اگر چه درد ... اگر چه هزار غم داریم
کنارِ حضرتِ معصومه ما چه کم داریم
کنارِ دخترِ باران و خواهرِ خورشید
بهشت حرفِ کمی هست تا حرم داریم
به ذکرِ شاهِ خراسان گرفته ایم دم و
به لطفِ حضرتِ معصومه بازدم داریم
مدافعانِ حریمِ کریمه ی عشقیم
همیشه چشم بر این سفره کرم داریم
محرّم و صفر و فاطمیه و رمضان
چقدر عشق که یکجا کنارِ هم داریم
سیاه پوش ، برایِ بقیع ، ویرانیم
علم به دوش به یادِ غمِ علمداریم
برایِ آنکه ببوسیم دستِ باران را
چه اشتیاقِ عجیبی که در حرم داریم
.
#ابراهیم_زمانی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
17.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه دخیل - ویژه اعیاد شعبانیه - با اجرای شاعر اهل بیت #ابراهیم_زمانی
┏━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
دلگیر...دلشکسته...دل آشوب...دل پریش
بعد از تو مـــن غروبِ غم انگیــزِ جمعه ام
#ابراهیم_زمانی
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
حضرتِ علی علیه السلام :
🔷
سنگ را از همان جایی که دشمن پرت کرده بازگردانید که شر را جز شر پاسخی نیست
نهج البلاغه - حکمت 314
🔷
بر بی هُنران نقـــدِ هُنـــر نَتوان کرد
خَرمُهره پَسَــند را ، گُهـــر نَتوان کرد
دشمن چو زند سنگ تو هم سنگ بزن
چون پاسُخِ شر به غیرِ شر نَتوان کرد
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
🔷
وقتی که سلامِ فتنه با نیرنــگ است
شایسته ترین جوابِ ما درجنگ است
پاسُخ به بدی همیشه با نیکی نیست
دشمن بِزند سنگ جوابش سنگ است
#ابراهیم_زمانی
🔷
💠@yazeynb💠
@ostadmojahedi
غم و گلایه و حسرت ...
گرسنه ایم هنوز
غذای روز و شب ما سه وعده کارگریست
#ابراهیم_زمانی
🌺
ای کاش فقط کمــی مُسَلمـان باشیم
از "میمِ " نخست مثلِ سَلمان باشیم
پیغمـــبرِ ما نمادِ " انسانیّت " است
قبل از همه چیز باید انســان باشیم
#ابراهیم_زمانی
🌸
29.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلامُ علیک یا امّ البنین ...
به نیت مادر شهید صیاد خدایی
#مادران_شهید
#مادران_احساس
#شاعر: #ابراهیم_زمانی
#آهنگساز_امید_ساربانی
#خواننده_مسعود_دانایی
#تهیه_شده_در_گروه_یک_سیما
بـــاد از دوردســـــت می آمـد
شــــمع پروانه را خبر می کرد
آتــــشِ آهِ ســردِ مـــادر داشت
در دلِ کوچک اش اثر می کرد
غُربــتِ واژه هــا قَلــم می خورد
داشت نظمِ جهان به هم میخورد
کوچــه انگــار تنــگ تـر می شـــد
داشت یک حادثه رقم می خورد
سیلـــیِ بــادهـــایِ پایـــــیــزی
راه را بستـــه بــود با فـــریــاد
دستِ ننگیـــنِ فتنه بالا رفـــت
و سِپس آسِمان زمیـــن افتـــاد
چشم هایـــش کبــود می دیدند
روزِ روشن شبیهِ شــب شده بود
آسِمان شــرم داشت از خورشیـد
کودکِ قصّه جان به لب شده بود
این گذشــت و گذشـــت تا اینکه
کینـــه ها با کنایــه ها همدســت
ریسمــانِ سقیفــه بــا لبـــــخــند
داشت دستانِ کعبه را می بست
شعله ها سُرخ می شدند از شرم
در و دیوار روضـه می خواندند
کاش اصلأ مدینه کوچه نداشت
کاش آن روز خانــه می مانــدند
دیگـــر از زندگی پس از آن روز
گریه در گریه سیــر شد کـــودک
بــا نگـــاهــی به مـادرش زهــرا
در همان کوچه پیر شد کــودک
#ابراهیم_زمانی
تقدیم به غیرتِ علمدارِ کربلا
حضرتِ عبّاس بنِ علی علیه السلام
چشــم هایش جلوه ی روزِ قیامت داشته است
تا خدا هم رفته از بس قدّ و قامت داشته است
آمـده یــک روز بـعــد از روزِ مــیــلادِ حــسیـــن
ماه بر خورشیدِ خود خیلی ارادت داشته است
این قیاسِ چهره اش با مـاه ، بی انصافی است
ماه هم بر چهره ی ماهش حِسادت داشته است
ابروانــش ابـرِ رحمــت ، چشــم هایش آسمــان
گونه هایی سُرخ از جنسِ نجابـت داشته است
" حاتــمِ طایــی " گدایِ خانه زادش بوده است
معدنِ جود و سخا از بس سِخاوت داشته است
خوش به حالِ " مالــکِ اشتــر " سعادتمنــد شد
چون که با عبّاس فرزندش رفاقت داشته است
سـاقــی و سـر لشــکـر و سـالار و سـردارِ سـپــاه
این پسرخیلی به یاسین هم شباهت داشته است
می تــوان فهمیــد از جنــگــاوری هــایـش که او
گــاه گاهــی با خودِ حیــدر رقابــت داشته است
پهلــوانــان و مشـاهــیرِ شجــاعــت گفتــه اند :
در شجاعت حضرتِ عبّاس شُهرت داشته است
صــورِ اســرافیــل دارد نعــره هایش در نَــبَــرد
آن قَــدَر که در رجزهایــش ابُهّـت داشــته است
می تــوان از جایــگـاهِ خیمــه اش فهمیــد کــه
رویِ نامـوسِ حَرَم بسیــار غیــرت داشته است
تشنــه ی جنـگ است امّــا کودکــان تشنـه ترند
هرکسی یک جور از عبّاس حاجت داشته است
در میــانِ التــمـــاسِ مَــشـــک ها و اشـــک هــا
کودکِ شش ماهه کمتر صبرو طاقت داشته است
رفــت تــا دریــا کُــند دشـــتِ پُــر از تشـویــش را
دشت هم از دشتِ لب هایش شکایت داشته است
دل بــه دریــا زد ولــی هـرگــز بــه دریــا رو نَــزَد
ساقی از مَشکِ پُر از خالی خجالــت داشته است
آه ... حتّــی تـــیرها را هم در آغوش اش گرفــت
سرزمینِ سینه اش از بس که وسعت داشته است
دســت اش افتــاده ولــی از پــا نیفتــاده هنــوز
مَشک را با سینه اش تحتِ حمایــت داشته است
در هیــاهــویِ هُــجــومِ تــــیــرهــا و نیــزه هـا
تیــرهایِ حــرملـه انگـــار سبقــت داشــته است
دســت ها را داد امّــا دســت با دشـمــن نــداد
دشمنی که دست خطّی از خیانت داشته است
رویِ خاک افتاد امّا هیچکس سمت اش نرفت
آنقَدَرکه ماهِ درخون خفته شوکت داشته است
کــامــلا پــیــداسـت از شــرمِ نــگــاهِ واژه هــا
شــاه بیتِ کربلا شــوقِ شهــادت داشـته است
یا بنیّــه ... این صــدایِ کیسـت سردارِ غریـب
این غریبِ آشنا با تو چه نسبـت داشته است ؟
خوش به حالِ چشم هایت در میانِ خون ندید
مادری را که نگاهــش بـویِ غُربـت داشته است
اشــک هــایــت مــوج مــی زد آبــرویِ آب را
اشــک هایت مثلِ مرواریـد قیمت داشته است
دشـــت را لبریـــز کــرده غنــچــه هــای پیکــرت
دسته گُل را پیشِ هم چیدن مشقّت داشته است
قُرصِ مــاه ات طاقــتِ یلــدا نشینی را نداشــت
شاعر این افتادنِ سر هم حکایــت داشــته است
تــا تـمــامِ شـــهر مجـــنــونِ نــگــاهِ تــو شــونـد
ســنگ با پیشانــی ات عقــدِ اخُوّت داشته است
پیشِ رویت حضرتِ خورشید قامت بسته است
پشـتِ سر اینبار هفتـاد و دو رکعت داشته است
زیرِ پــایِ خطبــه هایت کــعبه " بیــت الله " شد
کــعبه از شأنِ قدم هایِ تو حُرمــت داشته است
پنــج تــن معصــوم دســتانِ تــو را بوسیــده اند
دسـت بوسـیِ تــو هم انگــار نوبــت داشته است
شک ندارم حضرتِ عیسی مُریــدِ چشــمِ توســت
چون که حتی ارمنی هم ازتو حاجت داشته است
خــاکِ پــایِ زائــرانــت " شــاه اسماعیــل هــا "
شــاه هم در این حَرَم حُکمِ رعییّت داشــته است
آبِ زمــزم تشنــه ی بوسیــدنِ ســردابِ توســت
آســمــان هم آرزویِ خــاکِ تُربــت داشــته است
خــوش به حــالِ آن گــلیــمِ زیــرِ پـــایِ زائــرت
بیشتــر از چشــم هایِ من لیاقــت داشـته است
حضرتِ بــاب الحــوائج چنــد سالــی می شود
شاعــرِ بی ذوق هم ، ذوقِ زیــارت داشته است
#ابراهیم_زمانی
تقدیم به اوّلین شهیدِ محراب
حضرتِ علی بنِ ابی طالب علیه السلام
نمک یا شیر ؟ امشب بر کدام اصرار خواهد کرد
چه شیری روزه اش را با نمک افطار خواهد کرد
نمی دانم چرا در پاسُــــخِ دلشــــوره هایِ شَـــهر
فقط " فُزت و ربِّ الکعبه " را تکــرار خواهد کرد
نگــــاهِ آخــرش را " امِّ کُلثوم " اشــــک می ریزد
وداعِ آخــــرش را با در و دیــــوار خواهــــد کرد
به مسجد می رود مِسمــــار می گیرد عبایش را
ولی امشب علی خون بر دلِ مِسمار خواهد کرد
مبادا که قضــــا گــــردد نمــــازِ " ابـنِ مُلجم ها "
علی از خوابِ غفلت مرگ را بیــــدار خواهد کرد
بزن شمشیــــر شیــــرِ خسته از زخـــمِ زبان ها را
مگر این سمّ اثر در حیــــدرِ کــــرّار خواهد کرد ؟
بزن شمشیــــر انگار آسمان هم چشم بر راه است
که امشب ماه با خورشیدِ خود دیدار خواهد کرد
امیری را شبانــــه اشــــک ها بر دوش می بُردند
شبِ تشییع هم عاشق ، نَظر بر یــــار خواهد کرد
شنیدم پیرمــــردِ کــــورِ در ویرانه ای می گفت :
زمانه کوفه ی بعد از علی را خــــوار خواهد کرد
#ابراهیم_زمانی
تقدیم به بانـــوی صبر
حضرتِ زینب سلام الله علیها
صــبر مبهوت زیرِ لب می گفت :
مگر این زن چه طاقتــی دارد ؟
صـــبرِ ایّـــوب جـــایِ خود ، امّا
صـــبرِ زینـــب حکایتــــی دارد
صـــبرِ او اشکِ ناتوانـــی نیست
صـــبرِ او ذوالفقــارِ در بند است
گـــاه با صـــبر ، گـــاه با خــطبه
تیـــغِ او در نیـــام بُـــرندّه است
خسته بال و شکسته قامت نیست
اسوه ی صبر و بی همــاورد است
چوبِ محمل شکسته است ولــی
خَم به ابــرویِ خود نیاورده است
کربـــلا هر کجا بـــلا می ریخت
صـــبرِ زینب به چشــــم می آمد
آن طـــرف کـــاخِ ظلم می لرزید
تا که چشمش به خشــم می آمد
مثلِ بـابـا چو شـــیر می غُرّیـــد
مثلِ مادر حجابی از شـب داشت
کــربـــلا زنــده مانـــد در تاریـــخ
چون کنارش حسین ، زینب داشت
حلقــــه ی اشــــکِ دورِ چشمانش
حلقــــه هایِ غمِ اســــارت نیست
این اسارت شـــروعِ آزادی اســت
این اسارت کم از شهــادت نیست
این زن آموزگــــارِ تاریــخ اســـت
هم کــــلامِ ســـتم نخواهــد شــد
دختــرِ خطبـــه هـــایِ بی پایـــان
خطبه اش خرجِ غـم نخواهد شد
کشتـــیِ صــبــر و استقامــــت را
مــرد و مردانــه او به جریـان برد
کــربــلا بــا حسیــــن شــد آغـــاز
خواهــرش کــار را بــه پایـان برد
#ابراهیم_زمانی