سلام ببخشین میشه در مورد مدیون شدن به نفس توضیح بدین
من بارها شده با خانواده شوهرم بریم باغ اونا از باغهای شخصی دیگران میوه میچینن میخورن میگن حلاله : اما بنده هیچ موقع حرفشون رو گوش نکردم و نخوردم حتی وقتی پسرم رو حامله بودم خیلی دلم میخواست اما نمیخوردم میگفتم از کجا بدونم اجازه دارن و حلالم میکنن . خانواده شوهرم میگن بنده به نفس خودم مدیون هستم چون دلم خواسته اما نخوردم ! میگن وقتی نفس میخواد باید بخوری خوب من از کجا به حرف دیگران اعتماد کنم و بخورم اگه دل صاحب باغ راضی نبود چی تو اون دنیا چکار کنم ؟
آیتالله خامنهای
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
✅ پاسخ
سلام
این مسئله به این نحو که به شما گفته شده است، هیچ وجههی شرعی ندارد و صحیح نیست. بلکه عمل شما که از مال شبههناک دوری کردید، حقالنفس را رعایت کردهاید،
حق النفس، حقي است كه نفس و جان انسان بر وي دارد و رعايت آن ضروري است. در اين باره امام سجاد (ع) در رساله حقوق فرموده است:حق خودت اين است كه وجودت را وقف اطاعت خدا كنى، حق زبان، گوش، چشم، دست، پا، شكم و اندام را ادا كنى و از خدا در اين راه كمك خواهى.
حق زبان اين است كه با خوددارى از گفتار زشت حرمتش را نگه دارى، به گفتار نيك عادتش دهى، آن را جز در موارد نياز و منافع دين و دنيا بكار نيندازى، از سخنان بيهوده زشت و بىثمر كه احتمال زيان دارد و سود چندان ندارد، معافش دارى، زبان گواه و دليل بر عقل آدمى پيرايه خردمند عقل است و زبان مؤدب (عبارت متن بسيار درهم و برهم است و بر حسب تخمين ترجمه شد) و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم.
حق گوش اين است كه پاكش نگه دارى، و اين مجراى قلب را جز به روى دهان ارزشمندى كه خيرى در آن بوجود آرد، يا خوى ارجمندى بدان بخشد نگشائى، گوش دريچه ورود سخن به قلب است كه مفاهيم گوناگون و نيك و بد را به آن مىرساند و لا قوة الا باللَّه.
حق چشم اين است كه آن را به حرام ندوزى، و جز آنجا كه عبرتى در كار باشد، بصيرتى افزايد يا علمى بدست آرد، بكارش نگيرى كه چشم دريچه عبرت (قلب) است.
حق پا آن است كه با آن راه حرام نپيمائى، مركب راهى كه پويندگانش خفت و اهانت بينند قرارش ندهى، پا وسيله نقليه توست، به راه دينت ميبرد، و وسيله سبقت توست. و لا قوة الا باللَّه.
حق دست آن است كه به حرام دراز نكنى، كه فردا به كيفر خدا گرفتار شوى، و امروز به سرزنش ملامتگران، و از كارهاى واجب آن را عقب نكشى، بلكه با بستن دست از بسيارى از نارواها و گشودنش به بسيارى از غير واجبات، عزيزش دارى آنگاه است كه خردمندى كرده شرف دنيا و ثواب آخرت را فراهم خواهد كرد.
حق شكم اين است كه آن را ظرف حرام، كم يا زياد نكنى، در حلال نيز ميانهروى نمائى از حد تقويت بحد سستى و ناجوانمرديش نكشانى، هنگام احساس گرسنگى و تشنگى بر آن مسلط باشى كه سيرى تا حد تخمه (هيضه) مايه كسالت، كندكارى، و باز شدن از هر خير و كرامتى است، و آب خوردن تا آنجا كه شكم مالامال شود حماقت و جهالت آرد، و مردانگى را ببرد.
حق اندام اين است كه آن را از حرام (زنا و غيره) نگه دارى و (براى اين كار) از فرو خواباندن چشم (نگاه نكردن) كه بهترين كمك است، و ياد فراوان مرگ، و تهديد نفس به عذاب خدا، كمكگيرى، و حفظ و تأييد از خداست، و لا حول و لا قوة الا باللَّه. جبران رعايت نكرن اين امور توبه و بازگشت به خدا است. بايد تصميم بگيريم آنها را رعايت كنيم و البته از خدا كمك بخواهيم كه بدون ياري او امكان بندگي و ترك گناه نداريم.
#حق_النفس
#حق_نفس
🅿️ @p_ahkaam
سلام ببخشین میشه در مورد مدیون شدن به نفس توضیح بدین
من بارها شده با خانواده شوهرم بریم باغ اونا از باغهای شخصی دیگران میوه میچینن میخورن میگن حلاله : اما بنده هیچ موقع حرفشون رو گوش نکردم و نخوردم حتی وقتی پسرم رو حامله بودم خیلی دلم میخواست اما نمیخوردم میگفتم از کجا بدونم اجازه دارن و حلالم میکنن . خانواده شوهرم میگن بنده به نفس خودم مدیون هستم چون دلم خواسته اما نخوردم ! میگن وقتی نفس میخواد باید بخوری خوب من از کجا به حرف دیگران اعتماد کنم و بخورم اگه دل صاحب باغ راضی نبود چی تو اون دنیا چکار کنم ؟
آیتالله خامنهای
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
✅ پاسخ
سلام
این مسئله به این نحو که به شما گفته شده است، هیچ وجههی شرعی ندارد و صحیح نیست. بلکه عمل شما که از مال شبههناک دوری کردید، حقالنفس را رعایت کردهاید،
حق النفس، حقي است كه نفس و جان انسان بر وي دارد و رعايت آن ضروري است. در اين باره امام سجاد (ع) در رساله حقوق فرموده است:حق خودت اين است كه وجودت را وقف اطاعت خدا كنى، حق زبان، گوش، چشم، دست، پا، شكم و اندام را ادا كنى و از خدا در اين راه كمك خواهى.
حق زبان اين است كه با خوددارى از گفتار زشت حرمتش را نگه دارى، به گفتار نيك عادتش دهى، آن را جز در موارد نياز و منافع دين و دنيا بكار نيندازى، از سخنان بيهوده زشت و بىثمر كه احتمال زيان دارد و سود چندان ندارد، معافش دارى، زبان گواه و دليل بر عقل آدمى پيرايه خردمند عقل است و زبان مؤدب (عبارت متن بسيار درهم و برهم است و بر حسب تخمين ترجمه شد) و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم.
حق گوش اين است كه پاكش نگه دارى، و اين مجراى قلب را جز به روى دهان ارزشمندى كه خيرى در آن بوجود آرد، يا خوى ارجمندى بدان بخشد نگشائى، گوش دريچه ورود سخن به قلب است كه مفاهيم گوناگون و نيك و بد را به آن مىرساند و لا قوة الا باللَّه.
حق چشم اين است كه آن را به حرام ندوزى، و جز آنجا كه عبرتى در كار باشد، بصيرتى افزايد يا علمى بدست آرد، بكارش نگيرى كه چشم دريچه عبرت (قلب) است.
حق پا آن است كه با آن راه حرام نپيمائى، مركب راهى كه پويندگانش خفت و اهانت بينند قرارش ندهى، پا وسيله نقليه توست، به راه دينت ميبرد، و وسيله سبقت توست. و لا قوة الا باللَّه.
حق دست آن است كه به حرام دراز نكنى، كه فردا به كيفر خدا گرفتار شوى، و امروز به سرزنش ملامتگران، و از كارهاى واجب آن را عقب نكشى، بلكه با بستن دست از بسيارى از نارواها و گشودنش به بسيارى از غير واجبات، عزيزش دارى آنگاه است كه خردمندى كرده شرف دنيا و ثواب آخرت را فراهم خواهد كرد.
حق شكم اين است كه آن را ظرف حرام، كم يا زياد نكنى، در حلال نيز ميانهروى نمائى از حد تقويت بحد سستى و ناجوانمرديش نكشانى، هنگام احساس گرسنگى و تشنگى بر آن مسلط باشى كه سيرى تا حد تخمه (هيضه) مايه كسالت، كندكارى، و باز شدن از هر خير و كرامتى است، و آب خوردن تا آنجا كه شكم مالامال شود حماقت و جهالت آرد، و مردانگى را ببرد.
حق اندام اين است كه آن را از حرام (زنا و غيره) نگه دارى و (براى اين كار) از فرو خواباندن چشم (نگاه نكردن) كه بهترين كمك است، و ياد فراوان مرگ، و تهديد نفس به عذاب خدا، كمكگيرى، و حفظ و تأييد از خداست، و لا حول و لا قوة الا باللَّه. جبران رعايت نكرن اين امور توبه و بازگشت به خدا است. بايد تصميم بگيريم آنها را رعايت كنيم و البته از خدا كمك بخواهيم كه بدون ياري او امكان بندگي و ترك گناه نداريم.
#حق_النفس
#حق_نفس
🅿️ @p_ahkaam