eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.8هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
72 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔آخوندی می گفت در قرآن آمده است که از خدا سوال نکنید بلکه این خدا است که از شما می کند برام سوال شد که بر این اساس ما اصلا نباید در رابطه با فلسفه احکام و دستورات سوال کنیم و الا هستیم ❗️این مطلب برام قابل قبول نیست ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ " لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُون" " هیچ کس بر کار خدا نمی تواند سوال کند ولی در کار آنها جای است " 🔰انبیاء 23 👌معنای آیه این است ‏ که خداوند آن چنان جهان را نظم بخشيده كه جاى هيچ ايراد و گفتگو در آن نيست لذا هيچكس بر كار او نمى‏تواند خرده بگيرد و از آن سؤال كند، در حالى كه ديگران چنين نيستند و در افعالشان جاى ايراد و سؤال بسيار است. ❕گرچه در تفسير اين آيه مفسران، سخن بسيار گفته‏اند، ولى آنچه در بالا گفته شد از همه به نظر مى‏رسد. 👌توضيح اينكه ما دو گونه سؤال داريم؛ 1⃣ يك نوع سؤال، سؤال است كه انسان از مسائلى بيخبر است و مايل است حقيقت آن را درك كند، حتى با علم و ايمان به اينكه كار انجام شده كار صحيحى بوده باز مى‏خواهد نكته اصلى و هدف واقعى آن را بداند، اينگونه سؤال در افعال خدا نيز جائز است، بلكه اين همان سؤالى است كه سرچشمه كاوشگرى و پژوهش در جهان خلقت و مسائل علمى مى‏شود، و از اين گونه سؤالات چه در رابطه با عالم تكوين، و چه تشريع ياران پيامبر و امامان بسيار داشتند که نمونه آن را می توانیم در کتاب علل الشرایع شیخ ببینیم . 2⃣اما نوع ديگر سؤال، سؤال است، كه مفهومش اين است عمل انجام شده نادرست و غلط بوده، مثل اينكه به كسى كه عهد خود را بى‏دليل شكسته مى‏گوئيم تو چرا عهدشكنى مى‏كنى؟ هدف اين نيست كه توضيح بخواهيم بلكه آنست كه ايراد كنيم. ❕مسلما اين نوع سؤال در افعال خداوند حكيم معنى ندارد، و اگر گاهى از كسى سر بزند حتما به خاطر ناآگاهى است ولى جاى اين گونه سؤال در افعال ديگران بسيار است. 👌در حديثى از امام باقر علیه السلام مى‏خوانيم كه در جواب سؤال جابر جعفى از اين آيه چنين فرمود : " براى اينكه او كارى را جز از روى حكمت و صواب انجام نمى‏دهد مورد بازخواست قرار نمی گیرد " 📚توحید صدوق ص397 👌 ضمنا از اين سخن به خوبى مى‏توان نتيجه گرفت كه اگر كسى سؤالى از نوع دوم داشته باشد بر آنست كه هنوز خدا را به خوبى نشناخته و از حكيم بودن او آگاه نيست. 📚تفسیر نمونه ج 13 ص 385 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌آنگاه امام عليه السلام با صراحت وارد بحث شد و رو به وليد بن عتبه كرد و فرمود: «اى امير! ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفت و آمد فرشتگان و محلّ نزول رحمت الهى مى ‏باشيم. خداوند (اسلام را) با ما آغاز كرد و با ما پايان برد. در حالى كه يزيد مردى است فاسق، مى‏گسار، قاتل بى گناهان و آن كسى كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى ‏شود. ❕بنابراين، هرگز شخصى مانند من، با همانند وى بيعت نخواهد كرد! ولى به هر حال بگذار صبح شود و به انتظار بمانيم و ببينيم كدام يك از ما، به خلافت و بيعت شايسته ‏تريم!». 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 18- 19؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 184 (با مختصر تفاوت) و بحارالانوار، ج 44، ص 325. ❕مرحوم صدوق مى ‏گويد: امام عليه السلام به وليد فرمود ؛ «اى پسر عُتبه! تو مى‏دانى كه ما اهل بيت كرامت و بزرگوارى و معدن رسالتيم، و ماييم آن نشانه ‏هاى حق كه خدا به دل‏هايمان سپرده و زبان ما را بدان گويا ساخته كه به اذن خداوند گويا است. سپس : از جدّم رسول خدا شنيدم كه مى‏فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام است!» اكنون من چگونه با خاندانى كه رسول خدا درباره آنان چنين فرمود، بيعت نمايم؟!». 📚امالی صدوق ص 130 ❕اين سخن صريح از يك سو با دليل عقلى، يزيد را محكوم مى‏ كرد، چرا كه يك فرد آلوده به فسق و فجور و قتل بيگناهان هرگز سزاوار خلافت و حكومت بر مردم نيست، و از سوى ديگر با نقل؛ زيرا پيامبر اسلام با صراحت فرمود خلافت بر دودمان ابوسفيان حرام است. ❕اين سخنان همچون پتكى بر سر وليد فرود آمد، و فهميد با كسى روبرو است كه آشيانه‏ اش بسيار بلند است و در اين دامها هرگز نمى‏ افتد. 👌فرداى آن روز، امام عليه السلام براى شنيدن خبرها، از منزل بيرون آمد؛ در بين راه با مروان بن حكم برخورد كرد. مروان گفت: اى اباعبداللَّه! نصيحتى به تو مى‏ كنم؛ از من بشنو كه خير و صلاح تو در آن است پيشنهاد مى‏ كنم با اميرالمؤمنين! يزيد بيعت كنى كه براى دين و دنياى تو سودمندتر است!امام عليه السلام كلمه استرجاع (انا للّه و انّا اليه راجعون) را بر زبان ساخت و فرمود: « زمانى كه امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد بشود بايد فاتحه اسلام را خواند!». 👌مروان با خشم و غضب از امام عليه السلام جدا شد و به نزد وليد رفت و آنچه را كه از امام شنيده بود، براى وى بازگو كرد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 24_ مقتل الحسین ج 1 ص 185 👌مطابق نقل ابن شهر آشوب، وقتى اين ماجرا (سهل انگارى وليد، در بيعت گرفتن از امام حسين عليه السلام) به يزيد رسيد، بلافاصله وليد را از فرمانروايى مدينه بركنار و مروان را به جاى وى كرد . 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 96 ❕دیدار امام با ولید در ساعات پايانى روز شنبه بود و حضرت در ساعات آخر شب يكشنبه 28 رجب به اتفاق فرزندان و برادرزادگان و برادران و كليه اعضاى خاندانش به جز محمد حنفيه- رحمة اللّه عليه- رهسپار مكّه گرديد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 34 👌امام عليه السلام بعد از خوددارى و استنكاف از بيعت با يزيد و در واقع اعلان جنگ به حكومت بنى اميّه، همان تفاله‏ هاى دوران جاهليّت عرب، ناگزير از سفر به سوى كوفه بود، زيرا نفوذ بنى اميه در كه در دوران حكومت عثمان به اوج خود رسيده بود، هنوز در ميان افراد سرشناس و متنفّذ مدينه زياد بود، و مكّه نيز به عنوان حرم امن خدا بايد از هرگونه درگيرى بركنار باشد. ❕در حالى كه كوفه مركز شيعيان و علاقه‏ مندان اهل بيت عليهم السلام بود و اگر اختلاف و پراكندگى و ترس و بزدلى را از خود دور مى‏ كردند ساقط كردن حكومت يزيد و يزيديان براى آنان كار مشكلى نبود. ❕به هر حال امام عليه السلام بعد از مخالفت علنى با بيعت و به طور كل با حكومت يزيد و آل ابى سفيان ناچار از اين سفر بود. 📚عاشوراء ...، مکارم شیرازی ، ص 327 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁