eitaa logo
استاد زاهدی
786 دنبال‌کننده
383 عکس
27 ویدیو
9 فایل
✅موسسه قرآن و عترت صابره سلام الله علیها 📕شرح زیارت عاشورا 🌙اسلامی کردن علوم 📝نظام سازی قرآنی 📖تعلیم و تربیت قرآنی 🔹استاد مرتضی زاهدی، موسس امور تربیتی در دوران شهید رجایی و از شاگردان شهید مطهری(ره) و آیت‌الله مجتهدی تهرانی(ره) @sabereh_ir ادمین☎
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد زاهدی
♦️خلاصه‌ای از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا» تالیف استاد زاهدی 💠قسمت اول ➡️ @OstadZahedi
📕خلاصه‌ای از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا»، تالیف استاد زاهدی 1⃣ قسمت اول   ♦️بحث ما راجع به شرح زيارت عاشورا است، هركسی اين مطالب اوليه كه به عنوان مقدمه بحث می‌شود را ياد بگيرد، گام مهمی را برای فهم مطالب بعدی برداشته است. ♦️مفهوم نزول قرآن 🔻قرآن از ملكوت اعلی نازل شده است. اينكه می‌گوئيم قرآن در اين عالم (عالم ناسوت، عالم شهود، ادنی مرتبه وجود، پست ترين مرحله وجود) نازل شده است، معنی آن اين نيست كه از يك جای بلند مثل باران به پايين افتاده است. شما وقتی می‌خواهيد براي كودك حرف بزنيد، حرفتان را نازل می‌کنید، نه اینکه از یک ارتفاع آن را به پایین بیندازید. عالی‌ترين مفاهيم عالم ملكوت را به يك بچه چگونه می‌خواهيد منتقل كنيد؟ لذا سعی‌ می‌كنيد اين مفاهيم را كوچك كنيد. كوچكتر و كوچكتر؛ بنابراين می‌گرديد و می‌گرديد تا كلمه‌ای را كه اندازه فهم اين بچه باشد را پيدا كنيد. 🔻آن كسی كه دقيق‌تر، عالم‌تر و دانشمندتر است، كلمه‌ای را به اين كودك می‌گويد، كه هرچه بزرگتر می‌شود می‌بيند مطالبی را كه شنيده است كاملاََ درست بوده اما همان مقداری كه او قبلاََ فهميده بود، نبوده است، يعني هر چه بزرگتر می‌شود عمق اين حرف برايش مكشوف‌تر می‌گردد. 🔻مثلاََ وقتی به يك جوان می‌گویید «دنيا خيلی پشت و رو دارد» اين حرف تنها چند كلمه است، اما هرچه زمان می‌گذرد او می‌بيند راست گفته‌ايد، ولی آن چيزی كه ده سال پيش فهميده بود، با آنچه كه بيست سال بعد می‌فهمد خيلی فرق دارد. اما حرف هنوز همان حرف است. يا وقتی به يك بچه می‌گويید «اعمالت را می‌گذارند، توی ترازو و می‌كِشند» آن بچه تا وقتی ده سالش است، گمان می‌كند منظور اين است كه يك ترازوی دوكفه‌ای است كه اعمال را روی يك كفه می‌گذارند و يك سنگ هم روی كفه ديگر می‌گذارند، اما كم‌كم بزرگ می‌شود و مفاهيم ميزان و ترازو درون ذهنش باز می‌گردد و می‌فهمد كه پارچه هم ترازو دارد، ترازوی پارچه متر است؛ شعر هم ترازو دارد، ترازوی شعر عروض و قافيه است؛ نگاه هم ترازو دارد، دكتر چشم با ترازو می‌كشد تا ببيند عمق ديد فيزيكی شخص چقدر است. بنابراين هرچه بزرگتر می‌شود می‌بيند كه همه چيز ترازو دارد. 🔻قرآن در مورد روسياهان و تيره‌بختان و حق‌ستيزان می‌فرمايد: «وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ» (انفال:۵۰) يعنی چگونه است كه ببينی لحظه‌ای را كه ملائك جان حق‌ستيزان را می‌گيرند و در آن حال به صورت و پشت آنها می‌زنند؛ آنهايی كه به خودشان ظلم كرده‌اند و اين حرفها را به مسخره گرفتند و دلهای ايشان بازيگوش است، «لاهيه قلوبهم» قلبشان بازيگر است و حاضر نيستند در فهم حقايق عميق بشوند. «يضربون وجوههم و ادبارهم»، به صورت و پشت و پهلويشان می‌زنند، «اخرجو انفسكم» يعنی زود باشيد جان بكنيد و روح و باطن خود را تحويل دهيد. وای به حال شما كه به جای آن امانتی كه به شما داده‌ايم و به جای آن روح و آن موجودی كه بايد در وجودتان رشد كرده باشد و موجودی فهيم و شايسته و توانا باشد، يك مجسمه كثافت به ما تحويل دهيد. 🔻آن‌وقت از اين آيه ما بايد صاعد بشويم و بالا برويم و آسمان به آسمان در آن پرواز كنيم و اسرار اين معارف را بفهميم. وقتی كه اسرار آيات را  فهميديم به خدا قسم كه بسياری از حجاب‌ها كنار می‌رود و برای خوب شدن، سرعت می‌گيريم. لازم نيست زياد توبه دروغين كنيم، بلكه اگر عظمت مطلب را درك كنيم كافی است كه تصميم بگيريم تا راه درست را انتخاب كنيم، بنابراين مشكل ما بر سر فهم قضيه است. 🔻يك بچه تا وقتی كه نمی‌داند آتش چيست، به سمت آتش می‌رود؛ ولی وقتی كه بفهمد اين آتش چطور دستانش را می‌سوزاند، از آن با دقت همواره فاصله می‌گيرد و ديگر نياز به توبه كردن و قول دادن برای اين كه ديگر به سمت آتش نرود، نخواهد داشت. مشكل ما بر سر بی‌معرفتی است و گناهان ما تنها به خاطر بی‌اراده بودن نيست، ما يك جای ديگر را هم كسر داريم، ما معرفت به مقام حضرت زهرا (س) را نداريم، ما در فهم مقام امام حسين(ع) كسر معرفت داريم... 💠پایان قسمت اول 👈ادامه دارد... ➡️ @OstadZahedi
استاد زاهدی
♦️خلاصه‌ای از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا» تالیف استاد زاهدی 💠قسمت دوم ➡️ @OstadZahedi
📕خلاصه‌ای از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا» تالیف استاد زاهدی 2⃣قسمت دوم ♦️اهل بیت(ع) آسمانی هستند ولی زمینی زندگی کردند 🔻در قسمت اول ذکر شد که قرآن نازل شده است تا ما صاعد بشويم، خود قرآن می‌فرمايد: «تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ» (فصلت:۳۰). عرض من تازه از اينجا شروع می‌شود: «خَلَقَكُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ حَتّى مَنَّ عَلَيْنا بِكُمْ» (زیارت جامعه کبیره) شما نوری بر گرد عرش بوديد و بخاطر ما روسياهان آمده‌ايد تا به ما بگوييد بياييد بالا و به زباله‌دانی دنيا دل نبنديد. اين اتومبيل شيك و قشنگ را كه به آن دل بسته‌ايد، وقتی تصادف كند و از بين برود، پوچی و فانی بودنش را می‌بينيد. همه دنيا چنين است، ظاهری فريبنده دارد و باطنی پوچ. 🔻ائمه اطهار عليهم السلام از آسمان از حول العرش محدقين آسمان به زمین نازل می‌شوند تا برای ما قابل فهم شوند. گمان می‌كنيد كه حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها كه هستی در چنگش بود، آيا نمی‌توانست اشاره كند تا دشمنانش نابود شوند و نگذارد پهلويش را بشكنند؟ 🔻چرا حضرت اباعبدالله الحسين(ع) فرصت داد تا علی اصغرش را تير بزنند و گلوی نوزاد معصوم حضرت، پاره پاره بشود؟ آيا حضرت نمی‌توانستند اشاره كنند تا تمام صحرا آب زلال و خنك بشود؟ آن‌ وقت به خاطر يك قطره آب، خودش و فرزندانش به سخت‌ترين حالت دچار شوند؟ 🔻عاشقی را ببينيد! ما می‌گوييم «عشق حسين» ولی با اين حرفها بازی می‌كنيم. عاشق حقيقی آنها بودند و هستند. آنقدر عاشق بودند كه حضرت زهرا (س) فرصت داد تا پهلويش را بشكنند. در حالیكه می‌توانست جلوی آنها را با اراده ملكوتی بگيرد. اما این کار را نکرد تا خانمهای پيرو او در تمامی طول تاريخ  اگر به ظلم رسيدند نگويند ما كه حضرت زهرا (س) نيستيم كه يك اشاره كنيم و ظالم را از پای در بياوريم! 🔻حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها مبارزه را صورت طبيعی داد تا اگر در نسل‌های بعد خانمها مبارزه كردند و اگر دشمن پهلويشان را شكست، بگويند با مادرمان زهرا(س) همين كار را كردند. لذا ايستادگی و مقاومت كنند. و اگر فرزندانشان را در وسط يك صحرا تشنه اسير كردند، و مردها و بچه‌هايشان را پيش چشم آنها كشتند و سر بريدند باز هم مقاومت كنند و نگويند ما كه امام نيستيم تا بتوانيم مقاومت كنيم! 🔻امام حسين(ع) فرصت داد تا اين همه بلا و مصيبت را سرش بياورند تا سر مشق ما خاكی‌ها بشود. عاشقي را ببينيد، امام اجازه داد که ایشان را بكشند، تا به ما ياد بدهد كه، ببينيد من چطوری با اين همه قدرتم به شكل شما زندگی كرده‌ام كه شماها از من ياد بگيريد تا فردا نگوييد كه امام حسين علیه السلام، امام  بود، ما كه امام حسين(ع) نيستيم! ♦️انكار ولايت در رفتار بعضی از اهل ولايت 🔻تو اگر شيعه هستی، نبايد با اين بهانه كه ما امام حسين نيستيم، در مقابل ظلم تسليم بشوی. اگر چنين كنی انكار امامت كرده‌ای، انكار تشيع كرده‌ای، انكار راه امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) كرده‌ای. بديهی است كه ما امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و امام حسين(س) نيستیم، اما اين موضوع چه ربطی دارد به اين كه از راه و مكتب آنها سرپيچی كنيم يا پيروی نكنيم؟ 🔻اهل البيت(ع) آمده‌اند تا اسوه ما باشند و نازل شده‌اند و با نزول خود، هم‌سطح ما خاكيان زندگی می‌كنند تا بتوانيم از آنها تقليد و پيروی كنيم. ولی اگر به دليل بزرگی و عظمت ذات آنها از ايشان تقليد نكنيم، انكار امامت و ولايت كرده‌ايم. 🔻می‌گویيد، "ما كه حضرت زهرا(س) نيستيم"، معلوم است كه مثل حضرت زهرا(س) نيستيم، ما خاك پای حضرت زهرا(س) هم نيستيم، اما آيا سيره طيبه حضرت زهرا(س) برای ما قابل پيروی هست يا خیر؟ يقيناً هست، زيرا كه حضرت زهرا (س) از توانایی ملكوتی خود استفاده نكرده و مثل ما زندگی كرده است. 🔻شما اگر معرفت به ساحت مقدس حضرت زهرا(س) پيدا كنيد می‌بينيد كه عالم در چنگ ايشان است. اما بايد بدانيد كه سيره طيبه حضرت زهرا(س) چگونه قابل تقليد است. با اين كه عالم در چنگش است ولی با اين حال، توانايی ملكوتی‌اش را در زندگی برای رفع مشكلات به كار نمی‌گيرد تا پهلويش را بشكنند و عين ما زمينی‌ها رفتار می‌كند تا قابل تقليد بشود. 🔻اين مطلب كه نكته بسيار مهمی است را ياد بگيريد و به ديگران نيز منتقل كنيد زيرا اين نكته بسيار مهم است... 💠پایان قسمت دوم 👈ادامه دارد... ➡️ @OstadZahedi
استاد زاهدی
♦️خلاصه‌ای از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا» تالیف استاد زاهدی 💠قسمت سوم ➡️ @OstadZahedi
📕خلاصه‌ای از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا»، تالیف استاد زاهدی 3⃣ قسمت سوم ♦️طرح دو شبهه 🔻در اين بحث دو شبهه بسيار خطرناك وجود دارد كه توسط دو گروه مطرح شده است و تمام شيعيان باید پاسخ آن را ياد بگيرند. 💠شبهه‌ی اول: 🔻گروه اول می‌گويند كه ائمه اطهار(ع) آنقدر بلندمرتبه هستند كه حتی شايسته نيستيم تا اسمشان را بياوريم و خاك پايشان هم نمی‌شويم بنابراين از تقليد و پيروی سيره آنها عاجزيم... 🔻آنها به روايات و زيارات مأثوره استدلال می‌كنند، بالاخص زيارت جامعه كبيره و رواياتی كه در عظمت ولايت و امامت وارد شده است: «بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماء أنْ تَقَعَ عَلى الاَرْضِ»، يعنی اگر آسمان و زمين در هم فرو نمی‌رود به دليل آن است كه شما اهل بیت بر آنها سلطه داريد...، لذا این گروه می گویند با توجه به اینکه ائمه اطهار(ع) لنگر آسمان و زمين هستند، ما نمی‌توانیم مثل آنها باشیم... 💠پاسخ شبهه‌ی اول: 🔻این که ما خاک پای اهل البیت نیستیم، حرف كاملاً درستی است ولی آن قسمت از حرفشان غلط است كه می‌گويند از سیره آنها نمی‌توانیم تقلید کنیم. 🔻منظورشان این است که اگر حضرت زهرا(س) در جلوی ظلم ايستاد و در عين حال اجازه داد تا پهلويش را بشكنند، نبايستی ما جلوی ظلم بايستيم! ما كه حضرت زهرا(س) نيستيم! ما بايد با ظلم و انحراف سازش كنيم يا سكوت كنيم! 🔻يعني به طور كلی فلسفه امامت و شيعه بودن و پيروی از سيره طيبه اهل البيت را نادانسته انكار می‌كنند و خون سيدالشهدا را پايمال می‌کنند و می‌گويند كه ما مثل سيدالشهدا نيستيم! ما که تقوا و علوم و معارف حضرت حسين(ع) را نداريم، ما گناهكار و خلافكاريم، لذا بايد ما را از اين كوتاهی در مقابل ظلم و اين سازشكاری ببخشند!! 🔻آنچه به آن استدلال می‌كنند كاملاََ صحيح است ولی آنچه برداشت می‌كنند و نتيجه می‌گيرند غلط است، زيرا مستندات آنها، آسمانی بودن و سلطنت اهل البيت را بر كل هستی اثبات می‌نمايد اما نتيجه غلطی كه می‌گيرند غيرقابل تقليد بودن و غيرقابل پيروی كردن از سيره اهل البيت است. 🔻شبهه اين افراد از اينجا ناشی می‌شود كه متوجه نيستند كه اهل البيت در عين عظمت و سلطنت بر هستی، همچون قرآن نازل شده‌اند تا فهم ما و تقليد ما از روش آنها، آسان باشد. آنها زندگی زمينی را بر خود تحميل كرده‌اند تا همه ما زمينی‌ها بتوانيم مانند آنها عمل كنيم. مانند پدری كه خود قهرمان دوندگی است ولی با كودك دو ساله خود راه می‌رود و پا به پای او گام برمی‌دارد تا كودك از او تقليد كند و راه رفتن بياموزد. 🔻اين گروه در عين اخلاص و ارادت به اهل البيت، پشت امام حسين(ع) و امام علی(ع) را خالی می‌کنند و راه را برای هرگونه خلافت غاصبانه و گمراهی و ظلم باز می‌گذارند، چون می‌گويند ائمه اطهار بزرگتر از آن هستند كه برای ما قابل تقليد باشند! 🔻در زمینه فراز زیارت جامعه کبیره، پاسخ آن است كه حضرات ايشان لنگر زمين و آسمان هستند كه ما شيعيان چه كار كنيم؟ آنها اگر تو هم وجود نداشتی، لنگر آسمان و زمين بودند. پس نقش حضرت زهرا (س) برای تو و برای من چيست؟ 💠پایان قسمت سوم 👈ادامه دارد... ➡️ @OstadZahedi