مسأله ترتب.amr
7.6M
50-مسأله ترتّب
@osul_etebariat
اجتماع امر ونهی در قالبی نو و جدید(۱).amr
7.17M
51-اجتماع امر و نهی در قالبی نو و بدیع
@osul_etebariat
اجتماع امر و نهی(۲).amr
3.46M
52-اجتماع امر و نهی
@osul_etebariat
اجتماع امر و نهی(۳).amr
2.68M
53-اجتماع امر و نهی
@osul_etebariat
بحثی مهم و کاربردی درباره دو رویکر کل نگر و جزءنگر به سوره های قرآن و تأثیر آن.amr
5.6M
55-بحثی مهم و کاربردی درباره دو رویکر کل نگر و جزءنگر به سوره های قرآن و تأثیر آن
@osul_etebariat
فطری بودن علوم،تفصیل دهی اجمال فطرت،معرفی چند کتاب اصولی مفید.amr
9.06M
56-فطری بودن علوم،تفصیل دهی اجمال فطرت،معرفی چند کتاب اصولی مفید
@osul_etebariat
روش شناسی اجتهاد در مقالات آیت الله استادی.m4a
28.03M
57-روش شناسی اجتهاد در مقالات آیت الله استادی
@osul_etebariat
تفاوت قاعده فقهی و قاعده اصولی.amr
10.05M
58-تفاوت قاعده فقهی و اصولی
@osul_etebariat
بحثی درباره قواعد فقهیه،معرفی یک کتاب جامع در این باره.amr
4.5M
59-بحثی درباره قواعد فقهیه،معرفی یک کتاب جامع در این باره
@osul_etebariat
معرفی چند کتاب در زمینه فهم نظام مند از علوم دینی مطابق با مباحث مقدمه المیزان.amr
6.86M
60-معرفی چند کتاب در زمینه فهم نظامند علوم دینی با توجه به مقدمه تفسیر المیزان(1)
@osul_etebariat
معرفی چند کتاب در زمینه فهم نظام مند از علوم دینی مطابق با مباحث مقدمه المیزان۲ .amr
622.9K
61-معرفی چند کتاب در زمینه فهم نظام مند از علوم دینی مطابق با مباحث مقدمه المیزان(2)
@osul_etebariat
عرض سلام و ادب و احترام خدمت اعضای گرامی کانال.
مقدار زیادی از صوت هایی که در ایتا از بین رفته بود دوباره بارگزاری شد. عنوان بندی مقداری وقت می برد.
تقریبا یک دور مباحث اصول بر مبنای اعتباریات علامه به بهانه تدریس کتاب الموجز و الوسیط از سال قبل ضبط کرده بودم. انشاالله در آینده نزدیک بارگزاری خواهم کرد شاید برای شما گرامیان مفید باشد.
بنده معتقدم همانطور که فلسفه با ابداعات مرحوم #ملاصدرا تعالی یافت و #حکمت_متعالیه شکل گرفت. اصول هم با مبانی اعتباری #علامه_طباطبایی تعالی یافت و #اصول_فقه_متعالیه شکل گرفت. ولی تا جا افتادن این نظام در محافل علمی حوزه، راه طولانی در پیش است.
در بین علمای بزرگوار معاصر تقریبا هیچ کس نظام اعتباریات علامه را یکجا نپذیرفته و هر کدام به قسمتی از آن نقدی وارد کرده اند بزرگانی مثل آیت الله جوادی آملی، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله شهید مطهری،آیت الله سبحانی،آیت الله صادق لاریجانی و .... و عده ای از شاگردان فاضل این بزرگان.
ولی به نظر می رسد می توان مجموع کامل این نظام را طوری تبیین کرد که از همه یا اکثر این اشکالات تبرئه شود.
والحمدلله اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا
@osul_etebariat
اصول فقه متعالیه(مباحث اصول مبتنی بر نظام اعتباریات علامه طباطبایی)
۱-تعریف علم اصول و جایگاه آن در هندسه معرفت دینی @osul_etebariat
عرض سلام و تبریک اعیاد شعبانیه
الحمدلله صوت ها مجددا بارگزاری شد. از تأخیر پیش آمده عذرخواهی میکنیم.
با تشکر. ادمین کانال
♻️حق و حکم از منظر علامۀ طباطبایی
💠یکی از دغدغه هایی که در علم فقه وجود دارد، تعاریفی است که در مورد مفاهیم فقهی مطرح می شود که آیا آن تعاریف، تعریف عرفی اند یا مباحث اصولی، فلسفی، کلامی بسان عینکی بر چشم فقهاء موجب شده مفاهیم فقهی را آنطور که باید، تعریف نکرده باشند.
❇️توضیح آنکه: در میان قواعد مختلف، یک قاعده محکم و بدیهی وجود دارد که «عناوین فقهی ملقات به عرف اند». یعنی عناوینی که در لسان آیات و روایات آمده، به عرف القاء شده است و در تبیین آن ها نباید از دید و نگرش عرفی خارج شد.
🔹ریشۀ نزاع در میان فقهاء این است که کدام یک از تعاریف، به عرف نزدیک تر بوده و آثار و لوازمش موجب خروج از فهم عرفی خارج نمی شود. بنابراین نباید چیزی غیر از دید بسیط و سادۀ عرفی در تحلیل و تبیین آن مفاهیم حاجب و مانع شود.
💠به عنوان مثال یکی از اشکالاتی که مرحوم امام «ره» به محقق اصفهانی «ره» درمورد تعریف و تبیین مفهوم «ملک» این است که ورود شما در باب مقولات عشر برای تحلیل و تبیین مفهوم عرفیِ ملک، از اساس اشتباه بوده، حال چه ملک را از مقوله جده بدانید چه از مقوله اضافه. چرا که در تحلیل و تبیین مفهوم مِلک، باید فهم عرف را ملاک قرار داد. در این تحلیل که شما مفهوم ملکیت را به وسیلۀ مقولۀ جده یا اضافه توضیح دهید، پنداشته اید عرف در ابتداء مقولات عشر را درک کرده و در قدم بعد به مفهوم ملکیت منتقل شده است! در حالی مقولات عشر بعد از سالیانی دراز به وسیلۀ ذهن دقیق و عمیق فلاسفه اثبات شده است! قطعا عرف مفهوم ملکیت را سابق از مقولات عشر درک کرده است. لذا نباید برای توضیح ملکیت دست به دامن مفاهیم نسبیه و مقولات عشر شد: «و أمّا الأمر الثاني: فقد يُقال: بأنّ المقام من قبيل استصحاب الشخصي، و لا يجري فيه استصحاب الكلّيّ؛ و ذلك لأنّ الملكيّة هو اعتبار المقولة؛ إمّا الجِدَة و إمّا الإضافة…..و الجواب عن ذلك: أنّ زمان اعتبار الملكية متقدّم على زمان كشف المقولات، و لازم اعتبار المقولة دركها، و ليس فليس...» كتاب البيع(تقرير قديرى)، ص: 59
✅روش علامه در تعریف مفاهیم فقهی
مرحوم علامۀ طباطبایی «ره» در تعریف مفاهیم فقهی روشی اتخاذ کرده که در آن روش چنین تحلیل و تبیین هایی از اساس سالبه به انتفاء موضوع می شوند.
🔸ایشان برای تحلیل و تبیین این مفاهیم، اولین مرحله ای که عرف انسانی از آن نشأت گرفته است را ملاک قرار می دهند. ایشان بنا بر قاعده «الإنسان جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» انسان را در وهلۀ اول انسانی ساده و بسیط می بیند که تمام قوای انسانی اش بالقوه بوده و بُعد حیوانی اش غلبه دارد. انسان در این وهله به حیوان بودن نزدیک تر است تا انسان بودن.
🔹از این رو مرحوم علامه برای تبیین و شرح چنین مفاهیمی، از مفاهیم روشن و پر واضحی-که حتی گیاهان و حیوانات نیز در آن مشترک اند- استفاده کرده و زنجیره وار این مفاهیم را روی هم چیده تا به مقصود نهایی برسد. چنین تعریفی که شروعش از ابده البدیهیات باشد، قطعا عرفی بوده و لوازم و ثمرات صحیحی خواهد داشت.
💠به عنوان مثال مرحوم علامه ذیل «آیه 188 سورۀ بقره» در مورد مفهوم حق و ملک و کیفیت به وجود آمدن این مفاهیم در میان عرف چنین سخن می گوید:
« كل ما بين أيدينا من الموجودات المكونة، و منها النبات و الحيوان و الإنسان، فإنه يتصرف في الخارج عن دائرة وجوده مما يمكن أن ينتفع به في إبقاء وجوده لحفظ وجوده و بقائه، فلا خبر في الوجود عن موجود غير فعال، و لا خبر عن فعل يفعله فاعله لا لنفع يعود إليه، فهذه أنواع النبات تفعل ما تفعل لتنتفع به لبقائها و نشوئها و توليد مثلها، و كذلك أقسام الحيوان و الإنسان تفعل ما تفعل لتنتفع به بوجه و لو انتفاعا خياليا أو عقليا، فهذا مما لا شبهة فيه.» المیزان، ج2، ص53
توضیح آنکه مرحوم علامه می فرماید تمام افعال و تصرفاتی که موجودات زنده (اعم از گیاه و حیوان و انسان) خارج از دایرۀ وجودی خود انجام می دهند، همه و همه به خاطر تحصیل منفعتی است که به خود آن ها برگردد. و می فرماید که چنین مساله ای بدیهی بوده و مما لا شبهة فیه است.
📌 ادامه👇
📌 ادامه👆
🔵اصل اختصاص
🔸ایشان در ادامه، یک مساله و حلقۀ بدیهی دیگر را بر آن مسالۀ بدیهی سابق سوار می کنند: این موجودات زنده با غریزه طبیعی و شعوری خدا دادی خود، می فهمند که به دست آوردن منفعت به صورت کامل حاصل نمی شود مگر با اختصاص دادن آن منافع به خود. به این صورت که فعل و تصرف در آن چیزی که موجب نفع می شود را به خود اختصاص داده و از فاعل های دیگر جلوگیری کند : «و هذه الفواعل التكوينية تدرك بالغريزة الطبيعية، و الحيوان و الإنسان بالشعور الغريزي أن التصرف في المادة لرفع الحاجة الطبيعية و الانتفاع في حفظ الوجود و البقاء لا يتم للواحد منها إلا مع الاختصاص بمعنى أن الفعل الواحد لا يقوم بفاعلين (فهذا حاصل الأمر و ملاكه) و لذلك فالفاعل من الإنسان أو ما ندرك ملاك أفعاله فإنه يمنع عن المداخلة في أمره و التصرف فيما يريد هو التصرف فيه، و هذا أصل الاختصاص الذي لا يتوقف في اعتباره إنسان». الميزان ج2، ص: 54
🔹ایشان تنازع و مشاجرات موجودات و سلاح هایی که آفرینش در بدن آنان تعبیه کرده است را شاهد بر این اصل اختصاص می گیرند: «و يشهد به ما نشاهده من تنازع الحيوان فيما حازه من عش أو كن أو وكر أو ما اصطاده أو وجده، مما يتغذى به أو ما ألفه من زوج و نحو ذلك، و ما نشاهده من #تشاجر_الأطفال فيما حازوه من غذاء و نحوه حتى #الرضيع_يشاجر_الرضيع على الثدي»
💠«ملک» نوعی اختصاص در عرصۀ اجتماع
🔹مرحوم علامه بعد از اینکه اصلی به نام اصالة الإختصاص را در میان موجودات -اعم از گیاه و حیوان و انسان- تبیین کردند، در مرحلۀ بعد وجهۀ نظر خود را به انسان برگردانده و وارد بُعد اجتماعی انسان می شود. بدین بیان: انسان به حکم فطرت و غریزه وارد زندگی اجتماعی می شود. لکن ورود به زندگی اجتماعی موجب از بین رفته آن اعتبار قبل الإجتماع (اصل اختصاص) نمی شود. زیرا همان اندازه که اجتماعی بودن انسان فطری است، اصل اختصاص هم برای او یک مسالۀ فطری و غریزی است. در تقابل میان دو مسالۀ فطری، هیچگاه یکی از دو طرف از بین نمی روند بلکه با اصلاح و سر و سامان دادن، آن دو را در کنار هم نگه می دارد. از این رو ورود انسان در فضای زندگی اجتماعی موجب از بین رفتن اصل اختصاص نمی شود بلکه با سر و سامان دادن، آن را به یکی از قوانین و نوامیس اجتماعی تبدیل کرده و با تنویع آن را به صورت های مختلفی در می آورد. به این صورت که اگر #اصل_اختصاص_در_مورد_مال_باشد، آن را «ملک» و اگر #در_مورد_غیر_مال_باشد، آن را «حق» می نامد. و به همین شکل تنویع های دیگری انجام می دهد: « ثم إن ورود الإنسان في ساحة الاجتماع بحكم فطرته و قضاء غريزته لا يستحكم به إلا ما أدركه بأصل الفطرة إجمالا، و لا يوجب إلا إصلاح ما كان وضعه أولا و ترتيبه و تعظيمه في صورة النواميس الاجتماعية الدائرة، و عند ذلك يتنوع الاختصاص الإجمالي المذكور أنواعا متفرقة ذوات أسام مختلفة فيسمى الاختصاص المالي بالملك و غيره بالحق و غير ذلك». المیزان، ج2، ص54
🔰از اینجا عمق و قدرت فقهی علامۀ طباطبایی«ره» آشکار شده و حقاً جای خالی حداقل یک اثر فقهی در میان آثار ایشان احساس می شود. اما ایشان مرد تکلیف بود و متناسب با نیاز زمانۀ قلم فرسایی می کرد. درود و رضوان الهی بر روان پاک و مطهّرشان باد.
┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄
#فقه
#اصول
#یادداشت
#در_محضر_علامه
#در_مدرسه_امام_خمینی
*نقل از کانال المرسلات
@osul_atebariat
29-#قواعدفقهیه_لاضرر(روش شناسی اجتهاد، بسیار مهم).mp3
16.71M
29-#قواعدفقهیه_لاضرر(روش شناسی اجتهاد، بسیار مهم)
#تأثیر_روش_شناسی_در_اجتهاد
از دقیقه 8 به بعد
حتماً گوش کنید👌
@ejtehadjame
یکی از علمای بزرگ می فرمود:
سعی کنید برای تک تک درس هاتون اهمیت و نگاه ویژه داشته باشید یا دفتر تمیز مخصوص داشته باشید و نکات را با ظرافت و قشنگی بنویسید. یا در کتاب با زیبایی و دقت بنویسید.
می گفت علم نوری است که از ملکوت توسط ملایکه ی پاک الهی به انسان القاء و تعلیم می شود و کارهایی مثل نگاه به کتاب و متن، گوش کردن صوت، نوشتن، مباحثه، پیش مطالعه، تدریس... همگی در کنار اخلاص مقدماتی است که زمینه ساز افعال ملایکه ی مقدس الهی است.
حال هر چه این مقدمات با اخلاص و نیت بهتر،با دقت، نظم، احترام، طهارت، زحمت بیشتر، توجه و تمرکز، ظرافت... انجام شود زمینه ی بهتری برای افعال و افاضه ملایکه فراهم می کند لذا علم بهتر، بیشتر، قویتر، عمیق تر، دقیق تر، با برکت تری افاضه می شود.
همین نکته رمز موفقیت و برکت علمی علمای بزرگ است.
#احترام_کردیم_احترام_دیدیم.
@osul_atebariat
78-#لمعه_دیات(تفکیک بین روایات تشریع و اجرا.mp3
11.3M
78-#لمعه_دیات(تفکیک بین روایات مبیّن شریعت و روایات مبیّن روش اجرا و تشخیص مصداق در شریعت)
#تفکیک_بین_روایات_تشریع_و_اجرا
هدایت شده از پله پله تا اجتهاد جامع
استاد آیت الله رحیقی(رضوان الله علیه) الگوی گم شده نسل فعلی حوزه علمیه👇
یادم هست در نوجوانی که تازه هوای دانشگاه به سرم زده بود روزی کتابی درباره زندگی نامه علامه طباطبایی که توسط پیرمردی در حاشیه نماز جمعه مسجد ملااسماعیل یزد بساط دست فروشی و کتاب فروشی پهن کرده بود خریدم وقتی کتاب را خواندم دو نکته در کتاب چشم مرا گرفت فضایل علامه و فیلسوف بودن و حقیقت گرایی علامه. آن موقع نمی دانستم فلسفه چیست ولی از جمع این دو در وجود علامه، خود به خود به فلسفه علاقه مند شدم شبی در سحر از خواب بیدار شدم حس نماز خواندن و دعا داشتم بعد نماز به سجده رفتم و از خدا خواستم استادی فیلسوف و در فضایل شبیه علامه سر راهم قرار دهد. بعد مدتی میل و کشش درونی ام به حوزه علمیه زیاد شد تا جایی که آرام و قرار از کف رفته بود و دائم لحظه شماری می کردم تا ثبت نام حوزه شروع شود و خیلی اشتیاق به شهر مقدس قم پیدا کردم الحمدلله بعد مدتی انتظار به سر آمد و بعد قبولی در امتحان کتبی ورودی، برای مصاحبه راهی قم شدم. در یزد از دوستان خصوصا بچه های هیأت انصار ولایت وصف مدرسه معصومیه قم را در کنار موسسه علامه مصباح یزدی شنیده بودم خیلی مشتاق بودم در این مدرسه ثبت نام کنم ولی توفیقی حاصل نشد چون مدرسه فقط دانشجویان را می پذیرفت و من تازه پیش دانشگاهی را تمام کرده بودم. در قم وصف بعضی مدارس دیگر را شنیدم ولی هر چه تلاش کردم تا در آن مدارس ثبت نام کنم با مشکلی مواجه می شدم تا در نهایت در مدرسه علمیه شهید صدوقی 4 با کمال بی میلی و ناچاری ثبت نام کردم با این نیت که بعد از تثبیت حضور در قم، در طول سال تحصیلی مدرسه را عوض کنم.هر چند بعدا فهمیدم تقدیرم در همین مدرسه رقم خورده بوده. با شروع سال تحصیلی روزی در نمازخانه مدرسه منتظر دیدار استاد عقاید پایه اول حوزه نشسته بودیم که ناگهان استاد رحیقی وارد شد همه جلوی ایشان به احترام ایستادیم تا نگاهم برای اولین بار به ایشان افتاد در دلم الهام شد این همان استادی است که در سجده سحری از خدا طلب کرده بودی.(طی این مرحله بی همرهی خضر مکن بترس از خطر گمراهی) کم کم باب رفاقت با ایشان باز شد و با روحیه طلبه پروری ایشان روز به روز عمیق تر شد در بین اساتید بزرگواری که از محضرشان استفاده می کردم بیشترین تأثیر از ناحیه ایشان بود. شخصیتی به شدت برهانی، آرام، بی ادعا،زاهد، با دقت نظر در مباحث علمی و با ترسیم یک چشم انداز بلند مدت برای تربیت طلابی در علوم عقلی حوزه او را در نظرم از بقیه ممتاز کرده بود.سرکشی و بازدیدهای متعدد ایشان از حجره طلاب و همنشینی با انها که تا سال ها ادامه داشت اثرات خوبی داشت.امری که بنده به صورت محدودتر از بعضی اساتید دیگر هم شاهد بودم. بعدها فهمیدم ایشان از اساتید بزرگ فلسفه و عرفان قم بوده و کتب فلسفی مثل منظومه،اسفار ملاصدرا و کتب عرفانی مثل فصوص الحکم و مصباح الانس را در مراکز حِکمی و فلسفی قم تدریس کرده و در کنار آن به تدریس دروس سطوح عالی حوزه مثل کفایه الاصول هم مشغول بوده ولی تجربه بلند مدت در تدریس، ایشان را به نکته دقیقی واقف می کند طلبه ها غالباً در سطح یک و مقدمات کتب درسی را با عجله و سریع و بدون ارتباط دادن معلومات به یکدیگر و پیوستگی آنها می خوانند و بدون اینکه در مبانی زیر بنایی خصوصاً در منطق و عقاید قوی باشند با ذهنی سردرگم و پر از تردید وارد دروس سطوح عالی مثل فلسفه،... می شوند و در این مرحله استاد نمی تواند مشکل را حل کند مگر با زحمت فراوان. لذا استاد رحیقی علیرغم دارا بودن سمت تدریس سطوح عالی در اصول، فلسفه و عرفان تصمیم گرفته بود برای رضای الهی و علیرغم سختی هایی که داشت(چون تدریس اساتید بزرگ برای طلاب مبتدی مثل تدریس یک پروفسور در مقطع اول ابتدایی بسیار سخت است) تدریس در پایه یک را انتخاب کند و در یک چشم انداز بلندمدت سرپرستی علمی گروهی از طلاب را به عهده گرفته و طی چند سال با تعلیم و تربیت آنها و جهت دهی به سمت مباحث عمیق فلسفی و عرفانی آنها را آماده ورود به مباحث فلسفه و عرفان کند و الحمدلله در این کار خود موفق هم بود. این طرح بلندمدت از مدرسه ما و کلاس ما آغاز شد و تا پایان عمر مبارک استاد یعنی قریب 18 سال ادامه یافت. استاد در هر سال چند درس با این گروه داشتند و کاملا جهت دهی صحیح انجام می شد. طرح جامعی بود سال اول با ایشان کتب عقاید و منطق خوانده شد ارجاعات فلسفی، عرفانی و قرآنی ایشان به صورت کد وار و اشاره خیلی زیاد بود و حس کنجکاوی فلسفی و عرفانی و ارتباط آن با قرآن و روایات را در طلبه شکوفا می کرد.
#استاد_رحیقی
#قسمت_اول
ادامه دارد...
@ejtehadjame
هدایت شده از پله پله تا اجتهاد جامع
استاد رحیقی از پایه دوم و در راستای طرح تفصیلی و بلندمدت خویش دو برنامه آزاد و فراتر از برنامه درسی حوزه به مجموعه فعالیت خود اضافه کرد یکی طرح آموزش کلیاتی از علم رجال به صورت تطبیقی و کاربردی و دیگری طرح آموزش مباحث اخلاقی در یک نظام جامع که علامه حسن زاده آملی پیشنهاد آنرا داده بودند. طرح اول با محوریت جزوه ای جامع در رجال از استاد محمد جواد شبیری زنجانی فرزند آیت الله شبیری به معرفی کتب رجال پرداخته و آموزش مباحث رجال به صورت نظری و عملی و تطبیقی در طول یکسال انجام شد بنده و عده ای از طلاب در همان جلسات با کتب منبع و اصلی رجال و حدیث آشنا شدیم و در همان پایه دوم آنها را تهیه کردیم. در طرح دوم که همان طرح پیشنهادی علامه حسن زاده بود و برای اخلاق علمی در کنار اخلاق عملی یک سیر تعیین کرده بودند که از کتاب روایی ارشادالقلوب دیلمی شروع می شد و بعد از گذر از کتب مفتاح الفلاح شیخ بهایی، عدةالداعی ابن فهد حلی، طهارةالاعراق ابن مسکویه، قوت القلوب ابوطالب مکی و آشنایی با مبانی عمیق روایی و عقلی به دریای بیکران کتاب صحیفه مبارکه سجادیه ختم می شد. استاد رحیقی در این طرح،ابتدا پیشنهاد کردند که کتاب ارشاد القلوب تهیه و به شکل مطالعه شخصی خوانده شود و مشروط به اتمام این کار، تدریس مفتاح الفلاح را شروع خواهند کرد و با تشویق های ایشان عده ای از طلاب این کار را عملی کردند لذا بعد مدتی تدریس مفتاح الفلاح را شروع کردند. استاد برای اجرای این دو طرح سختی های زیادی را متحمل شدند و اخلاص عجیبی برای این کار داشتند با این اینکه منزل ساده و قدیمی ایشان که تا آخر عمر تغییری هم نکرد در خیابان امامزاده ابراهیم قم بود و از آنجا تا مدرسه در زنبیل آباد خیلی راه بود و خود ایشان هم وسیله ای نداشتند ولی با همه این مشکلات ایشان بعد نماز صبح و در بین الطلوعین هر روز از منزل بیرون آمده و با هزینه شخصی دوبار تاکسی عوض می کردن تا به مدرسه برسند و ساعت 6 تا 7 صبح در حجره ای درس را به صورت نوبتی برگزار می کردند یعنی یک روز رجال و روز بعد مفتاح الفلاح به ترتیب. این برنامه تا آخر سال به صورت منظم ادامه داشت چه در سرمای زمستان و برف و باران و چه در غیر آن.بدون اینکه در قبال این زحمت،به ایشان هزینه ای پرداخت شود.
در سال چهارم هم با همان مجموعه از طلاب تدریس لمعه باب طهارت و صلات و.. را شروع کردند اینقدر دقیق و عمیق بحث می کردند که ذوق فقهی طلاب مستعد باز می شد. خدا شاهد است بنده علاقه ی اصلی ام به علوم عقلی بود و به علوم نقلی و فقه و اصول علاقه نداشتم اما چنان درس را موشکافی می کردند و بدون عجله و با دقت و تعمیق می خواندند که کم کم ذوق فقهی امثال بنده آشکار شد و تا سالیان سال ما را به تحقیق در مباحث منقول مثل فقه و اصول کشانید. یادم هست بعضی از طلاب کم حوصله بارها به دفتر مدرسه مراجعه کرده و از اینکه استاد درس را به کندی پیش می برد و محدوده درسی به اتمام نرسید شکایت کردند که با مخالفت عده ای از طلاب مواجه شد.
#استاد_رحیقی
#قسمت_دوم
ادامه دارد...
@ejtehadjame
هدایت شده از پله پله تا اجتهاد جامع
هر سال ایشان گام به گام با طلاب پیش می رفتند، لذا در سال های بعد کتاب منطق آیت الله مظفر، منیةالمرید، شیعه در اسلام علامه طباطبایی را تدریس کردند. با ارجاعات فراوان و هدفمند به مباحث سطح عالی و نهایی.سعی می کردند ارتباط مباحث فصل های مختلف یک کتاب را با یکدیگر و ارتباط کتب و علوم مختلف را با یکدیگر نشان دهند یعنی مباحث حالت رفت و برگشت داشت طوری که اطلاعات پراکنده علمی به مثابه دانه های تسبیح با نخی به هم پیوند می خورد و به یک نظام منسجم ختم می شد. بنده با اینکه تابستان سال اول کتاب شیعه در اسلام علامه را به صورت ارتقایی در مشهد مقدس درس گرفته بودم و امتحان داده بودم ولی از باب علاقه و کنجکاوی، در درس ایشان در طول سال شرکت کردم آنقدر عمیق و جذاب و فنی بحث می کرد که لذت حضور در آن کلاس هنوز بعد از سال ها در کامم هست. می فرمود در این کتاب عالی ترین حرف های علامه به زبان ساده بیان شده و گاهی عبارات یک درس را چندین جلسه تحلیل می کرد و عمق مطالب را آشکار می کرد به طوریکه در طول ترم درسی نزدیک دو سوم کتاب تدریس شد در حالیکه استاد مشهدی ما در طرح تابستانه نصف کتاب را در دو هفته درس داد و می گفت این کتاب خیلی ساده است و مطلب چندانی ندارد.
سرانجام استاد با آماده کردن مجموعه ای از طلاب بعد از چند سال، تدریس بدایة الحکمة علامه طباطبایی را در مدرسه علمیه خان(آیت الله بروجردی) شروع کردند و در یک سیر منظم به ترتیب کتب بدایة الحکمة، نهایةالحکمة، منظومه، اسفار در فلسفه و کتب تمهیدالقواعد ابن ترکه اصفهانی، فصوص الحکم قیصری در عرفان را تدریس کردند و با قاطعیت تمام می گویم با این سبک بدیع ایشان، طلاب با همت و پرتلاش ره چند ده ساله علوم عقلی فلسفه،کلام و عرفان را در طی کمتر از یک دهه با موفقیت به پایان می رساندند.خاطره جالبی در تأیید این حرف نقل میکنم بنده بعد از یکسال شرکت در کلاس بدایةالحکمة ایشان آنقدر فلسفه را خوب و نظامند فهمیده بودم که در سال دوم که کتاب نهایةالحکمة را شروع کردیم همزمان درس اشارت استاد بزرگوار آقای حشمت پور را هم شرکت می کردم در اولین جلسه بحثی از بوعلی سینا و خواجه طوسی مطرح شد و اواخر کلاس به پرسش هایی کشانده شد استاد حشمت پور فرمودند درباره این مطلب تا فردا فکر کنید ببینید چیزی به ذهنتون می رسه اینجا یک نظرات بدیعی بعد از بوعلی و خواجه مطرح شده که خیلی بعید می دانم به ذهن شما خطور کند ولی سعی کنید فکر کنید تا فردا توضیحات مفصل بدهم بنده به محض طرح سوال ایشان به نظام فکری جامعی که استاد رحیقی در طول این یکسال تدریس بدایةالحکمة برای ما ترسیم کرده بود خیلی زود جواب را یافتم و بعد کلاس به محضر استاد حشمت پور عرضه کردم ایشان تصدیق کردند و متعجب بودن که من این جواب را از کجا فهمیده ام. و این همه حاصل زحمات استاد رحیقی بزرگوار بود.
استاد در طول این سال ها با مشکلات متعدد و ابتلائات سنگینی مواجه بودند چند سالی هم در دانشگاه امام صادق علیه السلام به تدریس مشغول بودند و با همان سبک تفسیر کتاب به کتاب و ارجاع مطالب کتاب به یکدیگر و ارجاع کتب مختلف به یکدیگر تأثیرات خوبی در نظام فکری و علمی دانشجویان آنجا داشتند و استعدادهای خوبی را پرورش داد.جوشش های درونی ایشان خیلی زیاد شده بود به طوریکه گاه یک ترم کامل طرح بحث بدیع و نوی می کردند و بدون مراجعه به هیچ کتاب و منبعی مباحث جدید و جالبی را مطرح می کردند. و سرانجام در آخرین جلسه درسی که در ماه مبارک رمضان سال 1399 شمسی در قم برقرار بود احساس سردرد کردند و با مراجعه به بیمارستان متوجه بیماری سرطان شدند و یکسال با سختی و مظلومیت و غربت در منزل بستری بودند و همسر گرامی و خانواده ایشان تلاش زیادی برای بهبودی ایشان کردند ولی تقدیر الهی بر این بود که روح مطهر این حکیم متأله در ماه ذی القعده 1400 شمسی از این محنت سرای عالم دنیا به سوی ملکوت عالم اعلا پر کشد.
عمر مبارکش یکسره در حوزه علمیه قم وقف طالبان علم و فضیلت شد. یادم هست روزی در سال های دهه 80 فرمودند تابستان امسال از نهاد رهبری در دانشگاه دعوت شدم تا برای تدریس فلسفه و عرفان به دانشگاه ژاپن بروم ولی من ترجیح دادم در همین قم بمانم و به تربیت طلاب بپردازم.
والسلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً.
#استاد_رحیقی
#قسمت_سوم
ادامه دارد...
@ejtehadjame