eitaa logo
پاییز
215 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
393 ویدیو
20 فایل
سلام سعی میکنم چیزایی که به ذهنم میرسه و لازمه باهاتون درمیون بگذارم رو اینجا مطرح کنم. خوب و بدشو به بزرگی خودتون ببخشید آیدی اینستاگرام: p_a_eee_z3 گفتگو با پاییز: شناس؛ @pa_eee_z ناشناس؛ https://harfeto.timefriend.net/17140620203928
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ۲۱ 📖وقتی کارگاه را رو به راه کرد، افتاد دنبال گرفتن سفارش کار. دنبال سودش نبود. همین برایش کافی بود که چرخ کارگاه میچرخید و میتوانست میان کارها و سفارش هایش ، کتاب «جهاد اکبر» یا اعلامیه های امام چاپ کند یا نوار های سخنرانی را تکثیر کند و لابه لای پشتی ها به این شهر و آن شهر بفرستد .بعد از مشکلات کار، میماند دردسرهای سربازی و گرفتن مرخصی از مقام های بالاتر. گاهی لازم بود که به کارهای کارگاه برسد و گاهی به قرارهایی که با افراد و گروه های مبارز داشت مجبور بود مرخصی بگیرد و زودتر از پادگان بزند بیرون .گفته بود که زن دارد و مجبور است کنار سربازیش کار کند تا خرج زندگی خودش را در بیاوردو هم مادر و خواهر ها و برادر هایش را. به بهانه ی کارکردن ،وقت و بی وقت مرخصی میگرفت.اگر کسی دبه میکرد یا سخت میگرفت و مرخصی نمیداد یا دژبان ها و نگهبان ها با او راه نمی آمدند، چاره ای نداشت جز فرار از پادگان .یکی از دژبان ها که مقرراتی و سخت گیر بود،چند بار موقع فرار دیده بودش و اخطار کرده بود که اگر یکبار دیگر اورا ببیند ، چشم پوشی نمیکند. گفته بود «حق تیر دارم میزنمت .» دژبان ها روی میرزا حساس شده بودند و او نمیتوانست خطر کند. چند وقتی راه حل این مشکل برایش معما شده بود.نه دژبان اهل ارفاق و چشم‌ روی هم گذاشتن بود و نه میرزا اهل کوتاه آمدن . به دژبان گفت« بیا یه شرط بذاریم »گفت«چی؟» فاصله ی در پادگان را تاجایی که محمد شقاقی ایستاده بود و همیشه همان جا با موتور منتظرش می ایستاد ، نشان دژبان داد و گفت «این فاصله رو میبینی؟ دویست متره .اگه تونستی نزدیک تر از دویست متر مچ من رو بگیری ، خونم حلال شلیک کن ، اما اگه نتونستی ، دیگه مته به خشخاش نذار.چشمات رو ببند . چیزی هم ندیده ای که بخوای دروغ بگی.چطوره؟» دژبان مکث کرد .ابرو بالا انداخت و چشم دوخت به میرزا. _میزنم ها ! _قبول. ازوقتی ستوان ترابی پور ، فرمانده تاسیسات پایگاه یکم شکاری شد و قرار شد میرزا راننده اش باشد ، دیگر برای گرفتن مرخصی یا خروج از پادگان مشکلی نداشت‌. ستوان ترابی برای خرید های شخصی اش ، فولکس خودش را میداد به میرزا و او میتوانست در این میان به قرار های روزانه اش هم برسد. ... @chekhabarazkoja
🌹 ۲۲ 📖هر وقت به منزل فرماندهش میرفت که خرید ها را برساند ، همسر او را میدید که با حجاب است. مدتی که گذشت ، فهمید هردو از آقای خمینی تقلید میکنند. خیلی برایش محترم بودند و همین باعث می شد که به دیگر سرباز ها سفارشش را بکند که هوایش را داشته باشند و بهش احترام بگذارند. اگر تیمسارنبود ، میرزا نمیتوانست به کارهایش برسد. باورش نمیشد که تا آن روز توانسته باشد ده ها نفر را که بیشترشان کارگر مغازه های بازار بودند، در گروه های مختلف سازمان دهی کند و برایش برنامه ی آموزش نظامی بگذارد. عصر که از پادگان می آمد تا نیمه های شب گروه ها را به نوبت و طوری که هم را نبینند به ده لواسان میبرد. این کار ایمن تر بود، چون وقتی کسی دیگری را نمیدید ، اگر هم گیر ساواک می افتاد و باز جویی و شکنجه هم که میشد ،نمیتوانست چیزی بگویدیا کسی را لو بدهد. در لواسان با کلت های کمری که حاج مهدی عراقی برایشان فرستاده بود یا بعدها با سلاح های دیگری که توانست تهیه کند ، تمرین تیراندازی میکردند. پس از آن پیرمردی که میگفتند اسمش محسن چریک و از دوستان حاج مهدی است ، آموزش نظامیشان میداد.میگفتند خودش توی لبنان و سوریه آموزش دیده. مدتی که گذشت و نفرات برای آموزش زیاد شدند ، میرزا یکی از سرباز های گردان کلاه سبز های ارتش را وارد گروه کرد تا پیرمرد دست تنها نباشد. مجتبی در یکی از تمرینات ارتش از کوه پرت شده بود و دستش را شکسته بود و اورا به خاطر شکستگی شدید برای ادامه ی سربازی به گارد تشریفات فرودگاه مهرآباد فرستاده بودند ، همان جا بود که با میرزا آشنا شده و قبول کرد با او همکاری کند. همین چند روز پیش نارنجکی را پیش میرزا آورد که شبیه گوشت کوب بود. برایش توضیح داد که دسته اش تو خالی است و فتیله ی انفجاری از داخل دسته عبور میکند و به مواد انفجاری زیر آن میرسد. میگفت کسی را میشناسد که اصفهان کارگاه دارد و از این نارنجک ها برای ارتش میسازد. از آن شب که میرزا اعلامیه ی جدید آقای خمینی را خواند که از استقرار حکومت اسلامی گفته بود ، این فکر به سرش افتاد ‌ تصور مبارزه بدون برداشتن سلاح برایش سخت بود. از وقتی شنیده بود که عملیات نظامی با اجازه ی مجتهدین شدنی است ، مشتاق بود تا اعضای گروه های مختلف را که تا آن وقت کج دار و مریز آموزش میداد، سازمان دهی کند. ... @chekhabarazkoja
🌹 ۲۳ 📖چهار نفر بیشتر نبودند. میخواست هسته ی مرکزی تا حد امکان کوچک باشد. اعلامیه ی آقا را برایشان خواند و گفت باید برای برقراری حاکمیت اسلام هم قسم شوند. نام گروه را از قرآن انتخاب کرد. میگفت بهتر است اول با قرآن شروع کنند . میدانست که احتمال انحراف در مبارزه ، آن هم مبارزه ی مسلحانه زیاد است. قرآن را باز کرد و‌خواند « همانا خداوند آنهایی را که پشت به پشت هم در او‌ کارزار میکنند در راه او‌کارزار میکنند و همچون دیواری دژی محکم ثابت قدمند ، دوست دارد.» اسم گروه را «گروه توحیدی صف» گذاشتند . روی کلمه ی «توحیدی » اصرار داشت. میگفت « باید همه ی کارها برای خدا باشد. قسم میخوریم که دست از اسلام برنداریم .قسم میخوریم دست از وحدت و دوستی برنداریم و تا خون در بدن داریم ، با اطاعت از دستور رهبر ، تا آخرین نفس با این رژیم مبارزه کنیم .» گفت« همه باید امضا کنند ؛ با خون.» متن را میرزا گفت و عبدالله نوشت و حمید و هادی با چاقو سر انگشت هایشان را شکافتند و خونشان را توی ظرفی چکاندند ، بعد هم میرزا و عبدالله این کار کردند و یکی یکی پای قسم نامه را با خون انگشت زدند. قرار شد کار عضو گیری و برنامه ریزی گروه به عهده ی میرزا باشد. تدارکات و پشتیبانی و مسائل مالی به حمید واگذار شد. امور فنی و مهندسی را به هادی سپردند و عبداالله حسابداری گروه را به عهده گرفت. میرزا نارنجک گوشت کوبی را از مجتبی گرفت وتوی دست اش ور انداز کردگفت « فکر میکنی چند تا از اینا رو بشه گیرآورد ؟» _خوش دسته نه؟ اما چون پای ارتش در میونه ، کمی کار سخت میشه . هرچند صاحب کارگاه از آشناهاس و از همه مهمتر طرفدار آقای خمینیه. _اما ما برای این کارپول لازم داریم. یک روز چرخ خیاطیش را فروخت و رفت پی کسی که مجتبی آدرسش را داده بود. میگفت « تو که از این نارنجک ها برای ارتش میزنی ، برای ما هم بزن.» چشم های مرد گرد شد و رنگ از صورتش پرید. _میفهمی داری چی میگی ؟ تا سرت رو به باد ندادی بزن به چاک. جواب مرد سربالا بود و روی خوش هم نشان نداد، اما بعد که میرزا آشنایی داد و گفت که غریبه نیست و مجتبی او را فرستاده جا خورد .به قیافه ی میرزا نمی آمد که ساواکی باشد . حرفهایش به دل مینشست « اجازه ی شرعی استفادش رو هم از حاج آقا روح الله میگریم .» مرد اسم حاج آقا رو ح الله را که شنید ، برایش توضیح داد که نصف کارگرهای کارگاه ، مامور ساواک هستند و بازرس های ارتش هر دو روز یک بار به آنجا سر میزنند حساب دانه دانه نارنجک هارا دارند. _پس فقط یک راه میمونه ؛ یک نفر که تیز باشه و‌بتونه کارها رو سریع یاد بگیره ،بفرست اینجا. تهیه ی قالب و بقیه ی کارها هم با من.سربازی میرزا و حمید باهم بود و‌آنها هم دیگر را توی نماز خانه ی پایگاه یکم شکاری پیدا کرده بودند. ... @chekhabarazkoja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴سعودي ها زودتر از صهیونیست ها معترض شدند❗️ 💢روزنامه «الاخبار» در گزارشی نوشت: «انتظار میرفت با مواضع سیدحسن نصرالله در شبکه المیادین، جیغ و داد اسرائیلی ها در فلسطین اشغالی بالا برود؛ اما این بار جیغ رسانه سعودي بلند شد. این شبکه حمله اي سازماندهی شده به حضور نصرالله در این شبکه به راه انداخت.» در ادامه این گزارش آمده است، شبکه العربیه از مصاحبه نصرالله به عنوان فرصتی براي تحریک افکار عمومی در داخل لبنان استفاده کرد و مدعی شد بسیاري از کارشناسان ولبنانی ها از این گفت وگوي تلویزیونی انتقاد کرده اند و گفته اند، لبنان خارج از توجه نصرالله بود. برخلاف آنچه العربیه گزارش کرد، نصرالله در پاسخ به چندین پرسش المیادین در زمینه تشکیل دولت لبنان، مبارزه با فساد و مسائل دیگر داخلی لبنان صحبت کرد. @chekhabarazkoja
🔴تناقض ارزیابی تهدیدهاي جهانی با ارزیابی ترامپ 💢گزارش سالیانه «ارزیابی تهدیدهاي جهانی» که ارزیابی نهادهاي اطلاعاتی آمریکا از تهدیدهاي ادعایی پیش روي این کشور را منعکس می کند، اظهارات ترامپ درباره ایران، کره شمالی و شکست داعش را نقض کرده است. بر اساس این، کره شمالی احتمالاً همه زرادخانه هاي هسته اي خود را تسلیم نخواهد کرد و ایران نیز در حال حاضر به دنبال توسعه برنامه تسلیحات هسته اي خود براي ساخت بمب نیست. این دو ارزیابی به طور مستقیم در تضاد با فرضیه هاي سیاست خارجی «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا است. به علاوه گروه داعش همچنان فرماندهی هزاران نیرو را بر عهده داشته و هشت شعبه و ده ها شبکه در سراسر جهان دارد. @chekhabarazkoja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢رئیس بانک مرکزي جمهوري اسلامی ایران با انتشار پیامی در فضاي مجازي، درباره روابط بانکی بین ایران و سوریه و آخرین توافقات صورت گرفته در این زمینه گفت: در چارچوب توافقات دو کشور ایران و سوریه در دمشق براي توسعه روابط اقتصادي دو کشور، توافقنامه برقراري و توسعه روابط بانکی دو کشور به امضا رسید. عبدالناصر همتی افزود: بر اساس تفاهم با رئیس بانک مرکزي سوریه، روابط کارگزاري بانکی بین دو کشور، برقرار و مجوز تأسیس بانک مشترك ایرانی و سوري در دمشق صادر میشود. @chekhabarazkoja
💢سردار محمدحسین سپهر، جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت:فعالیت هاي بسیج به هیچ عنوان موازي کاري با دولت نیست و اگر از ابتداي پیروزي انقلاب اسلامی تا به امروز فعالیتی انجام داده ایم، با حمایت دولت ها بوده و دولت دوازدهم هم می تواند از توان بسیج استفاده بیشتري کند. 🔹وي افزود: امروزه، 11 هزار گروه جهادي در عرصه هاي گوناگون داریم که بدون دریافت مزد و فقط با هدف خدمت به خلق خدا، به مناطق محروم کشور اعزام می شوند. @chekhabarazkoja
🇮🇷 شهید بهروز خدادادی (۱۳۶۵-۱۳۴۵ نقده) برادران عزیز و خواهران گرامی! اجازه توطئه و اختناق را به منافقین از خدا بی‌خبر ندهید. و آنان [را] اگر قابل هدایت هستند، هدایت، و اگر قابل هدایت نیستند، نابود کنید. نگذارید خون این همه شهیدان به هدر برود که در مقابل خدا و شهدا مسئول هستید و شمایید که باید راه شهیدان را تا انقلاب حضرت مهدی (عج) ادامه دهید و از اختلاف و تفرقه بپرهیزید و وحدت کلمه را حفظ کنید، که به فرموده امام: ((پیروزی شما در گرو همین کلمه وحدت است.)) 🔍 @chekhabarazkoja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 🌺 🌺 ❤️ ❤️ 🍃 🍃 💐💐بسم الله الرحمن الرحیم💐💐 🍃 🍃 🍃(زيد بن وهب، از اصحاب امام است، نقل مى كند كه اين خطبه در روز جمعه در شهر كوفه ايراد شد) خدا را بر نعمت هايى كه عطا فرمود ستايش مى كنيم و در كارهاى خود از او يارى مى جوييم. از او سلامت در دين را خواهانيم آنگونه كه تندرستى بدن را از او درخواست داريم. 🍃 🍃 بخش اول🍃 🍃 پرهيز از دنيا پرستى🍃 💫 اى بندگان خدا، شما را به ترك دنيايى سفارش مى كنم كه شما را رها مى سازد، گر چه شما جدايى از آن را دوست نداريد، دنيايى كه بدن هاى شما را كهنه و فرسوده مى كند با اينكه دوست داريد همواره تازه و پاكيزه بمانيد. شما و دنيا به مسافرانى مانيد كه تا گام در آن نهند، احساس دارند كه به پايان راه رسيده اند، و تا قصد رسيدن به نشانى كرده اند، گويا بدان دست يافتند، در حالى كه تا رسيدن به هدف نهايى هنوز فاصله هاى زيادى است. چگونه مى تواند به مقصد رسد كسى كه روز معيّنى در پيش دارد و از آن تجاوز نخواهد كرد مرگ به سرعت او را مى راند، و عوامل مختلف او را بر خلاف خواسته خود از دنيا جدا مى سازد.💫 📚 ترجمه محمد دشتی/ص185 🌼 🌼 📡 @chekhabarazkoja 🌺 🌺 🌺