
طلعتش پر فروغ تر از مهر
قامتش معتدل تر از طوبی
چشم او پر فسون تر از نرگس
لب او جان فزا تر از صهبا
چشم مستش چو باده مرد افکن
نگهش پر فسون و پر معنا
شبی از بی خودی سفر کردم
زاین جهان تا به عالم بالا
دیدم آنجا که هاتفی میگفت
این سخن در فضایل مولا:
نزد هر ملتیش نامی هست
این بود سر علم الاسما
ما در اینجا شمایلش خوانیم
گر چه رومیش خوانده بطریسا
دل او گرم شد به نام علی
جان او مست شد ز جام ولا
خیل کروبیان به : یا مولا!
خیل لاهوتیان به : وا شوقا
قدسیان با ترانه میخواندند
همره عرشیان خوش آوا
که , علی دست قادر ازلیست
رشته ی ما سوی به دست علیست
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
#ترجیع_بند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بند هفتم🌱
دوشم آمد فرشته ای از در
که رسید ای رفیق وقت سفر
سفری عاشقانه باید کرد
همره کاروانیان سحر
شمع راه تو باد , شعله ی آه!
زاد راه تو باد, خون جگر
چشمم , از شوق گشت کوکب ریز
دامنم شد ز اشک , پر اختر
جانم از شوق دوست در تب و تاب
دلم از عشق دوست در آذر
پا نهادم به فرق هستی خویش
پر گشودم به عالمی دیگر
بود بزمی به پا در آن وادی
که در آن , زهره بود رامشگر
مجلسی با صفا تر از مینو
محفلی , از بهشت نیکو تر
بود سلمان به جمع همچون شمع
در کفی جام و در کفی ساغر
می زنان در یمین او, مقداد
نی زنان در یسار او, بوذر
برده از هوششان به نغمه , بلال
کرده سر مستشان ز می, قنبر
گفت سلمان که کیستی ؟گفتم:
شاعر اهل بیت پیغمبر
چون مرا رخصت بیان فرمود
جا گرفتم به عرشه ی منبر
هست در خاطرم که میخواندم
این دو مصرع به مدحت حیدر
که , علی دست قادر ازلیست
رشته ی ما سوی به دست علیست
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
#ترجیع_بند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بند هشتم🌱
آمد آخر شبی به کلبه ی من
دلبر نازنین سیمین تن
شب تاریک من پس از عمری
شد به نور جمال او روشن
چشم مستش به جام من میریخت
می ناب و شراب مرد افکن
قد و بالاش, راستی محشر
چشم شهلاش, راستی رهزن!
لب لعلش کجا و رنگ عقیق؟!
خط سبزش کجا و رنگ چمن؟!
گفت با من : ز شهر عشقم من
که از چینم و نه ملک ختن
آمدم تا که خو شه ای چینم
من:گدا و تو :صاحب خرمن
گفتمش :من کجا و این همه لطف؟
آتش شوق را مزن دامن؟
ره خود گیرو رحم کن بر دل
خون ما را مگیر بر گردن
لب به دندان گزید از سر ناز
کاین همه دم مزن ز لا و ز لن
دم ز مدح علی بزن , که رهد
جان غمگین منز چنگ محن
آن علی ولی والاقدر
آن امیر زمین و میر زمن
آتشی از دلم زبانه کشید
که نه او در میانه ماندو نه من
شد بلند از سرادق ملکوت
این ندای رسای شور افکن
که , علی دست قادر ازلیست
رشته ی ما سوی به دست علیست
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
#ترجیع_بند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بند نهم🌱
چشم او در کمال بیداری
میکند از دلم, پرستاری
هر کجا زلف او دلی بیند
می زند راه او به عیاری
در میان شکنجه طره یخویش
چندی از دل کند نگه داری
چون دل از عاشقی شود شیدا
سر دهد آه و ناله و زاری
سر به گوشش نهد که ای غافل!
این بود اول گرفتاری
یا منه پا به حلقه ی عشاق
یا بجوی از دو کو ن بیداری
اولین شرط عشق ورزیدن
ترک عقل است و ترک هشیاری
چون به بازار عشق روی آری
درد را میکنی خریداری
بار هستی ز دوش خود فکنی
رهی از محنت گرانباری
چون به دلدادگی علم گردی
یار آید سراغت از یاری
شوی آیینه ی جمال حبیب
کند از چهره پرده برداری
هر کجا رو کنی علی بینی
رهی از شاهدان بازاری
فاش بینی که نیست غیر علی
متصف بر صفات داداری
هر زمان بشنوی ز هاتف غیب
این ندا را به خواب و بیداری
که , علی دست قادر ازلیست
رشته ی ما سوی به دست علیست
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
#ترجیع_بند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بند دهم🌱
سوختم سوختم ز شعله ی آه
آه از دست آتش دل آه
میکشم روزو شب ز پرده ی دل
آه جانسوز و ناله ی جانکاه
دل من مبتلای دلداری است
که کسی در دلش ندارد راه
بر زخ افشانده زلف را گویی
روی مه را گرفته ابر سیاه
نسبت روی او به مه کردم
آه از این اشتباه و جرم و گناه
که :رخش را غلام درگاهند
روزها :آفتاب و شبها: ماه
ملکوتی خصال و عرشی فر
ابدی حشمت و ازل خرگاه
ازلی میر و جاودانه امیر
ایزدی شوکت و خدایی جاه
او رفیع است و درک ما نا چیز
او بلند است و فکر ما کوتاه
گاه سیر حریم رفعت او
از سر چرخ اوفتاده کلاه
نه منم مبتلای او که دو کو ن
کرده مفتون خود به نیم نگاه
قسمتم چون که نیست شرب مدام
میزنم می ز جام او گه گاه
رازق ما سوی به عون الحق
خالق ما یکون باذن الله
تن او بس لطیف تر از جان
باد ارواح العالمین فداه!
که , علی دست قادر ازلیست
رشته ی ما سوی به دست علیست
*
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
#ترجیع_بند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بند یازدهم🌱
ای خوشا لولیان درد آشام
شهره در بیخودی ولی بد نام
خاطر آسودگان گردش چرخ
دامن آلودگان گردش جام
گرد میخانه روز شب به طواف
شسته در باده جامه ی احرام
شام را با پیاله برده به روز
روز را با پیاله برده به شام
همه سر خوش ز باده ی گلرنگ
همه سر مست از می گلفام
داده در راه مستی از کف دل
برده در راه می ز دل آرام
بیسرو پا و رند و خانه بدوش
مست ودرد آشنا و درد آشام
دست در دست شاهد مقصود
شسته از ننگ دست و دست از نام
میفروشند بر تو صدق و صفا
میخرند از تو تهمت و دشنام
در دل بسته بر رخ شادی
در جان را گشوده بر آلام
لن ترانی زنان به شادی چرخ
ارنی گو به محنت ایام
نزد این طایفه چه کفرو چه دین
پیش این طایفه چه پخته په خام
جانشان منجلی ز مهر علی ست
دلشان صیقلی ز نام امام
پای کوبان و آستین افشان
می سرایند عاشقانه مدام
که , علی دست قادر ازلیست
رشته ی ما سوی به دست علیست
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
#ترجیع_بند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بند دوازدهم🌱
گاهی از فرط عشقو جذبه ی حال
میکشندم برون ز عالم قال
می برندم به عالمی که در آن
بال نگشودست مرغ خیال
شبی از شوق وجد وذوق سماع
با پرو بال شور و جذبه و حال
پا نهادم به محفلی که در آن
موج می زد شعاع نور جمال
یار صاحب جمال شهر آشوب
تکیه میزد به مسند اجلال
ساقی از روی مر حمت میکرد
بهر جذب سرور و دفع ملال:
قدح میکشان ز می لبریز
جام مستان ز باده مالامال
سرخوش از جام بیخودی اوتاد
بیخود از جام سر خوشی ابدال
رو به سویم فکند از سر مهر
زد به نامم چو بخت قرعه ی فال
نگه پر فسون و گویایش
گفت در گوش جان که :کیف الحال
گفتم از حال من چه میپرسی؟
عاشقان را که روشن است احوال
گفت جامی دگر بگیر و بنوش
در راه عاشقی بکوش و منال
چون شدم مست گفت در گوشم
کای تو را دل اسیر احمد و آل
با علی هر که عشق میورزد
عشق بازد به ایزد متعال
که , علی دست قادر ازلیست
رشته ی ما سوی به دست علیست
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
#ترجیع_بند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بند سیزدهم🌱
از جرس بشنوید بانگ رحیل
کاین شما وین طریق پیر دلیل
ز امر او نور مهر افروزد
پیش پای شما و اهل سبیل
آنکه از سقف چرخ آویزد
هر شب از جمع اختران قندیل
هست تفسیر موی او والیل
رخ او راست والضحی تاویل
او مسمی و دیگران همه اسم
او مثل هست و کار ما تمثیل
ایلیا نام اوست در تورات
بریا اسم اوست در انجیل
اوریا نام او بود به زبور
در صحف اسم بود جزییل
نام عبرییش هست ملقاطیس
نام سریانیش بود شرحیل
چینی اش جینی و حبش تیرک
#علی ش خوانده کردگار جلیل
ما کجا و #علی ؟!که می سوزد
اندر این راه شهپر جبرییل
چون که پا در رکاب بفشارد
رود از حد برون شمار قتیل
تا بدان حد که جبهه می ساید
بر در او ز عجز عزراییل
کشته ی او هزار ابراهیم
فدیه ی او هزار اسماعیل
کعبه را ساخت یا #علی گویان
شد بلند این ندا ز نای خلیل
که , #علی دست قادر ازلیست
رشته ی ما سوی به دست علیست
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
#ترجیع_بند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بند چهاردهم🌱
ما همه بنده ایم و مولا اوست
که علی با حق است و حق با اوست
ما همه ذره ایم و او خورشید
ما همه قطره ایم و دریا اوست
محفل آرای بزم وادی طور
مشعل افروز طور سینا اوست
آنکه لعل لبش به وقت سخن
کند احیا دو صد مسیحا اوست
آنکه بیرون کشد ز چنگ غروب
قرص خورشید را به ایما اوست
آنکه در بارگاه قرب خداست
محور رخسار حق سراپا اوست
آنکه در گوش خاکیان گوید
قصه ی راز آسمانها اوست
از شرف آنکه روی دوش نبی
جای دست خدا نهد پا اوست
با نبی آنکه گفت در خلوت
را ز معراج آشکارا اوست
آنکه هر دم زحال قاتل خویش
شود از روی لطف جویا اوست
آنکه در حق دشمنان کردست
رحمت و شفقت ومدارا اوست
ام مسمی و دیگران همه اسم
غیر او جمله لفظ و معنا اوست
دل پروانه میتپد از شوق
هر کجا شمع محفل آرا اوست
گفتم ای دل که کیست دلدارت؟!
آهی از دل کشیدو گفتا:اوست
که , علی دست قادر ازلیست
رشته ی ما سوی به دست علیست
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
#ترجیع_بند
🔹 مناجات
چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را
کشیدم در غل وزنجیر،نفس لا ابالی را
خداوندا به شوق بارش باران الطافت
تحمل کرده ام این سالهای خشکسالی را
زمانه از تو دورم کرده وشیطان فراوان است
نمی جویم تو را،گم کرده ام سیر جلالی را
چه شبهای درازی را که بی یاد تو سر کردم
ببخش این سرکشی این سرخوشی این بی خیالی را
برای درد دل کردن در این دنیای وا نفسا
به غیر از تو ندیدم هر چه گشتم این حوالی را
چهل سال است بی تابانه دنبال تو میگردم
چگونه شرح باید داد این آشفته حالی را
چنان در زرق وبرق زندگی غرقم که در سجده
نمی بینم به جز گلهای رنگارنگ قالی را
مرا تنها دو رکعت عشق روزی کن که دلتنگم
تداعی کن برایم باز گلبانگی بلالی را
رهیده تیر عمرم از کمان و راهی گورم
نیاوردم به دست ارزان من این قد هلالی را
خدایا سال وفال وحال ومالم با تو خوش یُمن است
نگیر از سرنوشتم بخت رام وبخت عالی را
به سمتت آمدم با کوله باری از نبودنها
فقط روی سیاه آوردم و دستان خالی را
من از دیدار عزرائیل واز محشر نمیترسم
که دارم بر سر خود سایه ی مولی الموالی را....
#احمد_علوی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━