eitaa logo
اسطوره های واقعی
3.4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
61 فایل
سلام علیکم. لطفا پیشنهادات، انتقادات،پیام ها، کلیپ ها و مطالب خود را به ایدی زیر ارسال نمایید.خیلی متشکرم. معصومی مهر @Masoumi81 ایدی ثبت نام دوره ها و تبلیغات در ۷ کانال اصلی و بیش از 60 گروه @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
مجروح شدن چند روز قبل از مراسم عروسی 10 روز مانده به مراسم عروسی اش، تو یکی از عملیات های سیستان و بلوچستان تیر خورد زیر چشمش و گلوله گیر کرده بود. ما هم از اینجا پا شدیم رفتیم تهران برای هماهنگی های عروسی و برو بیاهای آن که حالا چی بخریم، چی نخریم. دیدم محمد زیر چشماش یک چسب بزرگ زده و صورتش باد کرده، خدایا چرا اینطوری شده؟ من را کشید کنار وگفت: بابا من تیر خوردم، تیرهم گیر کرده توی صورتم ولی به مامان نگو. گفت باید بگردیم دکتر پیدا کنیم . حالا کارت عروسی هم پخش کرده بودیم. من کار داشتم، امیر(برادرش) و مادرش را مامور کردیم بگردند یک دکتری پیدا کنند. ‌ یکی می گفت باید صورتش را جراحی کنیم یکی دیگه می گفت فک بالایش را باید بشکافیم این را در بیاوریم تا اینکه خوشبختانه یک دکتری پیدا شد که از جانبازهای زمان جنگ بود ایشان گفت که من با لیزرعملش میکنم و فشنگ را خارج کردند. این موضوع روی عصب بینایی اش هم تاثیر گذاشت و محمد، عینکی شد. همه جا می گفتیم صورتش گیر کرده به شاخه درخت! ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قهرمان زندگیت کیه؟! سوالی متفاوت از جوونای تهرانی برای همتون جالبه والبته تاسف بار.... ایم... ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
8.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر شهیدی که برای دیگران مادری کرد. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگینامه بزرگوارانه شهیده ناهید فاتحی کرجو ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
🌹دوره ترجمه لغات پر کاربرد و بکارگیری آن در آیات قرآن (۳)🌹 ( با آزمون) 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 اگر به دنبال یادگیری اصولی هستید درنگ نکنید و سریع 🏃🏃🏃ثبت نام خود را نهایی کنید.👇👇  📝آیدی ثبت‌ نام @A_F1112 و : ۱۵ فروردین 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 برگزارکنندگان 🇮🇷سازمان بسیج مهندسین استان قم 🇮🇷کانون قرآن خادمیاران رضوی استان قم 🇮🇷 مجمع بین المللی دعوت جهانی به قرآن کریم
اسطوره های واقعی
🌹دوره ترجمه لغات پر کاربرد و بکارگیری آن در آیات قرآن (۳)🌹 (#مجازی_آفلاين_اعطای_گواهینامه با آزمو
عرض سلام و ارادت💐 ان شاءالله سال نو بر شما عزیزان مبارک باشد. لطفا اولین اقدام خود را با شرکت در دوره فوق👆👆 شروع بفرمائید. آیدی ثبت نام @A_F1112
"هفت سفر عشق" مهریه یک شهید مدافع حرم همسر شهید حسن غفاری می‌گوید: " بیش‌ترین خاطراتی که از زندگی مشترک با همسرم دارم، مربوط به سفر‌هایی است که با هم داشتیم. همان هفت سفر عشق‌مان که پیشنهاد حسن آقا برای مهریه بود. حسن آقا در سال‌های ابتدایی زندگی تمام این مهریه را پرداخت کرد." حسن غفاری کارهایش را با نظام خاصی انجام می‌داد. به مدیریت زمان، خیلی حساس بود و اتلاف وقت را خیانت به بیت‌المال می‌دانست. ریزه‌کاری‌ها را یادداشت می‌کرد تا مبادا چیزی از قلم بیافتد. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی زیبا و دیدنی از حال و هوای رزمندگان اسلام در عید نوروز در دوران دفاع مقدس ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
آرپی‌جی زن ۱۶ ساله با زبان روزه در گرمای خرماپزان عملیات رمضان آسمانی شد متولد۲۰فرودین ۱۳۴۵ درمحله های جنوبی تهران است. علیرغم سن کم درپیروزی انقلاب اسلامی نقش آفرینی داشت وباحضوردرمسجد ابوالفضل واقع درمیدان ابوذر با آموزه های دینی آشنا و پای ثابت برنامه ها بود. بعدازپیروزی انقلاب درهمان محله ابوذر در فعالیت های بسیج حاضروپس انجام دوره های آموزشی در سال ۱۳۶۱ واردجبهه شد. ۱۶ ساله بودکه درعملیات بیت المقدس برای آزادسازی خرمشهرحضورداشت. شهیدداودحدادی که تازه به سن تکلیف رسیده بوددرعملیات رمضان حاضرو در۷مرداد۶۱در گرمای خرماپزان خوزستان با زبان روزه درموقعیت حمله به عنوان پیشرو درمنطقه پاسگاه زیدعراق بابعثیهادرگیرو در این درگیری تیربه پهلوی داود اصابت و به شهادت رسید بخشی ازوصیت نامه شهیدداوودحدادی: از خانواده ام میخواهم که خواهرم را آنچنان تربیت کنند که شیوه حضرت زینب سلام الله علیها را داشته باشد و دختری مومن و باحجاب باشدوبرادرانم به گونه ای تربیت شوندکه باتقوا و با ایمان باشد و درسشان رابخوانند ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
بعداز کـربلای پنج، همه دوستانش برگشتند؛ الا هـادی من. بهم گفتند: «ماشینمون جا نداشت هـادی نیـامد!» امـا چهـره ها، چیـز دیگری نشـان می‌داد. هفتـه هـا گذشت واز پسـرم خبـری نشد. مضطرب بودم. اتفاقی یکی از هم کـاروانی های پسرم را دیدم. گفتم: «اگـر شهـید شـده، بگـویید طـاقت شنیدنش را دارم.» ناچـاراً گفت: «هـادی شهید شد و جنازه‌اش به همراه تعدادی از شـهدا به کنار جـاده منتقل شد. آنروز هـادی یک بارانی آبی به تن داشت. آمبولانس ها تعدادی از شهـدا را به عقب آوردند؛ ولی خبـری از هـادی نبـود!» مادر ادامه میدهد: «تابه امروز کسی نفهمیده جنـازه هـادی چـه شده. عده‌ای میگویند احتمـالا خمپـاره‌ای به کنـار جنـازه خورده و خـاک، پیکـر مطهـرش را پوشـانده باشد و همین باعث شـده آمبولانس‌ها او را پیدا نکنند. سال‌ها گذشته و از او تنهـا یک مـزار خالی باقی مانده. در یکی از روزهـا برای زیارت فـرزندم به گلـزار شهدای لنگـرود رفتم. نمایشگاه عکسی از شهـدا برپـا بود، به تصـاویر شهدا نگـاه میکردم. جـذبه عکسی مـرا به خـود جلـب کرد و با کمی دقت، با هیجـان فریـاد زدم: «این هـادی منـه! این هـادی منـه! با دستـان خـودم این کـلاه را برایش بافتم؛ ایـن هـــادی منــه...» ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e