💠ادامه 👇
❕یا نقل می کنند :
" عبيد اللّه، زنان و كودكان را بر پشت مَركبهاى بدون جهاز، روانه كرد. على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام هم همراه آنان بود و ابن زياد، دست و گردن او
را در بند نهاده بود. به همين حال، آنان را بردند تا به شام رساندند. "
" أرسَلَ [عُبَيدُ اللّهِ] بِالنِّساءِ وَالصِّبيانِ عَلى أقتابِ المَطايا ومَعَهُم عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام، وقَد جَعَلَ ابنُ زِيادٍ الغُلَّ في يَدَيهِ وفي عُنُقِهِ، ولَم يَزالوا سائِرينَ بِهِم عَلى تِلكَ الحالَةِ إلى أن وَصَلُوا الشّام "
📚الفصول المهمّة: ص 191، نور الأبصار: ص 144.
❕ابن جوزی عالم بزرگ اهلسنت نقل می کند :
" ابن عبّاس به يزيد نوشت: «اى يزيد! از بزرگترين شماتتها، اين كار تو بود كه دختران پيامبر خدا و كودكان و حرمش را به سانِ اسيرانِ احضار شده تاراج گشته، از عراق به شام بردى و دست يافتنت را بر ما و نيز چيره شدنت بر ما و اين را كه بر خاندان پيامبر خدا مسلّط شدهاى، به مردم، نشان دادى».
" كَتَبَ إلَيهِ [أي إلى يَزيدَ] ابنُ عَبّاسٍ: يا يَزيدُ، وإنَّ مِن أعظَمِ الشَّماتَةِ حَملَكَ بَناتِ رَسولِ اللّهِ و أطفالِهِ وحَرَمِهِ مِنَ العِراقِ إلَى الشّامِ اسارى مَجلوبينَ مَسلوبينَ، تُرِي النّاسُ قُدرَتَكَ عَلَينا، وإنَّكَ قَد قَهَرتَنا واستَولَيتَ عَلى آلِ رسولِ اللّهِ. "
📚تذكرة الخواصّ: ص 276
❕اسراء به همین وضعیت بر یزید وارد شدند و حاضران مجلس یزید به خاطر این پیروزی به یزید تبریک می گفتند , چنان که طبری نقل می کند :
"[عبيد اللّه] آنان را سوار و به سوى يزيد، روانه كرد. هنگامى كه بر او وارد شدند، يزيد، همه كسانى (بزرگانى) را كه در شام حضور داشتند، گِرد آورد و آن گاه، اسيران را وارد كردند و حاضران، پيروزى يزيد را به او تبريك گفتند. "
"فَجَهَّزَهُم وحَمَلَهُم إلى يَزيدَ، فَلَمّا قَدِموا عَلَيهِ جَمَعَ مَن كانَ بِحَضرَتِهِ مِن أهلِ الشّامِ، ثُمَّ أدخَلوهُم، فَهَنَّؤوهُ بِالفَتحِ. "
📚تاريخ الطبري: ج 5 ص 390، تهذيب الكمال: ج 6 ص 429، سير أعلام النبلاء: ج 3 ص 309؛
❕ابن جوزی نقل می کند :
"على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام و زنان، در طناب، پيچيده شده بودند. زين العابدين عليه السلام يزيد را صدا زد و فرمود: «اى يزيد! گمان مىبرى اگر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ما را طنابْپيچ و عريان و بر شترانِ بىجهاز مىديد، چه مىكرد؟!». كسى ميان مردم نمانْد، جز آن كه گريست. "
" كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام وَالنِّساءُ مُوَثَّقينَ فِي الحِبالِ، فَناداهُ عَلِيٌّ عليه السلام: يا يَزيدُ، ما ظَنُّكَ بِرَسولِ اللّهِ لَو رَآنا مُوَثَّقينَ فِي الحِبالِ عُرايا عَلى أقتابِ الجِمالِ؟! فَلَم يَبقَ فِي القَومِ إلّا مَن بَكى. "
📚تذكرة الخواصّ: ص 262
❕باز علمای اهلسنت نقل می کنند :
" اثاثيه حسين عليه السلام و هر كه را از خاندان و زنان او كه مانده بود، طنابپيچ آوردند و بر يزيد، وارد كردند و پيشِ روى او ايستادند. زين العابدين عليه السلام به او فرمود: «اى يزيد! تو را به خدا سوگند مىدهم، گمان مىبرى اگر پيامبر خدا ما را طنابپيچ مىديد، چه مىكرد؟ آيا بر ما دل نمىسوزانْد؟!»... "
" ما ظَنُّكَ بِرَسولِ اللّهِ لَو رَآنا مُقَرَّنينَ فِي الحِبالِ، أما كانَ يَرِقُّ لَنا؟! "
📚الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج 1 ص 488
❕ذهبی نقل می کند :
"حسين از تسليم و اسير شدن، امتناع ورزيد تا اين كه در طَف، كشته شد و فرزندانش: على، فاطمه و سَكينه را به سوى يزيد بردند. يزيد، سَكينه را پشت تخت خود قرار داد تا سرِ پدرش را نبيند و على (زين العابدين) عليه السلام در غُل و زنجير بود. " " أبَى الحُسَينُ عليه السلام أن يُستَأسَرَ حَتّى قُتِلَ بِالَّطفِّ، وَانطَلَقوا بِبَنيهِ عَلِيٍّ وفاطِمَةَ وسُكَينَةَ إلى يَزيدَ، فَجَعَلَ سُكَينَةَ خَلفَ سَريرِهِ لِئَلّا تَرى رَأسَ أبيها، وعَلِيٌّ عليه السلام في غُلٍّ. "
📚سير أعلام النبلاء: ج 3 ص 319
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕در مجلس یزید هم امام سجاد ع به محاجه با یزید پرداخت , چنان که باز علمای اهلسنت نقل می کنند :
"على بن الحسين عليه السلام به او گفت:
«اى پسر معاويه و هند و صَخر (ابو سفيان)! پدران و نياكان من، پيش از آن كه ما متولّد شويم، فرمانروا بودهاند و جدّم على بن ابى طالب عليه السلام، در جنگ بدر و احُد و احزاب، پرچم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به دست داشت و پدرت و جدّت، پرچمهاى كافران را به دست داشتند». سپس على بن الحسين عليه السلام شروع به خواندن اين شعرها كرد: چه مىگوييد اگر پيامبر صلى الله عليه و آله به شما بگويد: شما امّت آخرين، چه كرديد با عترت و خاندانم، پس از رفتن من؟
برخى از آنان، اسيرند و برخى هم خفته به خون. مزد خيرخواهىام براى شما، اين نبود كه با خويشاوندانم، چنين بدرفتارى كنيد!».
❕سپس على بن الحسين عليه السلام فرمود: «واى بر تو، اى يزيد! اگر مىدانستى چه كردهاى و چه كارى با پدر و با خاندان و برادر و عموهايم كردهاى، به كوهها مىگريختى و بر خاكستر مىآرميدى و از اين كه سر حسين، پسر فاطمه و على را او كه امانت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در ميان شما بود بر دروازه شهر نصب كرده باشند، فرياد و فغان مىكردى. پس بشارتت باد به رسوايى و پشيمانى در فردا، آن گاه كه بىترديد، مردم را در آن روز [براى حساب]، گرد مىآورند! "
" ثُمَّ قالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام: وَيلَكَ يا يَزيدُ، إنَّكَ لَو تَدري ما صَنَعتَ ومَا الَّذِي ارتَكَبتَ مِن أبي و أهلِ بَيتي و أخي وعُمومَتي، إذا لَهَرَبتَ فِي الجِبالِ وفَرَشتَ الرَّمادَ، ودَعَوتَ بِالوَيلِ وَالثُّبورِ أن يَكونَ رَأسُ الحُسَينِ ابنِ فاطِمَةَ وعَلِيٍّ عليهما السلام مَنصوبا عَلى بابِ المَدينَةِ، وهُوَ وَديعَةُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فيكُم، فَأَبشِر بِالخِزيِ وَالنَّدامَةِ غَدا إذا جُمِعَ النّاسُ لِيَومٍ لا رَيبَ فيه "
📚الفتوح: ج 5 ص 131، مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 2 ص 63
❕در رابطه با زندان اسرای کربلا در شام هم نصوص متعدد است که به مواردی اشاره می کنیم .
👌شیخ صدوق به نقل از فاطمه دختر على عليه السلام می آورد :
" يزيد كه خدا لعنتش كند فرمان داد زنان حسين عليه السلام را نيز با على بن الحسين عليه السلام در زندان، حبس كنند؛ زندانى كه نه آنان را از گرما نگاه مىداشت و نه از سرما، تا جايى كه صورتهايشان پوست انداخت. "
" إنَّ يَزيدَ لَعَنَهُ اللّهُ أمَرَ بِنِساءِ الحُسَينِ عليه السلام فَحُبِسنَ مَعَ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام في مَحبِسٍ، لا يَكُنُّهُم مِن حَرٍّ ولا قَرٍّ، حَتّى تَقَشَّرَت وُجوهُهُم "
📚الأمالي للصدوق: ص 231 ح 243، الملهوف: ص 219، روضة الواعظين: ص 212 , بحار الأنوار: ج 45 ص 140.
❕در نقل دیگر آمده است :
"هنگامى كه على بن الحسين عليه السلام و همراهانش را نزد يزيد بن معاويه كه لعنتهاى خدا بر هر دوشان باد آوردند، آنان را در خانهاى مخروبه با ديوارهايى سست، جاى دادند. يكى از اسيران گفت: ما را در اين خانه، جاى دادهاند تا بر ما فرو ريزد. نگهبانانِ گمارده بر ايشان هم كه از قِبطيان مصر بودند، گفتند: به اينان بنگريد كه مىترسند اين خانه بر آنان فرو ريزد، در حالى كه برايشان بهتر از آن است كه فردا، بيرونشان ببرند و نگاهشان بدارند و گردنهايشان را يكى پس از ديگرى بزنند. على بن الحسين عليه السلام به زبان قِبطى فرمود: «به اذن خدا، هيچ يك از اين دو نخواهد شد» و همين گونه نيز شد. "
" لَمّا اتِيَ بِعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام ومَن مَعَهُ إلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ عَلَيهِمَا لَعائِنُ اللّهِ جَعَلوهُم في بيتٍ خَرابٍ واهِي الحيطان ..."
📚الخرائج والجرائح: ج 2 ص 753 ح 71، دلائل الإمامة: ص 204 ح 125 ، بصائر الدرجات: ص 338 ح 1 ، بحار الأنوار: ج 45 ص 177 ح 25.
❕باز در نقل دیگر آمده است :
" زنان، در مدّت اقامتشان در دمشق، با اندوه و ناله بر حسين عليه السلام نوحه مىخواندند و با آوا و صداى بلند، بر او مىگريستند. مصيبت اسيران، بس سنگين شد و اندوه زخمِ فرزندْ از دست دادگان، بالا گرفت. آنان را در خانههايى جاى دادند كه نه از گرما و نه از سرما، نگاهشان نمىداشت، تا آن جا كه بدنهايشان پوست انداخت و پوستشان چرك كرد؛ آنانى كه [پيشتر] در پسِ پرده و زيرِ سايه بودند. صبر، از كف رفت و بىتابى، خيمه زد و اندوه، همدمشان شد. "
📚مثير الأحزان: ص 102.
❕یزید ملعون در مواردی برای کم کردن فشار افکار عمومی از خود مجبور بود کمی از شدت عمل با اسرای کربلا بکاهد و به آنان در برخی جاها آزادی دهد , اما موارد مذکور در متن پاسخ که وهابی در صدد انکار آن بود , از مسلمات تاریخی است که قابل انکار و رد نیست .
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
پوشش و حجاب در لغت به معنی مانع1 است و در اصطلاح، در دو معنای عام و خاص بهکار میرود. حجاب در اصطلاح عام همان پوشش آدمی در حضور دیگران است و اختصاص به زن ندارد؛ زیرا از مظاهر حیا و امری فطری و طبیعی است که از ابتدای خلقت حضرت آدمعلیهالسلام در نهاد بشر وجود داشته است.2 محققان تاریخ بشر اذعان دارند که آدمی از آغاز با برگ درختان، پوست حیوانات و دست بافتهها و... بدن خود را میپوشاند. در آن دوران، حجاب بهویژه برای زن همچون وسیلهای دفاعی، موجب ارتقاء ارزش وی بوده است3 و مورخان موارد بسیار نادری از برهنگی اقوام بدوی نقل میکنند. 4
حجاب در اصطلاح خاص آن چیزی است که موجب شخصیت زن و مانعِ عرضه او نزد بیگانگان شود5 و پوششی با حدودی معین است که موجب فساد نباشد.6 حجاب در اين معنای خاص، مختص ادیان الهی است. برای بررسی پیشینه پوشش در ملل جهان، حجاب به معنی عام آن مدنظر قرار میگیرد.
پوشش بهطور کلی در یونان به عنوان یکی از ملتهای مترقی در تاریخ از گرانبهاترین سرمایه زن یونانی بهحساب مي¬آمد تا آن¬جا که زنان یونانی در گذشته، صورت و اندامشان را تا روی پا میپوشاندند. خانههای اشرافی آنان از دو قسمت بیرونی و اندرونی، یکی حرمسرا و دیگری ویژه پذیرایی عمومی ساخته می¬شد. در این فرهنگ، زن هرگز در شب نشینیها شرکت نمیکرد و در اماکن عمومی ظاهر نمی¬شد.
حجاب در «روم» بهخصوص در مورد زن، بسیار مورد احترام بود. در اروپای شمالی زنان، پیراهن بلند بر تن میکردند و در ایتالیا علاوه بر تونیکِ تا روی پا با آستینی بلند، پارچهای روی سر و شانه خود میانداختند. زنان در «انگلستان» مو و گردن خود را با روسری پوشانده و تاج روی آن قرار میدادند و ماسک مخمل سیاه، ویژه زنانی بود که مرتبه والای اجتماعی داشتند. در زمان شکسپیر، زن حق نداشت روی صحنه بیاید و پسران، نقش زنان را بازی میکردند. گاهی زنان برای این¬که اندامشان از زیر پیراهن نمایان نشود، چندین زیر دامنی میپوشیدند و حتی روی پیراهن یقه باز، یقهای متشکل از چندین ردیف تور چین دار قرار میدادند. زن «آلمانی» نیز در آثار نقاشی بسیار عفیف نمایان است. در سوئیس، اسکاتلند، هلند و دانمارک نیز دامن زنان روی زمین کشیده میشد. زنان اسپانیایی چهره خود را به استثنای چشمها از مردان میپوشاندند و زنان فرانسوی علاوه بر اینکه ردایی بلند داشتند، هنگام خروج از منزل برای پنهان ساختن هویت خود، ماسک میزدند. 7
زنان عرب در دوران پیش از اسلام، عفیف و در عین حال شجاع بودند؛ ازاینرو، همراه مردان در میدان جنگ حاضر میشدند.8 زنان قاهره جامه بلند و گشاد با شلوار بلند میپوشیدند و سر و گردن خود را با روسریهای بلند میپوشاندند. زنان سواحل خلیج فارس، دریای عمان و نیز زنان بربر، با چادر یا پارچهای ابریشمی و برقع خاص سرتاسر بدن خود را میپوشاندند. 9
در هند پرده نشینی مرسوم بود و زن نجیب هندی، روی خود را فقط میتوانست به شوهر و پسرانش نشان دهد و در منظر عموم باید با روبنده سنگینی صورتش را میپوشاند و حتی نزد پزشک از پشت پرده معالجه میشد. 10 زنان هندی جامه راسته بلندی بهنام ساری میپوشیدند. 11
زنان در ژاپن جامهای سرتاسری دارای آستینهای بلند و گشاد تا ساق پا، بهنام کیمونو میپوشیدند. در فرهنگ آنان برخاستن صدا از دهان زنان وقت خوردن یا نوشیدن ممنوع بود.12 سکاها، از ملتهای هندی – اروپایی بودند و در کنار دریای سیاه زندگی میکردند. آنان بیابانگردانی وحشی و بسیار نیرومندی بودند که در ارابه بهسر میبردند و زنان خود را سخت در پرده نگه میداشتند.13 در چین دختران پاکدامن را ارج مینهادند و آنان را پیش از هفت سالگی بهندرت نزد مردان حاضر مینمودند. 14
طبق نقشْ برجستههای دوران مادها، به عنوان کهنترین ادوار تاریخی و نیز به گفته بسیاری از مورخان، زنان ایرانی پوشش کامل و حتی چارقد و چادرهایی بر سر داشتند. زنانِ طبقات بالای اجتماعی بابلی، محل خاص و اندرونی داشتند و علاوه بر این¬که در تختِ روانِ روپوشدار از خانه بیرون میآمدند، غلامان حرم نیز آنان را همراهی میکردند. زن شوهردارِ آنان حق نداشت، هیچ مردى حتی پدر یا برادر خود را ببیند.15 به این ترتیب، حجاب سخت و شدیدى در ایران باستان حكمفرما بود، حتى پدران و برادران نسبت به زن شوهردار، نامحرم شمرده مىشدند.
👇👇
در سال 1920 میلادی با پذیرش این اصل که انسان و عرف جوامع، سازنده اخلاق و هنجارهاست، مبارزه با نمادهای دین از جمله حجاب و پوشش، در جوامع غربی آغاز شد.16 از قرن بیستم در فرانسه، دامنها تا زانو کوتاه شد که امری بیسابقه در تاریخ پوشش بهشمار میرفت و ناشی از تحولات بنیادینی بود که پس از رنسانس و انقلاب صنعتی در غرب روی داد. از طرفی مداخله غربیان در سایر کشورها، موجب نفوذ فرهنگی و ترویج برهنگی در سایر ملل شد.17 به عنوان نمونه اختلاط زن و مرد، عفاف و حجاب و اقتدار خانواده چینی را از بین برد؛ همچنين سیستم آموزش و پرورش آن را دگرگون کرد. خیاطان و طراحان اروپایی عامل ترویج فرهنگ و مد اروپایی در ایران شدند و رفته رفته الگوی پوشش سنتی بین همه قشرها و گروههای اجتماعی بهویژه زنان دگرگون شد. 18جامه زنان افغانستان، ترکیه، قاهره و نیز تمام سرزمینهای عربی و خاورمیانه، تنگ و کوتاه و نمادی از خودآرایی و جلوهگری و ایجاد جاذبه جنسی شد. پوشش زنان اعیان عرب عموماً دست دوخت طراحان غربی قرار گرفت. موج مبارزه با پوشش بومی سنتی و اندیشه یکسان کردن لباس مردان و زنان به سبک اروپایی از سوی حکومتهای وقت در آسیای مرکزی تا آنجا پیش رفت که زنانِ ازبک سمرقند علاوه بر اینکه مجبور به ترک روبند و حجاب شدند، رسماً روبندهای خود را سوزاندند؛19 اما این امر موجب نشد که پوشش به معنای عام آن نزد ملل جهان فراموش شود؛ امروزه در قرن 21 زنان محجب در کشورهای مختلف غربی در برابر ممنوعیتهای پوشش و محرومیتهای ناشی از آن مقاومت میکنند که به معنای بازگشایی جبهه جدیدی جهت جهانی شدن حجاب محسوب میشود؛ بنابراین، گرایش به حجاب و پوشاندن بدن برهنه، فرهنگی است که از زمانهای باستان تاکنون پایدار بوده است و تبلیغات رسانهها، دسیسههای سیاستمداران استثمارگر جهت برهنگی زنان، بر گرایش بشر به حجاب، خللی وارد نکرده است. هر امری که این چنین فراگیر و همگانی و نیز همیشگی باشد، امر فطری است که از آثار شرم و حیا در نهاد بنیآدم است.
حدّ حجاب میان اعراب، دستاورد ایرانیان برای آنان است؛ چراکه جلوههای پوشش در میان ایرانیان چنان چشمگیر بود که میتوان ایران را منبع ترویج حجاب معرفی نمود. بر اساس شواهد تاریخی، عرب جاهلی با پیراهن بلند سرتاسری، عمامه، عبا یا ردا، خود را میپوشاند، سپس شلوار و قبا را از ایرانیان گرفتند. در دوره عباسیان که همه کارها بهدست ایرانیان افتاد، عربها در بسیاری از آداب و رسوم از جمله پوشش پیرو ایرانیان شدند و رسماً مقرر گردید مانند ایرانیان قبا، شلوار، جوراب، وطیلسان20، چکمه و ... بپوشند. هر کس نزد خلیفه عباسی ميرفت، مجبور بود روپوش سیاهی بر تن کند؛21 عرب به استفاده از گونههای پوشش ایرانی و عجمی از اوایل قرن اول هجری گرایش داشت تا جایی که نگرانی برخی متعصبین عرب موجب شد، برای جلوگیری از تقلید پوشش ایرانیان، دست به جعل حدیث بزنند، تا اعراب را از پوشش ایرانی نهی کنند.22
نتیجه
1- حجاب در اصطلاح عام همان پوشش آدمی در حضور دیگران است که از ابتدای خلقت حضرت آدمعلیهالسلام در نهاد بشر وجود داشته است.
2- حجاب در اصطلاح خاص، پوششی با حدودی معین است که موجب فساد نباشد و مختص ادیان الهی است.
3- پوشش به معنای عام آن در تمدن یونان و روم بسیار معمول و مورد احترام بود و حتی برخی زنان اروپایی، هنگام خروج از منزل برای پنهان ساختن هویت خود ماسک میزدند. زنان عرب نيز در گذشته، عفیف و در عین حال شجاع بودند. زنان در هند، چین و ژاپن پوششهای گشاد و بلندی داشتند. در ایران باستان حجاب سخت و شدیدى برای زنان حكمفرما بود.
4- در سال 1920 میلادی با پذیرش این اصل که انسان و عرف جوامع، سازنده اخلاق و هنجارهاست، مبارزه با نمادهای دین از جمله حجاب و پوشش، در جوامع غربی آغاز شد و نفوذ فرهنگی، ترویج برهنگی در سایر ملل را در پی داشت.
5- امروزه در قرن 21 جبهه جدیدی، جهت جهانی شدن حجاب، گشوده شده است، چراکه گرایش به حجاب امر فطری و از آثار شرم و حیا در نهاد بنیآدم است.
6- حدّ حجاب میان اعراب، دستاورد ایرانیان برای آنان است، چراکه جلوه¬های پوشش در میان ایرانیان، چنان چشمگیر بود که میتوان ایران را منبع ترویج حجاب معرفی نمود.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
حکمت 228 فراز 1و2.mp3
2.48M
💠 شرح #نهج_البلاغه
🔸 حکمت 228 فراز 1و2
🎙 استاد محمدی شاهرودی
پرسمان اعتقادی #استادمحمدی
🔰 @p_eteghadi 🔰
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تفاوت مشیت الهی با مشیت انسان ها در چیست؟
پرسمان اعتقادی #استادمحمدی
🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ #حدیث
🔸امام علی:
🔹برترین سخاوت، ایثار است.
(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۳۹۶، ح ۹۱۶۴)
🔰 @p_eteghadi 🔰
💢 کتاب عصر جدید
📖 موضوع محوری این کتاب شرح مضامینِ بیانیۀ گام دوم و تبیین استراتژیِ انقلاب اسلامی به عنوان آغازگرِ عصر جدید در برابرِ عصر مدرن است؛ همچنان که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرموده اند: «آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمی بُرد، انقلاب اسلامی ایران با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد چهارچوب ها را شکست؛ کهنگی کلیشه ها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز #عصر_جدیدی را اعلام نمود». (بیانیهٔ گام دوم، ۱۳۹۷/۱۱/۲۲).
«کتاب عصر جدید» به دالّ و هستۀ مرکزیِ بیانیۀ گام دوم و اهداف جانبیِ آن و راهکارهای تحقق آن از زبان #آیت_الله_میر_باقری می پردازد. سرفصل های اصلی کتاب عبارت اند از:
۱) تحلیل جایگاه این بیانیه و مقایسه آن با اسنادِ مشابهِ ملی و جهانی؛
۲) الزامات تفسیر صحیحِ بیانیۀ گام دوم (نه تحریف و نه تقلیل آن)؛
۳) تبیین نوآوری های این بیانیه در زمینه «مقیاس انقلاب اسلامی (انقلاب اسلامی #آغازگرِ_عصر_جدید )»
«شاخص های ارزیابیِ موفقیت های انقلاب اسلامی (شاخص های توسعه، کلان، خُرد)»، «تفاوت دو رویکرد در آسیب شناسی انقلاب (آسیب شناسی فعال و آسیب شناسی منفعل)» و…
۴) تبیین «استراتژی تمدنیِ» سازگار با «نظریه نظام انقلابی»؛
۵) نقش امّت وسط (جوانان) در تحقق بیانیه گام دوم.
#معرفی_کتاب
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
آنچه سبب تکامل انسان میشود؛ ایمان و خضوع او مقابل خداوند متعال است؛ هراندازه انسان به صفات الهی شباهت بیشتری پیدا کند، کاملتر میگردد و به او نزدیکتر میشود. امتحان الهی سبب ایجاد ایمان نیست، بلکه ایمان را برای خود شخص آشکار میکند؛ بنابراین علم خداوند نسبت به ایمان یا کفر کسی سبب ترتیب اثر و همچنین بروز ایمان برای حق تعالی نیست؛ زیرا او به هر چیزی حتی قبل از ایجاد آن علم دارد؛ اما علم قبل از عمل نه موجب پاداش است و نه سبب عقاب .1
آزمایش و امتحانهایی که در مورد انسان صورت میگیرد، سه خاصیّت دارد:
1. آزمایش کننده از امتحان، چیزی را استفاده میکند؛ مانند معلمی که از وضعیت علمی شاگردان خود آگاه نیست و با امتحان رده علمی آنها را می فهمد.
2. سبب اصلی امتحان، آگاهی افراد مورد امتحان از وضعیت خود است تا قضاوت و نمره دادن آزمایش کننده باعث اعتراض نشود، به عنوان مثال گاهی معلم از وضعیت علمی شاگردان خود آگاه است؛ ولی اگر بدون امتحان، رده علمی آنها را اعلام کند، با اعتراض شاگردان رو به رو میشود و هر یک از آنان ادعا میکند که علم او بیشتر از نمره اعلام شده است.
3. امتحان سبب تلاش و تکاپوی افراد میشود تا استعداد خود را به علم تبدیل کنند؛ در نتیجه به رشد و پیشرفت بیشتری دست پیدا کنند.
خاصیّت اول در مورد خداوند متعال معنا ندارد؛ زیرا علم خداوند بر هر چیزی احاطه دارد: «فانه یعلم السر واخفی؛ او اسرار و حتی پنهان تر از آن را می داند». (طه/7)
ولی خاصیّت دوم و سوم معنادار است؛ یعنی امتحانهای الهی برای آشکار شدن ماهیت افراد برای خودشان همچنین تلاش آنان برای رشد و شکوفایی بیشتر است.2
نتیجه:
1.امتحان با علم الهی تعارض ندارد؛ زیرا باعث ایجاد علم برای خالق نمیشود.
2.امتحان سبب علم برای خود انسان است که بداند مطیع است یا عاصی.
3.امتحان سبب تلاش و در نتیجه رشد و تعالی بیشتر انسان میشود.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰