eitaa logo
「پـاتـوقـمـون🎙」
5.2هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
289 ویدیو
11 فایل
هٰذا‌مِن‌فَضل‌ربی که‌هرچه‌دارم‌از‌فضل‌پروردگارم‌است کپی؟ هرچه بیشتر بهتر، حلال حلالت✌️ کانال‌گرافیکیمون: ➺ @meghdad_graphic تبلیغ و تبادل نداریم! خادم‌کانال(فقط‌کار‌ضروری‌و‌نظرات): ➺ @mim_komeyl
مشاهده در ایتا
دانلود
✍فرازی_ازوصیت_نامه_شهید: ما انقلاب کردیم که اضطرار #امام_زمان(عج)را به استقرارتبدیل کنیم.ورسیدن به این هدف🎯 هزینه دارد وهزینه آن همین در #سوریه وعراق شهید🌷 دادن است. #شهید_سعید_کمالی @p_bache_mazhabiya
دو سال پیش به خانه آمد و گفت، برای ثبت نام میکنند، و نیرو میبرند برای خدمت و دفاع از حرم خانم حضرت زینب ( سلام الله علیها) گفتم: چه خوب☺️، منم با خودت ببر، هر کاری که از دستم بر بیاید انجام میدهم☝️. از آشپزی تا هر کار دیگری، که در حد توانم باشد. گفت: آنجا منطقه جنگی است و خانم نمیبرند😒. بعد از آن ثبت نام حالات و روحیاتش به کل تغییر کرد، نماز شبش ترک نشد👌، اعمال مستحبی انجام میداد، همیشه به من میگفت فلان دعا و یا نماز مستحبی را بخوان🍃. هیچ وقت چیزهای مادی از خدا نخواه، همیشه چیزهای بزرگ بزرگ از خدا بخواه🌺. میگفت خانمی وقت نیست باید توشه جمع کنم، رجب، شعبان، رمضان سال گذشته را در هوای گرم روزه گرفت، خودش کوچکترین مسائل دینی را رعایت میکرد و به من هم میگفت رعایت کن☝️ کتاب حلیه المتقین را خودش میخواند و به من هم میگفت حتما این کتاب را مطالعه کن🍃، آخر همه دعاهایش همیشه بود. وقتی تایید شد که ببرندش آنقدر خوشحال بود😍 که من تعجب کردم، تا حالا اینقدر خوشحال ندیده بودمش. با خنده و شادمانی گفت: ما هم پریدیم خانمی، خداحافظ...✋🕊 گفتم: تو داری میروی جنگ💣 چرا اینقدر خوشحالی😳، گفت: نمیدانی من دارم کجا میروم، خانم دنیا برام قفس شده😔، من دارم از این قفس نجات مییابم😍. محمد پارسا سه ساله با لحن بچهگانه و با عصبانیت و ناراحتی میگفت😢: مامان نزار شوهرت بره، گناه داره، میره شهید میشه💔. ایوب فقط میخندید😂. نیایش بعد از رفتن پدرش جیغ میزد😫 و گریه میکرد و به من میگفت: بابا اگر شهید بشه تقصیر تو😩، من رفتن بابام از چشم تو میبینم، همه بابا دارن من ندارم.😭 حالا بعد از شهادت پدرشون می گویند: دلم برای بابام میسوزه که تیر به سرش زدن😔😔. ایوب میگفت : مریم جان، من میدانم 🕊میشوم عکس و فیلم از من زیاد بگیر، بچه‌ها بزرگ شدند پدرشان را ببینند. روزهای آخر صدایش میکردم. موقع رفتن گفتم: ایوب جان وصیت نامه ننوشتی، گفت: نمازت را اول وقت بخوان همه چیز خود به خود حل میشود👌. فقط من را ببخش که نتوانستم مهریهات را کامل بدهم😔. عکس های و سید حسن نصرالله را قبل از رفتن خرید و گفت: اینها تمام سرمایه من هستند🌹، وقتی نگاه به عکس آقا میکنم انرژی میگیرم😍❤️، و همه آن عکسها را با خودش به سوریه برد. @p_bache_mazhabiya
حَرَم عَجَب حال و هوایے دارد••• چہ صفایے دارد بنویسید بہ روے این شهدا "" چقدر عمہ ے سادات "" ◈ اینجا صحبت در میان است ❁join❁⇩ @p_bache_mazhabiya
❣امير مثل خيلي از عاشق زن💞 و زندگي‌اش بود 💥اما درست در زماني كه مي‌خواستند زندگي را زير يك سقف آغاز كنند همه داشته‌هاي دنياييـ🌎 را رها كرد و در اعزام به شهيد شد🕊🌷 ♡ اینجا صحبت در میان است. ╔═join═════════╗ ⇒ @p_bache_mazhabiya ⇐ ╚════════════╝
1_43084707.mp3
5.79M
🎵 ★تا کی باید نگاه کنم ❣به قاب عکس این ★ مدافع حرم ★بذار برم تا ❣تا که یکم اروم بگیره ★این غصه های تو دلم 🎤🎤 ♡ اینجا صحبت در میان است. ..﹍😇پاتوق بچه مذهبیا😇﹍.. @p_bache_mazhabiya
「پـاتـوقـمـون🎙」
#تصویر_مزار_شهید_مصطفی_نبی_لو🌷👆 شادی روح تمامی شهدا صلوات✨ ♡اینجا صحبت #عشق در میان است. ..😇پاتوق
🕊 🕊 بودند که بعد از سه بار اعزام به و جانباز شدن در به رسیدند💔🥀 جمله معروف شهید👇 «ما را بخوانید» 💚زیرا اعتقاد داشتند ان شاء الله حرم ها که بشود برای و €ولایت تا و هم برای باید رفت💚 🌹 ♡اینجا صحبت در میان است. ..😇پاتوق بچه مذهبیا😇.. @p_bache_mazhabiya
سخنان درباره شخصیت : " فرزند حاج عماد جوان بود و هیچکس نکرده بود در این مسیر باشد. میتوانست دانشگاهش را ادامه بدهد. هزاران فرصت داشت ک ب دنیا برسد. اما آن جوان که روح، معنویت، معرفت و عشق را درون خود داشت، همه ی این کارها را رها کرد و به ، و رفت. خبر شهادت او به هر کس رسید، مثل این بود ک حاج عماد، آن فرمانده و تیزبین و تاریخی، دوباره به شهادت رسیده است. " سلام به تو که نامت سیره ات بود ؛ ... 🌷 فرزندِ شهید عماد مغنیه 🍃🌹🍃🌹 @p_bache_mazhabiya
🔸بار اول که پاییز ۹۴🍂 رفته بود . یک روز در ميون به ما زنگ میزد و همیشه می گفت: اینجا جاش خوبه👌 ما همه چیز داریم. کامله، هیچ سختی نداریم و ... 🔹گر چه ما باور نمی کردیم و می دونستیم داره می گه ما نشیم. می دونستیم میدون جنگ از رفاه و آسایش دوره 💥اما چیزی نمی گفتيم که ناراحت بشه و مثلا باور می کردیم. باهاش میکردیم و می خندیدیم☺️ "خداحافظ خنده های از ته دل ...😔" 🔸بعد از اومدنش دیدیم یه دسته تسبیح📿 خریده، خیلی زیاد بود. بهش گفت: عزيزدلم چقدر زیاد خریدی⁉️ 🔹بعداز یه کم مکث رو به مامان گفت: از یه درمانده خريدمش. دلم نیومد کم بخرم، همه رو یه جا ازش گرفتم. پیر مرد هم خوشحال شد😍 مامانم صورت قشنگشو و تحسينش کرد. الان همون تسبيح ها شده برامون فدای دل لطیف و مهربونش بشم که همیشه به فکر همه بود..🌷 راوی: خواهر شهید 🌹🍃🌹🍃 ❤️ اینجا صحبت در میان است. ╔═join═════════╗ ⇒ @p_bache_mazhabiya ⇐ ╚════════════╝
🔹 ماه 1394 بود که خبر شهادتش🌷 در کل استان پیچید، از آن روز هر روز صفحات تقویم📆 را ورق می‌زدیم و بی‌صبرانه منتظر بازگشت این پیکر خسته بودیم. بالاخره این انتظار در ۹ تیرماه پایان یافت و خبر تفحص و کشف پیکرش که چندی بود در شمار شهدای قرار داشت و برای همه یک آرزو بود، داغ دلها💓 را تسکین داد. 🔸شهید علی آقایی  سال 1366 در به دنیا آمد، وی فارغ‌التحصیل رشته "مهندسی عمران" بود اما بجهت شدت علاقه به اهل بیت در 24 بهمن ماه سال 1394📆 برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) و مردم مظلوم و مسلمان منطقه به اعزام و پس از رشادتهای فراوان در تاریخ "هفتم اسفند 1394" به دست نیروهای تکفیری👹 به درجه رفیع رسید. فرازی از وصیتنامه📜 ✍پدر و مادر مهربانم، از اینکه شما را در این سن ناراحت کردم ببخشید😔مادر مهربانم، ای زیباترین همیشه دوستت دارم♥️ هیچ وقت محبتهایت فراموش نمی شود. مهربان! نمی دانم ولی بهتر بود این زمان شما را ترک کنم💕 خدا را شکر می کنم. شاید اگر دیر می شد و من کنار شما بودم👥 بدتر از این ناراحت می شدید ولی باز خدا را شکر رفتم و این موقع بود. شاید می ماندم و از بودم و شرمنده😞 🌷 🌹🍃🌹🍃 ❤️ اینجا صحبت در میان است. ╔═join═════════╗ ⇒ @p_bache_mazhabiya ⇐ ╚════════════╝
«آمریکا؛ علیه دنیا» این‌که یک پلیسی با ، زانویش را بگذارد روی گردنِ یک و نگه‌دارد و فشار بدهد تا ، چیز جدیدی نیست؛ این است. کاری است که آمریکایی‌ها با ، ، و با خیلی از کشورها کرده‌اند. این‌که حالا مردم شعار می‌دهند «نمی‌توانیم نَفَس بکشیم» حرف دل است که آمریکا در آنجا وارد شده و اقدام کرده است. ۹۹/۳/۱۴ 👤 ❣اینجا صحبت درمیان است. •┈•✾•┈•join•┈•✾•┈• @p_bache_mazhabiya
•| ‍❣ خاطره ای کوتاه از 🌹 با نام جــهادی ✌️ بعد از تشییع رفتیم خونه تو خونه بحث شد که شهدای شهید هستن یا نه؟🤔 همسایشون خطاب به عکس حسین گفت: «من ۷بار زیارت عاشورا می‌خونم، اگر تو واقعا بیا به خوابم». 😐 شب، می‌خونه و می‌خوابه اون شب که میاد هیچی، چند شب دیگه میره به خوابش؛ همسایشون می‌ترسه به حسین میگه: «گفتم بیا به خوابم ولی نه هر شب!» 😂 بعد اون به خوابش هر کسی اینو می‌شنوه میگه: «حسین اون دنیا هم دست از برنمی‌داره» 😂😂 👤 🍃 🌹 ❣اینجا صحبت درمیان است. •┈•✾•┈•join•┈•✾•┈• @p_bache_mazhabiya