11.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر میخواهید عاقبت بخیر شوید، این دعا را زیاد بخوانید:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ
حجتالاسلام عالی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما فقط یک راه برای عبور آسان و سالم از فتنههای سنگین آخرالزمان داریم :والسلام
استاد شجاعی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
تازه می خواست ازدواج کنه
به شوخی بهش گفتم:«خیلی دیر جنبیدی! تا بخوای ازدواج کنی و انشاالله بچهدار بشی و بعد بچه بعدی، دیگه سنت خیلی میره بالا!» یه نگاهی بهم کرد و دوباره مثل همیشه یه حرفی زد که کلی رفتم تو فکر؛ گفت:«سید، خدا جبران کنندهس.»
گفتم:«یعنی چی؟!» گفت:«فکر میکنی برای خدا کاری داره بهم دوقلو بده؟! سیدجان، اگه نیت خدایی باشه خدا جبران کنندهس.»
وقتی خدا بهش دوقلو عنایت کرد تازه فهمیدم چی میگه....
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
حسیـن ایرلو بچه تهران بود از آن داش مشتی هــا
شده بود فرمانده تحریب لشکر المهدی(عجل الله)
می گفت دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجـبم از من هم نمـونه گلوله مستقیم تانک خورد به سینه اش، تکه تکه شد
بعد از حسیــن، کاکا علی شـد فرمانده تخریـب
دیدم همیشــه یک لباس منـدرس و کهنه به تن دارد.
گفتـم کاکا علی این چـیه پوشیدی زشتـه
گفـت: لباس شهیـد ایرلوِ
گفتم: حسین هیکلش دو برابر تو بود؟
گفت:دادم خیاط بـرام اندازش کـرده.
روی آسـتین جای یک پارگی بود.
گفـتم: این چـیه، چرا این را ندوختـی؟
گفت: جای ترکـشیه که به بازوی ایرلو رفته.
هر وقت خسـته میشـم. دلم میگیره سرم رو میگذارم رو این پارگی آروم میشم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
معراج پیامبر(ص).mp3
11.58M
ماجرای جذاب سفر پیامبر مهربانی ها به طرف آسمان ها
پیامبر خدا در آسمان ها فرشته ای را دیدند که مسئول گرفتن جان انسان ها بود، پیامبر با او مشغول صحبت شدند و گفتند...
#پیامبر_مهربانی_ها
#قسمت_بیست_و_یکم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
بهشت و جهنم(1).mp3
11.18M
ماجرای جذاب شنیدنی دیدار پیامبر خدا از بهشت و جهنم
جبرئیل با پیامبر گفت: این بنده خدا از طلب بخشش کرد
برای همین دومرتبه فرشته ها شروع کردن به ساختن این خونه براش
اما اگه دومرتبه گناه کنه....
#پیامبر_مهربانی_ها
#قسمت_بیست_و_دوم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
سلام علیکم.
در شب میلاد پدر بزرگوار امام زمان( عج) ،#حضرت_امام_حسن_عسکری( ع) در مسجد مقدس #جمکران دعاگوی شما بزرگواران کانال هستیم.
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسطوره شماره 3
شهید سید مجتبی نواب صفوی
💐💐💐💐💐💐
لینک کانال اسطوره های واقعی
@ostorehayevagheei
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسطوره شماره 3
شهید نواب صفوی چه کسی بود؟
💐💐💐💐💐💐
لینک کانال اسطوره های واقعی
@ostorehayevagheei
44.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸اسطوره شماره 6🌸
داستانهای تاریخ (تاریخ از این ور) - انیمیشن میرزا کوچک خان
لطفا به کودکان و نوجوانان خود نشان دهید.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/ostorehayevagheei
خاطره بسیار عبرت آموز که علیرغم طولانی بودن توصیه اکید به خواندن می کنیم.
خاطره همسر میرزا کوچکخان از آخرین دیدارشان+عکس
میرزا کوچک خان جنگلی، پیش از آنکه در دربار رضاخان با سر بریده او عکس بگیرند، به خانه مراجعت کرد تا برای آخرین بار همسرش را ملاقات کند.
جريان آخرين ديدار ميرزا و همسرش را ابراهيم فخرايى در کتاب سردار جنگل، از قول يكى از نزديكان ميرزا که در خانه میرزا حضور داشت این طور روایت می کند:
اوضاع مان از همه جهات مغشوش و نا معلوم است. خطر از همه سو احاطه مان نموده و در معرض طوفان حوادث قرار گرفته ایم. جریانات آینده بقدر کفایت مبهم و تاریک به نظر می رسد و امکان این هست که باز تاریک تر شود و تو گناهی نداری جز اینکه همسر من هستی و سزاوار نیست بی سرپرست و بلاتکلیف بمانی و زندگی ات سیاه و تباه شود یا خدای نکرده در معرض خطر قرار بگیرد. در حقیقت حیف است که هنوز از گلستان زندگی گلی نچیده دچار خزان حوادث شوی و از طراوت و جوانی ات بی بهره بمانی در حالی که (طلاق) حلال همه ی این مشکلات است و تو بعد از طلاق به حکم شرع و عرف مجاز خواهی بود شالوده نوینی را برای زندگی آینده ات بریزی.
همسرش گفت من این پیشنهاد را نمی پذیرم. زیرا مایل نیستم به پیمان شکنی و بی وفائی متهم شوم، قبول این تکلیف در حقیقت به معنی تن در دادن به ملامت ها و سرزنش های مردم است. من اگر این پیشنهاد را بپذیرم مردم به من چه خواهند گفت. آیا نمی گویند هنگام خوشی و اقبال روزگار، با شوهرش انباز بود اما زمان بروز مصیبت ناسازگار گشته است؟
نه نه – تسلیم به چنین امری به من گوارا نیست. من زن بی حقوقی نیستم و تو را هنوز روی پله شهرت و افتخار می بینم. درست است که بین زنان، افراد هوس باز و پیمان شکن نیز یافت می شوند لیکن اکثریت با افراد باگذشت و با حقیقت و با شخصیت است که لوح ضمیرشان از وسوسه های شیطانی پاک و منزه است من که به مراتب از فرزانگی ات آگاهم از آنچه بر من گذشته است تاسفی ندارم و به آنچه به من وارد خواهد شد نیز راضی هستم زیرا به خدای عادل رئوف توکل دارم و همه پستی ها و بلندی ها و تحولات را از سرچشمه مشیت او می نگرم.
من با زندگی ساده و شرافتمند توام با فقر و قناعت خو گرفته ام و چون آمیخته به ریا و تصنع نیست، آن را محبوب و لذت بخش می شمارم و معتقد هستم که بهترین لذات جهان هستی، راحتی روح و آسایش وجدان است.
تو اگر زنده بمانی خدای بزرگ را سپاسگزار خواهم بود از اینکه به کالبدم روح تازه دمیده است و اگر از پای در آئی که طلاق خدایی خود به خود جاری شده است- با این همه محال است به پیوند دیگری در آیم و شخص دیگری را به همسری برگزینم و مطمئن خواهی بود که عهد خود را تا لب گور ادامه خواهم داد { این را گفت و های های گریست و اشک از دیدگانش جاری شد }.
میرزا از این حالت همسرش، سخت منقلب و متاثر گردید و از او پوزش طلبید و شخصیت و نجابتش را ستود و گفت: درس ادب و انسانیت را باید از طبقه شما آموخت زیرا روح و قلبتان از درک حقایق زندگی سرشار است.