#حدیث
💠 امام رضا عليه السلام:
🔸پس از ادای واجبات، هیچ کاری نزد خدای بزرگ، برتر از خوشحال کردن دل مومن نیست!
📚بحارالانوار ، جلد 78، صفحه 347
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
کوهی که در سوره اعراف مورد اشاره قرار گرفته است و با خاک یکسان شد آیا همان کوه طور بود؟ اگر همان کوه
طور به معنی کوه است و طور سینا کوهی است که در زمین سیناء قرار دارد. این کوه از مشاهیر جبال جهان است و ذکرش در قرآن بسیار آمده و موسی پیغمبر علیه السلام در آنجا نور الهی را بر سر درخت دید و شرف تکلیم یافت.(1) در قرآن طور سینین هم آمده است. خداوند کناره راست آن کوه را به بنی اسرائیل وعده داده بود که بدانجا مسکنشان دهد.
طُور سِیناء کوه یا مجموعهای از کوهها در کشور مصر است که در قرآن و تورات از آن یادشده است. در طور سینا وقایع مختلفی از جمله صحبت کردن خداوند با حضرت موسی(علیه السلام)، میقات چهل روزه، میقات به همراه هفتاد نفر ازبنی اسرائیل و مرگ موسی(علیه السلام)، رخ داده است پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) علت تقدس طور سینا را مواردی از جمله صحبت کردن خداوند با حضرت موسی(علیه السلام)، در آنجا دانسته است.
جمعی از بنی اسرائیل با اصرار و تأکید از موسی (علیه السلام)، خواستند که خدا را مشاهده کننند، و اگر او را مشاهده نکنند هرگز ایمان نخواهند آورد، موسی (علیه السلام)، هرچه آنها را نصیحت کرد، فایده نداشت، سرانجام موسی ـ علیهالسلام ـ از میان آنها هفتادنفر را برگزید و همراه خود به میعادگاه پروردگار (کوه طور) برد، موسی ـ علیهالسلام ـ در کوه طور تقاضای بنیاسرائیل را چنین به خدا عرض کرد:
«رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیکَ؛(2) پروردگارا خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم.»
خداوند فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید، ولی به کوه بنگر اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید.»
ناگاه موسی (علیه السلام)، دید تجلّی خداوند باعث شد که کوه نابود شود، و همسان زمین گردد، موسی (علیه السلام)، از مشاهده این صحنه هولانگیز، چنان وحشتزده شد که مدهوش بر روی زمین افتاد. وقتی که به هوش آمد، عرض کرد: پروردگارا! تو منزّه هستی، من به سوی تو باز میگردم و توبه میکنم، و من از نخستین مؤمنان هست(3).
ودر آیه 155 سوره اعراف می فرماید : «موسی از قوم خود هفتاد نفر از مردان را برای میعادگاه ما برگزید وقتی که آنها را به کوه طور برد زمین لرزه آنها را فراگرفت و همه آنها هلاک شدند».(4)
این همان تجلّی قدرت خدا بر کوه بود، چرا که قوم موسی (علیه السلام)، از موسی (علیه السلام)، خواسته بودند از خدا بخواهد که خود را نشان دهد، با اینکه خداوند دیدنی نیست، تجلّی خدا بر کوه طور و هلاکت هفتادنفر از قوم موسی (علیه السلام)، و مدهوش شدن خود موسی (علیه السلام)، همه مجازات آنها بود که چرا چنین تقاضایی کردهاند و هم نشان دادن قدرت الهی بود، تا آنجا با دیدن جلوههای قدرت الهی، با چشم باطن خدا را بنگرند.
علامه شعرانی در کتاب نثر طوبی در مورد محل این کوه می گوید: بسیاری از علمای نصاری با نهایت دقتی که کرده اند و اشاراتی که از تورات و کتب خود به نشانههای کوه و علائم آن استنباط نمودهاند گویند در نواحی شام و فلسطین موضع حقیقی طور سیناء را به طور یقین تشخیص ندادهایم امام مردم آن نواحی کوهی را به نام طور سیناء می شناسند. نزد آنها جائی مشهور است که بالای آن کلیسائی به نام کاترین ساختهاند و گویند «ژوستی نین» امپراطور روم اولین بار بنای آن کرده است.(5)
بنا براین حضرت موسی(علیه السلام) برای عبادت کردن و ارتباط با خداوند، به کوه طور می رفته است؛ ولی در باره آن کوهی که خداوند بر آن تجلی می کند و با خاک یکسان می شود، بین مفسران و اندیشمندان قرآنی اختلاف است و برخی آن را کوه عظیم دیگری به نام «کوه زبیر» می دانند. در هر حال، آن کوه، طور باشد یا زبیر یا ...، بنابر نظر مفسران و استناد به روایات، با خاک یکسان شده و چیزی از آن باقی نمانده است. افزون بر این اگر امروزه کوهی با نام کوه طور، معروف است، لزوما معنا ندارد که این کوه، عینا همان کوهی باشد که مورد اشاره آیه است. ممکن است بعدا به وجود آمده و به مناسبت منطقه یا ...، چنین نامی بر او نهاده اند. (6)
📚پی نوشت ها:
نزهة القلوب، حمدالله مستوفی چ اروپا، ص198 .
مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،علامه مصطفوی، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی ۱۳۶۰ش، ج۵، ص۲۹۳.
اعراف / 143.
اعراف/ 155 .
نثر طوبی، علامه شعرانی،انتشارات اسلامیه، ج2، ص 94
برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسير الميزان، علامه طباطبایی، ترجمه موسوی همدانی،قم، انتشارات اسلامی، ج 8، ص 305
🔰 @p_eteghadi 🔰
خداوند احد است یا واحد و این دو چه تفاوت دارند؟
پاسخ:
«احدیت» و «واحدیت» هر دو از اقسام «توحید ذاتی» هستند. «احدیت» به این معناست که خداوند بسیط است و هیچ ترکیب خارجی و ذهنی در او راه ندارد، یعنی اصلا ما در توحید احدیت فعلا با این کاری نداریم که خدا حتما یکی است یا می تواند همتا هم داشته باشد، فعلا در مقام تحلیل خود ذات می گوییم این ذات هیچ اجزائی ندارد. مرکب از اجزا نیست، این یعنی توحید احدیت.
قسم دوم «واحدیت» است بدین معنا که خدا تک است و مثل و همتایی ندارد. به تعبیر دقیق خدا نه تنها دوتا نیست، بلکه اصلا دوئیت بردار نیست.(1)
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
پرسمان اعتقادی
خداوند احد است یا واحد و این دو چه تفاوت دارند؟ پاسخ: «احدیت» و «واحدیت» هر دو از اقسام «توحید ذاتی
با تأمل در آنچه گذشت روشن می شود «واحدیت» از لوازم «احدیت» است، یعنی نمی شود موجودی بسیط باشد و هیچ ترکیبی در او راه نداشته باشد، اما دوتا باشد! این اصلا نشدنی است. چون اگر خدا دوتا باشد حتما باید این دو خدا در کنار این که در خدا بودن اشتراک دارند، تفاوت هایی هم داشته باشند تا دوتا باشند، وگرنه اگر هیچ تفاوتی در کار نباشد که دوتا نیستند. بنابراین اگر بخواهد دو خدا وجود داشته باشد باید از یک سری شباهت ها و یک سری تفاوت ها ترکیب شده باشند.
طبق تحلیلی که گذشت اگر موجودی کاملا بسیط بوده و هیچ ترکیبی در او راه نداشته باشد اصلا دوئیت بردار نیست، و نمی شود که دوتا یا چندتا باشد. بنابراین خدا هم «احد» است، و هم «واحد»، همانطور که در آیات ابتدایی و انتهایی سوره توحید به هر دوی این اقسام توحید اشاره فرموده است: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد*...*وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَد»؛ بگو خداوند احد است... و هیچ همتا و هم کفوی برای او نیست.(2)
📚پی نوشت ها:
1. برای اطلاع بیشتر در مورد «احدیت» و «واحدیت» ر.ک: سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، قم، چاپ سوم، 1413ق، ج2، صص11-30.
2. توحید:112/ 1و4.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
در سوره بقره آیه 191 گفته شده که باید بت پرستان را کشت. آیا کشتن آن ها شرایط خاصی دارد؟ مثلا اگر با
«وَ قاتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ»؛ و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى جنگند، نبرد كنيد! و از حدّ تجاوز نكنيد، كه خدا تعدّى كنندگان را دوست نمى دارد.(1)
«وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى يُقاتِلُوكُمْ فيهِ فَإِنْ قاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذلِكَ جَزاءُ الْكافِرينَ»؛ و آن ها را [بت پرستانى كه از هيچ گونه جنايتى ابا ندارند] هر كجا يافتيد، به قتل برسانيد! و از آن جا كه شما را بيرون ساختند [مكه]، آن ها را بيرون كنيد! و فتنه (و بت پرستى) از كشتار هم بدتر است! و با آن ها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نكنيد! مگر اين كه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پيكار كردند، آن ها را به قتل برسانيد! چنين است جزاى كافران.(2)
خیر؛ این گونه نیست که هر بت پرستی را که دیدیم؛ بکشیم. به آیه 190 دقت فرمایید؛ قرآن کریم در این آیه، قید زده: «وَ قاتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُم»؛ و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى جنگند، نبرد كنيد. (3)
بیان تفسیری
جهاد اسلامى نه به خاطر فرمانروايى در زمين و كشورگشايى، و نه به منظور به چنگ آوردن غنائم و نه تهيه بازارهاى فروش يا تملک منابع حياتى كشورهاى ديگر، يا برترى بخشيدن نژادى بر نژاد ديگر است.
هدف يكى از سه چيز است: خاموش كردن آتش فتنه ها و آشوب ها كه سلب آزادى و امنيت از مردم مى كند و هم چنين محو آثار شرک و بت پرستى، و نيز مقابله با متجاوزان و ظالمان و دفاع در برابر آنان است.(4)
نکته:
کافر چند قسم دارد: حربی، ذمی، معاهد
ما فقط با کافر حربی می توانیم وارد جنگ شویم؛ کافر حربی کسی است که کمر به نابودی مسلمانان بسته و به قصد جنگ و کشتن، اقدام عملی کرده است. لذا نمی توان از این آیات، قانونی کلی بر جنگ با دیگران در هر زمان را برداشت نمود.
از اینرو با کسی که قصد دشمنی و جنگ ندارد و اقدام بر علیه مسلمانان نکرده و در حال مبارزه و دشمنی نیست، جنگی نیست. به همین خاطر، اسلام با کافران دیگر مانند کافر ذمی و کافر معاهد، هیچ مشکلی ندارد و تعرض به آن ها جایز نیست.
سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) نیز همین را نشان می دهد.
پرسمان اعتقادی
«وَ قاتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ
مبارزه با شرک و بت پرستی
شرک و بت پرستى، نه دين است و نه آيين و نه محترم شمرده مى شود، بلكه يک نوع خرافه و انحراف است كه بايد به هر قيمت كه ممكن شود آن را ريشهكن ساخت. به همين دليل اسلام دستور مى دهد كه بت پرستى به هر قيمتى كه شده است حتى به قيمت جنگ، از جامعه بشريت ريشه كن گردد. بت خانه ها و آثار شوم بت پرستى اگر از طرق مسالمت آميز ممكن نشد با زور ويران و منهدم گردند.(5)
نکته مهم:
از آن جا که بت پرستی و شرک با آیین توحید و یکتاپرستی، هیچ گونه سازگاری ندارد نمی تواند در جامعه اسلامی، مطرح و یا رواج داشته باشد؛ خصوصا در جامعه ای مانند صدر اسلام در شبه جزیره عربستان، که جامعه نوپای اسلامی است و با سابقه و تجربه بت پرستی ای که داشته می تواند تهدید و خطری جدی برای جامعه اسلامی باشد. لذا خداوند متعال دستور می دهد تا با بت پرستی مبارزه و سفره آن برچیده شود.
اما در جایی که مثلا به یک بت پرست برخورد می کنیم، دیگر رواج بت پرستی و تهدید برای جامعه اسلامی مطرح نیست، لذا دیگر نمی توان به آن شخص، تعرضی داشت و یا او را کشت. اسلام چنین اجازه ای نمی دهد: «وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ»؛ و از حدّ تجاوز نكنيد، كه خدا تعدّى كنندگان را دوست نمى دارد.(6)
پرسمان اعتقادی
مبارزه با شرک و بت پرستی شرک و بت پرستى، نه دين است و نه آيين و نه محترم شمرده مى شود، بلكه يک نوع
سؤال و جواب:
آیا اسلام اجازه می دهد مسلمانان به یک جامعه بت پرست حمله کرده تا بت پرستی را ریشه کن کنند؟ در جواب باید گفت: خیر؛ چنین نیست. در جامعه اسلامی است که بت پرستی نمی تواند مطرح باشد؛ لذا ارتباطی با سایر جوامع ندارد. عرض بنده هم در ارتباط با جامعه اسلامی است، نه کشورها یا جوامع خارج از جامعه اسلامی. از طرفی اگر معاهده و عهد و پیمانی بین جوامع ـ از جمله جامعه کفار ـ برقرار است، آن ها جزء کافران معاهد محسوب می شوند و تا موقعی که بر عهد و پیمان خود باشند، مسلمانان نیز بر عهد خود باقی هستند.
ممکن است پرسیده شود اگر یک گروه کوچک بت پرست در جامعه اسلامی باشند، علی القاعده، نسل و فرزندان آن ها نیز چنین اعتقادی را دنبال می کنند؛ آیا این دلیل نمی شود تا بتوان آن ها را کشت؟ در جواب باید گفت: تا موقعی که تهدیدی برای جامعه اسلامی محسوب نمی شوند، با آن ها برخورد نمی شود. در صورتی هم که تهدید محسوب شوند، این در حیطه اختیارات حاکم اسلامی است که با آن ها چگونه رفتار و برخورد شود ولی این به معنای کشتار آن ها نیست بلکه می تواند به معنای ایجاد محدودیت برای آن ها و یا حق انتخاب برای آن ها بین ماندن و تبعیت از قوانین جامعه اسلامی و یا خارج شدن از جامعه اسلامی باشد.
لذا صرف وجود بت پرست، دلیلی بر جواز قتل او نیست.
📚پی نوشت ها:
1. بقره: 2/ 190.
2. بقره: 2/ 191.
3. بقره: 2/ 190.
4. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 2، ص 25.
5. ر.ک: همان، ج 2، ص 29.
6. بقره: 2/ 190.
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓سهروردی و ملاصدرا هر دو مدعیاند که نظرات فلسفی آنها برگرفته از دانشی است که در تجربیات عرفانی مستقیما به آنان الهام شده است. اما با این وجود، آرای متضاد و متعارضی دارند. اگر منبع الهامشان یکی است، چرا باید اختلاف داشته باشند؟!
🎤در پاسخ به این پرسش باید گفت:
اولا: هیچکدام از این دو نفر ادعا نمیکند که تمام اعتبارات فلسفی آنان در تجربیات عرفانی مستقیما به ایشان الهام شده است؛ بلکه در موارد خاصی چنین ادعایی دارند. این دو حکیم در بسیاری از موارد و سیر کلی فلسفی هماهنگ هستند، و برخی از ابتکارات و نوآوریهای صدرا، مبتنی بر نوآوریهای سهروردی است، و مبانی اشراقی شیخ اشراق زمینهی ابتداعات صدرائی بوده است.[1]
ثانیا: با فرض پذیرش اینکه در مواردی دو ادعای متعارض به دو دریافت الهامی منتسب شود؛ مستلزم دروغگویی دو مدعی نخواهد بود. البته ممکن است یکی بر خطا باشد و یا اینکه هر دو بر خطا باشند؛ زیرا فقط دریافتهای الهامی معصومان همیشه مطابق با واقع است، اما دریافتهای الهامی غیر معصوم از آنجا که ممکن است تحت تأثیر عوامل محیطی و طبیعی قرار گیرد و در نتیجه مطابق با واقع در نیاید؛ از اینرو الهامهای غیر معصوم برای دیگران حجیت ندارد.[2]
📚منابع:
[1]. ر. ک: هنری، احمد رضا، زمینههای ابداعات فلسفی صدرا در باب نفس، حکمت معاصر، ص 69- 86، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 1395ش.
[2]. ر. ک: «ملاک و معیار کشف و شهود»، 94245.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(52).mp3
5.29M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 52 - دوره های امامت امام حسین و نقش ایشان در جلوگیری از انحرافات
🔰 @p_eteghadi 🔰