eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.3هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
4.6هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
حکمت 214 نهج البلاغهmp3.mp3
2.03M
💠شرح 🔸 حکمت 214 🎙 استاد محمدی شاهرودی پرسمان اعتقادی 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️ ❓در روایات، در چه زمینه هایی برای دعا شده است؟ 👇👇👇
💢 بسيارى از اين دعاها را مى توان در موضوعات زير دسته بندى كرد. 🔹۱. دعا براى تحقّق فَرَج و انجاز وعده الهى و درخواست اذن قيام: «أَنجِزْ لِوَلِيِّكَ»؛«أَنجِزْ لَهُ ما وَعَدتَهُ؛ «وَائذَن لَهُ فى جِهادِ عَدُوِّكَ وعَدُوِّهِ». 🔸۲. دعا براى اين كه مهدى(ع) همان منجى و مهدى موعود و قائم منتظر و ناصر دين باشد: «تَنتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ». 🔹۳. دعا براى تعجيل در فرج: «و عَجِّل فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ»؛ «عَجِّل فَرَجَهُ»؛ «أَن تُعَجِّلَ فَرَجَ المُنتَقِمِ». 🔸۴. دعا براى تحقّق آثار و بركات قيام امام(ع) : «شَملَ الاُمَّةِ»؛ «عَدلاً وقِسطاً»؛ «وأَمِت بِهِ الجَورَ»؛ «وجَدِّد بِهِ ما مُحِىَ من دينِكَ»؛ «ويُقامُ فيهِ مَعالِمُكَ». 🔹۵ . درخواست پاسدارى و نگاه داشت امام(ع) از آسيب ها و شرور و نيز حفظ از بغى حسودان و افزايش كرامت الهى و مصونيت از نيرنگ دشمنان : «وَليّاً وحافظاً وقائِداً...» ؛ «فى حِصانَةٍ مِن بأسِ المُعتَدين». 🔸۶. درخواست خوارى و هلاكت دشمنان خدا و امام : «أَذلِل بِهِ...مَن نَصَبَ لَهُ العَداوَةَ»؛ «وَاكفُف عَنهُم بَأسَ مَن نَصَبَ الخِلافَ عَلَيكَ ، وَابسُط سَيفَ نَقِمَتِكَ عَلى أعدائِكَ المُعانِدينَ». 🔹۷. دعا براى آسانى كار قيام و به يارى آمدن فرشتگان: «وَافتَح لَهُ فَتحاً يَسيراً»؛ «وحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ حَفّاً»؛ «وأَرْدِفْهُ بِمَلائِكَتِكَ؛ «وَاشْدُدْ أزْرَهُ». 🚩 گفتنى است در دعاهاى فراوان در باره امام زمان(ع) ، موضوعات ديگرى مانند: ارسال درودها، بيعت و پيمان بستن با امام، و فراز آوردن باورها و آرمان هاى شيعه، پيوستن به ياران ايشان و طلب صبر و استقامت براى آنان ، شناختن حجّت، تحمّل انتظار و رجعت و حضور در قيام و درآمدن به جرگه يارانش نيز به چشم مى آيد كه با موضوع اصلى - حكمت دعا براى امام زمان(ع) - متفاوت است. 🔺همچنين ما به دعاهاى امام زمان(ع) براى خود نگاه جداگانه اى نداشته ايم؛ زيرا برخى از آنها در موضوعات پيش گفته مى گنجند... 🌐بیشتر بخوانید 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ﷽؛ 💠 🏷 رحمت خدا بر عزادران 🔅 : 🔸 «بار خدايا! ... اين چهره‌هاى آفتاب سوخته را و اين گونه‌هايى را كه بر قبر پدرم ابى عبد اللّه [حسين] به خاك ماليده مى‌شود و اين چشم‌هايى را كه از سر دل‌سوزى براى ما اشك‌هايشان سرازير مى‌گردد و اين دل‌هايى را كه در غم مصيبت ما بي‌تاب و سوزان است و اين ناله و شيون‌هايى را كه براى ما مى‌شود، مشمول رحمت خويش بفرما» . 🔹 «اَللّهُمَّ ،.. فَارحَمْ تِلكَ الوُجوهَ الّتي غَيَّرَتها الشَّمسُ وَ ارحَمْ تِلكَ الخُدودَ الّتي تَقَلَّبُ عَلى قَبرِ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام وَ ارحَمْ تِلكَ الأعيُنَ الّتي جَرَت دُموعُها رَحمَةً لَنا وَ ارحَمْ تِلكَ القُلوبَ الّتي جَزِعَت وَ احتَرَقَت لَنا وَ ارحَمْ تِلكَ الصَّرخَةَ الّتي كانَت لَنا .». 📚 بحار الأنوار : ج ١٠١ ص ٨ ح ٣٠ 🔰 @p_eteghadi 🔰
جهنمی بودن زبیر در کلام امام علی علیه السلام 🤔 ❓ آنگاه که آخوند بی‌سواد، بر حضرت علي نیز دروغ می‌بندد.... 📽 چنانکه در کلیپ فوق مشاهده می‌کنید، آخوند ادعا می‌کند که در شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید آمده که حضرت علی به قاتل حضرت زبیر فرمود : پیغمبر درباره تو و زبیر گفت : قاتل و مقتول، هردو در جهنم اند. 🔰 متن ابن‌ابی‌الحدید را بنگرید : فقال ابن جرموز : الجائزة يا أمير المؤمنين! فقال : أما إني سمعت رسول الله ﷺ يقول : بشّر قاتلَ ابنِ صفيةَ بالنار. ✍🏻 ابن‌جرموز (قاتل حضرت زبیر) گفت : ای امیرالمؤمنین! جایزه بده. حضرت علی فرمود : من از پیغمبر ﷺ شنیدم که به من فرمود : به قاتل حضرت زبیر، بشارتِ جهنم را بده. 📚 شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید 236/1 ⚠️ البته یک تخفیف ویژه به این آخوند دروغگو و سایر دروغگویان می‌دهیم! 👈🏻👈🏻 اگر از هریک از کتب منابع شیعه و سنی، این دروغ را [که حضرت علی، در حق زبیر، چنین چیزی گفته] پیدا کردید، جایزه دارید. حتی با سند جعلی! از هریک از منابع. از امروز، تا ظهور امام زمان ❗️❗️ 👇👇👇👇
💠💠 👌علی ع با الفاظ دیگری تصریح به بد عاقبتی و جهنمی بودن و ملعون الهی بودن زبیر می کردند و این قضیه روشنی است که تحدی بردار نیست . ❕خداوند می فرماید : " فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ " " با پيشوايان كفر پيكار كنيد چرا كه آنها پيمانى ندارند، شايد دست بردارند. " ( توبه ١٢ ) 👌علی ع می فرمود : " آگاه باشید که ائمه کفر در اسلام پنج تن اند ( که باید مستقیما با آنان جنگید ) , طلحه و زبیر و معاویه و عمرو بن عاص و ابوموسی اشعری " " أَلَا إِنَّ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ فِي الْإِسْلَامِ خَمْسَةٌ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ وَ مُعَاوِيَةُ وَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ وَ أَبُو مُوسَى الْأَشْعَرِيُّ. " 📚بحار الانوار ج ٣٢ ص ٣٣٥ ❕و می فرمود : " اهل جمل ( که زبیر جزء آنان بود ) , لعن شده اند , مردی گفت ای امیر مومنان , از سخن شما مومنین آنان خارج می شود ( که آنان ملعون نباشند ) ? امام ع فرمود : وای بر تو در میان آنان مومنی نبود " " قَالَ عَلِيٌّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ لُعِنَ أَهْلُ الْجَمَلِ فَقَالَ رَجُلٌ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَّا مَنْ كَانَ مِنْهُمْ مُؤْمِناً فَقَالَ ع وَيْلَكَ مَا كَانَ فِيهِمْ مُؤْمِن‏ " 📚الکافئه فی ابطال توبه الخاطئه , شیخ مفید , ص ٤٢ ❕در بیان دیگری در رابطه با اهالی جمل و زبیر فرمود : " ما کسانی هستیم که ایمان آورده اند و آنان کسانی اند که کفر ورزیده اند , و خداوند از ما نبرد با آنان را خواسته ما نیز با آنان به مشیت و امر و اراده خداوند قتال می کنیم " " فَنَحْنُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ شَاءَ اللَّهُ مِنَّا قِتَالَهُمْ فَقَاتَلْنَاهُمْ بِمَشِيئَتِهِ وَ أَمْرِهِ وَ إِرَادَتِه‏ " 📚امالی مفید ص ١٠٢ _ مستدرک الوسائل ج ١٨ ص ١٨٠ 👌وقتی هم که قاتل زبیر سر او را به نزد علی ع آورد , ایشان تصریح کردند که زبیر از شیطان پیروی کرد و به بد عاقبتی و مرگی بد و نکوهیده از دنیا رفت , این یعنی سرانجام زبیر ختم به خیر نشد و مسیرش رو به آتش می باشد . 👇👇👇
💠ادامه 👇 ❕مروان بن حَكم می گوید : " زبير به قصد مدينه فرار كرد تا به بيابان سِباع رسيد. احنف، صدايش را بلند كرد و گفت: با زبير، چه كنم؟ او دو گروه از مسلمانان را به جان هم انداخت تا اين كه برخى، برخى ديگر را كشتند و اينك مى‏خواهد به خانواده‏اش بپيوندد. ابن جرموز، اين سخن را شنيد و به دنبال زبير افتاد و مردى از قبيله مُجاشع نيز در پى او رفت تا اين كه اين دو تن به او رسيدند. زبير، چون آن دو را ديد، آنان را [از كشتن خويش‏] برحذر داشت. آن دو گفتند: اى حوارى پيامبر خدا! تو در امان مايى و كسى به تو دست نمى‏يابد. ابن جرموز، او را همراهى مى‏كرد. در همين حال كه او را همراهى مى‏كرد و عقب مى‏كشيد و زبير از او جدا مى‏شد، گفت: اى ابو عبد اللّه! زرهت را درآور و آن را روى اسبت بگذار كه برايت سنگينى مى‏كند و خسته‏ات مى‏سازد. زبير، آن را از تن، بيرون آورد و عمرو بن جرموز برمى‏گشت و [به عمد] عقب مى‏ماند. زبير او را صدا مى‏زد كه خود را به وى برساند. عمرو، اسبش را مى‏تازانْد سپس، خود را به او نزديك مى‏كرد، تا آن‏كه زبير از او آسوده‏خاطر شد و عقب ماندن عمرو بر او غريب نمى‏نمود. ناگاه عمرو، حمله كرد و از پشت، چنان نيزه‏اى ميان شانه‏هاى زبير زد كه پيكان آن از سينه او بيرون آمد و از اسب، فرو افتاد. عمرو، سر زبير را بريد و نزد احنف آورد و او نيز آن را نزد امير مؤمنان فرستاد. ( على عليه السلام‏ ) چون سر بريده زبير و شمشير او را ديد، فرمود: «آن شمشير را به من بدهيد». دادند. آن را در دست چرخانْد و فرمود: 👈 «اين، شمشيرى است كه با آن مدّت‏هاى طولانى در حضور پيامبر خدا جنگ كرد امّا سرانجام، هلاكت و مرگى نكوهيده به او رسيد». سپس‏به‏ سر زبير نگريست‏و فرمود: «تو افتخار همنشينى و خويشاوندى با پيامبر خدا را داشتى؛ ولى شيطان، درون دماغت رفت و تو را به چنين روزى افكند».👉 " فَلَمّا رَأى رَأسَ الزُّبَيرِ وسَيفَهُ قالَ: ناوِلِني السَّيفَ، فَناوَلَهُ، فَهَزَّهُ وقالَ: سَيفٌ طالَما قاتَلَ بِهِ بَينَ يَدَي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله، ولكِنَّ الحينَ ومَصارِعَ السّوءِ! ثُمَّ تَفَرَّسَ في وَجهِ الزُّبَيرِ وقالَ: لَقَد كانَ لَكَ بِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله صُحبَةٌ ومِنهُ قَرابَةٌ، ولكِنَّ الشَّيطانَ دَخَلَ مِنخَرَيكَ، فَأَورَدَك هذَا المَورِدَ! " 📚الجمل: ص 390 و 387 ؛ الطبقات الكبرى: ج 3 ص 111 و راجع تاريخ الطبرى‏ص: ج 4 ص 498 و 534 و أنساب الأشراف: ج 3 ص 49 54 ومروج الذهب: ج 2 ص 372 والكامل في التاريخ: ج 2 ص 338. ❕بر اساس سایر روایات اهلسنت هم شکی در جهنمی بودن زبیر نمی باشد . 👌طبق روایات اهلسنت ، دشمن اهلبیت و علی علیهم السلام ، از بدترین مخلوقات بوده که دوزخ جایگاه اوست . پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس بغض و دشمنی اهل بیت را داشته باشد خداوند او را وارد آتش جهنم می کند » 📚مستدرک علی الصحیحین ، حاکم نیشابوری ، ج 3 ص 150 👌و فرمود ؛ « اگر كسى همواره به نماز و روزه بپردازد ولى كينه اهل بيت محمد را به دل بگيرد، و خدا را با اين حال ملاقات نمايد، به دوزخ مى ‏رود» 📚مستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ص 148 👌و فرمود ؛ « كسى كه كينه ما اهل بيت را در دل داشته باشد، خداى تعالى در روز رستاخيز او را يهودى محشور مى ‏كند هر چند هم روزه بگيرد و نماز بگزارد» 📚مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، هیثمی ، ج9 ص172 ❕یا از علی ع نقل می کنند که فرمود ؛ « سوگند به خدایی که دانه را شکافت و مردمان را آفرید پیامبر چنین فرمود که مرا جز مومن دوست ندارد و جز منافق دشمن نمی دارد» " «أَنْ لَا يُحِبَّنِي إِلَّا مُؤْمِنٌ، وَ لَا يُبْغِضَنِي إِلَّا مُنَافِقٌ». " 📚صحیح مسلم ج 1 ص 86 _ فتح الباری ج 7 ص 58 ❕با توجه به این روایات ، تکلیف کسانی چون عایشه و طلحه و زبیر و معاویه که جنگ های جمل و صفین را بر علیه علی علیه السلام ترتیب دادند روشن می شود ❗️ 👌عایشه و طلحه و زبیر و معاویه و ... موظف بودند که تحت حکومت امیر مسلمین و حاکم جامعه اسلامی یعنی علی ع باقی بمانند و بر او خروج نکنند ، چنان که مطابق نقل اهلسنت ، پیامبر گرامی فرمود ؛ «مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» «هر کس از امیر و حاکم خود چیزی را ببیند که ناخوشایندش باشد، باید بر آن صبر کند. چرا که اگر کسی به اندازه یک وجب، از جماعت مسلمین جدا شود، و سپس بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. » 📚صحیح بخاری ج 11 ص 9 _ صحیح مسلم ج 3 ص 1477 👌بنابراین کسانی که بر علی علیه السلام خروج کردند و جنگ جمل و صفین را به راه انداختند ، مطابق این روایت اهلسنت ، به مرگ جاهلی مرده اند ، و مرگ جاهلی نیز مرگ کفر و شرک و نفاق است . 🔰 @p_eteghadi 🔰
کتاب حسین از زبان حسین علیه السلام " روایت دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت از زبان خود حضرت " 🔺 این کتاب در هشت فصل دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت آن حضرت و پس از آن را روایت می کند. 🔺 همچنین ماجرای اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه از زبان حضرت زینب (سلام الله علیها) روایت می شود. 🔺 فصل های این کتاب عبارت اند از: «دوران رسول خدا (ص) دوران امیرالمومنین (ع)، دوران امام حسن (ع)، امامت، آغاز مبارزه آشکار با حاکمیت اموی، از مکه تا کربلا، و تو چه می دانی کربلا چیست، پس از شهادت امام حسین (ع)». 🔰 @p_eteghadi 🔰
دوستی دیرینه امام سجاد ع با مروان !!!! 🤔 ❕دوستی امام سجاد با مروان ❓در قيام مردم مدينه، شورشيان عوامل يزيد را در خانه مروان محاصره كردند، مروان براى نجات خانواده اش به تقلا افتاد، از عبدالله بن عمر خواست كه خانواده اش را نجات دهد، ولى او نپذيرفت. سپس مروان از على بن الحسين(سجاد) خواست كه همسرش، عايشه دختر عثمان و فرزندانش را به خارج از شهر منتقل كند. سجاد نيز آنها را از شهر خارج كرد و فرزندش عبدالله را نيز به آنها سپرد كه وى را با خود ببرند. : فكلمه مروان: " يا ابا الحسن ان لي رحماً، وحرمي تكون مع حرمك" فقال  الامام: " افعل فبعث بحرمه اليه... فخرج الامام بحرمه وحرم مروان حتى وضعهم في ينبع "، وكان مروان شاكراً لعلى بن الحسين، مع صداقت كان بينهما قديمه : مروان به وى گفت: اى ابا الحسن خانواده ام را همراه خانواده ات به مكان امنى ببر، امام همراه خانواده اش خارج شد و خانواده مروان را نيز به خارج از شهر برد و آنها را در شهر ينبع ترك كرد مروان ازين بابت هميشه از سجاد شكرگزارى ميكرد👈 با اينكه بين آنها دوستى ديرينه اى وجود داشت. 👉 : ١) تاريخ طبرى ج ٥ ص ٤٨٥ ❗️❗️ 👇👇👇
💠💠 ❕مروان از قيام مردم بشدت وحشت‏زده شد، زيرا اين شورش يكى از عناصر ويرانگر و از عوامل تخريب و تباهى بود، از جمله مى‏ترسيد كه از ناحيه شورشيان به زنانش تجاوز شود، اين بود كه ابتدا به عبد اللّه بن عمر پناه برد و از او درخواست كرد تا از زنان او حمايت كند اما عبد اللّه بن عمر، اجابت نكرد، مروان نااميد شد و برگشت در حالى كه مى‏گفت: خدا روى چنين شخصى را زشت كند . 📚الاغانی ج ١ ص ٢٤ ❕و با عجله به خدمت امام زين العابدين عليه السّلام كه معدن بخشندگى و رأفت بود شتافت و تقاضاى خود را مطرح كرد، امام عليه السّلام جواب مثبت داد، اين بود كه زنان اموى را به حرم آن حضرت بردند و امام عليه السّلام آنان را به «ينبع» برد و پس از آن عايشه دختر عثمان زن مروان راهى طايف شد و بر امام زين العابدين عليه السّلام گذر كرد، امام بر او بيمناك گرديد از اين رو پسرش عبد اللّه را براى محافظت وى به همراه فرستاد و عبد اللّه تا پايان حادثه با وى ماند. مورخان مى‏گويند: امام عليه السّلام چهارصد زن را با اولاد و خدمتگزاران تحت تكفّل گرفت و آنها را با خانواده خودش اداره مى‏كرد تا اين كه مسلم بن عقبه از مدينه بيرون شد و يكى از آن زنان سوگند ياد كرد كه در منزل پدرش آن آسايش و زندگى راحتى را كه در منزل امام على بن حسين عليهما السّلام ديد، هرگز نديده بود. " 📚تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام ، نويسنده: باقر شريف قرشى / مترجم محمدرضا عطائى‏ ج 2، ص: 658 ❕پناه دادن امام سجاد ع به مروان , بر خلاف توهم طبری , به خاطر دوستی با مروان نبود , بلکه به خاطر حکم قرآن و سنت نبوی بود که انسان باید حتی به دشمن خود نیز نیکی کند . 👌خداوند می فرماید : " بدى را از راهى كه بهتر است دفع كن (و پاسخ بدى را به نيكى ده) ما به آنچه آنها توصيف مى‏كنند آگاهتريم‏ " " ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ " ( مومنون ٩٦ ) ❕و می فرماید : " وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ _ وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ _ " هرگز نيكى و بدى يكسان نيست، بدى را با نيكى دفع كن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند! _ اما به اين مرحله جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند نمى‏رسند، و جز كسانى كه‏ بهره عظيمى از ايمان و تقوا دارند به آن نائل نمى‏گردند. " ( فصلت ٣٤ _ ٣٥ ) 👌و در وصف بندگان صالح خود می فرماید : " وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين‏ " " و خشم خود را فرو مى‏برند و از خطاى مردم مى‏گذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد. " ( آل عمران ١٣٤ ) ❕ در مناقب ابن شهرآشوب درباره اخلاق رسول اكرم ص آمده است: «وَلَا يَجْزِي بِالسَّيِّئَةِ السَّيِّئَةَ وَلَكِنْ يَغْفِرُ وَيَصْفَحُ‏ " بدى را به بدى جزا نمى‏داد بلكه (با خوبى به مقابله با آن مى‏پرداخت و) مى‏بخشيد و صرف نظر مى‏كرد». " 📚مناقب ابن شهر آشوب ج ١ ص ١٤٧ ❕بر پایه این حکم اسلامی , امام سجاد ع با دشمنانش با نهایت نیکی و مدارا رفتار می کرد . 👇👇👇
💠ادامه 👇 👌علامه مجلسى در بحارالانوار در باب مكارم اخلاق امام سجاد عليه السلام نقل می کند : " شخصى در برابر آن امام بزرگوار ايستاد و زبان به دشنام و ناسزا گويى گشود. حضرت سخنى به او نگفت. هنگامى كه گفتار او تمام شد و باز گشت امام عليه السلام به يارانش كه آنجا نشسته بودند فرمود: شنيديد اين مرد چه گفت؟ دوست دارم همراه من بياييد تا پاسخ مرا به او بشنويد. عرض كردند: مانعى ندارد و آنها مايل بودند كه امام عليه السلام پاسخى همچون سخنان او بدهد ولى ديدند امام عليه السلام در اثناى راه اين را آيه شريفه را تلاوت مى‏كند: (پرهيزگاران كسانى هستند كه) خشم خود را فرو مى‏برند؛ و از خطاى مردم در مى‏گذرند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد». با شنيدن اين آيه دانستيم كه حضرت نمى‏خواهد مقابله به مثل كند. هنگامى كه به منزل آن شخص رسيديم. امام عليه السلام او را با صداى بلند فرا خواند. فرمود: بگوييد على بن الحسين است. او از خانه بيرون آمد در حالى كه آماده شنيدن سخنان تند و شديد بود. در اينجا امام عليه السلام به او روى كرد و فرمود: ❕ «يَا أَخِي إِنَّكَ كُنْتَ قَدْ وَقَفْتَ عَلَيَّ آنِفاً فَقُلْتَ وَقُلْتَ فَإِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا فِيَّ فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ وَإِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا لَيْسَ فِيَّ فَغَفَرَ اللَّهُ لَك‏ " " برادر تو الان نزد من آمدى و آنچه را مى‏خواستى گفتى اگر نسبت‏هايى را كه به من دادى در من هست من از خدا براى خودم آمرزش مى‏طلبم و اگر آنچه گفتى در من نيست براى تو طلب آمرزش مى‏كنم». هنگامى كه آن مرد اين محبت و لطف و عطوفت را ديد پيشانى امام عليه السلام را بوسيد و گفت: من چيزهايى گفتم كه در تو نبود و لايق خودم بود. " 📚بحارالانوار، ج 46، ص 54، ح 1 ❕مرحوم محسن الامین در پاسخ به طبری که نیکی امام سجاد ع به مروان را ربط به دوستی آنان می دهد , پاسخ جالبی داده و می گوید : "اين بالاترين درجه فضيلت و بزرگوارى و از مكارم اخلاق امام بود كه در برابر آن همه آزارى كه مروان نسبت به آن حضرت روا داشته بود، اينك رفتار سوء وى را با نيكى و احسان جبران مى‏كرد و اين بزرگوارى و عفو و گذشت از خاندان رسالت كه خود منبع فضيلت و اخلاق بوده‏اند سرچشمه گرفته است و هرگز جاى شگفتى و تعجب نيست ... ❕ اما بر خلاف گفته طبرى كه در ذيل به بعضى از روايات خود اشاره كرده، سپاسگزارى مروان از على بن الحسين (ع) مبتنى بر روابط دوستانه قديمى نبوده است؛ زيرا دشمنى و عداوتى كه مروان نسبت به على بن الحسين و اهل بيت طاهرين (ع) روا مى‏داشت، احتياج به توضيح ندارد و همه كس بدان آگاه است. ❓آيا مى‏توان تعيين كرد اين دوستى كه به ادعاى طبرى از قديم بين آن دو برقرار بوده از چه زمان آغاز گشته است؟ آيا از آن روز بوده كه مروان در جنگ جمل با جدّ آن حضرت على بن ابى طالب (ع) به مبارزه و كارزار پرداخت؟ و يا آن روز كه همراه با معاويه در جنگ صفين با وى جنگيد؟ و يا از آن موقع بوده است كه مروان درباره امام حسين (ع) به وليد گفت: حسين بن على هرگز بيعت نخواهد كرد. ❕ همين كه با وى مواجه شدى بى‏درنگ او را به قتل برسان. و در جاى ديگر نيز به وى گفت: چنانچه حتى براى يك ساعت هم در اين امر تأخير كنى و امام حسين را به حال خود گذارى و از وى بيعت نگيرى هرگز به پيروزى بر او دست نخواهى يافت....... ❓آيا با توجه به مطالبى كه در بالا اشاره شد بازهم مى‏توان قبول كرد كه بين مروان و على بن الحسين (ع)، رشته دوستى برقرار بوده است؟ و آيا مى‏توان مطالب فوق را علل و اسباب دوستى آنها دانست؟ و آيا بازهم مى‏توان قبول كرد كه مروان نسبت به على بن الحسين (ع)، دشمنى و عداوت نورزيده است؟ 👌 در جواب بايد گفت: حاشا و كلا، هرگز چنين نبوده و توجه به مطالب فوق اين حقيقت را آشكار مى‏سازد كه وجود اهل بيت (ع) بر پايه فضايل و مكارم اخلاق پى‏ريزى گرديده و هر يك از آنها خورشيد تابناكى بودند كه همه كس و حتى دشمنان آنها نيز از انوار درخشان آن بهره‏مند مى‏گرديدند؛ و شخصيت و فضيلت، چنان در وجود آنان جاى داشت كه هر كس به آزارشان مى‏پرداخت با نيكى و احسان با وى رفتار مى‏كردند. ❕به اين ترتيب، جوانمردى و عدل و انصاف و عفو و گذشت و بزرگوارى در برابر دشمن، از صفاتى بود كه خداوند به ايشان اختصاص داده و به اين صفات آنان را زينت بخشيده است، تا آنجا كه در شخصيت و فضيلت و احسان و نيكى هيچ كس به پايه آنها نرسيده و هيچ كس را ياراى برابرى با آنان نبوده است. 👌امام زين العابدين (ع)، همان كسى است كه گفت: (چنان كه قاتل امام حسين (ع)، همان شمشيرى را كه با آن پدرم حسين بن على (ع)، را به قتل رسانده نزد من سپارد، بر خود لازم مى‏دانم كه اين امانت را به وى بازگردانم.) " 📚سيره معصومان ،ج‏ 5،ص: 254 🔰 @p_eteghadi 🔰