هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#میثم_داودی
غزلی برای امام هادی(ع)
بیت رهبری
شعر خواندی و استوارترین کاخهای ستم خراب شدند
دست بردی به چشمه زمزم، آبهای جهان شراب شدند
پلک باز تمام پنجرهها، روزها با تو خیره حرف زدند
شب ولی سرد بود، پس ناچار، چشم بستند و گرم خواب شدند
آسمان راه خویش را گم کرد، ماه در چشم شب تلاطم کرد
ابرهای سیاه با گریه، خیره در چشم آفتاب شدند
تو خلیلی که زیر پاهایت، قفس شیرها گلستان شد
دست آخر هم از خجالت تو، شیرها قطره قطره آب شدند
ای نگاهت شفای بیماران، ای امام صداقت و باران
تو دعا کردی و گنهکاران، با خدا پاک بیحساب شدند
ساحران را به خاک افکندی، بارها مثل حضرت موسی
بعد هم دور گردن آنها، مارها یکبهیک طناب شدند
خواب مسموم معتمدها را، زلف آشفتهات پریشان کرد
آسمان رعد و برق زد یعنی، اشکهای تو مستجاب شدند
#میثم_داودی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#میثم_داودی
بیت رهبری
شعر برای امام علی النقی الهادی صلوات الله علیه🌷
شعر خواندی و استوارترین کاخهای ستم خراب شدند
دست بردی به چشمه زمزم، آبهای جهان شراب شدند
پلک باز تمام پنجرهها، روزها با تو خیره حرف زدند
شب ولی سرد بود، پس ناچار، چشم بستند و گرم خواب شدند
آسمان راه خویش را گم کرد، ماه در چشم شب تلاطم کرد
ابرهای سیاه با گریه، خیره در چشم آفتاب شدند
تو خلیلی که زیر پاهایت، قفس شیرها گلستان شد
دست آخر هم از خجالت تو، شیرها قطره قطره آب شدند
ای نگاهت شفای بیماران، ای امام صداقت و باران
تو دعا کردی و گنهکاران، با خدا پاک بیحساب شدند
ساحران را به خاک افکندی، بارها مثل حضرت موسی
بعد هم دور گردن آنها، مارها یکبهیک طناب شدند
خواب مسموم معتمدها را، زلف آشفتهات پریشان کرد
آسمان رعد و برق زد یعنی، اشکهای تو مستجاب شدند
#میثم_داودی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
این تکههای سرخ، گل پرپر است یا
اندام خوشتراش #علی_اکبر (ع) است یا...
.
بابا! چرا دو تا کفن کوچک سفید؟
یعنی دو تا برای علی اصغر (ع) است؟ یا...
.
این سر که روی نیزه به معراج رفته است
.بابا بگو به من سر پیغمبر (ص) است یا...
.
این سر که ابروان کمانی و در همش
مبهوت ماندهام به خدا، خنجر است یا ...
.
این سر که ابرهای جهان در مدار اوست
از درد و زخم حادثه چشمش تر است یا...
.
این سر بگو که آمده در جشن تیغ و خون
تا شام سفرهدار دل مادر است؟ یا...
.
این سر که گیسوان سیاهش به روی نی
داده عنان قافیهها را به بادها👉👏
باد آمد و دوباره همان فکرها شروع ...
این تکههای سرخ گل پرپر است یا...
.
#میثم_داودی
یک ایستگاه / خاطره جا ماند ، از قطار
بغضی میان حنجره جا ماند ، از قطار
دستان سرد و یخ زده اش را بلند کرد
دستی که پشت پنجره جا ماند ، از قطار
یک دست سرد ، یک چمدان ترس ، یک قطار
در گیر و دارِ دلهره جا ماند ، از قطار
یک حلقه ابر دور نگاهش نشسته بود
- چشمی که در محاصره جا ماند ، از قطار -
جنگل کنار پنجره اش می دوید ... تا _
تونل رسید و منظره جا ماند ، از قطار ...
#میثم_داودی
دستان سرد و یخ زده اش را بلند کرد
دستی که پشت پنجره جا ماند ، از قطار
.
#میثم_داودی
یک دست سرد ، یک چمدان ترس ، یک قطار
در گیر و دارِ دلهره جا ماند ، از قطار
.
#میثم_داودی
یک حلقه ابر دور نگاهش نشسته بود
- چشمی که در محاصره جا ماند ، از قطار -
.
#میثم_داودی
جنگل کنار پنجره اش می دوید ... تا _
تونل رسید و منظره جا ماند ، از قطار ...
#میثم_داودی
به گُرده ام زد و خون گریه کرد تیغ رفیقم
ولی به خنده فقط لب گشود زخم عمیقم
.
#میثم_داودی
به گُرده ام زد و خون گریه کرد تیغ رفیقم
ولی به خنده فقط لب گشود زخم عمیقم
.
#میثم_داودی
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#میثم_داودی
غزلی برای امام هادی(ع)
بیت رهبری
شعر خواندی و استوارترین کاخهای ستم خراب شدند
دست بردی به چشمه زمزم، آبهای جهان شراب شدند
پلک باز تمام پنجرهها، روزها با تو خیره حرف زدند
شب ولی سرد بود، پس ناچار، چشم بستند و گرم خواب شدند
آسمان راه خویش را گم کرد، ماه در چشم شب تلاطم کرد
ابرهای سیاه با گریه، خیره در چشم آفتاب شدند
تو خلیلی که زیر پاهایت، قفس شیرها گلستان شد
دست آخر هم از خجالت تو، شیرها قطره قطره آب شدند
ای نگاهت شفای بیماران، ای امام صداقت و باران
تو دعا کردی و گنهکاران، با خدا پاک بیحساب شدند
ساحران را به خاک افکندی، بارها مثل حضرت موسی
بعد هم دور گردن آنها، مارها یکبهیک طناب شدند
خواب مسموم معتمدها را، زلف آشفتهات پریشان کرد
آسمان رعد و برق زد یعنی، اشکهای تو مستجاب شدند
#میثم_داودی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━