eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.6هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔کلیپی از یک وهابی منتشر شده که آیا پیامبر بعد از 23 سال بعثت نتوانست تعدادی تربیت کند که از دخترش دفاع کنند ❗️آیا چنین چیزی قابل قبول است ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که پیامبر گرامی تمام تلاش خود را برای تربیت امت و هدایت به کار بست و از هیچ تلاشی در این زمینه کوتاهی کرد . ❕او به قدرى دلسوز نسبت به مؤمنان و غير مؤمنان بود، كه از عدم ايمان گروهى، سخت مى‏ برد تا آنجا كه نزديك بود از غصه هلاك شود. 🔸در آيه 6 سوره كهف مى ‏خوانيم كه خداوند در مقام دلدارى به پيامبر اكرم مى‏فرمايد ؛ «گويى مى‏ خواهى، خود را به خاطر اعمال آنها از غم و اندوه هلاك كنى اگر به اين گفتار ايمان نياورند!». شبيه همين معنا در آيه 3 سوره شعراء آمده است: لَعَلَّكَ باخِعٌ نَّفْسَكَ الّا يَكُونُوا مُؤمِنينَ ». 👌 و در آيه 128 سوره آمده است لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنُ انْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ‏عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ: «به يقين، پيامبرى از ميان شما به سويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدايت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است». ❕بنابراین از ناحیه پیامبر و دعوت او و سعی وتلاش بی پایانش هیچ گونه کاستی در زمینه هدایت افراد نبوده است ، اما همه صحابه در پذیرش هدایت پیامبر برابر نبودند ، کسانی می توانستند از هدایت پیامبر بهره مند شوند که لازم را در خود به وجود آورده بودند . همنشينى صحابه با آن حضرت، هرگز بيشتر و شديدتر از همنشينى همسر نوح و همسر لوط با آن دو مرد بزرگوار نبوده است. زنان اين دو، شب‏ها و روزها با آن دو بوده ‏اند، ليكن متأسفانه هيچ فايده ‏اى نداشته است. قرآن كريم زن نوح و زن لوط را به عنوان نمونه كافران ياد مى ‏كند كه در كنار دو بنده صالح خدا بودند، اما به آن دو خيانت كردند و اين همنشينى نتوانست آنان را از عذاب الهى برهاند و اهل دوزخ شدند. ( تحریم 10) افتخار با پيامبر ، امتياز بيشتر و اثرگذارتر از افتخار همسرى پيامبر نيست. خداوند در باره همسران پيامبر فرموده است: «اى همسران پيامبر! هر كدام از شما كار زشت آشكارى انجام دهد، دو برابر عذاب خواهد شد.» ( احزاب 30) در جاى ديگر قرآن همسران پيامبر را ملامت مى ‏كند كه چرا راز آن حضرت را فاش ساختند. ( تحریم 3_5)در اين ‏ها به زمينه‏ هاى تلاش بر ضدّ پيامبر در ميان برخى از همسران آن حضرت اشاره شده است و خداوند خبر مى‏ دهد كه چون خدا و جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان، پشتيبان پيامبرند، آنان به خواسته ‏هاى خود نمى ‏رسند. 👌همه اين آيات نشان مى‏ دهد كه صِرف همنشينى علّت تامّه تغيير همنشين به يك انسان عادل صالح خداترس نيست و مانع پرهيز از گناه كوچك يا بزرگ نمى‏ شود. بلكه اگر كسى هدايت و تصميم بهره ‏گيرى داشته باشد، اين همنشينى و مصاحبت مى‏ تواند زمينه ‏ساز آن باشد، پس همنشينى‏ ها تأثيرهاى متفاوتى دارد و همه به يك شكل نيست. ❕در حالات نوح عليه السلام در قرآن مجيد آمده است كه او نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خود بر امر تبليغ و هدايت مشغول بود، و در اين مدت جز عدّه قليلى- در تواريخ هشتاد و چند نفر شمرده شده ‏اند-، به او ايمان نياوردند. ( عنکبوت 14_ هود 40) یعنى با يك حساب ساده نوح عليه السلام براى هدايت هريك نفر حدود دوازده سال زحمت كشيد . 👌قرآن كريم، اصحاب پيامبر را به انواع مختلفى تقسيم مى‏ کند، بدون فرق بين بدرى و غير بدرى و بين آنكه قبل از حديبيه ايمان آورده باشد يا پس از آن، قبل از فتح به مسلمانان پيوسته باشد يا پس از آن. چهره‏ هاى اصلى اين گروه‏ها از اين قرار است: 1- منافقان شناخته شده (منافقون: 1) 2- منافقان نيرنگ‏ باز (توبه: 101) 3- بيماردلان (احزاب: 12) 4- گوش سپردگان به فتنه‏ گران دشمن (توبه: 45- 47) 5- آميزندگان كار خوب و بد (توبه: 102) 6- افراد در آستانه ارتداد (آل‏عمران: 154) 7- تسليم شدگان غيرمؤمن (حجرات: 14) 8- مؤلفة القلوب (توبه: 60) 9- فاسق (حجرات: 6) 10- از جبهه گريزان در مقابل كفار (انفال: 15- 16) 🔸بنابراین همه صحابه دعوت پیامبر گرامی را با جان و دل پذیرا نبودند ، لذا در نقل های اهل آمده است که پیامبر گرامی فرمود ؛ « گروهى از اصحابم روز قيامت‏ بر من‏ وارد مى ‏شوند وآنان را از حوض كوثر محروم مى ‏كنند و من مى‏ گويم: خدايا، اصحابم! مى ‏گويد: تو نمى‏ دانى پس از تو چه كردند، آنان به جاهليت و به عقب برگشتند » 📚صحیح بخاری ج 4 ص 355 🔸 👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌آنچه تحت عنوان مخالفت کمیل بن زیاد با علی علیه السلام عنوان شده است اشاره است به جریانی که در نامه 61 نهج البلاغه به آن اشاره شده است ‌.اين نامه نامه آميزى است كه امام عليه السلام به كميل بن زياد كه فرماندار منطقه آبادى در اطراف بغداد و در نزديكى شهر انبار بود مرقوم داشت، زيرا او مرتكب يك خطاى نظامى شده بود و مناطق حساس‏ تحت نفوذ خود را رها كرده و به سراغ مناطق ديگرى رفته بود و همين امر سبب شد كه غارتگران لشكر شام و معاويه ضربه سنگينى بر مردم منطقه وارد سازند. 🔸ماجرا به گونه ‏اى كه «ابن اثير» مورخ در كتاب «كامل» نوشته است چنين بود ؛ «در سال 39 هجرت، معاويه، سفيان بن عوف را با شش هزار مرد جنگى به مرزهاى عراق فرستاد و دستور داد به سراغ منطقه «هيت» بيايد و آنجا را از مناطق ديگر جدا سازد سپس به سراغ شهر «انبار» و بعد «مدائن» برود و ضرباتى بر مردم آنجا وارد سازد (و گروهى از اهل آنجا را به قتل برساند و خون‏هاى بى ‏گناهان را بريزد) سفيان هنگامى كه به «هيت» آمد كسى را نديد كه از آنجا دفاع كند. به «انبار» آمد كه در آنجا يكى از پادگان‏هاى على عليه السلام براى حفظ مرزها مستقر بود و پانصد نفر از آن نگهدارى مى‏ كردند در حالى كه بيشتر آن جمعيت پراكنده شده بودند و سبب پراكندگى آنها اين بود كه به «كميل بن زياد» خبر رسيد گروهى از اهل «قرقيسا»؛ (يكى از شهرهاى شام نزديك مرزهاى عراق كه مركز تجارى مهمى ميان عراق و شام محسوب مى‏شد) مى ‏خواهند به «» حمله كنند او بدون كسب اجازه از اميرمؤمنان على عليه السلام به سوى «قرقيسا» رفت و «هيت» را خالى گذارد و همراهان سفيان آمدند و جنايات زيادى در آنجا مرتكب شدند؛ اموال زيادى را از انبار غارت كردند و به سوى معاويه برگشتند. به محض اينكه اين خبر به على عليه السلام رسيد، گروهى از سپاهيان خود را به تعقيب آنها فرستاد؛ ولى آنها منطقه را ترك كرده بودند. » 📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 376 👌امام عليه السلام كميل را كرد و نامه مورد بحث را براى وى مرقوم داشت و فرمود ؛ « اما (بعد از حمد و ثناى الهى) تضييع انسان چيزى را كه بر عهده او واگذار شده و اصرار بر انجام آنچه وظيفه او نيست يك ناتوانى آشكار و فكر باطل و هلاك كننده است. مشغول شدن تو به حمله به اهل قرقيسيا و رها ساختن پادگان هايى كه حفظش را بر عهده تو واگذار كرده‏ايم- در حالى كه هيچ كس از آن دفاع نمى ‏كرد و لشكر دشمن را از آن دور نمى‏ ساخت- يك فكر نادرست و پراكنده و بيهوده است. (بدان) تو در حقيقت پلى شده‏ اى براى كه مى‏ خواستند بر دوستانت حمله كنند. تو نه بازوى توانايى نشان دادى و نه هيبت و ابّهتى در دل دشمن ايجاد كردى؛ نه مرزى را حفظ نمودى و نه شوكت دشمنى را در هم شكستى؛ نه اهل شهر و ديارت را حمايت كردى و نه امير و پيشوايت را (از دخالت مستقيم در منطقه) بى ‏نياز ساختى. » ❕بعيد به نظر نمى‏ رسد كه ماجراى كار «كميل بن زياد» در اين حادثه، از جانب عوامل نفوذى معاويه در تشكيلات او صورت گرفته باشد؛ بدين نحو كه او را تشويق كردند كه براى ايجاد وحشت در دل شاميان و حاميان معاويه به قرقيسيا حمله كند و در نتيجه منطقه تحت او خالى بماند و داستان را به معاويه خبر دهند تا به آنجا لشكركشى كند و بى‏ گناهان را كشته و اموالى را غارت نمايد، منطقه را ناامن و مردم را وحشت ‏زده سازد. 🔸امام عليه السلام در واقع با اين چند جمله مى‏ خواهد صفات لازم را براى يك حكمران و فرمانده خوب بيان كند و بگويد وى بايد در برابر دشمنان بازويى توانا داشته باشد و هيبتش در دل دشمن ايجاد كند؛ از مرزها به خوبى دفاع كرده، شوكت دشمن را در هم بشكند و منطقه تحت نظارت خود را كاملًا حفاظت كند و به گونه ‏اى عمل نمايد كه امير و زمامدار خود را مجبور به دخالت مستقيم در منطقه ننمايد و اضافه بر اينها از كارهايى كه به طور مستقيم و يا غير مستقيم به سود دشمن است و او را در شيطنت خود يارى مى‏كند جدّاً بپرهيزد. 👌البته كميل همواره چنين ضعفى از خود نشان نمى‏ داد و گرنه امام هرگز او را براى چنين منصبى انتخاب نمى‏ كرد، بلكه در اين واقعه يا بر اثر اشتباه در محاسبه و يا به ‏واسطه عوامل نفوذى، گرفتار چنين خطايى شد. ساير مقاطع زندگى اين مرد بزرگ مخصوصاً شجاعت و استوارى و كه در برابر حجاج خونخوار نشان داد شاهد این مدعاست . ❕بنابراین نامه عتاب‏ آميز فوق كه از اشتباه كميل در يك مقطع از مديريتش در سرزمين «هيت» حكايت مى ‏كند از مقام و او نمى‏ كاهد، زيرا افراد غير معصوم پيوسته در معرض پاره‏ اى از اشتباهات هستند. 📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 226 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌آنچه تحت عنوان مخالفت کمیل بن زیاد با علی علیه السلام عنوان شده است اشاره است به جریانی که در نامه 61 نهج البلاغه به آن اشاره شده است ‌.اين نامه نامه آميزى است كه امام عليه السلام به كميل بن زياد كه فرماندار منطقه آبادى در اطراف بغداد و در نزديكى شهر انبار بود مرقوم داشت، زيرا او مرتكب يك خطاى نظامى شده بود و مناطق حساس‏ تحت نفوذ خود را رها كرده و به سراغ مناطق ديگرى رفته بود و همين امر سبب شد كه غارتگران لشكر شام و معاويه ضربه سنگينى بر مردم منطقه وارد سازند. 🔸ماجرا به گونه ‏اى كه «ابن اثير» مورخ در كتاب «كامل» نوشته است چنين بود ؛ «در سال 39 هجرت، معاويه، سفيان بن عوف را با شش هزار مرد جنگى به مرزهاى عراق فرستاد و دستور داد به سراغ منطقه «هيت» بيايد و آنجا را از مناطق ديگر جدا سازد سپس به سراغ شهر «انبار» و بعد «مدائن» برود و ضرباتى بر مردم آنجا وارد سازد (و گروهى از اهل آنجا را به قتل برساند و خون‏هاى بى ‏گناهان را بريزد) سفيان هنگامى كه به «هيت» آمد كسى را نديد كه از آنجا دفاع كند. به «انبار» آمد كه در آنجا يكى از پادگان‏هاى على عليه السلام براى حفظ مرزها مستقر بود و پانصد نفر از آن نگهدارى مى‏ كردند در حالى كه بيشتر آن جمعيت پراكنده شده بودند و سبب پراكندگى آنها اين بود كه به «كميل بن زياد» خبر رسيد گروهى از اهل «قرقيسا»؛ (يكى از شهرهاى شام نزديك مرزهاى عراق كه مركز تجارى مهمى ميان عراق و شام محسوب مى‏شد) مى ‏خواهند به «» حمله كنند او بدون كسب اجازه از اميرمؤمنان على عليه السلام به سوى «قرقيسا» رفت و «هيت» را خالى گذارد و همراهان سفيان آمدند و جنايات زيادى در آنجا مرتكب شدند؛ اموال زيادى را از انبار غارت كردند و به سوى معاويه برگشتند. به محض اينكه اين خبر به على عليه السلام رسيد، گروهى از سپاهيان خود را به تعقيب آنها فرستاد؛ ولى آنها منطقه را ترك كرده بودند. » 📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 376 👌امام عليه السلام كميل را كرد و نامه مورد بحث را براى وى مرقوم داشت و فرمود ؛ « اما (بعد از حمد و ثناى الهى) تضييع انسان چيزى را كه بر عهده او واگذار شده و اصرار بر انجام آنچه وظيفه او نيست يك ناتوانى آشكار و فكر باطل و هلاك كننده است. مشغول شدن تو به حمله به اهل قرقيسيا و رها ساختن پادگان هايى كه حفظش را بر عهده تو واگذار كرده‏ايم- در حالى كه هيچ كس از آن دفاع نمى ‏كرد و لشكر دشمن را از آن دور نمى‏ ساخت- يك فكر نادرست و پراكنده و بيهوده است. (بدان) تو در حقيقت پلى شده‏ اى براى كه مى‏ خواستند بر دوستانت حمله كنند. تو نه بازوى توانايى نشان دادى و نه هيبت و ابّهتى در دل دشمن ايجاد كردى؛ نه مرزى را حفظ نمودى و نه شوكت دشمنى را در هم شكستى؛ نه اهل شهر و ديارت را حمايت كردى و نه امير و پيشوايت را (از دخالت مستقيم در منطقه) بى ‏نياز ساختى. » ❕بعيد به نظر نمى‏ رسد كه ماجراى كار «كميل بن زياد» در اين حادثه، از جانب عوامل نفوذى معاويه در تشكيلات او صورت گرفته باشد؛ بدين نحو كه او را تشويق كردند كه براى ايجاد وحشت در دل شاميان و حاميان معاويه به قرقيسيا حمله كند و در نتيجه منطقه تحت او خالى بماند و داستان را به معاويه خبر دهند تا به آنجا لشكركشى كند و بى‏ گناهان را كشته و اموالى را غارت نمايد، منطقه را ناامن و مردم را وحشت ‏زده سازد. 🔸امام عليه السلام در واقع با اين چند جمله مى‏ خواهد صفات لازم را براى يك حكمران و فرمانده خوب بيان كند و بگويد وى بايد در برابر دشمنان بازويى توانا داشته باشد و هيبتش در دل دشمن ايجاد كند؛ از مرزها به خوبى دفاع كرده، شوكت دشمن را در هم بشكند و منطقه تحت نظارت خود را كاملًا حفاظت كند و به گونه ‏اى عمل نمايد كه امير و زمامدار خود را مجبور به دخالت مستقيم در منطقه ننمايد و اضافه بر اينها از كارهايى كه به طور مستقيم و يا غير مستقيم به سود دشمن است و او را در شيطنت خود يارى مى‏كند جدّاً بپرهيزد. 👌البته كميل همواره چنين ضعفى از خود نشان نمى‏ داد و گرنه امام هرگز او را براى چنين منصبى انتخاب نمى‏ كرد، بلكه در اين واقعه يا بر اثر اشتباه در محاسبه و يا به ‏واسطه عوامل نفوذى، گرفتار چنين خطايى شد. ساير مقاطع زندگى اين مرد بزرگ مخصوصاً شجاعت و استوارى و كه در برابر حجاج خونخوار نشان داد شاهد این مدعاست . ❕بنابراین نامه عتاب‏ آميز فوق كه از اشتباه كميل در يك مقطع از مديريتش در سرزمين «هيت» حكايت مى ‏كند از مقام و او نمى‏ كاهد، زيرا افراد غير معصوم پيوسته در معرض پاره‏ اى از اشتباهات هستند. 📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 226 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁