👆👆👆👆
ادامه👇👇
اشکال علامه طباطبایی و حضرت امام:
مولا و شارع و قانون گذار در مرحله تشریع و اعتبار و قانون گذاری و انشاء به نماز و ازاله نجاست و صدها چیز دیگر به صورت مجزا و جداگانه و تک تک امر یا نهی کرده یعنی در مرحله تشریع، تمام احکام (تکلیفی الزامی و غیر الزامی و احکام وضعی) را یکجا تشریع کرده و همه را به عهده مکلف گذاشته و ابلاغ کرده، البته در مرحله قانون گذاری به صورت جداگانه و تک تک به احکام نظر انداخته و تشریع کرده و به احکام به صورت جمعی و با هم نظر نینداخته و حکم به جمع دو یا چند چیز نداده مثلا امر به نماز کرده، بعد جدای از نماز، امر به ازاله نجاست کرده اما هیچ جا امر همزمان به نماز و ازاله نجاست با هم نکرده است. یعنی مولای قانون گذار در مرحله تشریع و قانون گذاری، به اتفاقاتی که ممکن است برای مکلف در مرحله امتثال پیش بیاید توجهی ندارد چون به مولا و قانون گذاری ارتباطی ندارد مگر مواردی که برای مولا اهمیت ویژه ای دارد و در ظرف تشریع آنرا لحاظ کند (مثل لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری). تزاحم بین امر اهمّ و امر مهمّ مربوط به مکلف در مرحله امتثال است که باید با عقل و تدبیر خودش حل کند و ربطی به مولا و مرحله تشریع قانون ندارد. پس ممکن است مکلف در مرحله امتثال به دو یا چند تکلیف همزمان مبتلا شود ولی از آنجا که امتثال یکی مزاحم امتثال دیگری است عقل می گوید اولویت با امتثال امر اهمّ است ولی اگر امتثال امر اهمّ را کنار گذاشتی به امتثال امر مهمّ مشغول شو. خلاصه کلام اینکه بین دو امر اهمّ و مهمّ در مرحله تشریع و حتی مرحله امتثال تزاحم نیست(دقت شود در مرحله امتثال بین دو امر و دو حکم تزاحم نیست بلکه بین امتثال امر اهمّ و امتثال امر مهمّ نه خود امر ها مزاحمت هست) بلکه فقط در مرحله امتثال، امتثال امر اهمّ مزاحم امتثال امر مهمّ است مادامی که به امتثال امر اهمّ مشغول هستی. اگر امر اهمّ را عصیان کردی فرصتی برای امتثال امر به مهمّ فراهم می شود. پس بین #امتثال ها ترتب هست نه بین #خود_امرها. یعنی امر به اهمّ و مهمّ هر دو همزمان از اول هست نه اینکه از اول فقط امر به اهمّ باشد و امر مهمّ مرده و نابود باشد و در ظرف عصیان امر اهمّ، امر به مهمّ زنده شود(نظریه ترتب)یا ملاک امر مهّم زنده شود(نظریه آخوند). نه، خود امر مهمّ زنده نمی شود بلکه امتثال آن زنده می شود و فرصتی برای امتثال امر مهمّ فراهم می شود. و این همان نظریه خطابات قانونیه است.
خلاصه: ترتب بین دو امر اهمّ و مهمّ نیست بلکه بین امتثال آنها است.
ریشه تمام اشکالات در مسأله ضدّ، طرح اشتباه اصل مسأله است چون اساسا نه بین نماز و ازاله نجاست ضدّیت هست نه بین امر هر دو. چون این ها ذاتاً ارتباطی با هم ندارد و دو چیز کاملا مستقل از یکدیگر هستند خصوصا دو امر در مقام تشریع و انشاء و قانون گذاری ربطی به هم ندارند و فقط در مقام امتثال، امتثال هر یک مزاحم دیگری است نه مزاحمت و ضدیت ذاتی، بلکه مزاحمت بالعرض در مقام امتثال. حتی بین نماز و ازاله نجاست هم مزاحمت و تضادی نیست بلکه در بعضی موارد می توان هم نماز خواند هم ازاله نجاست کرد به شرطی که هیأت نماز به هم نریزد بله غالبا نمی توان هر دو را با هم انجام داد اما ضدیت در ایجاد است نه ضدیت ذاتی. پس اساسا نه امر به اهمّ و مهمّ تضاد دارند نه خود نماز و روزه. بلکه امتثال این دو امرها تضاد و تزاحم دارند و ایجاد نماز و ازاله باهم در بعضی موارد ممکن نیست.
#صفحه_سوم
@osul_etebariat