رفـقـا...!
سی سال پیـش #همت ها و #باکری ها با نوای "ای مھدی صاحب زمان آماده ایم" پر کشیدند...🕊🌿
و امروز #دهقانها و #کریمی ها و #صدرزاده ها با نوای "منم باید برم ؛ آره برم سرم بره" آسمانی شدند🕊🌿
دیروز #متوسلیان جاویدالاثر شد...💔
و امـروز...
و امـروز...
برخی از #شھدایخان_طومان مفقودالاثـر😔
نام آنها شد #شھدایدفاعمقدس•🕊•
ونام اینها شد #شھدایمدافعحرم•🌹•
آنها با نوای #آهنگران جان میگرفتند🎙
و اینها با نوای #مطیعی و #نریمانی🎙
آن روز درِ باغ شھادت را بستند
و اینها نالهکنان التماس کردند :
#درباغشهادترانبندید !😭😭😭
+و امروز نوای :
#ازشـامبـلاشہـیدآوردن.د
گواهـے بر ایـن مدعـاست که
دعایشان بھ اجابت رسیده اسـت:)💔🕊
و اما ما...
گویی ما سھمی جـز #شنیدن آنها و #دیدن اینها نداریم...
🌷#حضرتآقا فرمونـد :
دیــروز بـراۍ #شهادت دروازهای بھ آسمـان باز بود و امــروز معبری تنـگ...
گویا این معبر بازهـم درحال دروازه شدن اسـت!
#شهدای_خان_طومان 💟
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂
{🦋❥https://eitaa.com/ourgod}
#حرفِحساب[✌️🏻]
.
دیدینتازگـــیآهمهجوونا
آرزوےشهادتدارن...؟!
همـــششعار #شهادت
همـــشادعآے #شهادت
ولےپسرجون،دخترجون...
یهنیگابهخودتمکـــردے؟!
ببینشبیهشـــے؟!
ببینیهنَمهباهاششباهتدارے؟!
شهدارومیگما🙃...!
یهشهیـــدهیچوقتِهیچوقتدلنمیشکنه
یهشهیــدهیچوقتِهیچوقتمسیرشوکجنمیکنه
یهشهیـــدرفیقش #حسینه، #مهدےِفاطمهس
میخواےمثهشهدابشے؟! بسمِالله... (:
▪️قیافهومدبراتمهمنباشه؛مثه #هادےذوالفقاری
▪️ازپولوثروتتبگذری؛مثه #احمدمشلب
▪️راستےمیتونےازعشقتبگذرے؟!مثه #حمیدسیاهکالے
▫️بیاوبهخودتقولبدهازاینبهبعددورترینفاصلهروبا #گناهداشتهباشے!
مثلاکیلومترها؟!فرسنگها؟!
نه!!حتــےبیشترازاینها...((:
قشنگنیست؟!
▫️بیاوبهخودتقولبدهچشاتوبدزدی
وقتےچشاتبهیهنامحرممیخوره...
همونلحظهبگو #یاخَیرَحَبیب وَمَحبوب!!
▫️بیاوبهخودتقولبدهدهنتوگِلبگیریاونجا
کهمیخوادبه #دروغبازشه!!
اصلاخلاصهبگمبرات؟!
[❗️بیاوبهخودتقولبدهنشےدلیلِاشکایِ
#امامزمانت (:💔 ❗️]
.
#آخدامیبینهها(:
#گناهنکنیمبهخاطرحضورش✋🏻
#توفضایمجازیمراقبخودتباش👊🏻
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ourgod
🌸شهیدسعیداستوشهادتسعادتاست🌸
شهیدیکه #مریضسرطانی شفاداد😱😱
شهیدیکهاز #شهادت خود باخبربود❌💯
شهیدی که به #سیدرضانریمانی برات #کربلا داد😳📛
شهیدی که در روضه #حضرترقیه از هوش میرفت♨️♨️
جهت آشنایی بیش تر کلیک کنید👇🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/4205248533C9f825403d1
|•🕊🌻•|
#شهیـــــدانہ🦋
گفتـــم:🗣
ببیــــنمتوےدنــیاچهآرزویےداری؟»🤔
قدرےفڪرڪردوگفت:
«هیچی»🌿
گفتم:
یعنےچۍ😳؟مثلاًدلتنمیخوادیهڪارهاےبشۍ،ادامه
تحصیلبدےیاازاینحرفهادیگہ؟!😊
گفت:
«یهآرزودارم ازخداخواستمتاسنمڪمه
وگناهم ازاینبیـشترنشده،شهیدبشم.»♥️
#شهیدانہ📿
#شهادت♥️🙂
/ʝסíꪀ➘
|❥ https://eitaa.com/ourgod---❥|
••🔥
#تلنگرانه
خدایا🖐🏻
بگیرازمن⚡️
آنچھڪھ #شهادت ♥
راازمنمیگیرد...💔
اینروزهاعجیبدلم🌤
بهسیمخاردارهاۍدنیا
گیرڪردهاست😕:)!!⛓
https://eitaa.com/ourgod
🇵🇸دختࢪےچادࢪےام🇵🇸
🌷🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷💞💞🇮🇷🇮🇷🌷🌷🌷 🌷مـــا زنده بہ آنیـمـ ڪہ آرامـ نگیریمـ.. 🌷موجیـم ڪہ آسودگی ما عدم ماسٺ.. °
🌷🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷💞💞🇮🇷🇮🇷🌷🌷🌷
🌷مـــا زنده بہ آنیـمـ ڪہ آرامـ نگیریمـ..
🌷موجیـم ڪہ آسودگی ما عدم ماسٺ..
° #ابوحلما
°قسمت ۳۱
°°آتش فتنه
📋✍" #شیعه پرنده ایست که افق پروازش خیلی بالاتراز تیرهای ماست. پرنده ای که دوبال دارد:
یک بال سبز و یک بال سرخ.
بال سبز این پرنده همان #مهدویت و #عدالتخواهی اوست. چون شیعه در #انتظار عدالت به سرمی برد،امیدوار است و انسان امیدوار هم #شکستناپذیر است.
و بال سرخ #شهادت است و #ریشه در ماجرای #کربلا دارد. اما این پرنده زرهی بنام #ولایتپذیری بر تن دارد. ☆ولایت پذیری شیعه☆که بر اساس #صلاحیت هم شکل می گیرد، او را #تهدیدناپذیر کرده است.
قدرت شیعه با شهادت دو چندان می شود. شیعه عنصری است که هر چه او را از بین ببرند #بیشتر می شود .
این ها #فاو را تسخیر کردند می روند کربلا را هم بگیرند، اینجا را هم قطعا می گیرند.
پس مهندسی معکوس برای #شیعیانایران این است که ابتدا #ولایتفقیه را بزنید تا این را نزنید نمی توانید به ساحت قدسی کربلا و مهدی تجاوز کنید!"
حلما ابروانش را درهم کشید و رو به محمد پرسید:
+اینا که میلاد ترجمه کرده...حرفای کیه؟
-﴿فرانسیس فوکویاما﴾ کارمند سابق اداره امنیت آمریکا، تو یه نشست باعنوان هویت شناسی شیعه، تو اورشلیم...
+خیلی جالبه!...این کمکی بود که گفتی میخوای برا میلاد...
-آره، میدونی اوایل دانشجوییم یه بار رفته بودیم راهیان نور طلائیه، راوی اونجا یه حرف خیلی قشنگ زد،
گفت: اگه یه وقت تو جنگ تو دلِ تاریکی گیر افتادی و جبهه خودی رو گم کردی، نگاه کن ببین #آتیشدشمن کجا رو #میکوبه بدون همون موضع دوسته! با این روش سعی کردم میلادو متوجه #حقیقت کنم.
+برنامه آخر هفته هم پس رو همین حسابه...حالا کجا میخوای ببریش؟
-استخر، خرید، مسجد دعا توسل
+خرید؟
-آره میبرم چندتا کتاب درست و حسابی براش میخرم
+وقت کردی ماروهم یه جاببر آقای مهندس
-نوکر شما سه تا که هستم در بست
+سه تا؟
-آره دیگه دخترامو حساب نمیکنی؟
+خدا نکشتت...
-الهی، الهی...
+خب حالا فرمونو ول نکن چه دست به دعا شد فوری! نمیدونستم اینقدر جون دوستی ها
محمد برای لحظاتی هیچ چیز نگفت،
حلما دستی به شانه محمد زد
و گفت:
+شوخی کردم خب ناراحت شدی؟
همانطور که نگاه محمد خیره افق بود،
لب هایش آهسته از هم بازشد و صدای بم و مصممش در گوش حلما طنین انداز شد:
_مرگ بزرگترین درد برای آدمیه که میتونه شهید بشه!
حلما آرام لبش را گاز گرفت،
و سعی کرد تلالو اشک هایش را پنهان کند، تا رسیدن به خانه دیگر هیچکدامشان چیزی نگفتند.
🇮🇷ادامه دارد...
🕊اثــرےاز؛ بانوسین.کاف.غین