بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر عزیزان دیروز جلسه ای با دوستان پشتیبانی مقاومت داشتیم یکی از نیازهای منطقه با توجه به شروع سرما خرماست که هم طبع گرمی دارد و هم غذای کاملی است اگر دوستان بتوانند در زمینه تهیه خرما به صورت صلواتی یا ارزان تر از بازار کمک کنند کمک بزرگی کرده اند
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«لبیک یاحسین» را ما از سید مقاومت آموختیم.
#شب_زیارتی_اباعبدالله_الحسین
شهید یحیی سنوار(رئیس دفتر سیاسی حماس)
مرد مبارزه و استاد عملیات روانی!!!
او بی هدف عکس نمی گرفت!
عکس سمت راست:
کلت کمری یکی از نظامیان ارشد اسرائیلی که در درگیری با نظامیان حماس به درک واصل شده بود، را به کمر می بندد.(جهت تحقیر اسرائیل)
عکس سمت چپ:
چند روز بعد از انفجار منزل و دفتر کارش، با حضور در محل و نشستن روی مبلی بر خرابه های بجای مانده، باعث عصبانیت صهیونیست ها شد. چرا؟ چون اسراییل فکر میکرد او را در منزلش کشته است!(باز هم تحقیر اسرائیل)
بسم الله الرحمن الرحیم
بافتنی قدمی برای حل مشکلات مردم آواره با استفاده از ظرفیت درونی /شروعی بر کارآفرینی
با نزدیک شدن به فصل سرما به ویژه در سوریه و لبنان که با کمبود جدی سوخت مواجه هستیم به یاد خاطره ای افتادم که بیان آن را برای این روزهای کمک به آوارگان ضروری می دانم
27 آذر 1396 حماه
مشغول کارها بودم که پیامی از اهالی فوعه و کفریا در اردوگاه حسیا برایم رسید .
پیام حاوی تصویری از بچه ها و درخواست لباس گرم برای کودکان آواره بود.
این پیام مرا به فکر برد و دنبال راه حلی برایش بودم ، قرارمان با حاج رسول این بود که کارها توسط خود مردم انجام شود وحتی الامکان این وابستگی کم شود.
در همین فکرها بودم که به در ورودی مقر رسیدم، توی سرما دستانم سرد شده بود دستانم را به سمت نگهبان دراز کردم توی دستش دستکشی از بافتنی پشمی بود که دستانش را گرم نگاه داشته بود. یاد خواهر بزرگم افتادم که همیشه برایمان لیف ودستکش و.. می بافت.
به یکباره جرقه ای در ذهنم زده شد و بلافاصله با ایمان فتوح (رابط مان در اردوگاه حسیا) تماس گرفتم و پرسیدم: آیا کسی در اردوگاه هست که بتواند ببافد ؟
ایمان پاسخ داد : بله واتفاقا یکی از اهالی خودش در این کار ماهر است ومی تواند به بقیه هم یاد بدهد. روز بعد به بازار حماه رفتم و ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانده شهید مبارزه با اسرائیل؛ یحیی سنوار
من این جمله از امام علی (ع) را خوب به خاطرم سپرده ام که گفت:
دو روز در زندگی انسان هست، روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست، و روزی که مرگ سرنوشت توست.
در روز اول، هیچ کس نمی تواند به تو آسیبی برساند و در روز دوم، هیچ کس نمی تواند تو را نجات دهد...
رهبر مجاهد حماس، سلاح در دست، سینه خشاب بر تن، در میدان نبرد مستقیم و تن به تن با ارتش تروریستی اسرائیل و در همان مسیری که پیشتر در نامه هایش گفته بود:"باید در مسیری که شروع کرده ایم پیش برویم یا بگذار کربلای جدید رخ دهد!"، مردانه، مظلومانه و شرافتمندانه به شهادت رسید.
@ostovar313
این روزها صدا و سیما بارها موقع نماز تلویزیون را چک کردم حتی یک بار همنماز رهبران مقاومت را پخش نکردند همچنان همان روال سابق و نماز جماعت های تکراری
موک فرهنگی شهید حاج رسول استوار
@ostovar313
📌آخرین پیشنهاد شهید حسین همدانی برای جلوگیری از سقوط دولت بشار
#معجزه_اعتماد_به_مردم
اسفند ۱۳۹۱ تروریستها کاملاً به نقطه پیروزی نزدیک شده بودند. آنها با حمایت همه جانبه عربستان، قطر، امارات و کشورهای غربی توانسته بودند حلقه محاصره را تنگتر و به کاخ ریاست جمهوری نزدیک شوند.
بشاراسد کار را تمام شده میدانست و به دنبال رفتن به یک کشور دیگر بود.
آخرین پیشنهاد آن شب به بشار اسد داده شد. گفتم: حالا که همه چیز تمام شده و کاخ در آستانه سقوط است، شما باید این آخرین پیشنهاد ما را عملی کنید، گفتند چه کنیم؟ گفتم: درِ اسلحه خانهها را باز کنید و مردم را به اسلحههای موجود در آن مسلح کنید تا خود مردم جلوی این تروریستها را بگیرند.
شکر خدا با این پیشنهاد موافقت کردند و همان شب با این اقدام، سوریه از سقوط حتمی نجات پیدا کرد. همین نیروها، هسته اولیه تشکیلاتی به نام دفاع وطنی را شکل دادند که الان در سوریه با داعشی ها، النصره ای ها و... میجنگند.
*برشی از کتاب پیغام ماهیها به قلم گلعلی بابایی از زبان شهید حسین همدانی*
@ostovar313
شناسایی در دل دشمن...
به نام خدا
در زمان حمله رژیم صهیونیستی به لبنان حاج یدالله به آنجارفته بود ؛ تعریف می کرد:
جلسه با چند نفر از فرماندهان ارتش سوریه داشتیم و می خواستیم با نحوه جنگشان آشنا شویم.آنها گفتند بیایید برویم ، بلندی های جولان را نشان تان بدهیم. ما هم فردا شب به آنجا رفتیم.
آنها ما را در فاصله دوری از اشغالگران نگه داشتند و با دوربین ارتفاعات را نشانمان دادند و از رشادت هایشان تعریف کردند.
شب بعد ، از آنها خواستیم همراه ما بیایند تا برای شناسایی به آنجا برویم، قبول کردند و راه افتادیم.
از منطقه عبور کردیم و در تاریکی شب جلو رفتیم؛ هوا تاریک بود و آن بنده های خدا نمی دانستند کجا می رویم.
به جایی که می خواستم، رسیدیم به یکی از آنها گفتم : دستت را بده به من
دستش را دراز کرد. آرام و با اشاره گفتم: دقت کن ببین این چیه؟
دستش را بر روی یک شی فلزی گذاشتم، روی آن دست کشید، زبانش بند آمده بود وگفت : این... این... تانکه ...
دستپاچه شده بود
که ما چرا این قدر جلو آمده ایم؟
راوی : محمدرضا کلهر
#شناسایی
#شجاعت
#لبنان
#حزب_الله
#شهید_کلهر
#شب_جمعه
hajrasoul.ir/2024/10/21/shenasaee/
برای خواندن مطالب شهدا عضو کانال موکب فرهنگی شهید حاج رسول استوار شوید🔻
https://eitaa.com/ostovar313
سلام بر عزیزان خدا قوت
با شروع جنگ لبنان و بحث آوارگان در سوریه و لبنان چندین موضوع ذهنم را درگیر کرده اند که یکی از مهمترین هاش بحث گرم کردن مردم است
هوای سوریه به زودی به شدت سرد می شود و در منطقه هم سوخت کم و گران است فلذا باید راهی پیدا کرد تا به این عزیزان کمک جدی شود